eitaa logo
خانواده امن
210 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
3 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 چشم تیز بین خدا التماس می کنم یک شب چشم هایت را به من بده. من چشم هایت را فقط برای اشک ریختن نمی خواهم. می خواهم با چشم های تو کربلا را تماشا کنم و خدا را ببینم. خدای کربلا را کسی اگر نبیند نمی فهمد که چه شد حسین با اشتیاق در خون خودش غلطید بی آن که ردی از اعتراض روی دلش افتاده باشد. چشمانت را به من بده که سخت محتاج دیدن خدای حسینم. من اگر خدای حسین را ببینم، هیچ دغدغه ای جز خدا، فکر و دلم را به خود مشغول نمی کند. کسی اگر یک لحظه خدای حسین را ببیند یک روزگار بنده او می شود. برای همین یک لحظه دلت بسوزد برایم و چشم هایت را دریغ نکن از من. شبت بخیر چشم تیزبین خدا. @amn_org
🍃لبخند خدا 🍃دوست دارم روزی اگر کسی از من پرسید آرزوهایت چیست، بلافاصله بگویم جز تو آرزویی ندارم. دوست دارم وقتی که این حرف را از من شنیدی، با لبخند رضایتت آن را امضا کنی. این جواب اگر از ته دل نباشد و تنها واژه‌هایی جاری شده بر زبان باشد، امضای لبخند تو پای آن نمی‌نشیند. درست می‌گویم؟ 🍃آقا! چقدر فاصله دارم تا این ادعا؟ و آیا امیدی هست که تا عمرم به دنیاست، مفتخر به امضای لبخند تو شوم؟ خوش به حال هر کسی که امضای لبخند تو را دید! شبت بخیر لبخند خدا! @amn_org
🍁 راز سعادت من از کرَم تو بعید می‌دانم که شب بخیرهای هر شب مرا تا آخر عمرم بی‌جواب بگذاری. آخرش یک شب می‌رسد که شب بخیر می‌گویم در حالی که تو در مقابلم نشسته‌ای. جواب شب بخیرم را از زبان تو می‌شنوم در حالی که لبخند به لب به چشمانم خیره شده‌ای. یک شب که مثل همۀ شب‌ها، شب بخیرم را در دلم می‌گویم، می‌آیی و دست بر شانه‌ام می‌گذاری، دعا می‌کنی که شب‌هایم همیشه به خیر باشد و می‌شنوم که فرشته‌ها بی‌فاصله بعد از دعایت آمین می‌گویند. یک شب من با شب بخیری که تو به من می‌گویی، خودم را خوشبخت‌ترین آدم روی زمین خواهم دید. آقا! مرا زودتر برسان به قلۀ خوشبختی شبت بخیر راز سعادت! @amn_org
🍂 گره گشایی زندگی 🍂محبت من به تو سِیر ثابتی ندارد. گاهی خیلی دوستت دارم و شب و روز به یادت هستم و گاهی به قدری فراموشت می‌کنم که گویی حواسم نیست که هستی. 🍂 می‌دانم که معصیت محبت تو را در دلم کم می‌کند و می‌دانم استغفار وقتی از صمیم دل باشد، مرا به تو نزدیک می‌کند؛ اما چه کار کنم که گاهی به قدری بد می‌شوم که یادم می‌رود برای گناهانم باید استغفار کنم؛ گویی که هیچ گناهی ندارم. خودم از خودم خسته‌ام، خدا کند که تو از من خسته نشده باشی! 🍂کلاف روح من سردرگم‌تر از آن است که به تنهایی بتوانم بازش کنم. این کلاف سردرگم را به تو می‌دهم تا بر سرم منت بگذاری بازش کنی. قبول می‌کنی آقا؟! شبت بخیر گره‌گشای زندگی! @amn_org
