eitaa logo
آموزش تخصصی تجوید و حفظ و قرائت قرآن کریم
6هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
7.1هزار ویدیو
415 فایل
✨﷽✨ 📖 رسول اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : ✨حاملان وحافظان قرآن مشمول رحمت خاص خداوند هستند.✨ 📣ادمین و پشتیبانی کانال آموزش حفظ قرآن↩️ @meftah68 گروه حفظ ترتیبی https://eitaa.com/joinchat/3090940015C72c3166202
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽📚🕥 (ع) اهميت پوشش زن در سيره ابراهيم عليه‏السلام‏ ابراهيم در مسير هجرت همراه ساره و لوط عليه‏السلام عبور مى‏كردند، ابراهيم عليه‏السلام براى حفظ ناموس خود ساره از نگاه چشم‏هاى گناهكار، صندوق ساخته بود و ساره را در ميان آن نهاده بود، هنگامى كه به مرز ايالت مصر رسيدند، حاكم مصر به نام عزاره در مرز ايالت مصر، مأموران گمركى گماشته بود، تا عوارض گمركى را از كاروانهايى كه وارد سرزمين مصر مى‏شوند، بگيرند. مأمور به بررسى اموال ابراهيم عليه‏السلام پرداخت، تا اين كه چشمش به صندوق افتاد، به ابراهيم گفت: در صندوق را بگشا، تا محتوى آن را قيمت كرده و يك دهم قيمت آن را براى وصول، مشخص كنم. ابراهيم: خيال كن اين صندوق پر از طلا و نقره است، يك درهم آن را حساب كن تا بپردازم، ولى آن را باز نمى‏كنم. مأمور كه عصبانى شده بود، ابراهيم عليه‏السلام را مجبور كرد تا درِ صندوق را باز كند. سرانجام ابراهيم عليه‏السلام به اجبار دژخيمان، در صندوق را گشود، مأمور وصول، ناگهان زن با جمالى را در ميان صندوق ديد و به ابراهيم گفت: اين زن با تو چه نسبتى دارد؟ ابراهيم: اين زن دختر خاله و همسر من است. مأمور: چرا او را در ميان صندوق نهاده‏اى؟ ابراهيم: غيرتم نسبت به ناموسم چنين اقتضا كرد، تا چشم ناپاكى به او نيفتد. مأمور: من اجازه حركت به تو نمى‏دهم تا به حاكم مصر خبر بدهم، تا او از ماجراى تو و اين زن آگاه شود. مأمور براى حاكم مصر پيام فرستاد و ماجرا را به او گزارش داد، حاكم مصر دستور داد تا صندوق را نزد او ببرند. مى‏خواستند تنها صندوق را ببرند، ابراهيم گفت: من هرگز از صندوق جدا نمى‏شوم مگر اين كه كشته شوم. ماجرا را به حاكم گزارش دادند، حاكم دستور داد كه: صندوق را همراه ابراهيم نزد من بياوريد. مأموران، ابراهيم را همراه صندوق و ساير اموالش نزد حاكم مصر بردند، حاكم مصر به ابراهيم گفت: در صندوق را باز كن. ابراهيم: همسر و دختر خاله‏ام در ميان صندوق است، حاضرم همه اموالم را بدهم، ولى در صندوق را باز نكنم. حاكم از اين سخن ابراهيم، سخت ناراحت شد و ابراهيم را مجبور كرد كه در صندوق را بگشايد، ابراهيم آن را گشود. حاكم با نگاه به ساره، دست به طرف او دراز كرد. ابراهيم عليه‏السلام از شدت غيرت به خدا متوجه شد و عرض كرد: خدايا دست حاكم را از دست درازى به سوى همسرم كوتاه كن. بى درنگ دست حاكم در وسط راه خشك شد، حاكم به دست و پا افتاد و به ابراهيم گفت: آيا خداى تو چنين كرد؟ ابراهيم: آرى، خداى من غيرت را دوست دارد، و گناه را بد مى‏داند، او تو را از گناه بازداشت. حاكم: از خدايت بخواه دستم خوب شود، در اين صورت ديگر دست درازى نمى‏كنم. ابراهيم، از خدا خواست، دست او خوب شد، ولى بار ديگر به سوى ساره دست درازى كرد، باز با دعاى ابراهيم عليه‏السلام دستش در وسط راه خشك گرديد، و اين موضوع سه بار تكرار شد، سرانجام حاكم با التماس از ابراهيم خواست كه از خدا بخواهد تا دست او خوب شود. ابراهيم: اگر قصد تكرار ندارى، دعا مى‏كنم. حاكم: با همين شرط دعا كن. ابراهيم دعا كرد و دست حاكم خوب شد، وقتى كه حاكم اين معجزه و غيرت را از ابراهيم ديد، احترام شايانى به او كرد و گفت: تو در اين سرزمين آزاد هستى، هر جا مى‏خواهى، برو، ولى يك تقاضا از شما دارم و آن اين كه: كنيزى را به همسرت ببخشم تا او را خدمتگزارى كند. ابراهيم تقاضاى حاكم را پذيرفت. حاكم آن كنيز را كه نامش هاجر بود به ساره بخشيد و احترام و عذرخواهى شايانى از ابراهيم كرد و به آيين ابراهيم گرويد، و دستور داد عوارض گمركى را از او نگيرند. به اين ترتيب غيرت و معجزه و و اخلاق ابراهيم موجب گرايش حاكم مصر به آيين ابراهيم گرديد، و او ابراهيم را با احترام بسيار، بدرقه كرد...(221) ┈••✾•🖤•✾••┈ 🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تخصصی تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran👈
﷽📚🕥 (ع) جزا و نتيجه اعمال‏ در اين جا به دو نكته جالب درباره نتيجه اعمال اشاره مى‏كنيم: 1 - نامه نوشته شده يعقوب عليه‏السلام براى عزيز مصر مشروع و بلامانع بود، ولى نظر به اين كه او پيامبر بود و مى‏بايست توكلش صد در صد به خدا باشد. ترك اَولى نمود و به عزيز مصر براى آزادى بنيامين متوسل شد. طبق روايتى از طرف خداوند، جبرئيل بر يعقوب نازل شد و گفت: خداوند مى‏فرمايد: چه كسى تو را به اين بلاها مبتلا كرد؟ يعقوب عرض كرد: خداوند مرا براى تاديب به اين رنجها مبتلا كرد. جبرئيل گفت: خداوند مى‏فرمايد: آيا كسى غير از من قدرت دارد كه اين بلاها را از تو رفع كند؟ يعقوب عرض كرد: نه. جبرئيل گفت: خداوند مى‏فرمايد: پس چرا شكايت خود را به غير من بردى و از ديگرى خواستى تا از تو رفع بلا كند؟! حضرت يعقوب عليه‏السلام، از درگاه خدا استغفار كرد و ناليد. از طرف خداوند به او خطاب شد: آن چه از گرفتارى‏ها كه مى‏بايست بر تو وارد شود، شد. اگر توجّه به من مى‏كردى با اين‏كه مقدر بود، اين رنجها را از تو بر مى‏گردانم. اى يعقوب! يوسف و برادرش را به تو بر مى‏گردانم، ثروت و قواى بدنى به تو خواهم داد. چشمهايت را بينا مى‏كنم، آن چه كردم به خاطر تاديب بود.(370) از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده، فرمود: جبرئيل در اين موقع به نزد يعقوب نازل شد و گفت: خداوند سلام مى‏رساند و مى‏فرمايد: بشارت باد به تو، دل تو خشنود باشد. به عزت خودم سوگند، اگر يوسف و بنيامين مرده هم باشند، آن‏ها را زنده خواهم كرد تا به وصال آن‏ها برسيد. براى مستمندان، طعام تهيه كن، زيرا محبوب‏ترين بندگان من تهيدستان هستند. آيا مى‏دانى كه چرا بينايى چشمت را گرفتم، و كمرت را خم كردم؟ زيرا شما گوسفندى ذبح كرديد، فقيرى كه روزه بود به سوى شما آمد، تقاضاى غذا كرد و او را ردّ كرديد. گويند: از اين به بعد، هرگاه يعقوب عليه‏السلام مى‏خواست غذا بخورد، به منادى امر مى‏كرد كه ندا كند هر كس ميل به غذا دارد بيايد با يعقوب غذا بخورد. هرگاه يعقوب روزه مى‏گرفت، هنگام افطار به منادى امر مى‏كرد كه ندا كند كسى كه روزه است بايد با يعقوب افطار كند.(371) 2 - پاداش عمل، كار خود را كرد و يوسف به چاه افتاده را آن همه عزت و شوكت بخشيد، اما برادران او كارشان به جايى رسيد كه با كمال شرمندگى به گناه و خطاى خود اعتراف كردند، و در برابر يوسف عليه‏السلام چون بنده‏اى حلقه به گوش قرار گرفته، حتى با زبان عجز و تمنا، تقاضاى صدقه وَ تَصَدَّقْ عَلَينا نمودند. مكافات عمل اينك آنان را به اين صورت در آورده است، كسى كه جو بكارد، حاصل او گندم نيست، بلكه جُو است. 