#طرح_تحول
وضعیت گروههای #طرح_تحول تا به این لحظه👇
1⃣ژانر فانتزی، ماجراجویی، تاریخی.
(2 عضو دارد✅)
2⃣ژانر مذهبی، خانوادگی، اجتماعی.
(7 عضو دارد✅)
3⃣ژانر جنایی، معمایی، امنیتی.
(8 عضو دارد✅)
4⃣ژانر طنز.
(4 عضو دارد✅)
برای عضویت توی هریک از گروهها، به آیدی زیر پیام بدید✅👇🍃
🆔 @Amirhosseinss1381
مصاحبه با سرگروهها، به زودی از کانال اَنار نیوز🌹
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
به نام خدای قلم🖊️
#پارت_اول
#علائم_نگارشی
این پارت آموزشی را با یک سوال شروع میکنیم: رعایت علائم نگارشی در متن چه تاثیری دارد؟ برای پاسخ به این سوال باید بگویم: رعایت نکردن علائم نگارشی باعث تغییر لحن خوانش متن نویسنده میشود. این مهم است که خواننده چگونه متن را بخواند و خوانش آن چطور باشد؛ اگر لحن خوانش بد باشد، مخاطب متوجهی مفهوم و حس آمیزی متن نخواهد شد و این بد شدن لحن خوانش از رعایت نکردن و استفادهی به جای علائم نگارشی میباشد.
ما چند نوع علامت نگارشی در نویسندگی داریم که در ادامه با آنها آشنا خواهیدشد:
۱_نقطه (.)
۲_نقطه ویرگول(؛)
۳_ویرگول(،)
۴_علامت سوال(؟)
۵_علامت تعجب(!)
۶_سه نقطه(...)
۱_نقطه(.): همیشه در پایان جمله میآید و جمله را خاتمه میدهد؛ دقت داشته باشید که نقطه بعد از فعل که در آخر جمله قرار دارد، گذاشته میشود. حالا برای مثال:
- دانیال! ادکلن من رو ندیدی؟
- نه، فکر کنم مامان برش داشت؛ توی کشوی آخر یه نگاهی بنداز.
به دیالوگ دوم، جملهی آخر توجه کنید. جمله پایان یافته است و نقطه بعد از فعل آمده است.
۲_نقطه ویرگول(؛): علامت نگارشی نقطه ویرگول در زمانی استفاده میشود که نویسنده جملهای در متن نوشته است و به فعل میرسد و میخواهد که دوباره در جملات بعدی درمورد همین متن بنویسد. او نمیداند که در این بین بعد از فعل جملهی اول خود چه علامتی قرار داده شود که میگوییم گذاشتن نقطه ویرگول صحیحترین کار میباشد. نقطه ویرگول علامت نگارشیای است که به آن مکث سه تا پنج ثانیهای هم میگویند. اما در اکثر مواقع از آن در قالب مکث سه ثانیهای استفاده میشود. در بعضی از متنهای خاص و استثنایی به پنج ثانیه تبدیل میشود. حالا برای مثال:
- نه، فکر کنم مامان برش داشته؛ توی کشوی آخر رو نگاهی بنداز.
به جملهی بالا توجه کنید: اینجا بحث در رابطه با دیدن و پیدا شدن ادکلن میباشد. شخص نویسنده بعد از فعل(نوشته) نقطه ویرگول را قرار داده است؛ چرا که هم مکث سه ثانیهای صورت گرفته است و هم جملهی بعدی در رابطه با همان موضوع است.
۳_ویرگول(،): به آن مکث یک ثانیهای میگویند. در متن برای بعضی کلماتی که یک نفس به مدت یک ثانیه بعد از آن صورت میگیرد استفاده میشود. و در جملاتی که چندین اسم یا آثار پشت هم میآیند در مابین اینها قرار داده میشود. حالا برای مثال:
- نه، فکر کنم مامان برش داشته؛
در جملهی بالا دیده میشود که بعد از کلمهی(نه) یک مکث یک ثانیهای یا همان ویرگول گذاشته شده است که شما هم در قالب یک خواننده با خواندن این متن این مکثها را حس میکنید.
۴_علامت سوال(؟): در جملات پرسشی استفاده میشود. بعد از فعل در همچین جملاتی قرار داده میشود. حالا برای مثال:
- ادکلن من رو ندیدی؟
جملهای پرسشی به همراه علامت سوال در بعد از فعل.
۵_علامت تعجب(!): درست است که اسمش علامت تعجب است؛ اما به غیر از جملات متحیر و مهیج و تعجبآور، در جملات عاطفی و منادایی هم استفاده میشود. جملات عاطفی با (کاش)(چقدر)(چه) و... در حالتی که از روی آه، افسوس، حسرت، تشویق و لذت میآیند، استفاده میشود. مثال: کاش میتوانستم به کودکیام برگردم!(از روی آه و افسوس و همینطور حسرت) چقدر زیبا میشود گر که تو آیی!(از روی لذت و هیجان) یعنی چی؟!(متعجب) دانیال!(منادایی).
۶_ سه نقطه(...): فقط در دو حالت به کار می رود: دیالوگ های رمان یا فیلمنامه برای نشان دادن ترس و لرز و هق هق گریه. یا اینکه دیالوگ فردی باشد که در رمان یا فیلمنامه ی شما لکنت زبان دارد استفاده می شود. این علامت سه نقطه نام دارد یعنی نه کمتر نه بیشتر
مثال: فردی که لکنت زبان دارد: من... نمی...دونس...س...تم که...
فردی که گریه همراه با هق هقه دارد: آخه... چرا... باید... اینجوری...یی... بشه؟
فردی که ترس و لرز وجودش رو فرا گرفته: م...من...غل...ط...بکنم...ف...ف...کر... فرار... داشت...ه...باشم
در حالت دوم فقط برای ادامه داشتن جمله و باز گذاشتن آن است برای مثال: و او در نامه نوشته بود: این عشق ادامه دارد...
گردآورنده: #زهرا_کاف🍃
برداشته شده از گروه ژانر جنایی، معمایی، امنیتی✅
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
به نام خدای قلم
#پارت_دوم
#فاصلهگذاری(حریمکلمات):
فاصله گذاری در علایم نگارشی
فاصله گذاری در علائم: بازی بسیار جالبی در این قانون هست که می گوید: فاصله پیش از آن❌فاصله بعد از آن✅ یا به زبان محاوره ای خودمان می گوییم: فاصله قبلش نده، فاصله بعدش بده
یعنی چه؟
مثال: دیروز را سخت گذراندم ؛ حالم خوش نبود.⭕️
دیروز را سخت گذراندم ؛حالم خوش نبود.⭕️
با توجه به جمله ای که اول توضیح گفتیم هر دوی این جمله غلط محسوب میشود. چرا؟ باید به ظاهر متن توجه شود این ظاهر نامرتب است و ما میگوییم فاصله پیش از آن نباید بدهیم در واقع فاصله بعد از آن. پس: دیروز را سخت گذراندم؛ حالم خوش نبود.✅ جمله ی صحیح این است. فاصله گذاری در کلمات و حالا فاصله گذاری در رابطه با فعل هایی که با می و نمی شروع می شوند. در این نوع فعل ها باید می و نمی با یک نیم فاصله از کلمه ی فعل جدا شود. برای مثال در کلمه ی نمی کرد بین نمی و کرد یک نیم فاصله باید قرار بگیرد و همینطور بقیه ی فعل هایی که این شکل هستند. گاهی در متن ها می بینیم که کلامی با (ها، ات، اش، ان و...) جمع یا اضافه می شوند که در واقع باید ما بین اینها هم یک نیم فاصله قرار بگیرد. مثال هایی که می توانید مشاهده کنید همانند کتا ها که باید بین کتاب و ها یک نیم فاصله قرار بگیرد و همینطور کلمه ی خانه ات یا خانه اش باید نیم فاصله در مابین انجام شود.
