eitaa logo
•[آن۳۱۳نفــــر]•
408 دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
98 فایل
ثانیه ها را مےشمارم تا بیایے اینجا هواے بے |تُ| بودن درد دارد💔🍃 اينجاييم که آدم پراطلاعاتی بشیم😍✨ @sarbaze_agha_jan:ارتباط بامدیر🔸️ @Masoumeh_rah:ادمین تبادل🔸️ ◇کپی مطالب؟! |باذکرصلوات برای تعجیل در فرج و دعا برای عاقبت بخیریمون مشکلی نداره|💚🌱|
مشاهده در ایتا
دانلود
"بسم رب الحسین" حسین جانم💚 در مسیر بی نهایت خوشبختی ها میان دریای پرتلاطم نگاهت خودم را میرسانم به کشتی نجات عشق شما و آنگاه پارو زنان تا ساحل امن عاقبت بخیری در کنار شما خواهم رسید و با نگاه به گنبد و بارگاهتان آسمانی میشوم.. آقای من💞 عرفه هم گذشت و زیارت شما شد پله ای تا اوج برای رسیدن به محرم و من با تمام دلتنگی هایم با زمزمه دعایی ناب جان و روحم را در زلال معرفت و مهربانیتان شستشو دادم که تا رسیدن فصل عاشقی، کمی تطهیر شوم و آنگاه پیشانی بند نوکری ات را یدک بکشم.. مولای خوبم💞 سالهاست که از کربلایتان فقط توصیفش را شنیده ام و چشمان گنهکارم لایق دیدار نگشته اما آقا با تمام بدی هایم نام شما را که میشنوم انگار قوت قلبی در وجودم زبانه میکشد که با هیچ چیز معاوضه اش نمیکنم و چقدر خوشبختم که در دنیایی که آدمهایش با هم غریبه اند اما نام شما همچون نگینی ناب میدرخشد، گاهی با خود میگویم مگر میشود که یک باشد و این همه دلداده عاشق که همه ساله در اجتماعی عظیم به ندای "هل من ناصر ینصرنی" ات بگویند.. ارباب💞 صبح روز عید است و روز رها شدن از حصار غرور و قربانی کردن نفسی که ما را از شما دور میکند،امروز جز برات چه بخواهیم که هر چه غیر زیارت خیالی خام و خواستنی بیهوده است و من امروز به دلخوشی اینکه از دور زائرتان باشم ،با پای دل به پابوسی ات می آیم به شما سلام میگویم ،باشد که به برکت جاری مهربانیتان سهم ما هم از زندگی یک تذکره باشد ان شاءالله.. 🍃روزم بنامتان اربابم🍃 🦋🦋 ☘☘☘ 🌹آن۳۱۳نفر🌹 @an313nafary
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊 🕌زیارت امام مجتبی و امام (علیهما السلام) در روز 🔆اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حَبیبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا صِفْوَةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَمینَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حُجَّةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا بَیانَ حُكْمِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ناصِرَ دینِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمینُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأویلِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ السَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ 🔆اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَشْهَدُ اَنَّكَ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ آتَیْتَ الزَّكوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ عَبَدْتَ اللّهَ مُخْلِصاً وَ جاهَدْتَ فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّى اَتیكَ الْیَقینُ فَعَلَیْكَ السَّلامُ مِنّى ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ عَلى آلِ بَیْتِكَ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ 🔆اَنَا یا مَوْلاىَ مَوْلىً لَكَ وَ لِآلِِ بَیْتِكَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ جَهْرِكُمْ وَ ظاهِرِكُمْ وَ باطِنِكُمْ لَعَنَ اللّهُ اَعْداَّئَكُمْ مِنَ الاْوَّلینَ وَ الاْ خِرینَ وَ اَنَا اَبْرَءُ اِلَى اللّهِ تَعالى مِنْهُمْ 🔆یا مَوْلاىَ یا اَبا مُحَمَّدٍ یا مَوْلاىَ یا اَبا عَبْدِ اللّهِ هذا یَوْمُ وَ هُوَ یَوْمُكُما وَ بِاسْمِكُما وَ اَنَا فیهِ ضَیْفُكُما فَاَضیفانى وَ اَحْسِنا ضِیافَتى فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضیفَ بِهِ اَنْتُما وَ اَنَا فیهِ مِنْ جِوارِكُما فَاَجیرانى فَاِنَّكُما مَأمُورانِ بِالضِّیافَةِ وَ الاِْجارَةِ فَصَلَّى اللّهُ عَلَیْكُما وَآلِكُمَا الطَّیِّبینَ. 🔹ذڪر روز صد۱۰۰ مرتبه: 🌷یا قاضـےَ الحـاجـاتــــ🌷 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹 🍃🌺🍃@an313nafary
گره زدم چادرم راباپرچم @an313nafary
قدیمی ترین رفیقم
همه میرن تو میمونی برام
+حاج اقا پناهیان میگفت: میخاستیم و دلمون میخاست بریم کربلا نمیشد شب جمعه بود دلم میخاست برم جور نشد برم از ته دلم گفتم آه ... پناهیان 😔 الرزقناکربلا🌱 @an313nafary🌼
"گرفتن برای یزید(لعنت الله علیه)" پس از مرگ ابن ابوسفیان در ماه سال 60 هجری،یزید ابن معاویه نامه ای به والی ،ولید بن عقبه نوشت و اورا به بیعت گرفتن از همه مردم آن شهر به ویژه (ع) فرمان داد و به او گفت: اگر [از پذیرفتن فرمان] تو سرباز زد گردنش را بزن و برای من بفرست. _🏴_____ ولید بن عقبه،مروان ابن حکم را فرا خواند و با او دراینباره به مشورت نشست . مروان گفت:او(حسین) نمی پذیرد اگر جای تو بودم گردنش را میزدم ولید به مروان گفت:کاش پا به هستی نگذاشته بودم. _🏴______ سپس در پی فرستاد و آن حضرت همراه سی تن از اهل بیت و دوست دارانش حاضر شد ولید برای آن حضرت از مرگ معاویه و بیعت یزید سخن راند. حضرت فرمود ای امیر! بیعت پنهانی انجام نمیشود فردا مردم را که برای بیعت فرا خواندی مارا نیز بخوان. ____🏴_______ مروان گفت:ای امیر عذرش را مپذیر اگر بیعت نکرد گردنش را بزن. خشمگین شد و فرمود:وای بر تو ای پسر زرفا ،تو دستور میدهی گردن مرا بزنند؟به خدا سوگند دروغ گفتی و به پستی گرویدی سپس رو به ولید کرده و فرمود: ای امیر ما خاندان نبوت و سر چشمه ی رسالتیم و فرشتگان نزد ما رفت و آمد میکنند خداوند آفرینش را به ما آغاز کرد و به ما پایان میدهد یزید مردی فاسق،شرابخوار،قاتل انسان های محترم است و کسی است که آشکارا گناه میکند و شایسته ی چنین جایگاهی نیست و همچو منی با چنین کسی با او بیعت نخواهد کرد اما اکنون هوشیارانه مینگرم کدام یک از ما به و بیعت سزاوار تر است. _🏴______ پس از آن حضرت بیرون رفت مروان به ولید گفت:از دستور من سرپیچی کردی ولید گفت:وای بر تو،تو در مشورت مرا به نابودی دین و دنیایم خواندی به خدا سوگند دوست ندارم مالک همه ی دنیا باشم و را بکشم به خدا سوگند گمان ندارم کسی در حالیکه خون حسین را بر گردن دارد خدا را ملاقات کند مگر این که میزان عملش سبک خواهد بود و مشمول این تهدید قرآنی است که:خدا به او نظر نمی افکند و اورا پاک نمیکند و عذابی دردناک خواهد داشت. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ ▪️ 🌱 _🏴_____ @an313nafary