🌾🌾 همه آرزویم 🌾وقتی آرزوی برای تو خرج شدن را در دلم زنده می‌بینم، دلم آرام می‌شود که هنوز سهمی از زندگی دارم و تو هنوز داری مرا نگاه می‌کنی. این آرزو در دل هر کسی غلیان بزند، 🌾 معلوم است که عشق حتی کم، در رگ‌هایش جریان دارد. چه خبری بهتر از این؟! من به همین امید زنده‌ام که فرصت عاشق شدن را از دست نداده‌ام و یک روز عاشقم می‌‌کنی می‌دانم و من با خرج کردن همۀ هستی‌ام به پای تو، جشن عاشق شدنم را می‌گیرم. 🌾شبت بخیر همۀ آرزویم! @amn_org
♦️مجاهد خدا ♦️کاش می‌شد ملازم درگاهت می‌شدم تا شب و روز با دغدغه‌هایی که بر زندگی‌ات سایه افکنده، آشنا می‌شدم. تو را از نزدیک می‌دیدم که چگونه با آن دغدغه‌هایت آب می‌شوی و چگونه برایشان دست و پا می‌زنی. ♦️آقا! دغدغه‌های تو بوی خدا می‌دهد و دست و پازدن‌هایت برای آنها جهاد فی سبیل الله است و من برای رها شدن از ظلمتی که گرفتارش هستم، چقدر نیاز دارم به این جهاد فی سبیل الله . شبت بخیر مجاهد خدا! @amn_org
🍃 بانی عشق همه من از این که خدا روزی رهایم کند،‌ وحشت دارم. می‌خواهم بنشینم در خانه‌ات؛ شب و روز زار بزنم و التماس کنم عاشقم کنی. خدا عاشقان تو را هیچ گاه رها نمی‌کند. شکر خدا که تو از من خسته نمی‌شوی. شبت بخیر بانی عشق همه! @amn_org
🔸🔸🔸 🔸🔸آقای کرم چه عجیب‌اند عاشقان صادق تو که حتی فکر کردن به آنها به آدم حس حرکت می‌دهد. من اگر آنها را نمی‌دیدم یا قصه‌هاشان را نمی‌شنیدم، باور نمی‌کردم که می‌شود عاشق امام نادیده شد. وقتی که دیدم داغ‌ترین عشق‌ها در عالم، به عاشقان صادق تو تعلق دارد، فهمیدم که عشق را تو تقسیم می‌کنی. 🔸آقا! کرَم کن و سهم عشقم را بیشتر کن، شاید زودتر من هم عاشق صادقت شدم. شبت بخیر آقای کرَم! 🔸🔸🔸 @amn_org
▪️با پاییز خلوت کردم و از او سرّ زرد بودنش را پرسیدم و گفت: از وقتی به یادم هست، تابستان از یک سو و زمستان از سوی دیگر میان من و بهار فاصله انداخته. ▪️ هر کسی از بهار فاصله بگیرد، بی‌جان می‌شود و رنگش رو به زردی می‌رود. کسی که از بهار دور است و زرد نمی‌شود، عاشق نیست. ▪️و چه خوب به من فهماند راز سرمستی‌های دور از تو را: عاشق نبودن. پاییز برای من یک کلاس عاشقی است. مدرسه‌ها که باز می‌شود، این کلاس هم آغاز می‌شود. هر سال سر این کلاس می‌نشینم؛ اما کِی بناست عاشق شوم،‌ نمی‌دانم. آقا! تو کمکم کن که این بار، سر کلاس پاییز، عاشق شدن را یاد بگیرم! شبت بخیر حضرت بهار! @amn_org
