eitaa logo
13.امین‌الله🇮🇷
256 دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
13.8هزار ویدیو
214 فایل
السلام علیک یا امین الله فی ارضه *با ولایت زنده‌ایم=... رزمنده‌ایم* با تازیانه خطبه فدکیه بیدارشویم⬅ ⬅ فرصت سیزدهم! آرمان‌های انقلاب تا ظهور. هر که را صبح شهادت نیست،شام مرگ هست؛بی‌شهادت مرگ باخسران چه فرقی میکند یوسفی. ادمین:besmeleh@ @Aminallahsizdahom
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
«شعر امام زمان»   گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن گفتم به نام نامیت هر دم بنازم گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم گفتم که دیدار تو باشد آرزویم گفتا که در کوی عمل کن جستجویم گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن گفتم ز حق دارم تمنای سکینه گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه گفتم رخت را از من واله مگردان گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان گفتم به جان مادرت من را دعا کن گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن گفتم  ز هجران تو قلبی تنگ دارم گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن گفتا به آب دیده دل را شستشو کن گفتم دلم از بند غم آزاد گردان گفتا که دل با یاد حق آباد گردان گفتم که شام تا دلها را سحر کن گفتا دعا همواره با اشک بصر کن گفتم که از هجران رویت بی قرارم گفتا که روز وصل را در انتظارم 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فصلی که در نبود تو آید بهار نیست اصلا زمین بدون شما برقرار نیست این سالها بدون شما نو نمی شود این جمعه های رد شده با اعتبار نیست پژمرده و شکسته شده هر شکوفه ای رنگ طراوتی به رخ سبزه زار نیست سالی دگر اضافه به تقویم ها شده ما را دگر تحمل این روزگار نیست بیمار هجر یوسف کنعان شدیم لیک درمان دردمان که به جز وصل یار نیست هر لحظه از فراق و غم دوری شما کار تماممان که به جز انتظار نیست در گیرودار سال جدیدیم روز و شب اصلا حواسمان به ظهور نگار نیست فصل بهار آمده اما خزان ماست فصلی که در نبود تو آید بهار نیست : یکهزارویکصدوهشتادوچندی سال شد منتظرهای تو میگویند صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام . سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شعرمناجات.گریزبکربلا۱۴۰۰.۱۲.۲۰.m4a
زمان: حجم: 13.82M
در ماه شعبان آمدم، محزون و گریان آمدم زار و پشیمان آمدم، یا ربنا اغفرلنا من رو سیاهم یا اله، نامه تباهم یا اله پر اشتباهم یا اله، یا ربنا اغفرلنا من عبد بی ایمان شدم، دور از تو و قرآن شدم من بنده ی شیطان شدم، یا ربنا اغفرلنا شیطان هم آغوشم شده، ذکر دل و هوشم شده مردن فراموشم شده، یا ربنا اغفرلنا از نفس اماره ببین، خوردم خدا من بر زمین گویم به حالی دل غمین، یا ربنا اغفرلنا حاجیِّ احرام توأم، ممنونِ اکرام توام من تشنۀ نام توام، یا ربنا اغفرلنا هستی تو کاشف الکروب، هستی تو غفار الذنوب هستی تو ستار العیوب، یا ربنا اغفرلنا دیدی که در خلوت چه شد، آن لحظۀ لذت چه شد پس لطف و غفرانت چه شد، یا ربنا اغفرلنا من شیعه زاد حیدرم، من نوکر پیغمبرم عبدِ حسینِ بی سرم، یا ربنا اغفرلنا یارب به حق مصطفی، حق علی مرتضی بگذر ز کوه جرم ما، یا ربنا اغفرلنا 🔹