🏴 حسین صبحگاه از خانه اش بیرون آمد تا از اخبار آگاه شود مروان به حضرت برخورد و عرض کرد ای اباعبدالله من خیرخواه تو ام مرا اطاعت کن تا موفق شوی حسین فرمود خیر خواهی ات چیست بگو تا بشنوم؟ مروان گفت من تورا به بیعت با یزید فرمان میدهم که برای دین و دنیایت بهتر است حسین فرمود انا الله و اناالیه راجعون هنگامی که امت به سرپرستی کسی چون یزید گرفتار شوند باید با اسلام وداع کرد از جدم رسول خدا شنیدم که فرمود خلافت بر آل ابوسفیان حرام است گفت و گو میان آن حضرت و مروان به درازا کشید تا اینکه مروان خشمگینانه بازگشت. ____🏴____ علی بن موسی بن جعفربن محمد بن طاووس مولف این کتاب میگوید: آنچه ما ثابت کرده ایم و به آن رسیده ایم این است که به سرانجام کار خویش آگاه بود و وظیفه اش همان بود که با صلابت انجام داد اکنون نمونه هایی از آگاهی آن حضرت بر خود را ذکر میکنیم؛ عده ای که آنان را در کتاب اغیاث سلطان و سکان الثری نام برده ام برای من روایت کرده اند از ابو جعفر محمد بن بابویه قمی در کتاب امالی که مفضل بن عمر از امام صادق از پدرش از جدش نقل کرده است: که روزی حسین بن علی ابن ابی طالب بر امام حسن وارد شد هنگامی که نگاهش به او افتاد گریست امام حسن پرسید که چه چیزی تو را به گریه انداخت؟ گفت برای آنچه به سرت می آید می گریم امام حسن فرمود: که آنچه بر سر من می اید سمی است که با نیرنگ به من میخورانند و با آن کشته میشوم ولی روزی مانند روز شهادت تو نیست یا اباعبدالله ! نفر که ادعا میکند از امت جد ما محمد هستند و را بر خود میبندند گرد تو می آید و بر کشتن تو وریختن خونت و فرزندانت و زنانت و غارت اموالت اجتماع میکنند در این هنگام خداوند بر بنی امیه میرساند و آسمان خون و خاکستر میبارد و همه چیز حتی حیوانات وحشی و ماهیان دریا میگریند. ✍برگرفته‌ازڪتاب @an313nafary🏴
"نامه های اهل به " به نام خداوند بخشاینده مهربان🌹 این نامه ای است از سوی سلیمان بن صرد خزاعی و مسیب ین نجبه و رفاعه بن شداد و حبییب بن مظاهر و عبدالله بن وائل و دیگر شیعیان مومن علیه السلام سلام خدا بر او باد. _🏴______ سپاس خدایی را که دشمنت و دشمن پدرت در زمان پیشین را در هم کوبید،آن زورگوی کینه توز و غاصب ستمگر که امر این امت را در ربود و بیت المال آن را غصب و بدون رضایت امت، خرج کرد سپس بهترین امت را کشت و بدترین آنهارا باقی گذاشت. اموال الهی را بازیچه ی دستان ستمگران و سرکشان امت قرار داد از رحمت خدا دورباد همانگونه که قوم ثمود دور شد. ____🏴________ همانا کسی جز تو بر ما امامت ندارد پس به ما رو کن باشد که خداوند به واسطه تو مارا بر حق گرو آورد. نعمان بن بشیر در کاخ فرمانداری است و مادر نمازهای جمعه،جماعت و عید او شرکت نمیکنیم اگر خبر یابیم تو رو به ما کردی اورا بیرون کرده روانه شام میکنیم. خویش آگاه بود و وظیفه اش همان بود که با صلابت انجام داد اکنون نمونه هایی از آگاهی آن حضرت بر خود را ذکر میکنیم؛ عده ای که آنان را در کتاب اغیاث سلطان و سکان الثری نام برده ام برای من روایت کرده اند از ابو جعفر محمد بن بابویه قمی در کتاب امالی که مفضل بن عمر از امام صادق از پدرش از جدش نقل کرده است که روزی بن علی ابن ابی طالب بر امام حسن وارد شد هنگامی که نگاهش به او افتاد گریست امام حسن پرسید که چه چیزی تو را به گریه انداخت؟ گفت برای آنچه به سرت می اید می گریم امام حسن فرمود :که آنچه بر سر من می اید سمی است که با نیرنگ به من میخورانند و با آن کشته میشوم ولی روزی مانند روز شهادت تو نیست یا اباعبدالله ! ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ 🏴 .