🔹آقا! سیدحسن نصرالله را چقدر دوست داشتی؟ آیت الله مصباح می‌گفت من با حب سیدحسن نصرالله تقرب می‌جویم و امید دارم که این محبت در روز قیامت به فریادم برسد. کاش می‌فهمیدم او به چه اندازه از قرب تو رسیده بود که کسی از اولیای خدا با محبت او امید نجات پیدا می‌کند. 🔹آقا! سیدحسن نصرالله را چقدر دوست داشتی؟ وقتی به او فکر می‌کنم می‌بینم در روزگاری که برخی از مدعیان عشقت، مایۀ عار تو هستند،‌ یکی مثل او بود که چونان شیر غران اشدّاء علی الکفار بود و چونان برادری دل‌سوز رحماء بینهم بود. یعنی همان شیعۀ واقعی. 🔹آقا! سید حسن نصرالله را چقدر دوست داشتی و حالا که به آسمان پر کشیده، چقدر دل‌تنگش می‌شوی؟ خبر شهادتش را که شنیدی، چه کار کردی؟ کسی بود که تسلایت دهد؟ با خدا دربارۀ او چه گفتی؟ 🔹آقا! می‌شود دعا کنی که عاقبت من هم مثل سیدحسن شود که وقتی خبر شهادتم را شنیدی، آه بکشی برای این که یاری را از دست دادی که مایۀ افتخارت بود؟ شبت بخیر امام سیدحسن نصرالله! @amn_org
🌴 امام زمان 🌴من خسته می‌شوم؛ نه یک بار و دو بار. بارها و بارها و هر بار که خسته می‌شوم، به زمان متوسل می‌شوم و التماس می‌کنم زودتر بگذرد تا آنچه مرا خسته کرده، مغلوب شود. 🌴 عاشقان صادق تو اما اگر خسته شوند، به تو که امام زمانی متوسل می‌شوند. 🌴 توسل به تو همان و بیرون رفتن خستگی همان. 🌴 چقدر فاصله است میان کسی که دست به دامان زمان می‌شود با کسی که دست به دامان امام زمان می‌شود. 🌴شبت بخیر امام زمان! @amn_org
🔸فصل پاییز است و برگ‌ریزان و این روزها شهادت، خیلی سراغ دوستان تو را می‌گیرد و آنها را از زمین می‌کَند و به آسمان می‌برد. آرزوهای چند ده سالۀ یاران تو دارد محقق می‌شود. دنیا با همۀ شلوغی‌اش در حال خلوت شدن است؛ 🔸آخر یاران تو هر کدامشان ملتی هستند برای خودشان، وقتی یکی از آنها از زمین پر می‌کشد، یک ملت از روی زمین کم می‌شود. ببین در این چند صباح، چند ملت از روی زمین کم شده؟ 🔸وقتی به خلوت شدن زمین فکر می‌کنم، یاد خودم می‌افتم که اگر از دنیا بروم، آب از آب تکان نخواهد خورد. پس کی بناست من هم بشوم یکی از یاران تو و یکی از آن ملت‌هایی که وقتی می‌رود، زمین خلوت می‌شود؟ 🔸آقا! می‌شود دعا کنی من هم ملتی بشوم برای خودم؟ شبت بخیر بزرگ‌ترین ملت خدا! @amn_org
🌸«اللّهُم رُدَّ کُلَّ غریب» خدایا! همۀ غریب‌ها را از غربت به وطن بازگردان. 🌸آقا! اگر کسی این دعا را خواند و به یاد تو نیفتاد، به او چه باید گفت؟ غریب‌تر از تو در این عالم کیست؟ تقدیر تو در غربت، از سخت‌ترین تقدیرهاست. تقدیری که به نام تو خورده، غربت تو در میان دوستان است و چه غربتی سخت‌تر از غریب بودن در جمع دوستان؟! 🌸ما مدعی دوستی توایم. آیا تو در میان ما غریب نیستی؟ چقدر در جمع دوستانه‌مان یاد تو هستیم؟ چقدر از غم‌های تو یاد می‌کنیم؟ چقدر برای دوری تو اشک می‌ریزیم؟ چقدر دل‌نگرانِ دلِ گرفته‌ات هستیم؟ چقدر دلمان شور آمدنت را می‌زند؟ چرا به زندگیِ بی‌تو عادت کرده‌ایم؟ چرا جای خالی تو را در میان خودمان احساس نمی‌کنیم؟ اینها اگر نشانۀ غربت تو نیست، پس نشانۀ غربت تو چیست؟ 🌸خدا با خوب کردن ما تو را از غربت بیرون بیاورد. شبت بخیر امام غریب! @amn_org
