🍃آسمان را ریسه کشیده اند و #فرشته ها، با طبق های گل راهی زمیناند.
.
🍃نورِ چشم #آمنه در خلعت #دامادی چون ماهِ شب چهارده میدرخشد و اطرافیان متحیر از این همه زیبایی😊
.
🍃آن سوتر، یگانه عروسِ عبدالله، پشت پرده در انتظار مردِ اَمینش نشسته است...وَه که چه انتظار شیرینی😍
.
🍃بانویی که سراسر متانت و نجابت است.
متانتی که او را شهره شهر کرده و خواهانش را فراوان... اما چه میشود کرد که چشم خدیجه_سلاماللهعلیها_ تنها، #جوانِ_امینِ مکه را میبیند.
.
🍃چه پیوند مبارکی😍
عقد در آسمانها بسته میشود...صدای هلهله #عرشیان؛ گوش عالم را پر کرده و اینجا، روی زمین ، #محمد_صلواتاللهعلیه_ از همیشه خوشحال تر است!
چرا که یار و یاورش در راهِ خدا را پیدا کرده⚘
.
🍃زن ؛ پابه پای مردش، در راه رضایت #معبود از تمامِ #ثروتِ خود میگذرد و خوشنود است از این عهد و پیمان
خوشنود است که در راه #اسلام هر چه دارد فدا میکند و خود نیز قطره ای از دریای عاشقان میشود.
.
🍃اما ثمره ازدواجشان؛ $إِنَّا_أَعْطَيْنَاكَ_الْكَوْثَرَ
"یقینا به تو خیر کثیری عطا کردیم"
دختری از جنسِ نور، که شود #مادرِ عالمین💚
خورشیدی که یازده #ستاره از دامنش در آسمانِ ظلمت بدرخشند🌟
.
🍃چه پیوند مبارکی😍
سراسر نور و برکت🍃😊
.
نویسنده: #زهرا_قائمی
.
به مناسبت سالروز #ازدواج_پیامبر_و_حضرت_خدیجه
.
📅تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱۳۹۹
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #حضرت_محمد #زهرا #علی #ربیع_الاول
.
🍃می گویند خدا #مادر را آفرید که گوشه ای از وجود خودش بر روی زمین باشد تا وقتی بنده ای را به زمین و اهلش هدیه کرد، او را به رسم امانت به آغوش مادر بسپارد.اصلا #عشق واقعی همان محبت عزلت نشین دل مادرهاست.
🍃مسعود عسگری درآغوش پر مهر مادری بزرگ شد که آرزوهای بسیاری برای پسرش داشت.دوست داشت او را در لباس #دامادی ببیند و هروقت برق چشمانش خبر از آرزویش داشت، مسعود می گفت: "هروقت زمانش رسید خودم می گویم."
🍃مادر در #انتظار ندایی از دل پسر برای دیدن دامادی اش و پسرش در انتظار ندایی از اهل #آسمان برای رسیدن به #شهادت .
🍃مقدمات را فراهم کرد و راهی سوریه شد. بی قراری مادرش شروع و هر بار با برگشتنش قرار به دل بی قرار برمی گشت. در هر وداع او را امیدوار می کرد به دیدن دوباره اش اما آخرین بار گفت منتظرش نباشد. دل مادر کاسه آبی شد که از چشمانش ریخت و #بدرقه راه پسرش شد.
🍃 قلب #منتظر مادر در تلاطم دریای نگرانی بی تاب و مسعود قدم به قدم به شهادت نزدیک تر شد. بدن مسعود با برخورد توپ تکه تکه شد. آنطرف حس مادری کار دست مادرش داد و #دل اوهم تکه تکه ترک خورد و شکست.چشم پسر فدا شد و #چشم مادر به در خشک شد.دستش قطع شد و مادر دست شست از برگشتنش.پاهای مسعود قطع شد و زانوان مادر لرزید..
🍃خدا امانتی اش را پس گرفت و صبر را به دل داغدار مادر عطا کرد.خبر شهادت را که شنید محکم ایستاد. در مراسم #وداع با دیدن بدن #اربا_اربا فرزندش به یاد جوان #امام_حسین اشک ریخت و با دیدن دست جدا شده مسعود به یاد #علمدار کربلا ناله زد.
🍃آرزوی دامادی اش بر دل ماند .اما داغ سنگین نشسته بر قلب مادر به بهای عاقبت بخیری فرزندش آرام شد...
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🍃به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مسعود_عسگری
📅تاریخ تولد: ۸ شهریور ۱۳۶۹
📅تاریخ شهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت: حلب_سوریه
🥀مزار شهید: بهشت زهرا
#گرافیست_شهدا #استوری_شهدایی