در پی برای اعدام شیعیان عربستان ای جیره خوار دست ناپاک یهودی هشدار ماراگوش کن ؛ آل سعودی 🔹 🔹 تو گرگ خون آشامی و جلاد قرنی از چشم عالم خواب راحت را ربودی درسوریه بحرین یمن با اسم داعش با فتنه هایت آتشی برپا نمودی گردن کشی درپیشگاه حق نمایی درپیش شیطان مثل بنده در سجودی داغ شهیدان منا بر سینه داریم بانیِ آن روزِ پر از ماتم تو بودی 🔹 🔹 باسرنگونیِ تو در شهر مدینه صحن حسن را شیعه میسازد به زودی شاعر: 🔹 🔹 با تیغ دشداشه پوشان خون می چکد از جگر ها سر می بُرند از پسر ها در پیش چشم پدر ها امروز کرب و بلا شد، غوغای غربت به پا شد بر خاک افتاده تن ها، بر نیزه بالاست سر ها 🔹 🔹 باید عرق ریخت از شرم، آن طفلک پاک افغان اشکش عقیق یمن شد، از گنگی کور و‌ کرها باران بمب است و باروت، تابوت ها پشت تابوت منشور کودک کُشی هاست متن حقوق بشرها در قتل عام قطیف و کشمیر، غزه، یمامه اخبار جام جهانی ست در ذیل و صدر خبر ها 🔹 🔹 ای لب فروبسته دنیا! دربندِ ای کاش و اما! حرفی بزن! ناله ای کن! لعنت به اما، اگرها *** هرچند امروز اسلام در هجمه ی تیغ و تیر است اما مصون از خطرهاست با جانِ سینه سپرها شاعر: 🔹 🔹 شیعه بی جرم و جنایت همه جا توبيخ است شيعه مظلوم ترین واژه این تاريخ است 🔹 🔹 داغ کوثر به دل خون صحیفه ست هنوز فتنه‌ ها زیر سر اهل سقیفه ست هنوز کاش، ای کاش جهان اینهمه در خواب نبود اینقدر شیعه کشی روی زمین باب نبود جوی خونی که ز راه آمده‌ سدی دارد خويشتن داری اين طایفه حدی دارد 🔹 🔹 ننگشان باد که ذوب‌ اند در آیین يهود لعن تاريخ به موذی گری آل سعود شاعر: 🔹 🔹 بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را کی می‌کنیم ریشهٔ آل سعود را؟ 🔹 یارب! به حق ناقهٔ صالح عذاب کن نسل به جای ماندهٔ قوم ثمود را افتاده دست ابرهه‌ها خانه خدا سجیل کو که سر شکند این جنود را چیزی به غیر وهن ندارد نمازشان باید شکست بر سر آن‌ها عمود را ای واجب‌الوجود ز لوث وجودشان کی پاک می‌کنی همه مُلک وجود را... جده، یمن، مدینه، غدیر، از قدیم‌ها این قوم می‌خرند تمام شهود را در آن زمین که نام علی گُل نمی‌کند هرگز مجوی مدفن یاس کبود را کو وارث کسی که درِ قلعه کنده است تا بشکند دوباره غرور یهود را 🔹 🔹 اسفند روز آمدنش کور می‌کند یک صبحِ جمعه چشم بخیل و حسود را… شاعر: 🔹
🏴 به یاد شهدای حرم اشک میریزد به همراهِ من و دور و برم این بلا هرگز نخواهد رفت از یادِ حرم یک حرامی آمد و یک عده را ناکام کرد آمد و انسانیت را سخت قتل عام کرد ساحتِ امنِ إلهی لحظه ای آشوب شد حال یک مادر کنارِ طفل، نامطلوب شد جان سپردند و چه زیبا زنده میشد نامشان با شهادت شد بدونِ وقفه شیرین کامشان بار اول نیست اینگونه جسارت میشود با هجومی هر چه در راه است غارت میشود بار اول نیست ظالم می کُشد مظلوم را زن به چشم خویش می بیند هجومی شوم را شعله ور از آهم و میسوزم از دردِ فراق میرود سمتِ مدینه روضه از شاهِ چراغ یک نفر نامرد، اینجا قاتلِ بی درد بود پشت درب خانهٔ حیدر چهل نامرد بود داغ، حمله ور شد و آب و گِلم آتش گرفت چادری را غرق خون دیدم دلم آتش گرفت سوختم از روضهٔ مادر که حالش زار شد آه یا فضه خذیني گفت و چشمش تار شد حملهٔ مسمار با دردی عجینَش کرده بود ضربه های بیهوا بستر نشینَش کرده بود وای از بغض و مدارا و سکوتِ ذوالفقار وای از وقتِ مرورِ اتفاقی ناگوار درد دارد همسری از دستِ خود خسته شود آه از مردی که دست و بالِ او بسته شود از غضب پُر شد ولی از سینه فریادش نرفت ازدحام ِ پشتِ «در» یک لحظه از یادش نرفت آه از پهلوی زخمی! آه از روی کبود زنده میشد در مَشامش لحظه لحظه بوی دود پیش چشمش همسرش را بر زمین انداختند آیه های کوثرش را بر زمین انداختند حالِ خوبِ سابقش اینروزها تغییر کرد خاک و خونِ چادر زهرا(س)علی(ع) را پیر کرد! شاعر: 🔹 🔹
کیستم من؟ پیشوای چارم اهل ‌یقینـم    سیّـدسجّاد، بـاب الله، زین‌ العابدینم قطب عرفان، روح ایمان، جان قرآن، رکن دینم                         هل اتی و کوثر و فرقان و نور و یا و سینم چون نبی مشکل‌گشایم، چون علی حبل ‌المتینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمؤمنینم نیتم، تکبیر و حمدم، کعبه‌ام، حجرم، مقامم                          زمزمم، سعیم، صفایم، مروه‌ام، رکنم، مقامم هم قنوتم، هم سجودم، هم تشهد، هم سلامم                        هم جهادم، هم زکاتم، هم صلاتم، هم صیامم هم حیاتم، هم نجاتم، هم امانم، هم امینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمؤمنینم رُکن می‌بالد که دست من نمـاید استلامش  کعبه می‌نازد که من از سوی حق باشم امامش هر‌که ما را دوست دارد، از خدا بـادا سلامش                           هرکه با ما بـود دشمن، تـا ابد لعن مدامش من قسیم جنت و دوزخ بـه روز واپسینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمؤمنینم آسمانی‌هـا همه محـو مناجـات شب من                             نور خیزد از کلام و، وحی جوشد از لب من آسمان پیچد به خود در شعله‌ی تاب و تب من                           ذات حق لبیک‌گـو با ذکر یارب ‌یاربِ من گشته محـراب دعـا آغوش رب العالمینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمؤمنینم من به شهر شام، روز شامیان را شام کردم                          در غل و زنجیـر دشمن یاری اسلام کردم فتــح ثــارالله را در سلسله اعـلام کـردم                                آل سفیان را بسی رسوای خاص و عام کردم بـا بیــان دلنشیـن و بـا کـلام آتشینـم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمؤمنینم ** جسم بابم گشت پـامال سواران، صبر کردم                           پیکـرم از بام‌هـا شد سنگ ‌باران، صبر کردم سینه‌‌ام آتش گرفت از داغ یاران، صبر کردم                            خورد سیلی بر عذار گل‌عـذاران، صبر کردم با وجود آن که بودی دست حق در آستینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمؤمنینم من که خود اصل دعا، روح دعا، قلب دعایم                               شامیـانِ بی ‌حیـا دادنـد دشنـام از جفایم حلقه‌های سلسله‌ خون گریه کردند از برایم                          سخت‌تر بود از زمیـنِ کربـلا شـام بلایم ریختند از بام، خاکستر بـه فـرق نازنینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمؤمنینم ظلم و بیداد و ستم از دشمنان پیوسته دیدم                         ده عزیـز خویش را در ریسمـانی بسته دیدم چشمِ گریان، صورت خونین، سر بشکسته دیدم                    شامیـان را بهـر استقبـال، دسته‌دسته دیدم حمله با تیغ زبـان کردند بـر قلب حزینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمؤمنینم من که خورشید جمالم، شـد غبار غم نقابم                          بـا سـر پـاک پـدر بُردنـد در بــزم شـرابم پیش چشمم چوب می‌زد خصم بر لب‌های بابَم                    خارجـی کردنـد در اوج مسلمانـی خطابَم گرچه دانستند نـور چشم ختم ‌المرسلینم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمؤمنینم ✍ استاد 🔹 🔹
حاتم به کرم خاک کف پای حسین است خاتم دل وجانش قد رعنای حسین است هر کس که حسینیست ندارد غم محشر پرونده او بسته به امضای حسین است حیدر که نبی گفت به او لحمک لحمی نازش همه این بود که بابای حسین است آن کرب و بلایی که کند فخر به کعبه آرامگه یوسف لیلای حسین است عباس که خود شهره ی آفاق به مردیست پرورده ی دامان مصفای حسین است اصغر که بود واسطه ی فیض الهی گهواره ی او سینه ی سینای حسین است خورشید که در تابش نورش خللی نیست یک ذره ز نور رخ زیبا ی حسین است زیبایی یوسف همه جا ورد زبان است با این همه او محو تماشا ی حسین است جنت همه ارزانی زاهد که بهشتم همسایگی قامت طوبای حسین است . 🔹 🔹