♦️آقا! دیدی خبر انتقام آمد و دلمان شاد شد؟ حالا تو بگو وقتی خبر ظهور و انتقام تو از دشمنان خدا بیاید، چه جشنی در دلمان به پا خواهد شد؟ ♦️شادی‌های این لحظه‌ها در برابر شادی‌های زمان ظهور و انتقام گرفتنت، قطره در برابر دریا هم نیست. این روزها چقدر نیاز داریم به خوشحالی از صمیم جان! ♦️آقا! زودتر بیا و تا نمردیم طعم خوشحالی حقیقی را بچشان به کام‌مان! ♦️شبت بخیر عمیق‌ترین شادی عالم! @amn_org
🍃فکر آزاردهنده‌ای هر چند وقت یک بار به سراغم می‌آید و آسایش را حرامم می‌کند. این فکر وقتی مرا محاصره می‌کند که ظلم و ستم، عیان و عریان خودش را نشان می‌دهد و نالۀ مظلوم دل آسمان را می‌شکند و من در این فکر فرو می‌روم که اگر حتی به اندازۀ کمی در تأخیر ظهورت نقش داشته باشم،‌ آیا در گناه این همه ظلم و ستم و خون‌های به ناحق ریخته‌شده شریکم؟ 🍃وای که چه تیغ تیزی دارد این فکر بُرَنده! مرا از این همه عاشق نبودن برهان تا از دست این تیغ تیز رها شوم آقا! شبت بخیر منجی عالم! @amn_org
🔻دیروز رفتم پشت سر نائب تو نماز خواندم. جمعیت موج می‌زد. همه با عشق آمده بودند. 🔻آفتاب گویی توان آزار دادن نداشت؛ چون عاشق‌ها گرمای لطیف حرف‌های نائبت را که احساس می‌کردند، گرمای آفتاب را فراموش می‌کردند. 🔻در ازدحام جمعیت، کسی احساس معطلی نمی‌کرد. در جا زدن و پیش نرفتن در آن ازدحام، به انسان حس پیشرفت می‌داد. اصلا همین که خودم را در آن جمع می‌دیدم، احساس مفید بودن می‌کردم؛ چه حس خوبی! 🔻کاش یک روز هم برسد که بگویم آقا! از این که در میان لشکرت هستم، احساس مفید بودن می‌کنم، چه حس خوبی! شبت بخیر همۀ‌ فایدۀ زندگی‌ام! @amn_org
🟣 ما اعتقاد داریم تو حاضری و ناظر اما چنان زندگی می‌کنیم که گویی تو نه حاضری و نه ناظر. 🟣 این تضاد ریشه در پای لنگ ایمانمان دارد. کاش حال ایمانمان زودتر خوب می‌شد. بار شرمندگی از تو حسابی رو دوشمان سنگینی می‌کند. 🟣 دعا کن زودتر برسد آن روزی که حتی اگر غایب از نظرهایی اما چنان رفتار کنیم که گویی عیان‌تر از تو هیچ چیز و هیچ کسی را نمی‌بینیم. 🟣 شبت بخیر حاضرتر از همه! @amn_org
🟡 در تنگناها وقتی مشکلات، صخره می‌شوند و روی گُرده‌هایمان سوار، یادت می‌کنیم و تو را صدا می‌زنیم. 🟡 در جولان ظلم و ستم وقتی ظالمان نعره می‌کشند و ارعاب می‌کنند، به دنبالت می‌گردیم و تو را صدا می‌زنیم. 🟡 مصیبت‌ها وقتی بارانِ سنگ می‌شوند و می‌بارند روی سرمان، مضطر می‌شویم و تو را صدا می‌زنیم. 🟡 فقر وقتی بنا می‌گذارد که ستون فقراتمان را بشکند، راه چاره به رویمان بسته می‌شود و تو را صدا می‌زنیم. 🟡 آقا! ببخش ما را که وقتی تنگناها تمام می‌شود و ظلم و ستم در نقاب فرو می‌رود و باران سنگ مصیبت‌ها متوقف می‌شود و فقر از زندگی ما رخ می‌بندد، یادمان می‌رود که تو هستی و دیگر صدایت نمی‌زنیم. 🟡 ما را ببخش برای این همه بی‌وفایی! شبت بخیر امام غریب! @amn_org