گردآورنده: #زهرا_کاف🍃
برداشته شده از گروه ژانر جنایی، معمایی، امنیتی✅
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
#مصاحبه🎙
♨️مصاحبه با سرکار خانوم 𝓱𝓪𝓭𝓲𝓼♡ سرگروه ژانر جنایی، معمایی، امنیتی، یکی از گروههای #طرح_تحول را در ادامه میخوانید👇🍃
🔵سلام و برگ. امیدوارم حالتون خوب باشه. اول از همه بگید که نظرتون راجع به #طرح_تحول چیه و به نظرتون اون رونق و مشارکت رو نسبت به قبل به باغ انار برمیگردونه یا نه؟!
🔴سلام. بنظرم طرح خیلی خیلی خوبیه! و واقعا فکر بکری بود. اینکه بخوام بگم ایا باغانار مثل قبل میشه یا نه رو اللهاعلم ولی قطعا کمی از اون انحراف مسیر خارج میشه و بیشتر تو فضای نوشتن قرار میگیره و رسالت خودش رو ادا میکنه.
🔵چی شد که سرگروه شدید و تا الان چقدر از کار جلو رفته و آیا از این روند راضی هستید؟!
🔴اولش کمی حس استیصال داشتم که بخوام این مسئولیت و قبول کنم. نیمی از وجودم میگفت قبول نکنم و نیمی دیگر میگفت میتونم توش موفق باشم و اون درسها و مطالبی که تو این مدتی که در باغ بودم رو یادگرفتم؛ با بقیه در اشتراک بزارم.
پس دلم و زدم به دریا و سرگروه شدم. ماشاءالله هم تعداد اعضا حد نصابه هم اعضای فعال و دغدغه مندی هستن. روند گروه اینطوریه که هر دو روز یکبار حالا یک جلسه آموزش داریم و بعد تمدین مرتبط در گروه ارسال میشه و اعضا تا زمان معینی تمرینات و در گروه بارگذاری میکنن. خدارو شکر اعضا تمرینات رو سر فرصت ارسال میکنن و خیلی منظبت هستن. هم اینکه سعی کردیم بیشتر آموزشات رو درحین نقد روی متون اعضا پیدا کنیم اینطوری بیشتر براشون جا میافته که منظور چیه. انشاءالله که بتونیم یک داستان خوبی رو تحویل بدیم. یک نکته دیگه؛ فعلا داریم مقدمات چالش کتابخوانی رو توی گروه فراهم میکنیم که اصل دیگه نویسندگی که مطالعه کتابه هم انجام بشه.
🔵از سوابق کار گروهیتون بگید و اینکه مزایا و معایب کار گروهی چیه؟! هم به عنوان سرگروه، هم به عنوان عضو عادی گروه.
🔴حقیقتا یادم نمیاد. حداقلش اینه که توی نویسندگی گروهی، هرکدوم از اعضا یک انگیزهای دارن برای به پایان رسوندن طرح. حالا اون صمیمیتی که تشکیل میشه به کنار.
و یک مزیت دیگهای که این طرح داره اینه که شاید توی گروه به اون بزرگی فرد نتونه به خوبی دیدی بشه اما تو گروههای چند نفره بیشتر میتونه اون استعداد نهفته خودش رو بیدار کنه و دیده بشه. البته اون صمیمیتی که بوجود میاد به کنار.
🔵اگه به کسانی که هنوز تردید دارن که توی این طرح شرکت کنن یا نه، چی میگید و چهجوری قانعشون میکنید؟!
🔴ترس رو کنار بزارن. گروهی نوشتن جه بسا آسونتر از نوشتن فردیه. وقتی گاهی وسط نوشتن گیر میکنید؛ همین که کسی یا کسانی باشن که اون گره رو باز کنن خودش خیلی حرفه. اینکه میتونید در کنار همدیگه ایراد نوشتنتون رو راحت پیدا کنید؛ خیلی باعث رشد و پیشرفت میشه. فوق اینکه قلم خوبی نداشته باشن؛ اینه که تو ایده پردازی میتونن کمک کنن و درکل این فرصت و از خودشون دریغ نکنن؛ شاید دیگه پیش نیاد.
🔵و در آخر اگر مایلید، کمی از خودتون بگید. محصلید یا شاغل. رشتهی تحصیلیتون چیه و از کِی وارد باغ انار و عرصهی نویسندگی شدید؟!