"نامه های اهل به " یزید نیز به عبیدالله بند زیاد که فرماندار بصره بود نامه ای نوشت و خبر داد فرمانداری را علاوه بر بصره به او واگذار کرده است. همچنین او را از جریان بن عقیل و علیه السلام آگاه کرد و به شدت او را به دستگیری و کشتن واداشت . عبیدالله صبح فردا برادرش عثمان بن زیاد را به جای خود گمارد و به سوی شتافت . هنگامی که به نزدیکی کوفه رسید . از اسب فرود آمد تا آن که شب شد و شب هنگام وارد کوفه شد. گمان کردند او علیه السلام است ، از این رو به پیشواز او رفتنددو نزدیکش شدند ، ولی هنگامی که فهمیدند او ابن زیاد است ، از اطرافش پراکنده شدند، او نیز وارد کاخ فرمانداری شد و آنجا شب را به صبح رساند. سپس بیرون آمده، بر فراز منبر رفت و ای خواند و آنان را نسبت به سرپیچی از حاکم کرد و در قبال فرمانبرداری وعده احسان داد. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ . @an313nafary
+حاج اقا پناهیان میگفت: میخاستیم و دلمون میخاست بریم کربلا نمیشد شب جمعه بود دلم میخاست برم جور نشد برم😔 از ته دلم گفتم آه ... 💚@an313nafary💚
" ڪیفیت مسلم و هانے " چون بن عقیل این را شنید، از افصاشدن جایگاهش بر جان خود ترسید،لذا از خانه بیرون آمد و تصمیم گرفت به خانه هانی بن عروه برود هانی به او پناه داد و رفت آمد شیعیان به مسلم زیاد ‌شد [از سوی دیگر] عبیدالله بن زیاد نیز جاسوسانی بر او گماشته بود. او هنگامی که فهمیدمسلم در خانه هانی است. محمد بن اشعث ، اسماء بن خارجه و عمر بن حجاج را فراخواند و گفت: "چه جیز مانع آمدن هانی به حضور ما شده است؟" گفتند: نمی دانیم می گویند مریض شده است . گفت: این راشنیده ام ،ولی می گویند بهبود یافته است و بر درخانه اش می نشیند . اگربدانم مریض است، به عیادتش می رویم . (ص۴۹ ) عبیدالله صبح فردا بردارش عثمان بن زیاد را به جای خود گمارد و به سوی شتافت. هنگامی که به نزد رسید، از اسب فرود آمد تا آن که شب شد و شب هنگام وارد کوفه شد. کوفیان گمان کردند او علیه السلام است ، از این رو به پیشواز او رفتند و نزدیکترین شدند ، ولی هنگامی که فهمیدند او ابن زیاد است، از اطرافش پراکنده شدند، او نیز وارد کاخ فرمانداری شد و آنجا شب را به صبح رساند. سپس بیرون آمده ، بر فراز منبر رفت و خطبه ای خواند و آنان ا نسبت به سرپیچی از حاکم تهدید کرد و در قبال فرمانداری وعده احسان داد. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ . @an313nafary
🌱 اصلا داغ غمش| فرق|میکند🥀🍂 @an313nafary
" امام «ع»از مکه بسوی عراق " روز سه شنبه، سوم ذی الحجه به روایتی نیزچهارشنبه هشتم ذی الحجه سال شصت هجری-حسین«ع»پیش از اطلاع از شهادت مسلم ازمکه حرکت کرده زیرا آن حضرت همان روزشهادت مسلم از مکه بیرون آمده بود. روایت شده است هنگامی که آن حضرت تصمیم گرفت به عراق رود، دریک سخنرانی فرمود: «سپاس خدای را از هرآنچه خدابخواهد(خواهدشد)ونیروی نیست مگربه یاری خدا، خدابرفرستادگان درود وسلام فرستد! مرگ مانندقلاده ای برگردن جوانمردان، بربنی آدم حتمی شده است، چه مشتاقم به