🟢 حضرت محبوب 🟢 دلم برای پاییز می‌سوزد، رنگش شبیه رنگ آتش است. انگار پاییز فصل سوختن است. پاییز را از این زاویه که نگاه می‌کنم برایم فصل عاشق‌های ناکام می‌شود. 🟢 برای همین هم دلم برای پاییز می‌سوزد. 🟢 اما عاشق باشی و ناکام، دنیا برابت تحمل‌پذیرتر است تا وقتی که عاشق نباشی و اسیر چنگال دنیا باشی. 🟢 مرا از چنگال دنیا نجات بده حتی اگر عاشق ناکامم کنی. شبت بخیر حضرت محبوب! @amn_org
🍂🍂🍂 🍂🍂حقیقت امید 🍂 وقتی دلم را خیس می‌کنم با اشک‌هایی که در حسرت عاشق تو نبودن، ریخته شده، امیدوار می‌شوم به این که روزی اشک‌هایم از شوق عاشق شدن، جاری شود روی گونه‌هایم. 🍂من اشک‌هایی که از درد عاشق نبودن می‌ریزم و آه‌هایی را که از این درد از سینه‌ام بر می‌خیزد، دوست دارم. 🍂این اشک‌های جاری و آه‌های برآمده، یعنی هنوز عشق مقصد اصلی زندگی است و یقیناً تو هستی که چشم و سینه‌ام را برای اشک و آه مهیا نگه می‌داری. 🍂تو معنای امیدی و ضامن امید هر کسی که امیدش رو به انتهاست. چشمۀ اشک را نگه می‌داری تا خشک نشود و سینه را گرم نگه می‌داری تا سرد نشود. 🍂خدا نکند که تا آخر عمر در زندان تنگ عاشق نبودن بمانم؛ اما اگر هم زبانم لال عاشق نشدم، التماس می‌کنم این اشک و آهی که از درد عاشق نبودن است، از من نگیر. شبت بخیر حقیقت امید! @amn_org
🔸آقا! غزه تو را فریاد می‌زند. خانه‌های ویران شدۀ غزه نماد مظلومیت‌اند و کودکان یتیمش سند جنایت‌های دشمنان تو. زنانی که تازه طعم مادری را چشیده بودند و حالا به جای مادری باید طعم تلخ داغ فرزند را بچشند، با چشمان پر از اشک خویش به دنبال نور امیدی می‌گردند که دنیای پر از تاریکی را روشن کند. آن نور، جز نور وجود تو، نور کیست؟ 🔸آقا! ضاحیه تو را فریاد می‌زند. کوچه پس کوچه‌های ویران ضاحیه در غم سید مقاومت ضجه می‌زنند و درخت‌های سوخته، نام تو را صدا می‌زنند. پدران جوان از دست داده، با هق هق گریه‌های مردانه‌شان به تو التماس می‌کنند که زودتر بیایی و دخترانی که سر به دیوار خانۀ ویرانشان گذاشته و چشم انتظار پدر نشسته‌اند، به یاد تو خودشان را آرام می‌کنند. 🔸آقا! به خاطر ما نه، به خاطر کسانی که مظلومیت از سر و رویشان و از در و دیوار خانه‌شان و از کوچه پس کوچه‌های شهرشان می‌بارد، زودتر بیا! شبت بخیر موعود خدا! @amn_org
♦️دلم تنگ شده برایت، بیشتر از آنی که در وصف بگنجد. درست است که این روزها عریان شدن ظلم و ستم،‌ مرا بیشتر به یاد تو می‌اندازد، اما باور کن جنس دل‌تنگی‌های من، از جنس «به خاطر خودت»هاست. ♦️ من نمی‌خواهم که بیایی و امنیت را جایگزین ناامنی کنی، می‌خواهم بیایی تا در کنارت باشم. کنار تو که باشم، ناامنی را نمی‌فهمم که بخواهم به دنبال امنیت بگردم. ♦️دلم تنگ شده برایت، برای خودت، برای در کنار تو بودن، در مقابل تو نشستن، با تو همکلام شدن، چشم در چشم تو دوختن و ... ♦️آقا! دلم تو را می‌خواهد. به فریاد دل بی‌تابم برس که کسی جز تو مایۀ آرامش این دل بیچاره نیست. شبت بخیر فریادرس بی‌کَسان! @amn_org
🌸غروب‌های جمعه همیشه دلگیر بوده برایمان و خدا نکند جمعه‌ای بیاید و تو نباشی و دل ما نگیرد آقا! 🌸 غروب جمعه همیشه دلگیر بوده برایمان؛ اما وقتی در زمانی غربت زده یا مکانی لبریز از غربت باشیم، دلمان بیشتر از همیشه می‌گیرد. 🌸 آقا! از غروب‌های جمعۀ این روزهای غزه و ضاحیه، غربت سر می‌رود و اگر کسی در کوچه پس کوچه‌های غزه و ضاحیه، غروب جمعه را تجربه کند، نمی‌دانم چگونه می‌تواند دل‌گرفتگی را تاب بیاورد؟ 🌸می‌دانم که حواست هست به دل‌های گرفتۀ فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها و می‌دانم که اگر نگاه عنایت تو نبود، غربت، قاتل بازماندگان حادثه‌ها می‌شد؛ اما دوست دارم برای آرام شدن دل خودم التماست کنم که به دلِ گرفتۀ آنها سهم بیشتری از نگاهت را عنایت کن! شبت بخیر امید دل‌های گرفته! @amn_org
▪️آقا! این روزها وقتی نالۀ پدران و مادرانِ جوان از دست داده و کودکان یتیم را می‌شنوم، وقتی خانه‌های ویران شده روی سر مردم و موشک‌های شلیک شده به قلب شهر و روستا را می‌بینم، وقتی ظالمان و ددمنشان با ریختن خون مردم بدمستی می‌کنند و در مقابل جهانیان به خاطر کشتن زنان و کودکان تشویق می‌شوند، وقتی قهقهۀ پیروزی سر می‌دهند و در میانشان تبریکِ قتل و غارت بی‌گناهان رد و بدل می‌شود، دنیا برایم تاریک‌تر از شب سیاه و تنگ‌تر از خانۀ قبر می‌شود. ▪️در این میانه یاد تو می‌افتم و صبری که خدا به تو عنایت کرده. چطور می‌بینی و می‌شنوی و صبر می‌کنی؟! ▪️ پایان دادن به همۀ این ستم‌ها در توان تو هست؛ اما هنوز خدا اذن ظهور نداده و تو جز چشم، به خدا حرف دیگری نگفته‌ای. این همه رضا به حکم خدا را از کجا آورده‌ای آقا! ؟ ▪️خوش به حالت با این همه رضایی که داری! شبت بخیر بندۀ‌ راضی و مرضی خدا! @amn_org
🍀دل خوشی معصومه 🍀امشب دلم عجیب گره خورده به ضریح حرمی که حرم اهل بیت است تو دوستش داری، همان طوری که پدرانت دوستش دارند. دلم در صحن و سرای بانوی کرامت، در قم پرسه می‌زند و می‌خواهم ایدۀ نقّاشی انتظارم را از بانو بگیرم. 