🔴من دقیقا ۲۳ شهریور ۹۹ بود که یک پیام دعوت از یه اساتید باغ برام ارسال شد. برام جالب اومد و عضو گروه شدم، مثل الان اعضا اینقدر زیاد نبودن. کلا دو روز گذشته بود از تشکیل گروه. تازه عضوگیری شروع شده بود. چون تعداد کم بود و گروه هم پر از استاد و اعضا کم بودن. متنت و که میفرستادی خیلی دیده میشد. استاد ارمین، لطافت، ابراهیمی، حیدر جهان کهن و ...و کلی استاد دیگه که پشت سر هم عضو میشدن. اولین متنم و فرستادم و بازخورد خوبی گرفتم و اساتید حسی که تو متنم بود و تحسین کردن. منم تشویق شدم که وارد این عرصه بشم. دومین تمرینی که انجام دادم مربوط بود به یک مرد خشمگین را توصیف کنید. از اونجایی که اون موقع رمان زرد زیاد میخوندم. ریاکشن اعضا شد یا خدای باغ انار! دو سه هفته گذشت حوصلم سر رفت لف دادم(ایموجی خنده با شرم) یک ماه گذشت. دو ماه گذشت از لف دادنم. تو یکی از کانالای ایتا (نون و القلم) رمان تاریکخانه خانم شقایق آزره رو میخوندم. ایشون گفتن میخوان یه کلاس بزارن و هنرجو تربیت کنن منم خوشحال شدم و درخواست عضویت دادم. که یکهو دیدم بلههه. گروهشون زیر نظر باغ اناره. حس کردم خدا یه جوری به لطایف و الحیلی من و میخواست بکشونه تو این گروه. عضو شدم یکم موندیم استاد آزره گفتن فرصت نمیکنن ادامه بدن و ما بار و بندیلمون و بستیم و عضو گروه استاد ایرجی شدیم. یکم موندیم استاد ایرجیام کم به گروه سر میزدن منم از اونجایی که تعریف استاد موسوی و شنیده بودم و شاگرداشون اکثرا به یه جایی رسیدن به لفظی سمپاد گروه ها بودن، منم درخواست عضویت تو اون گروه و دادم و رسیدم به اینجایی که هستم.
🔵خیلی ممنون از اینکه وقت گذاشتید. براتون آرزوی سلامتی و موفقیت میکنم.
🔴ممنون و همچنین.
💢مصاحبهگر: اَحَف🎤
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
هدایت شده از اَنار نیوز🎙
#خبر_فوری♨️
#مهم💯
هیجان، رقابت، استرس😨
افتتاح اولین بازی گروهی💥
زیر نظر باغ انار🌹
رقابت کنندگان، کجای باغ نشستهاند؟!🤔
جزئیات این مسابقهی نفسگیر، فردا ساعت 22⏰
در اَنار نیوز، منتظرمان باشید😎🍃
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
🆔 https://eitaa.com/joinchat/647496552Cd5b3f5e7ba
#مصاحبه🎙
♨️مصاحبه با سرکار خانوم •𝑟𝑒𝑦ℎ𝑎𝑛• سرگروه ژانر مذهبی، خانوادگی، اجتماعی، یکی از گروههای #طرح_تحول را در ادامه میخوانید👇🍃
🟢سلام و برگ. امیدوارم حالتون خوب باشه. اول از همه بگید که نظرتون راجع به #طرح_تحول چیه و به نظرتون اون رونق و مشارکت رو نسبت به قبل به باغ انار برمیگردونه یا نه؟!
🟡به نام خدا. سلام و خداقوت خدمت شما و همه دست اندر کاران این طرح فوقالعاده. امیدوارم حال شماهم خوب باشه. باید خدمتتون عرض کنم که اونچه رو که من از طرح تحول فهمیدم به معنای واقعی کلمه اگر به اون بها داده بشه هم مارو به رشد میرسونه و هم باعث مهارت ورزی میشه و این خودش یک چالشه که باعث میشه ما به مهارت برسیم. بله بنظر من طرح تحول مقدمه بسیار خوبیست برای اینکه شور و اشتیاق رو کم کم به باغ برگردونه.
