eitaa logo
بال‌های پرواز
137 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
42 فایل
اینجا یادمی‌گیریم چطور دوست باشیم و امربمعروف و نهی‌ازمنکر کنیم. #به_هم_ربط_داریم #تو_بگو_شاید_شد😊👌 #منوتونداریم اینجا در خدمت شما هستم‌ 👇 @shabahang02 کانال دیگرمون @hejabnevesht لینک ناشناسم https://gkite.ir/es/9440012
مشاهده در ایتا
دانلود
عقربِ گناه افتاده توی وسایل و لباس و بدن و پول و درآمد و محافل عمومی مردم... صبر و سکوت میکنی ببینی چند نفر را نیش می‌زند؟ یا تذکر می‌دهی تا آسیب نبینند؟ نمیترسی عقرب گناه به جان خودت و عزیزانت بیفتد؟ ♦✿ @amershavim ✿♦
امربمعروف و نهی‌ازمنکر راه رسیدن جامعه را به نور هموار می‌کند. چه می‌کنید؟ دریغ؟! یا یاری؟! ♦✿ @amershavim ✿♦
میخواهی از طراوت زندگی‌ات رفع بلا کنی؟! امربمعروف و نهی‌ازمنکر کن چون پیامبر فرمود امربمعروف و نهی‌ازمنکر هم صدقه است... (البته خودمان می‌دانیم که از نوع واجب😉) ♦✿ @amershavim ✿♦
💙💙💙💙💙
این لحظه‌ها دیگه تکرار نمیشنا امروز اگه بره دیگه برنمیگرده امربمعروف و نهی‌ازمنکرت قضا نشه...مراقب اعتبارت پیش خدا هستی؟! ♦✿ @amershavim ✿♦
41.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مخاطـب این ویدیـو شخـص شمـا هستیـد😊 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
درسته دیر وقته اما بذارید یه توضیحی بابت کم‌کاری امروز بدم دلتون نخواد کلاس سیدکاظم روحبخش بودم. توی اسکای روم و چه اتفاقات خوبی افتاد. دوره مهدیاری شو که تازه راه انداختن، به یه خانواده معرفی کردم برای دو تا از نوجووناشون ثبت‌نام کردن خداروشکر چه دوره خوبیه واااااااااای هرچی بگم کم گفتم دیگه... یعنی قراره سه ماه تمام با ۱۵ تا پشتیبان برای هر نفر، بیان ۳۱۳ نفر رو از نظر مهارت‌های رشد فردی، از نظر اعتقادی، روانشناسی، استعدادیابی ، شخصیت پایدار، رفع اهمالکاری، هدفگذاری، برنامه‌ریزی، مزاج شناسی، شناخت تیپ شخصیت نوجوان و کمک به پیدا کردن اون توانمندی منحصر بفرد برای انتخاب شغل در آینده وووووو تربیت کنن کار کنن، مشاوره بدن و حمایت کنن توی این سه ماه کلا بنیان شخصیت بچه رو از نو و سالم بسازند بعداز کلاس و بعد از ثبت‌نام دوستان، خودمم یکی از محصولاتشون رو که خیلی وقت بود دلم می‌خواست خریدم. چون آخر کلاسه یه کد تخفیف دادن، که بتونیم با تخفیف خرید کنیم. کلا روز خوب و پرباری بود از کلاس جزوه برداشتم پاکنویس کنم بهتون میدم جزوه درباره چیه؟ فرق خواستن با تمایل، که خیلی در رسیدن به هدف تاثیر گذار هست... اگه کسی خواست پیوی خبر بده پر بشه تا ۳ ماه آینده دیگه ثبت‌نام ندارن البته باقی محصولات نه این دوره مهدیاری‌شو رو میگم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام حسین علیه السلام فرمودند😊☝️💙💐💙💐💙 ♦✿ @amershavim ✿♦
هدایت شده از نگاشته
0️⃣صفرهای آلوده!!! در دایره‌ی اعداد، صفر هیچ است. البته اگر خودش باشد و خودش... امّا اگر کنار عددی دیگر، مثل یک یا دو قرار گیرد، یک می‌شود ده، دو می‌شود بیست، حال صفر دیگری اضافه کنیم، ده می‌شود صد و ... صفر با اینکه به تنهایی مقداری ندارد، وقتی در کنار عددی دیگر قرار گیرد، نه تنها بی‌تأثیر نیست، بلکه آن را ده‌ برابر می‌کند!!! کسی که در برابر ظلم و گناه، سکوت پیشه می‌کند و به قول خودش بی‌طرف است، در خیال خودش گمان می‌برد هیچ کاری نکرده و از همه‌ی گزندها حفظ شده. اما نمی‌داند که خواه و ناخواه با سکوتش آن کار را تایید کرده و در عمل، صفری می‌شود در کنار آن. با سکوت تو، یک می‌شود ده! با سکوت او، ده می‌شود صد! و با بی‌تفاوتی همه، صد می‌شود میلیاردها! آنگاه انقدر قوی و قدرتمند شده که هیچ کس حریفش نخواهد بود. امام حسین(علیه السلام) پیش از آنکه با شمشیرها کشته شود، با سکوت