eitaa logo
علمیه الزهرا(س)
145 دنبال‌کننده
7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
217 فایل
مدرسه علمیه الزهرای شهرستان دهاقان
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «تصور کن...» 💢 حرم را فرض کن بی صحن گوهرشاد یک لحظه... 👤 با اجرای فاطمه ؛ ▪️ ویژه شهادت ؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ روایتی منحصر به فرد و قابل تأمل! برشی از سخنرانی ، به مناسبت سالروز میلاد مجتبی علیه السلام
👇داستانی زیبا از👇 🔹روزی راهبی با جمعی از به صلی الله علیه و آله آمد در حالی که و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشت. 👈پس رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند و سؤال کرد نبی و امین او چه کسی است؟ ◾پس جمعیت، ابوبکر را نشان دادند. پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت نامم "عتیق" است. راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سؤال کرد نام دیگری هم داری؟ ابوبکر گفت "نه هرگز" ◾پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه مسلمین چند سؤال بپرسیم، پس اگر توانست به سؤالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سؤالات ما را پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ⭕ ابوبکر گفت سؤالاتت را بپرس. راهب گفت باید به من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی، پس سؤالاتت را بپرس. ✍راهب سه سوالش را مطرح کرد: ۱) چه چیزاست که از آن خدا نیست؟🤔 ۲) چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟🤔 ۳) آن چیست که خدا آن را نمیداند؟🤔 پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت؛ باید از عمر کمک بخواهم، پس به دنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد، عمر که از پاسخ عاجز ماند به دنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سؤالات جا خورد، و جمعیت گفتند؛ چه سؤالیست که می پرسی؟ خدا همه چیز دارد و همه چیز را می داند❗ ♦راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد. ابوبکر گفت: ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم😳 🌴 فارسی که شاهد ماجرا بود به سرعت خود را به علیه السلام رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی به همراه پسرانش و علیهماالسلام میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. 🔻ابوبکر خطاب به راهب گفت: آنکه در جست و جویش هستی آمد. پس هر سؤالی داری از بپرس! 🔆 راهب رو به امام علی کرده و پرسید؛ نامت چیست؟ امام علی فرمودند: نامم نزد "الیا" نزد "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است. ⏪ پس راهب گفت: نسبتت با نبی چیست؟ 🌷امام علی فرمودند: او برادر و پسر عموى من است و نیز او هستم. 🌱پس راهب گفت: به بن مریم قسم که مقصود و گمشده من تو بودی. 🔹پس به سؤالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. ✍امام علی علیه السلام پاسخ دادند: 🔹 آنچه خدا ندارد، زن و فرزند است.☺️ 🔹 آنچه نزد خدا نیست، ظلم است.☺️ 🔹 و آنچه خدا نمی داند، شریک و همتا برای خود است.☺️ 💯 پس راهب با شنیدن این پاسخ ها امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: ☀أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمّد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة☀ ✳️ به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در علی و در کتاب های پیشین است. پس به راستی تو خلیفه بر حق پیامبری، 💢 سپس تمام هدایا را به امام علی علیه السلام تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. 📚الإحتجاج مرحوم طبرسی 🌹هدیه محضر روح بلند و پر فتوح امیرالمؤمنین صلوات