🟢چی شد که سرگروه شدید و تا الان چقدر از کار جلو رفته؟!
🟡راستش جناب مهندس که هم عضو اجرایی و هم ناظر هستن، در گروه ها پیشنهاد دادن در گروه کوچک ترین فرد هر کسی که هست سر گروه بشه تا بزرگان و اساتید گروه به سرگروه مشاوره که میدن باعث رشد هم بزرگواران و هم سرگروه بشه چون ضمن اینکه قلم قرار هست رشد کنه از بُعد فرهنگی و اجتماعی و... نیز رشد حاصل بشه و بعد اینکه همه عزیزان سنشون رو فرمودن معلوم شد من کوچولو ترین فرد اون جمع هستم و اینگونه گشت که سرگروه شدم. البته با موافقت تمام بزرگواران. تا الان خداروشکر پیشرفت خوبی داشتیم. بزرگواران خیلی زحمت میکشن تا یه کار فوق العاده در موعد مقرر ارائه بدیم.
🟢از سوابق کار گروهیتون بگید و اینکه مزایا و معایب کار گروهی چیه؟! هم به عنوان سرگروه، هم به عنوان عضو عادی گروه.
🟡بنده قبل از اینکه در طرح تحول شرکت کنم، در گروه محرم ۱۴۰۳ شرکت کردم و در کنار عزیزان کار بسیار جذابی رو شروع کردیم و خوشحالم از اینکه همراه دوستان هستم و حتما منتظر قسمت های بعدی داستان باشید. از مزایای کار گروهی بخوام بگم یکیش اینکه واقعا انسان رشد پیدا میکنه یعنی هم تواضع هم ادب هم انتقاد پذیری و... رو یاد میگیره. و یکی از معایب کار رو بخوام براتون بگم اینه که دیر و زود برنامه ها اتفاق می افته یعنی گاهی وقتا سر زمانی که کار باید ارسال بشه ارسال نمیشه و فکر میکنم گاها ازون دغدغه کاسته میشه و شور و اشتیاق خودش رو از دست میده.
🟢اگه به کسانی که هنوز تردید دارن که توی این طرح شرکت کنن یا نه، چی میگید و چهجوری قانعشون میکنید؟!
🟡من به عنوان یک فرد که دارم در این طرح شرکت میکنم چه به عنوان یک فرد عادی و چه سرگروه به این نتیجه رسیدم در طرح تحول با چالش هایی که داره برگزار میشه میتونیم به رشد و مهارت قابل توجهی دست پیدا کنیم. اگر میخوایم رشد کنیم باید دچار چالش بشیم و این طرح اون چالش رو ایجاد کرده و باعث رشد میشه و این رشد یعنی محک خوردن قلم ، خوب نوشتن و...
🟢در آخر اگر مایلید، کمی از خودتون بگید. محصلید یا شاغل. رشتهی تحصیلیتون چیه و از کِی وارد باغ انار و عرصهی نویسندگی شدید؟!
🟡ریحانه هستم یک بذر کوچک در باغ. محصل هستم و در رشته معارف تحصیل میکنم. حدود دو یا سه سالی هست وارد باغ شدم اما زیر آبی بودم اما الان حدود یه ساله که اومدم روی آب و نویسندگی رو تا حدودی به صورت جدی از راهنمایی آغاز کردم.
🟢خیلی ممنون از اینکه وقت گذاشتید. براتون آرزوی موفقیت و سلامتی میکنم.
🟡خواهش میکنم ، همچنین.
💢مصاحبهگر: اَحَف🎤
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
🔴🔴
بسمالله الرحمن الرحیم
جلسه دوم.
خوب امروز قراره مبحث صحنه پردازی ایستا و پویا و توصیفات و ادامه بدیم.
البته چون هدف گروه تدریس نیست در حد مجمل و سربسته بهش میپردازیم در حدی که تو قلمتون کمک کنه.
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
اول ببینیم صحنه یعنی چیه؟
صحنه یعنی: «زمان و مکانی که داستان در آن جریان پیدا میکند.»
🌸1_صحنه باید فضای تاریخی و زمان، روز یا شب، حتی نگرش و عقاید شخصیت ها
و سلیقه هاشون را به خواننده منتقل کنه
مثال اتاق یک فرد
لباسش
دکوراسیون منزلش
همه و همه علایق و سلایق فرد را نشون میده مثلا ما وقتی میخوایم یک نفر مذهبی رو معرفی کنیم
نمیگیم که پدر بزرگش که مذهبی بود با صدای از جا بلند شد
میگیم پدربزرگ تسبیح داخل دستش را چرخاند ذکرش با شنیدن صدای اذان در گوشم گم شد. لب حوص رفت . آستیتن هایش را بالا داد و ...
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
🌸2_صحنه خوب بدون تعریف کردن، نشان میدهد. وقتی نوبت به توضیح دادن میرسد از مدل « نشان بده و تعریف نکن» استفاده کنید که ارزش عمل کردن را بالاتر از توضیح دادن میداند.
مثلا به جای اینکه بگین ترسیده بودم.
از کلمه ترس استفاده نمیکنید و ویژگیهای یک شخصیت ترسیده رو بیان میکنید.
یک نویسنده خوب اجازه میده مخاطب، خودش به نتیجه برسه که الان شخصیت ترسیده✅
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
🌸3_در داستان بهتر است توصیف، غیر مستقیم باشد، اطلاعات در طول داستان تقسیم شه و به ویژگیهای اساسی و کارآمد صحنه و شخصیت اشاره شود. یعنی چی؟
یعنی شما وقتی قراره شخصیتتون وارد یه اتاق بشه نباید برگرده سرسری بدو ورود شروع کنه دیوارا فلانن. پنجره اونجاست و اجزای خونه رو در لحظه توصیف کنه باید توصیفات رو توی سیر داستان جا بده
مثلا به متن زیر دقت کنید👇
مانوئل گارسیا از پلههای دفتر میگوئل رتانا بالا رفت. چمداناش را زمین گذاشت و در زد. جوابی نیامد. مانوئل که در راهرو ایستاده بود، احساس کرد کسی توی اتاق هست. از پشت در احساس کرد.
گفت: "رتانا" و گوش داد.
جوابی نیامد. مانوئل اندیشید:"درسته اونجاست"
گفت:"رتانا" و محکم در را زد.
کسی از توی دفتر گفت:"کیه؟"
مانوئل گفت:"منم مانولو"
صدا پرسید:"چی میخوای؟"
مانوئل گفت:"میخوام کار کنم."
چیزی چند بار با صدا درون در چرخید و در باز شد. مانوئل چمدان به دست آمد تو . مرد کوتاهی پشت میز، ته اتاق نشسته بود. بالای سرش، به دیوار، کلهگاو پر از کاهی، کار استادی از مادرید، آویزان بود. روی دیوارها پر بود از عکسهای قابشده و اعلانهای گاوبازی.
مرد کوتاهقد نشسته بود و مانوئل را نگاه میکرد.
گفت:"خیال میکردم کشتنت."»
(ارنست همینگوی/از پانیفتاده/ترجمهی سیروس طاهباز)
اینجا داستان از اصل ماجرا شروع شده و در جاهای مناسب به ویژگیهای صحنه اشاره شده؛ جوری که بدون توقف محسوسِ زمان جاری داستان، اطلاعات لازم و مفیدی از صحنه به دست آوردیم؛ مثلا از کلهگاو روی دیوار و از اعلانها و عکسهای مربوط به گاوبازی میفهمیم که کار «رتانا» به نوعی به گاوبازی مربوطه و «مانوئل» احتمالا یک گاوباز گمنام و فقیره که برای کار اومده.
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
🌸4_این جملهها( صحنه پردازی)با هدفِ دادن اطلاعات داستانی نوشته میشود. اما نباید اطلاعات قبلی را باز گویید. مثلا وقتی در یک توصیف به موج یا دریا، یا ساحل اشاره کرد و خواننده فهمید که این مکان نزدیک دریاست، دیگری نیازی به تکرار این اطلاعات ندارد.
