eitaa logo
اَنار نیوز🎙
48 دنبال‌کننده
71 عکس
8 ویدیو
2 فایل
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 برای ارتباط با خبرنگار، به آیدی زیر پیام دهید👇🍃 🆔️ @Amirhosseinss1381 در ضمن، هریک از شما می‌توانید خبرنگار باشید😉🍃 لینک ناشناس👇🍃 🆔️ https://harfeto.timefriend.net/17260745137291
مشاهده در ایتا
دانلود
اَنار نیوز🎙
🟡داستان "آرامش درون، طوفان برون"💥 🔸نویسندگان: t.h و yad✍ 🔻هم اکنون از کانال و گروه باغ انار🌸 نشان
🎙 ✅ ♨️مصاحبه با جناب آقای محمد مهدی چراغعلی خانی(کاربر یاد)یکی از نویسندگان داستان را در ادامه می‌خوانید👇🍃 🔵سلام و عرض ادب خدمت شما. امیدوارم حالتون خوب باشه. بفرمایید که اولین بار ایده‌ی داستان آرامش درون، طوفان برون از کجا اومد و توسط چه کسی مطرح شد و اینکه چقدر از اومدن این ایده به ذهن تا عملی کردنش زمان برد؟! 🔴بسم‌الله الرحمن الرحیم و بهی نستعین انه خیر ناصر و معین. سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما خبرنگار عزیز و محترم مردمی و کوشا. همچنین سلامی گرم دارم خدمت خوانندگان و بینندگان و شنوندگان و جوندگان خزندگان و پرندگان عزیز. با به سوالی که پرسیدید، ایده داستان مذکور توسط بنده مطرح شد. دیدم بعضی ها دارن با همکاری هم داستان می نویسن و از شخصیت های باغ انار برای خود شخصیت های باغ انار استفاده می کنن. یعنی از تولید به مصرف. به ذهنم رسید از کسی یا کسانی کمک بگیرم. از جایی که مدتی مسئول تخیلی نویس های باغ بودم، قلم خانم t.h رو دیده بودم به نظرم رسید ایشون می تونن همچین فعالیتی رو تقبل کنن. این شد که بهشون پیشنهاد دادم و قبول کردن. البته قرار بود افراد دیگه ای هم اضافه بشن ولی ماجراهایی پیش اومد و فقط من و ایشون باقی موندیم. ایده به این صورت بود که بنده یک داستان نیمه کاره داشتم. (که هنوزم نیمه کاره ست) و گفتم خوب میشه اگر مثل فیلم های تخیلی، بین داستان ها هم اتفاقات و شخصیت های مشترک داشته باشیم. این شد که قرار شد داستانی نوشته بشه که شخصیت اصلی داستان بنده درش حضور داشته باشه. داستانی که روایتی خیالی از ماجراجویی اعضای باغ انار رو به نمایش بذاره. این شد که بعد از کمی بالا و پایین کردن ماجرا، به نتیجه رسیدیم و شروع کردیم به نوشتن. 🔵میشه یه خلاصه از داستان و شخصیت‌ها بدید و اینکه شخصیت‌ها ایجاد شدن یا از کسانی الهام گرفتید و بهش بال و پر دادید؟! 🔴داستان اینطوری شروع میشه که کتاب استاد واقفی، برنده یک جایزه مهم شده و ایشون تصمیم می گیرن چند نفر از بچه های باغ رو با خودشون به مراسم اهدای جوایز ببرن. یکی از جایزه هاشون، یه سفر کوتاه با کشتی هست. ولی همه چیز خوب پیش نمیره و اتفاقات مختلفی براشون رقم می خوره. این کلیت داستانه که حالا خوانندگان باید بخونن تا اصل قضیه رو متوجه بشن. 🔵نوشتن این داستان رو از کِی شروع کردید و اینکه مثل اینکه با یک نفر دیگه نگارشش رو انجام دادید. از نوشتن دونفره برامون بگید. از مزایا و سختی‌هاش و کمی هم از کسی که توی نوشتن بهتون کمک کرده بگید. 🔴یادم نمیاد دقیقا از کی شروع شد. اول صحبت این بود که یک پارت من بنویسم و یک پارت خانم t.h . ولی بعد به این توافق رسیدیم که نوشتن با خانم t.h باشه و بنده تداخل داستانی رو روایت کنم. اکثریت کار رو خانم t.hبرای این داستان انجام داده و از نظرم این داستان بیشتر برای ایشونه تا بنده. نه اینکه بگم من هیچ کاری نکردم ها، ایشون خیلی بیشتر زحمت کشیدن. از معضلات کار مشترک هم نگم براتون. جر و بحث ها داشتیم سر اتفاقات داستان...ولی در نهایت توافق حاصل شد و نتیجه اینی هست که می بینید. 