دیدارگذشتگانم ماننداشتیاق یعقوب به یوسف قتلگاهی برای من مقرر شده است که به آن خواهم رسید، انگارمیبینم کسانی چون گرگ های بیابان بین نوامیس وکربلا بندهای بدنم را جدا می کند، وشکم های خالی وانبان های بی غذا رابه واسطه ی کشتن من پر می کنند، از چنین روزی که دست تقدیر نوشته است گریزی نیست، خشنودی خدا، خشنودی مااهل بیت است. بر ابتلای الهی شکیباییم واز او نیز پاداش اهل صبر را کاملابه ما می دهد، پاره ی تن رسول خدا «ص» ازاون جدا نخواهدشد،و درحریم قدس، همراه وخواهدبود، تابه واسطه ی چشم آن حضرت روشن شده وعده اش عملی شود. هرکس آماده ی نثارخون خود در راه ماست، وجانش رادر راه دیدارخدا به طبق اخلاص می نهد، با ما کوچ کند که من صبحگاه کوچ خواهم کرد. ابوجعفرمحمدبن جریرطبری امامی درکتاب دلائل الامامه می گوید: ابومحمدسفیان بن وکیع ازپدرش وکیع واو از اعمش روایت کرده است که گفت ابومحمدواقدی وزراره بن خلج به من گفتند:حسین بن علی«ع»را به روز پیش از خروجش ازمکه ملاقات کردیم وبه آن حضرت عرض کردیم که: ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ 🏴 .
" امام «ع»از مکه بسوی عراق " واقعا مال محمد بن داود قمی بود، روایتی دیدم که از امام صادق(ع) روایت کرده بود که فرمود: محمد بن حنفیه شب پیش از حرکت حسین(ع) از مکه، نزد او آمد و گفت: برادر! کوفیان کسانی اند که ناجوانمردی آنان با پدرت و برادرت را فهمیده ای، می ترسم وضعیت تو همانند وضعیت آن دو شود. اگر نظر داری (در مکه) بمانی، عزیزترین و محفوظ ترین شخص در حرم الهی خواهد بود. حضرت به او فرمود: ((برادرم! می ترسم یزید بن معاویه با نیرنگ مرا در حرم به قتل برساند و [در این صورت] از کسانی باشم که به واسطهٔ او احترام این خانه [=کعبه] از بین می رود)). ابن حنفیة به حضرت گفت: (( اگر از چنین چیزی می ترسی، به سوی یمن، یا یکی از بیابان های دور دست برو که به این واسطه، کاملا محفوظ خواهی بود و کسی نمی تواند به تو دست یابد)). فرمود: گفته ات را بررسی می کنم. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید🏴 . @an313nafary
" امام «ع»از مکه بسوی عراق " مسلک اول پیش از حادثه کربلا کوفیان سست پیمانند، دلهایشان با آن حضرت است. وشمشیرهایشان برضد اوحضرت با دست اشاره ای به آسمان کرد درهای آسمان گشوده شد، وآن قدر فرشته فرود آمد که تعداد آنها راکسی جز خدای عزوجل نمیدانست. آنگاه حضرت فرمود: «اگرنه این بودازعواملی دست به دست هم واجل فرا رسیده است به وسیله ی این فرشتگان با این مردم می جنگیدم، ولی به یقین می دانم که قتلگاه من و یارانم آنجاست، واز آنان کسی جز فرزندم علی «امام سجاد ع» نجات نمی یابند. ومعمربن مثنی در کتاب «مقتل الحسین» روایت بدین مضمون نقل کرده است که چون روز هشتم ذی الحجه یعنی روز ترویه شد، عمرسعدبالشکر انبوهی وارد مکه شد ، یزید به اودستورداده بود که اگرحسین «ع» قصدجنگ داشت با اوبجنگد و اگرحسین نجنگید، در صورت اطمینان به پیروزی برحسین«ع» با او وارد جنگ شد. ولی حضرت همان روزهای ترویه از مکه خارج شدند. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ 🏴 . @an313nafary