و بی‌طرفی خواص به مقتل رفت! آن‌هایی که برای آرامش چندروز دنیا -که به آن هم نرسیدند- با اینکه می‌دانستند امام بر حق است، سکوت کردند و خیال کردند با بی‌طرفی، هم به دنیا می‌رسند و هم دامن خود را از گناه حفظ می‌کنند، اما نفهمیدند که سکوت‌شان، به یزید جرئت بخشید تا چنین جنایتی را رقم بزند... ⚠️مراقب صفرهای آلوده باشیم... «تنها كسى كه همراهى او فوايد فراوانى براى يزيد و معاويه و از طرفى ضررهاى بسيارى براى اسلام و جامعه مسلمانان داشته، عبداللّه بن عمر است. او نيز از مخالفان طرح ولايت عهدى يزيد بوده كه با گرفتن پول سكوت كرد و سكوت او آثار فراوانى داشت؛ چرا كه عبداللّه به ظاهر مردى مقدس بود و براى جامعه آن روز و مردم آن ديار الگو و نمونه بود و افزون بر آن، به دليل پدرش نيز به او احترام مى گزاردند. او براى سكوت خود صد هزار درهم گرفت و تا آخرين لحظه با سكوتش طرح و برنامه معاويه را تأييد كرد.»(فتح الباری: 13 / 60) ✍️ @negashteh | نگاشته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رئوف باش! یعنی اهل امر به معروف باش... ♦✿ @amershavim ✿♦
وارد حرم امامزاده شدم. خودم را به ضریح رساندم. سلام دادم. بالای ضریح آن شعر زیبای محتشم را روی فلزی هنرمندانه حکاکی کرده‌اند. از اقبال خوش ما آن مصرعش که میگوید: پرورده دست رسول خدا حسین دقیقا مقابل ورودی خانم‌هاست.یک دستم به گره‌های ضریح بود. کمی روی نوک پا بلند شدم. چون با وضو وارد شده بودم مثل همیشه یک بوسه را آرام و کودکانه با دست دیگرم بردم کنار واژه ی حسین کاشتم. چند دور که دور این عزیز کرده‌ی ساکت ولی مهربان گشتم، چشمم به دختر جوانی خورد که تازه وارد شد. مدل مانتویش بسیار جدید و زیبا بود. برای من که خیاطم تحلیل نقاط ضعف و قوت مدل‌هایی که میبینم کاملا ناخودآگاه اتفاق میفتد. مانده بودم چطور به او بگویم بخاطر موهایی که از جلوی شالش بیرون زده نگرانش هستم. بسم الله گفتم و توکل کردم و با خودم گفتم همان ضرب‌المثل انگلیسی که دبیر زبانم بهم یاد داده بود همان راه خوبیست. ضرب‌المثل این بود: honestly is the best policy. یعنی صداقت بهترین خط و مشی است. دیدم همین سیاست را پیشه کنم بهتر از هر کار دیگریست. ان‌شاءالله که به دلش بنشیند. جلو رفتم. لبخندی به لب نشاندم و سلام کردم. احوالش را پرسیدم و او هم پاسخ داد. چهره‌ و طرز لباس پوشیدنش میگفت از نوجوانی و غرور و حساسیت‌هایش گذر کرده. به او گفتم میای کنار همین دیوار یه لحظه با هم صحبت کنیم؟ و به نزدیکمان اشاره کردم. قبول کرد. و ما چند قدم از ضریح و زیارت کنندگان اطرافش فاصله گرفتیم. از او تشکر کردم. و گفتم چقدر رنگ جالبی انتخاب کردی. منم عاشق رنگ طوسی شدم جدیدا. این مدل مانتوت خیلی برام جالب اومده. دلم میخواد حتما یه دونه اینجوری بدوزم چون خیلی پوشیده و شیکه. خوشحال شد. لبخند محجوبی زد و با نگاه مهربانش تشکر کرد و گفت _ قابلی نداره _ مبارکت باشه. صاحبش قابله. خدا کنه با تن سالم و دل شاد بپوشی. بعد با صدای آهسته‌تری گفتم _ راستی، موهای قشنگت هم پیداستا. بپوشون خانوم مهربون، از قسمت آقایون این طرف پیداست. دقت کردی؟ سریع دستش به سمت شالش رفت و موهایش را پوشاند. و تشکر کرد.و آن موقع بود که با خودم گفتم خوب شد پیش داوری نکردم. اگر با خودم قضاوتش میکردم و میگفتم حتما بد جوابم را میدهد هم گناه بی‌تفاوتی را برایم می‌نوشتند و هم گناه قضاوت کردن و بدبینی. از او با آن دل پاکش خواهش کردم برای من هم دعا کند. از دیدنش خوشحال شده بودم. زیارتم که تمام شد از او خداحافظی کردم و برگشتم. ♦✿ @amershavim ✿♦
چترت را بردار! امربمعروف و نهی‌ازمنکر، مثل چترِ ، واسه خودمون و بقیه که جوانه‌های معصومیت‌مون از تگرگِ گناه در امان باشه☺️✋ ♦✿ @amershavim ✿♦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 اسـلام بدون امــر به معــروف، اسـلام عقیـــم است❗️ 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
