🍃متفکر به مانیتور خیره شدهام. این دهمین باری بود که بیوگرافی این #طلبه را میخواندم. از زمانی که نام وبلاگش را شنیدم حس کنجکاوی امانم نمیداد که بفهمم وبلاگ "نوشته های یک طلبه" از کیست! طلبه جوانی که از اواسط #دهه_هفتاد وارد #حوزه شده بود و به خوشرویی و روحیهی شهداییاش #شهرت یافته بود.
🍃برای منی که نه او را دیده بودم و نه پای #منبر هایش نشسته بودم درک این موضوع سخت بود که منبر هایش مشتاقان زیادی داشته و در کل شنونده مجذوب سخنانش میشده! یک طلبه جوان زیر چهل سال آنقدر محبوب؟!
عجیب بود اما حقیقت داشت! زمانی به این مهم پی بردم که پای صحبت همان مشتاقان منبرش نشستم. پیر و #جوان این طلبه را به همان روی خوش و منبرهای پرطرفدارش میشناختند.
🍃 اما ماجرا از اینجا به بعد جالب میشد. از جایی که همسرش حیات این طلبه را مختصر و مفید بیان کرد. از نامش گفت: محمد حسن دهقانی! از تحصیلاتش گفت همان طلبگی، و البته عالمی که محمدحسن را برای لحظه کوتاهی از دنیای خویش غافل میکرد و سرش را به تبلیغ و درس و منبر گرم... از #خادمی_حرم دختر موسیابنجعفر گفت که بالی شد برای #پرواز به سمت حرم دختر #علیابن_ابیطالب! و آغاز قصه که همینجا بود! ریف دمشق... اینجا قصه آغاز شد و بعد مدت کوتاه و پرباری هم پایان یافت.
🍃از اینجا به بعد را پای صحبت #همسر محمد حسن نمیشینم، خودم از لحظه شهادتش میخوانم! از دومین اعزامی که میدانست سرپا برنخواهد گشت، از دلتنگی محدثه و مطهره وَ در آخر شب اربعینی که شام شهادت محمدحسن شد!
آری! پاداش به پایان رساندن رسالتی اینچین مهم جز این اگر بود جای تعجب داشت.
✨سالگرد شهادتت مبارک #خادم_حرم💚
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمدحسن_دهقانی
📅تاریخ تولد : ۱ مرداد ۱٣۵٧
📅تاریخ شهادت : ٨ آبان ۱٣٩٧
📅تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید : قم
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی