eitaa logo
واحدکار عمودانا
3.6هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2هزار ویدیو
702 فایل
﷽ عمودانا مجرےصحنہ/تخصصےکودک مدیر و موسس دپارتمان‌آموزشیےنشاط ودانایےتهران مجرے طرح ارتقاے مهارت مربیان کودک ازسال ۹۵ با مجوز رسمےواعطاے گواهینامه معتبرمربیگرے نماینده مادرشهرتان باشید👇 📲 ۰۹۱۹۸۱۲۳۸۳۴ 🆔 @Amoodana ادمین محتوا وتبادل👇 🆔 @neshat_danaei
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان امام حسن(ع).pdf
625.1K
🌺تخصصی واحدکار عمودانا ╔══🌿🌼🌿══ ══╗ 🎀 @amoodanaa ╚══ ══🌿🌼🌿══╝
13.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺تخصصی واحدکار عمودانا ╔══🌿🌼🌿══ ══╗ 🎀 @amoodanaa ╚══ ══🌿🌼🌿══╝
🌼مهارت نه گفتن کفشدوزک کوچولو🐞 دوست داشت بین دوستاش دوست داشتنی باشد. برای همین همیشه هر چی که آنها می گفتند قبول می کرد. اینکه روی کدام گلها 🌺🌸بنشیند. یا کدام مسیر را انتخاب کند. یک روز یکی از دوستانش گفت بیا بریم اون طرف دره ببینیم چه خبره فکر کنم گلهای🌸🌺 زیادی آنجا باشد. کفشدوزک کوچولو 🐞 که خیلی می ترسید من من کنان گفت باشه فقط بذار از مامانم اجازه بگیرم. دوستش گفت نمیخواد میریم و زود برمی گردیم. کفشدوزک کوچولو🐞 قبول کرد آنها رفتند به سمت آن طرف دره. اما آنقدر آنجا کوه⛰ و دشت‌های شبیه هم بودند که احساس می کردند راه را گم کرده اند. کفشدوزک کوچولو 🐞ناراحت شد یک گوشه ای نشست و گریه کرد او حالا فهمیده بود که همیشه نباید با همه پیشنهادها موافقت کند... در همین فکرها بود. که صدای باد💨 را شنید دوستش داشت همراه باد💨حرکت می کرد و فریاد می زد کمک... کفشدوزک کوچولو 🐞فهمید که الان وقت گریه کردن نیست وباید به کمک دوستش بشتابد. باسرعت تمام بال زد و دست دوستش را گرفت و با او زیر یک صخره پناه گرفت دوستش به کفشدوزک کوچولو🐞 گفت حالا چطور راه خونه 🏡رو پیدا کنیم. کفشدوزک کوچولو🐞 فکری به ذهنش رسید باد.... 💨 از روی جهت باد.💨 صبح که می آمدند باد💨 از جهت خانه🏡 آنها حرکت می کرد و هنوز هم از همان جهت باید در خلاف جهت باد پرواز کنیم. وقتی وزش باد آرام تر شد آن دو دست هم را گرفتند و با قدرت تمام در جهت خلاف باد به پرواز در آمدند. چیزی نگذشت که آنها از دور خانه شان را دیدند. کفشدوزک کوچولو خوشحال شد و فهمید همیشه نباید حرف بقیه را قبول کرد. ممکن بود آن دو با این تصمیم اشتباه اتفاق بدی برایشان بیفتد