هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#امام_حسین_علیه_السلام
#مدح
#غزل
عالے ترین طبیب دو عالم فقط یکیست
غیر از حسین(ع)؛دل به امید شفاے کیست؟!
درخیمۂ عزا به عبادت نشسته ایم
گریه میان روضه به والله بندگیست
زهراے أطهر(س)است که در محشرِ عظیم
مے گوید اے گداے حسینم(ع)نرو!بایست
رو کرده به ملائکه مے گوید این گدا-
بے روضۂ حسینِ(ع)غریبم دمے نزیست
سرمست و سربه زیر فقط عرض میکنیم:
اےنجنّة الحسین(ع)دقیقاً سزاے چیست؟
ازعرش ِ حق به گوش مے آید که این مقام
از برکتِ دعاے کریمانۂ علیست(ع)
باداغ کربلا به سر و سینه میزنیم
شکر خدا میانۂ ما با عزا قویست
موے سیاه داده؛ جوانے گذاشتیم...
اےننوکرے که مالِ همین چند روزه نیست !
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینے
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها
#مرضیه_عاطفی
▶️
از شبِ دلتنگی و اشک سحرگاهی بپرس
خسته ام! حال مرا از هر که میخواهی بپرس
دوستت دارم! سراغم را بگیر از مادرت
حالِ آشوب مرا از شعلۂ آهی بپرس
کربلا دریایِ غفران است و دورافتاده ام
روزگارم را فقط از تُنگ و از ماهی بپرس
حالِ یک جامانده را جامانده میفهمد فقط
خواستی این را اگر از یارِ دلخواهی بپرس
زائرِ هر ساله ات امسال حبس ِ خانگی ست
لااقل ای کوهِ رحمت؛ حالی از کاهی بپرس
لطف کن از بینِ بدها رد شدی احوالی از-
این گدایِ بی سر و پایِ سرِ راهی بپرس
سخت تنبیهم کن و اصلاً از اینکه سال ها
کرده ام در حقّ تو بسیار کوتاهی بپرس
هر چه از تو میرسد عشق است قطعاً یاحسین(ع)
از فراقِ کربلا امّا هر از گاهی بپرس!
⏹
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 به یاد شهدای حرم #شاه_چراغ_ع
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
اشک میریزد به همراهِ من و دور و برم
این بلا هرگز نخواهد رفت از یادِ حرم
یک حرامی آمد و یک عده را ناکام کرد
آمد و انسانیت را سخت قتل عام کرد
ساحتِ امنِ إلهی لحظه ای آشوب شد
حال یک مادر کنارِ طفل، نامطلوب شد
جان سپردند و چه زیبا زنده میشد نامشان
با شهادت شد بدونِ وقفه شیرین کامشان
بار اول نیست اینگونه جسارت میشود
با هجومی هر چه در راه است غارت میشود
بار اول نیست ظالم می کُشد مظلوم را
زن به چشم خویش می بیند هجومی شوم را
شعله ور از آهم و میسوزم از دردِ فراق
میرود سمتِ مدینه روضه از شاهِ چراغ
یک نفر نامرد، اینجا قاتلِ بی درد بود
پشت درب خانهٔ حیدر چهل نامرد بود
داغ، حمله ور شد و آب و گِلم آتش گرفت
چادری را غرق خون دیدم دلم آتش گرفت
سوختم از روضهٔ مادر که حالش زار شد
آه یا فضه خذیني گفت و چشمش تار شد
حملهٔ مسمار با دردی عجینَش کرده بود
ضربه های بیهوا بستر نشینَش کرده بود
وای از بغض و مدارا و سکوتِ ذوالفقار
وای از وقتِ مرورِ اتفاقی ناگوار
درد دارد همسری از دستِ خود خسته شود
آه از مردی که دست و بالِ او بسته شود
از غضب پُر شد ولی از سینه فریادش نرفت
ازدحام ِ پشتِ «در» یک لحظه از یادش نرفت
آه از پهلوی زخمی! آه از روی کبود
زنده میشد در مَشامش لحظه لحظه بوی دود
پیش چشمش همسرش را بر زمین انداختند
آیه های کوثرش را بر زمین انداختند
حالِ خوبِ سابقش اینروزها تغییر کرد
خاک و خونِ چادر زهرا(س)علی(ع) را پیر کرد!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