یک بیت گفتم😁👇 بیا امرم نما در نیک نامی و یا نهی‌ام بکن از دین گریزی ♦✿ @amershavim ✿♦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فڪــر میڪنید اگــر امــر بہ معــروف و نهــی از منڪــر نڪنید ڪتڪ نمۍخورید⁉️ 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
هدایت شده از فرهنگسازی حیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید تذکر دادن چه راحته😉❤️ نمونه ی تذکر لسانی🦋✨ ☘ 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ✅دغدغه مندان حجاب👇 جهت حمایت از پویش ها و مطالبه گری ما در خصوص حجاب و عفاف وارد گروه مطالبه گران بشین سپس روی پیام سنجاق شده کلیک کنید و پویش مطالبه گری شماره ۱ را در فارس من حمایت کنید. 🙏 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🆔 @farhangsaze_haya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفت و سخت! سال آخر هنرستان بودیم و پر شر و شور. درکلاس منتظر دبیر نشسته بودیم که خانمی با حجابی سفت و سخت وارد کلاس شد. مدرسه ما فقط یک بابای مدرسه داشت و بقیه پرسنل همه خانم بودند و دبیر فقط برای همان یک آقا اینقدر سفت و سخت پوشیده بود. کلاس سی‌وپنج نفره ما فقط پنج نفر چادر سر می‌کردند آن هم نه اینقدر سفت و سخت! همه با چشمان گرد به هم نگاه کردیم. پچ‌پچ‌ها شروع شد. هر کس چیزی می‌گفت. احتمال می‌دادیم از آن معلم‌های سختگیر باشد. در را بست و جلو آمد. چادرش را برداشت. مقنعه‌اش را کمی عقب کشید و خودش را به ما معرفی کرد. هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد ایشان اینقدر خوش برخورد و نرم‌خو باشد برخلاف ظاهرش. برایمان گفت که علاوه بر درس تاریخ هنر جهان دبیر طراحی لباسمان هم هست. هر هفته ساعت‌ها با ایشان کلاس داشتیم. ساعت‌هایی که ایشان دبیر ما بود ساعت‌های آزادی و خوشی بود. سر کلاس می‌گفتیم و می‌خندیدیم و گاهی بازی می‌کردیم! درس برایمان شیرین شده بود و دوست داشتنی. حتی سرسخت‌ترین دانش آموزان هم ایشان را دوست داشتند. یک روز برخلاف همیشه کمی بی‌حوصله و کلافه بودم. سرم به کار طراحی گرم بود که صدایم زد. جلو رفتم. بی‌مقدمه گفت:«داشتم نگاهت می‌کردم یهو ناخواسته تو ذهنم با حجاب و چادر تصورت کردم!» لبخند را که روی لبانم دید ادامه داد:«فکر کنم چادر خیلی بهت میاد» بلند شد و چادرش را از روی چوب لباسی چوبی کلاس برداشت:«امتحان کنیم؟» سری به تایید تکان دادم. جلوتر آمد. موهایم را داخل مقنعه فرو برد و مقنعه را کمی جلو کشید. چادرش را روی سرم گذاشت. چند قدم عقب رفت و نگاهم کرد. نگاهش را هرگز از یاد نمی‌برم. شروع کرد به تعریف کردن:«مثل فرشته‌ها شدی، می‌دونستم بهت میاد... وای عزیزم چقدر دوستت دارم دخترم!» توی کلاس همهمه به پا شد. هرکس چیزی به تعریف می‌گفت. دلم نمی‌خواست چادر را بردارم. کمی عرض کلاس را بالا و پایین رفتم. تا اینکه صدای بچه‌ها بلند شد. همه می‌خواستند چادر را امتحان کنند! به ناچار چادر را از سر برداشتم. چادر دست به دست می‌چرخید و سر هر کس که می‌رفت تعریف و تحسین بود که شنیده می‌شد. روز بعد نصف بچه‌ها با چادر به مدرسه آمدند! و هر روز به این تعداد اضافه می‌شد. همه مجذوب معلمی محجبه بودند که از صمیم قلب دوستشان داشت. پایان سال تحصیلی فقط پنج نفر از بچه‌های کلاس چادر سر نمی‌کردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواسته باشی با گیر دادن به یه معروف، از یه منکری نهی کنی، کار خودت میشه منکر! نه نهی‌ازمنکر!!! ♦✿ @amershavim ✿♦
هدایت شده از خاطراتانه
دوست شیم؟ 👇🏻👇🏻👇🏻 @maroofane3 @maroofane3 @maroofane3