🍀گاهی باید بنشینی در خانه و چشم به در بدوزی تا یار بیاید و گاهی هم باید بلند شوی، بار سفر ببندی شهر به شهر و جاده به جاده راه طی کنی تا به یار برسی هر کدام از این انتظارها حال و هوای خودش را دارد. امشب می‌خواهم خواهری را به تصویر بکشم که از مدینه بار سفر بسته و مقصدش طوس است. از وقتی که حرف سفر شده آهنگ تپش قلبش فریاد انتظار را سر می‌دهد. 🍀به جاده که افتاده گویی طی کردن هر وجب از این جاده به اندازۀ فرسنگ‌ها طول می‌کشد. خاصیت انتظار این چنینی همین است: وقتی که منتظر باشی و در راه راه بیش از اندازه طولانی می‌شود. من می‌خواهم بانو را در قم بکشم، یعنی در میانه راه وقتی که بیمار است و در راه مانده ولی دلش همچنان دارد راه را طی می‌کند. فاطمه معصومه برای من نماد منتظری است که ننشست بلند شد و حرکت کرد مخاطرۀ سفر را به جان خرید و رنج راه را تاب آورد و اگر چه به یار نرسید؛ ولی تصویری از انتظار کشید که تا همیشه باقی است. 🍀ضریح و گلدستۀ بانو به من می‌گوید که منتظر نیستم هر چه قدر نگاه می‌کنم به زندگی‌ام نمی‌توانم شباهتی پیدا کنم میان خودم و بانوی منتظر. 🍀من چه قدر به خاطر تو از وطن بریدم و جادۀ خطر را برگزیدم؟ انتظاری که من دارم، انتظار بی‌دردهاست اگر انتظار تو برایم درد سری داشته باشد عطایش را به لقایش خواهم بخشید. 🍀من نمی‌دانم چرا در قم، این جمکران است که نماد انتظار توست کسی اگر در حرم بانو، حس منتظرانه نیافت باید زیارتش را از سر بگیرد کسی چه می‌داند شاید اگر تو فرمان بنای جمکران را در جایی دادی که در امتداد حرم بانوست می‌خواستی بگویی راه انتظار تو از حرم بانو می‌گذرد بانو بزرگ معلّم درس انتظار است مایی که انتظار را با نوع بی‌دردسرش دوست داریم بیشتر از نان شب محتاج درس انتظار بانو هستیم. 🍀باید یاد بگیرم به خاطر تو حرکت کردن را به خاطر بانو دلم را بزرگ کن تا یاد بگیرم این درس را. شبت بخیر دل‌خوشی معصومه @amn_org
🟡 یک روز می‌رسد که بچه‌های غزه و ضاحیه با تو در کوچه‌های آبادشان قدم خواهند زد؛ در حالی که به داشتن امامی چون تو به خود می‌بالند. 🟡 دستان گرم تو را می‌گیرند و آرامش را با همۀ وجود می‌چشند. 🟡 دیدن تو سختی‌ها را چنان برایشان آسان می‌کند که اگر قیمت رسیدن به تو چشیدن دوبارۀ همۀ سختی‌ها باشد،‌ از صمیم جان قبول می‌کنند. 🟡 تو می‌آیی و زیبایی دنیا را نشانشان می‌دهی تا همه بدانند دنیای بدون تو امن و ناامنش فرق چندانی ندارد. 🟡 زندگی، یا با تو بودن است یا به سوی تو دویدن! شبت بخیر معنای زندگی! @amn_org
🔹زندگی یعنی با تو بودن یا به سوی تو دویدن. کسی که به تو نرسیده، اگر از دویدن به سوی تو باز بایستد،‌ در همان دم، مرگ را حس می‌کند. 🔹باید به سوی تو دوید؛ زیرا در مسیر رسیدن به تو، این راه رفتن است که انسان را خسته می‌کند و شاید هم متوقف؛ نه دویدن. 🔹کسی که برای رسیدن به تو نمی‌دود، معلوم است که برای زندگی بی‌تاب نیست. بی‌تاب نبودن برای زندگی، نشان از تمایل به مرگ دارد و چه تمایل دهشتناکی! 🔹زندگی یعنی با تو بودن یا به سوی تو دویدن؛ حالت سومی برای زندگی متصور نیست. 🔹 من که با تو نیستم و هر چه به خودم نگاه می‌کنم در حال دویدن به سوی تو هم نیستم و از مرگ نیز می‌ترسم. من زندگی را دوست دارم آقا! 🔹کمکم کن هر چه زودتر توان دویدن به سوی تو را بیابم. شبت بخیر همۀ زندگی! @amn_org