یعنی داستاننویس تنها به جزء یک کل اشاره میکند و آن مفهوم کلی در ذهن خواننده ایجاد میشود
.
مثلا وقتی در داستانی میخوانیم «وقتی معلم وارد شد، دانشآموزان از جای خود بلند شدند ...» در واقع به مکان مدرسه اشاره کردهایم. معلم و دانشآموز یک جزء مدرسه هستند و مدرسه مفهوم کلی درک شده است و نمیخواهد دوباره اشاره شود که اینجا مدرسه است وگرنه اضافه گویی میشه و هم مخاطب دلسرد میشه و حوصلش سر میره.
سعی کنید توصیفات و به اندازه به کار ببرید، نه افراط نه تفریط.✋🏻
گردآورنده: خانوم 𝓱𝓪𝓭𝓲𝓼♡🍃
برداشته شده از گروه ژانر جنایی، معمایی، امنیتی✅
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
#اطلاع_رسانی💯
#فوری♨️
سلام و برگ خدمت دوستان. خب بالاخره لحظهی موعود فرا رسید و مافیانار هم افتتاح شد😍🍃
علاقهمندان به بازی شهروند و مافیا، میتونن وارد گروه مافیانار بشن و طبق مقررات و همچنین زمان مسابقه که متعاقباً اعلام میشه، ثبت نام کنن و این بازی جذاب رو در فضا و حریمی امن و با رعایت حد و حدود، در این تابستان گرم تجربه کنن😃🍃
البته اونایی هم که دوست ندارن بازی کنن و یا بلد نیستن؛ نگران نباشن. این افراد میتونن به عنوان تماشاگر به گروه بیان. بالاخره برای یه سریا بازی کردنش کِیف میده؛ برای یه سریا نگاه کردنش😉🍃
برای جزئیات این مسابقهی هیجان انگیز و همچنین آموزش بازی و...به لینک زیر مراجعه کنید👇🍃
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2088698046C93aad96c58 🎩
منتظرتونیم🥰🍃
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
#فوری♨️
قسمت سوم مجموعه کلیپ #تا_آخرین_نفس امشب منتشر میشود✅
به گفتهی خانوم شفق صوفی، یکی از تولیدکنندگان این مجموعه کلیپ، قسمت سوم این مجموعه تقریباً آماده است و پس از انجام کارهای نهایی، امشب منتشر میشود🌹
#تا_آخرین_نفس مجموعه کلیپی است که از اول محرم تا الان، دو قسمت از آن منتشر شده است🥀
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
"بسمالله الرحمن الرحیم."
سلام. عصر همگی بخیر و خوشی🌱 جلسه سوم و ادامه مبحث توصیفات و صحنه پردازی رو ادامه میدیم.
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
امروز قراره بریم سراغ دو نوع صحنه پردازی یعنی ایستا و پویا
همچنین یه نکتهای که تو متن اکثر دوستان مشهود بود رو یکم باز کنیم و بیشتر راجبش صحبت کنیم.
به متن زیر دقت کنید👇
«بقالی پر بود از گونیهای کوچک و بزرگ حبوبات. تنها چند راه باریک میان آنها وجود داشت که بقال چاق و خپله برای این که جنسی را بردارد و به دست مشتری بدهد، مجبور بود به سختی از میان این راهها عبور کند. طاقچهها و قفسهها پر بود از شیشههای جورواجور مربا و ترشی. از دیوار سمت چپ، کلمهگوزنی آویزان بود. کلاهی گرد که مال بقال بود از قسمت پایینی شاخهای درهمپیچیدهی گوزن آویخته بود ...»
میبینید که این نوع توصیف بیشتر شبیه انشای مدرسه هست و هیچ حرکت و پویایی در آن دیده نمیشه. هنوز داستان شروع نشده و خواننده نمیدونه چیزی که میخونه چه ربطی به چیزیه که قراره اتفاق بیافته.
همونطور که مشخصه یکم کسل کنندست و اینطور توصیفا باعث میشه خواننده بدون این که حتی سعی کنه تصور کنه مکان رو سریع بخونه بره.
به این نوع صحنه پردازی میگن ایستا
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