ما سلام ازروضه ی شير خدا آورده ايم روی پُر گرد و غبار ازکربلا آورده ايم قتلگاه خسروِ گلگون کفن را ديده ايم چشم گريانی از آن جنت سرا.آورده ايم بس که رخ سوديم ما برمرقد شاه نجف بوی مشک و عنبر و عطر ولا آورده ايم هم نقی و عسکری را ما زيارت.کرده ايم راه و.رسم بندگی را ما به جا آورده ايم مهدی صاحب زمان را ما زيارت کرده ايم نامه ی آزادی از جرم و خطا آورده ايم از برای دوستانِ اهل بيتِ مصطفی مهر و تسبيح از شهيد کربلا آورده ايم وقت رفتن سينه ی ما بود اگر اندوهگين وقت برگشتن دلی از غم رها آورده ايم بارالها کن نصيبِ دوستانت سالها هم نجف.هم کربلا.هم مشهدِ شاهِ رضا ....................................... دراين سفر عشق .مهارت کردی صد خير از آن ديار.غارت کردی می آيی و عطرِ کربلا در تَنِ توست يعنی که حسين را.زيارت کردی           ............................. 🔹 🔹
از آنچه در دو جهان هست، بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه‌ای کسی که کفو علی می‌شود، جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد سَر علی به سلامت! چه باک از این سردرد محبت ولی‌الله دردسر دارد کسی که شهر سر سفره‌ی قنوتش بود چگونه دست به نفرینِ قوم بردارد؟! صدا زد: «اَشهَدُ اَنَّ عَلی وَلی‌ُالله» ولی دریغ! که این شهر، گوشِ کر دارد... کنیز بیتِ علی، خاک را طلا می‌کرد سقیفه را بِنِگر فکر سیم و زر دارد اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد... بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد... بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد... دهان تیغِ دو دم را عجیب می‌بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد فدای محسن شش ماهه‌اش که زد فریاد: سپر ندارد اگر مادرم، پسر دارد به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد اگر خمیده علی، از نماز آیات است در آسمان غمش هاله بر قمر دارد شبانه گشت به دست ستاره‌ها تشییع که ماه، اُلفت دیرینه با سحر دارد میانِ شعله دعایش ظهور مهدی بود که آهِ سوختگان بیشتر اثر دارد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
هرچه صدا کردیم: "ابراهیم!" اسم تو حتی برنگشت از کوه آنقدر روحت بی‌قراری کرد جسم تو حتی برنگشت از کوه اردیبهشت اردی‌جهنم شد هر صفحه‌ی تقویم را سوزاند این بار آتش سرد شد اما وقتی که ابراهیم را سوزاند گشتیم دنبال پر و بالت گفتند دیگر وا نخواهد شد جز بالگرد سوخته چیزی پیدا نشد، پیدا نخواهد شد چشم انتظار دیدنت گشتند حتی شهیدان خدایی هم آن سو "بهشتی" بی‌قرار تو آن سوتر انگاری "رجایی" هم این ملت دردآشنا، دیروز در شادی و غم انتخابت کرد ای انتخاب مردم ایران! حالا خدا هم انتخابت کرد ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
1.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 آیت الله جاودان رای خود به دکتر قالیباف را به صندوق انداخت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
زمان: حجم: 491.1K
ای عزیز مصطفی دستم به دامانت مرو جان بقربانت مرو،جان بقربانت مرو(۲) دم افطار شده و شیر خدا مهمان کلثوم است شب دلتنگی و معراج علی، اولین مظلوم است چشم دل واکن، ببین در بین محراب نماز اوج دلدادگی و این چنین راز و نیاز ای عزیز مصطفی دستم به دامانت نرو جان بقربانت مرو،جان بقربانت مرو(۲) در سحرگاه و به هنگام نماز و شیرخدا فرق رکن دین علی،ازتیغ کین گشته دوتا با تبسم کرد تکلم، گفت و آن شیر خدا (فُزتُ و ربِ الکعبه) بین محراب دعا ای عزیز مصطفی دستم به دامانت مرو جان بقربانت مرو،جان بقربانت مرو(۲) من علیم که خدا قبله نما ساخت مرا جز خدا و نبی و فاطمه نشناخت مرا من که یکباره در از قلعه ی خیبر کندم داغ زهرا بخدا از نفس انداخت مرا» 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7