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 💠آشوب سامرى منافق در غياب موسى عليه‏السلام‏💠 🌿گفتيم حضرت موسى عليه‏السلام اكنون كه از دست فرعونيان نجات يافته، مى‏خواهد براى ملت بنى اسرائيل، حكومت تشكيل دهد و هر حكومتى نياز به قانون دارد. او با گروهى از برجستگان بنى اسرائيل به كوه طور رفت، تا الواح تورات را از درگاه خدا بگيرد، تا همان كتاب آسمانى، قانون اساسى مردم گردد. ✨نخست طبق وعده خدا، به بنى اسرائيل فرمود: من سى روز از ميان شما غايب هستم، جانشين من برادرم هارون است. در پرتو راهنمايى او به زندگى ادامه دهيد تا من باز گردم. 🌻موسى عليه‏السلام به كوه طور رفت و به مناجات و عبادت پرداخت سى شبانه روز به پايان رسيد، خداوند ده روز ديگر را به آن افزود و مجموع آن چهل روز گرديد. 🌿از آن جا كه در آغاز هر انقلابى، حوادثى انحرافى رخ مى‏دهد، و خود انقلاب كرده‏ها، گاهى حزب و گروه خاصى را به دور خود جمع مى‏كنند، قوم موسى عليه‏السلام نيز از اين انحراف مصون نماندند. موسى بن ظفر كه بعداً به نام سامرى معروف شد، از بنى اسرائيل بود (او همان كسى است كه در ماجراى درگيرى او با قبطى، موسى به كمك او شتافت و قبطى را كشت) سامر با اين كه سابقه انقلابى داشت، و از ياران موسى عليه‏السلام بود، پس از پيروزى موسى عليه‏السلام جزء منافقين گرديد، و در غياب موسى عليه‏السلام، و از زمينه‏اى كه در ميان بنى اسرائيل وجود داشت سوءاستفاده كرده و از طلاهاى فرعونيان، كه جمع شده بود، با زيركى خاصى مجسمه گوساله‏اى درست كرد، و مردم را به پرستش آن دعوت نمود. 🌻بر اثر وزد باد از سوراخ‏هاى بدن اين مجسمه صدايى همچون صداى گوساله بيرون آمد و به اين ترتيب اكثريت قاطع جاهلان بنى اسرائيل، از راه توحيد خارج شده و گوساله‏پرست شدند. 🌿هارون هر چه قوم را نصيحت كرد، و آن‏ها را در گوساله‏پرستى برحذر داشت، به سخنش اعتنا نكردند، حتى با جوسازى‏ها و هياهوى خود نزديك بود او را بكشند. 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋بشارت عيسى عليه‏السلام به آمدن پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم و مهدى عليه‏السلام‏🦋 🌿روزى حضرت عيسى عليه‏السلام از سرزمين اردن به طرف بيت المقدس مى‏رفت، در مسير راه به همراهان فرمود: در فلان جا الاغى همراه كره‏اش مى‏چرخد، آن را به اين جا بياوريد. همراهان رفتند و الاغ را آوردند. 🌿عيسى عليه‏السلام بر آن سوار شد و به شهر اورشليم وارد گرديد و در آن جا از چند نفر كه بيمارى سختى داشتند عيادت كرد و به اذن خدا به آن‏ها شفا داد. سپس وارد بيت المقدس گرديد، در آن جا بعضى از آن حضرت پرسيدند: اى رسول خدا! به ما خبر بده كه پايان دنيا چگونه است و كى خواهد بود؟ 🌿 عيسى عليه‏السلام: به شما خبر مى‏دهم كه بعد از من پيامبرى خواهد آمد كه نام او احمد صلى الله عليه و آله و سلم‏ است. 🌿يكى از فرزندان او (حضرت مهدى عليه‏السلام) حجت خدا بر انسان‏ها خواهد بود. او قيام مى‏كند و جهان را همانگونه كه پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد مى‏نمايد و من در زمان او از آسمان فرود مى‏آيم و ظهور من، نشانه ظهور قيامت خواهد بود. 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