🔵نظرتون رو در مورد اینجور داستانا که توسط اعضای باغ نوشته و بعد توی کانال باغ پخش میشن چیه؟! به نظرتون ایده‌ی خوبیه یا نه و چقدر به دیده شدن اعضا کمک می‌کنه؟! لطفاً نظرتون در مورد رو هم بگید. 🔴پاسخ سوال اول: خوبه. بنویسید. خوش می گذره. سوال دوم: کمک می کنه. البته دیده شدن، از آثار نوشتنه و نباید هدف باشه. هدف فقط رضای خداست. سوال سوم: اگه کارشناسا تایید کنن، طرح خوبی به نظر می رسه. البته اگه مسئولین در اجراش مصمم باشن. 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
📋 ✅ هیچ دوره‌ی زمانی برای نوشتن رمان در ژانر تخیلی(فانتزی)مناسب تر از زمان کنونی نبوده است. ژانر تخیلی که روزی ژانری حاشیه‌ای محسوب می‌شد، اکنون همه‌جا در فرهنگ پاپ وجود دارد. از هری پاتر گرفته تا بازی تاج و تخت. همچنین این ژانر روز به روز در حال تغییر است؛ زیرا نویسندگان برای دستیابی به قله‌های جدید همچنان به تفسیر، واژگونی و بسط آن می پردازند. از طرف دیگر، به نظر می‌رسد که تقاضای مردم برای این نوع داستان‌ها روز به روز در حال افزایش است. اگر قصد نوشتن داستانی در این ژانر دارید، نکاتی را باید در نظر داشته باشید👇 1⃣بازار خود را مشخص کنید. اگر بازار خود را نمی شناسید، قطعاً اشتباه کرده‌اید. ممکن است بگویید که باز هدف من ژانر تخیلی است. اما باید مشخص کنید که داستان مخصوص کودکان است یا بزرگسالان؟! آیا موجودات خیالی در داستان شما هستند یا فناوری های خیالی؟! آیا داستان در دنیای مدرن فضاسازی شده است یا تصویری تخیلی از زندگی در زمان گذشته است؟! مسلماً هیچ کس هری پاتر و کتاب‌های استفان کینگ را در یک رده قرار نمی‌دهد. 2⃣دنیای داستان خود را از طریق نوشتن داستان‌های کوتاه گسترش دهید. آیا می‌دانستید که جی.آر.آر تالکین قبل از شروع هابیت، داستان‌های کوتاهی در مورد سرزمین میانه می‌نوشت؟! بالاخره باید از جایی شروع می‌کرد. یک روش مناسب برای ایجاد دنیای داستان شما، نوشتن داستان‌های کوتاهیست که برخی از شخصیت‌های داستان شما را در برگیرد. این به شما این آزادی را می‌دهد تا یک جهان جدید و بدون مرز ایجاد کنید. دنیای خیالی خود را از طریق داستان‌های کوتاهی که شامل شخصیت‌های داستان باشند، بسازید. بنابراین اگر هنوز نمی‌توانید رمان خود را به‌صورت تمام عیار آغاز کنید، نگران نباشید. در عوض با نوشتن داستان‌های کوتاه می‌توانید کم کم دنیای خیالی خود را خلق کنید. 3⃣پیش از شروع داستان طرح خود را مشخص کنید. داستان‌ها در ژانر فانتزی غالباً پیچیده و حماسی هستند. مسلما نمی‌خواهید که به انتهای کتاب برسید و فراموش کرده باشید که بخشی از طرح داستان یا پیرنگ را به نتیجه برسانید. به همین دلیل قبل از شروع نوشتن، کلیت طرح خود را آماده کنید. اگر در ابتدا داستان خود را بدانید، دنیای خود را خیلی بهتر می‌شناسید. بنابراین پس از طرح ریزی داستان، می‌توانید از این ساختار به عنوان نقشه‌ای استفاده كنید تا صحنه به صحنه دنیای خود را بسازید. 4⃣دنیای خیالی خود را به طرح خود پیوند دهید. طرح و دنیای خیالی داستان شما باید با هم در ارتباط باشند. می‌خواهید داستانی بدیع بنویسید، بنابراین از خود بپرسید که چه چیزی جهان من را متمایز می‌کند؟! نکته مهم این است که یک جهان غنی می‌تواند به اندازه هر کدام از دیگر شخصیت‌های داستان، نقش بزرگی را در طرح کلی داستان ایفا کند. در نغمه‌ای از یخ و آتش، جورج آر. آر. مارتین هنگام توصیف هر دو فصل تابستان و زمستان، از محیط به عنوان نقاط عطف طرح استفاده می‌کند. از آنجایی که زمستان با خود موجوداتی مرگبار