eitaa logo
این عماریون
351 دنبال‌کننده
220.8هزار عکس
59.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰انتظار رهبر معظم انقلاب از ما جوانان👇 🔻آنچه که ما امروز از جوان انتظار داریم، عیناً همان چیزی است که در روز اوّلِ انقلاب و قبل از انقلاب از جوان انتظار داشتیم. 🔶ما از جوان میخواهیم که در عین پاکی و پارسایی و دینداری، 🔸 باشد، 🔸 باشد، 🔸 اهل  باشد، 🔸 باشد، 🔸 کند، 🔸از و بپرهیزد، 🔸 را برای خودش شعار قرار دهد، 🔺واقعاً دنبال تقوا باشد - همان معنای «پرهیزکاری» که در فارسی معنا میکنند و معنای خوبی هم هست. 🔻ما از جوان این انتظار را داریم؛ هر وقت هم یک دارد. 🔷وقتی که در کشور هست، از جوان یک انتظار هست؛ 🔹وقتی که در کشور دوره و و این‌گونه هست، یک انتظار هست؛ 🔹آن وقتی هم که میدان و پیشرفت علمی و است و نیاز کشور به این طرف است، از جوان این انتظار هست. ✅ درست هم این است که بگوییم از هر جوانی 🔹به اقتضای ، 🔹به اقتضای ، 🔺به اقتضای و ، انتظاراتی وجود دارد که مجموع این انتظارات، در واقع حرکت عظیم ملی ما را شکل میدهد و برای کشور است. 💠امام خامنه‌ای (مدظله العالی) ۱۳۷۷/۱۱/۱۴
با تشكيل بسيج، وارد بسيج شد، خريده بود كه بچّه ها با آن گشت بدهند و كارهاي پايگاه را انجام دهند. 🍃⚘🍃 روزي مادرش سخت بيمار شد و به دكتر احتياج پيدا كرد، به گفتم: با اين موتور مادر رو تا همين خيابون خاوران ببر دكتر...! ـگفت: نه ، اين موتور مال الماله نميشه! گفتم : جان! تو كه پول بنزين را از خودت ميدي گفت،ـ باشه! موتورش كه مال الماله...! با اينكه بسيج جا نداشت، موتور را به داخل حياط خانه ميآورد و بعنوان پاركينگ هم استفاده ميكرد حاضر نشد مادرش را ببرد! 🍃⚘🍃 در 16/12/62 در «خيبر» و در سرزمين «جزيره ي مجنون» همچون برادر بزرگوارش گرديد ،وتاكنون ما را چشم به راه گذاشته 😭😭 🍃⚘🍃 هنوز كمتر از ماه از اوّلين نگذشته بود كه «حميد» در حال تحصيلات سوم راهنمايي، عازم شد 🍃⚘🍃 در 22/2/62 حين «والفجر1» شد و هرگز جنازش را نياوردند😔 آنقدر خوش خلق بود كه پس از ، اقوام و نزديكان بهمون گفتند: چراغ خانه تون خاموش شد!! 🍃⚘🍃
با تشكيل بسيج، وارد بسيج شد، خريده بود كه بچّه ها با آن گشت بدهند و كارهاي پايگاه را انجام دهند. 🍃⚘🍃 روزي مادرش سخت بيمار شد و به دكتر احتياج پيدا كرد، به گفتم: با اين موتور مادر رو  تا همين خيابون خاوران ببر دكتر...! ـگفت: نه ، اين موتور مال الماله نميشه! گفتم : جان! تو كه پول بنزين را از خودت ميدي گفت،ـ باشه! موتورش كه مال الماله...! با اينكه بسيج جا نداشت، موتور را به داخل حياط خانه ميآورد و بعنوان پاركينگ هم استفاده ميكرد حاضر نشد مادرش را ببرد! 🍃⚘🍃 در 16/12/62 در «خيبر» و در سرزمين «جزيره ي مجنون» همچون برادر بزرگوارش گرديد ،وتاكنون ما  را چشم به راه گذاشته 😭😭 🍃⚘🍃 هنوز كمتر از ماه از اوّلين نگذشته بود كه «حميد» در حال تحصيلات سوم راهنمايي، عازم شد 🍃⚘🍃   در 22/2/62 حين «والفجر1» شد و هرگز جنازش را نياوردند😔 آنقدر خوش خلق بود كه پس از ، اقوام و نزديكان بهمون گفتند: چراغ خانه تون خاموش شد!! 🍃⚘🍃