" امام «ع»از مکه بسوی عراق " چون سحر شد، حسین(ع) کوچ کرد، این خبر‌، به ابن حنفیه رسید؛ آمد و مهار شتر امام را گرفت و عرض کرد: برادر! مگر وعدهٔ بررسی پیشنهادم را ندادی؟ فرمود: چرا. گفت: پس چه چیز تو را به خروج شتابان واداشت؟ فرمود: پس از رفتن تو رسول خدا (ص) نزد من آمده و فرمود: ای حسین! بیرون رو که خداوند خواسته است که تو را کشته ببیند. محمد بن حنفیه به حضرت عرض کرد: ((انّا لله و انّا علیه راجعون: [در این صورت] پس مقصودت از بیرون بردن زنان در این حال [بدون امنیت] چیست؟ فرمود: [رسول خدا(ص)] به من فرمود: خداوند خواسته است آنان را نیز اسیر ببیند. سپس خداحافظی کرد و رفت. و محمد بن یعقوب کلینی در کتاب ((رسائل)) با سند خود از حمزة بن حمران روایت کرده است که: در محضر امام صادق(ع) سخن از قیام امام حسین(ع) و رویگردان شدن برادرش محمد بن حنفیة (که از یکی دیگر از همسران امیرالمومنین(ع) بنام خوله بود) شد، حضرت فرمودند: ای حمزه: اینک برای تو حدیثی می گویم که پس از آن دیگر از من نخواهی پرسید. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید🏴 . @an313nafary
" امام «ع»از مکه بسوی عراق " حسین بسوی عراق حرکت کردند دستور دادند کاغذی آوردند و در آن نوشتند: 🔸 بسم الله الرحمن الرحیم🔸 این نوشته ای است از حسین بن علی به بنی هاشم: اما بعد: هر کس به من ملحق شود و به شهادت می رسد، و هر کس از من کناره گیرد، پیروزی نصیبش نخواهد شد. والسلام. محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید) در کتاب (مولد النبی و مولد الاوصیاء) مستنداً از امام صادق (ع) روایت کرده است که : چون امام حسین (ع) شبانه از مکه حرکت کردند، فوجی از ملائکه در صفوفی منظم در حالی که بر اسبهای بهشتی سوار بودند و مسلح بودند، خدمت حضرت مشرف شدند، سلام کردند وگفتند: ای بزرگواری که پس از جدّ، پدر و برادرتان حجت خدا بر مردم هستید! خداوند متعال در موارد بسیاری بواسطه ما جدّت را یاری کرد. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید🏴 .
" امام «ع»از مکه بسوی عراق " حضرت فرمود ما در کشتن آنها از شما تواناتریم،لکن باید حجت بر مردم تمام شود ، تا هر کس هلاک می گردد پس از اتمام حجت باشد و هر کس به زندگی سعادتمندانه نایل می شود نیز با دلیل و بینه و تمام شدن حجت الهی باشد. راوی می‌گوید: حضرت به راه ادامه داد ،تا هنگام ظهر به ثعلبیه رسید سر بر زمین گذاشت و به خواب رفت سپس بیدار شد و فرمود: هاتفی دیدم که می گفت : شتابان [ به سوی مقصد ] میروید، ولی مرگ، شما را شتابان به بهشت می برد. سپس بیدار شد ، علی عرض کرد :‌« پدرجان! آیا ما برحق نیستیم؟‌» فرمود ‌« چرافرزندم ! سوگند به خدایی که بازگشت بندگان به سوی اوست !‌» عرض‌کرد در این صورت از مرگ هراسی نداریم . حسین علیه السلام فرمود: پسرم خدا به تو پاداشی دهد ، بهترین پاداشی که به واسطه پدر، به فرزند داده است. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید🏴 .