✳ هر اندازه به حسين(ع) نزديك شويم از حيلههای معاويهای مدرن آزاد میشويم
🔻 غرب، #رضاخان را بر سر كار آورد و او همان كاری را كرد كه #معاويه انجام داد. اوّلين كار رضاخان تعطيل كردن جلسات عزاداری #اباعبدالله(ع) است. غرب میداند كه اين جلسات يك عشق و حضوری دربردارد كه اين عشق و حضور، #پوچی غرب را میشناسد و در نتيجه به آن فرهنگ دل نمیبندد. غرب در #حكمت_حسينی خوار میشود و اين است كه هر اندازه به #حسين(ع) نزديك شويم از حيلههای معاويهای مدرن آزاد میشويم، حال چه فلان روزنامهی تازه از راه رسيده امروز در تهران تبليغ #غربگرايی بكند، و چه رضاخان در ايران و چه معاويه در شام، در حقيقت همه در يك جبهه هستند. و همه میخواهند ما را از #عهد_محمدی (ص) و عالَم دينی خارج كنند و به سرگشتگی و بیعالَمی خودشان گرفتار سازند. اگر امروز كار ما نيز به پوچی كامل، در جهانی كه همه چيز به پوچی رسيده، نرسيده است، مديون حسين(ع) و منبر و وعظ و حكمت حسينی هستيم و اينها راز ماندگاری ما و راز نابودی يزيد است.
👤 #استاد_اصغر_طاهرزاده
📚 #کربلا_مبارزه_با_پوچیها
@alzahraa_s ایتا
@alzahra_s سروش
✳️ مثل اسیران کربلا
🔻 جلوی من حرکت میکرد که پام رو گذاشتم پشت پاشنهاش و ناخواسته کف کفشش جدا شد. اتفاق عجیبوغریبی بود؛ توی گشت پشت عراقیا و پونزده کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی! از سر شرم گفتم: «علی آقا، بیا کفش من رو بپوش.» با خوشرویی نپذیرفت.
🔸 راه به اتمام رسیده بود و اون مسیر پر از سنگلاخ و خاروخاشاک رو لنگلنگان اومده بود؛ بیهیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم، چشمام به تاولها و زخم پاش افتاد. زبونم از خجالت بند اومد. اون هم این حس رو در من فهمید و زبون به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده بودم و هم متعجب. پرسیدم: «چرا تشکر؟» گفت: «چه لذتی بالاتر از همدردی با #اسیران_کربلا!» و ادامه داد: «شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضهی یتیمان #اباعبدالله!» اشک چشمام رو پر کرد.
📚 برگرفته از کتاب #دلیل | روایت حماسهی نابغهی اطلاعات عملیات سردار #شهید_علی_چیتسازیان
📖 ص۷۴
👤 #حمید_حسام
❤ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
╭──╼━━━━━━╾──╮
💠 @alzahraa_s ایتا 💠
╰──╼━━━