◽️شرمنـده‌ام که بـا همه درددل می‌کـنـم؛ بـا تو اما نه. ◽️شرمنده‌ام که بـه همه تکـیه می‌کنـم؛ بـه تـو امـا نـه. ◽️شـرمنـده‌ام کـه بــه فـکـر هـمـه هـسـتـم؛ بـه فـکـر تـو امـا نـه. ◽️ شـرمـنـده‌ام کـه منتظر همه هستم؛ منتظر تو اما نه. ◽️شرمنده‌ام که برای همه خرج می‌کـنم؛ بـرای تـو امـا نـه. ◽️ شـرمـنـده‌ام کـه خـودم را به همـه ثابت می‌کنم؛ به تو اما نه. ◽️شرمنده‌ام که دل به همه داده‌ام؛ به تو اما نه. ◽️شرمـنـده‌ام کـه از همه خجالت می‌کشم؛ از تو اما نه. ◽️شرمنده‌ام که‌حتی شرمندگی‌هایم نیز لقلقۀ زبان است؛ از ته دل اما نه. مرا ببخش برای این همه عاشق نبودن آقا! شبت بخیر امام غریب! @amn_org
🟡🟡کامل ترین ذکر خدا 🟡 شب‌های بلند پاییز؛ یعنی فرصتی برای انتظار بیشتر. انتظار برای شنیدن شب بخیری از زبان تو. من همیشه با پاییز دوست بوده‌ام. پاییز اگر چه زرد؛ ولی سبزی آرزوهای من است. 🟡 شب‌های بلند پاییز؛ یعنی فرصتی برای التماس بیشتر. التماس برای جلب نیم نگاهی از سوی تو. التماس در دل شب، گویی اثرش بیشتر از التماس‌های روزانه است. 🟡 شب‌های بلند پاییز؛ یعنی فرصتی برای خلوت بیشتر. خلوتی برای خویشتن برای کنار گذاشتن غیر تو. 🟡 در دل شب‌های بلند پاییز می‌شود تو را به دست آورد. چه زیانکاریم ما که این شب‌های بلند را برای طولانی‌تر کردن غفلتمان خرج کردیم. 🟡 من یقین دارم که تو شب‌های بلند پاییز را دوست داری. تو را قسم می‌دهم به این شب‌ها مرا از چاه غفلت بیرون بیار. 🟡 شبت بخیر کامل‌ترین ذکر خدا! 🟡 @amn_org
🍀درست است که می‌گویند وقتی زهیر می‌خواست اجازۀ میدان بگیرد،‌ دستش را گذاشت روی شانۀ حسین؟ چه اذن میدان گرفتن عاشقانه‌ای! 🍀کاش می‌دانستم در فاصلۀ کوتاه پیوستن زهیر به لشکر حسین ، چه رخ داده که زهیر این قدر احساس نزدیکی به حسین می‌کند؟! 🍀چقدر دوست دارم برای چند لحظه هم که شده زهیر را ببینم و از غوغایی که در دلش به پا شد بپرسم و دوست دارم از او بپرسم چگونه دلش را راضی کرد که دستش را از روی شانۀ حسین بردارد؟! 🍀 به گمانم جز عطش کشته شدن در راه حسین، هیچ چیز نمی‌توانست او را از اربابش جدا کند. 🍀آقا! دلم می‌خواهد زهیر تو باشم و وقتی خواستم اذن میدان بگیرم، دستم را بگذارم روی شانه‌ات. 🍀می‌خواهم برای تو بمیرم. مرا خرج خودت کن. می‌خواهم زهیر تو باشم. مرا قبول کن. 🍀شبت بخیر ارباب! 🍀 @amn_org