می‌آورد که می‌توانند کل سرزمین را نابود کنند. او همچنین از معماری به عنوان یک نقطه عطف به شکل یک دیوار عظیم کمک گرفته است. یک دیوار بزرگ یخی که شمال و جنوب را از هم جدا می کند. جالب است که بخش عمده ای از طرح داستان، حول موضوع یک دیوار قرار گرفته است. ساده به نظر می‌رسد؛ اما در عین حال پیچیده است. همچنین استفن کینگ در کتاب "زیر گنبد" بصورت هنرمندانه‌ای شهری را به تصویر کشیده است که ناگهان توسط گنبدی نامرئی از سایر نقاط جهان جدا شده است. 5⃣داستان خود را مرتبط با مضامین دنیای واقعی نگه دارید. موضوعات مورد علاقه‌ی خود در زمینه‌های سیاست، فرهنگ، محیط زیست، فناوری، خشونت، نژادپرستی و مسائل زنان را می‌توانید به روش‌های مبتکرانه‌ای در داستان خود مورد کنکاش قرار دهید. زیرا از این طریق می‌توانید با دیدگاه‌های جدیدی به زندگی خود بنگرید و راه‌حل‌های جدیدی را برای مشکلات قدیمی ارائه دهید و نسبت به آنچه در معرض خطر است، آگاهی بیشتری پیدا کنید. به بیان دیگر هر چیزی که ذهن شما را در زندگی واقعی درگیر می‌کند را می‌توانید از طریق داستان خود مورد بررسی قرار دهید. زیرا این جهان از آن شماست و داستان شما می‌تواند برای افراد دیگری که کتاب شما را می‌خوانند و در دیدگاه‌های شما شریک هستند، جذاب باشد. به عنوان مثال سه گانه "گریشا"، "شش کلاغ" و "پادشاهی شیادها(قلمرو خلافکاران)" از "لی باردوگو" به مضامینی چون تعصبات نژادی، نقش معلولیت در توانایی فردی، سیاست‌های هویتی و... می‌پردازد. فاطمه منفرد✍ 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
📋 ایده‌یابی برای نوشتن، یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های تمام افرادی است که به نوعی با نوشتن درگیر هستند. چه بخواهیم انشای مدرسه یا تکلیف کلاس ادبیات عمومی دانشگاهمان را بنویسیم، چه قرار باشد برای یک نشریه یادداشتی درخور حاضر کنیم، چه زمانی که بخواهیم متنی برای سخنرانی تهیه کنیم و چه حتی موقعی که تصمیم بگیریم در دفترچه یادداشت روزانه‌مان برون‌ریزی کنیم، لازم داریم خیلی سریع پاسخی برای این پرسش بیابیم: درمورد چی بنویسم؟! خلاقیت و ایده‌یابی یکی از زمینه‌هایی است که در بسیاری از حوزه‌ها حائز اهمیت است و نویسندگی یکی از حیطه‌هایی است که این موضوع در آن اهمیت دوچندانی می‌یابد و برخلاف بسیاری از زمینه‌ها، اهمیت آن پس از گذر از سطح مبتدی تنزل پیدا نمی‌کند و می‌توان گفت «تمام افراد درگیر با موضوع نوشتن، اعم از تازه‌کار و کارکشته، با موضوع ایده‌یابی و خلاقیت در نویسندگی درگیری جدی دارند.» راهکارهایی برای زمان‌هایی که نمی‌دانیم چه بنویسیم. از خلاق‌ترین افراد گرفته تا کسانی که تمام عمر به انجام کارهای تکراری و از پیش‌تعیین‌شده مشغول بوده‌اند، همه زمان‌هایی را تجربه می‌کنند که در آن واقعاً نمی‌دانند موقع قرار گرفتن روبه‌روی صفحه‌ی سفید کاغذ، چه باید بکنند و چه باید بنویسند. این حالت قفل‌شدگی ذهنی و این‌که ندانیم از کجا باید شروع کنیم و چه باید بنویسیم دو راهکار مجزا دارد. اولی برای بلندمدت و دومی برای استفاده در لحظه! پرورش خلاقیت در بلندمدت. تمرین‌های زیادی برای پرورش قوه‌ی خلاقیت وجود دارند که با یک سرچ ساده‌ی گوگل می‌توانید به فهرست بلندبالایی از آن‌ها دسترسی پیدا کنید. اما پیش از هرگونه دست به گوگل شدن، لازم است یک نکته‌ی مهم را یادآوری کنیم. در بحث خلاقیت، اصطلاح پرکاربردی وجود دارد که خلاقیت را به یکی از ارگان‌های بدن تشبیه می‌کند که از تعدادی عضله تشکیل شده است. عضلات خلاقیت گرچه وجود خارجی ندارند، اما درست مثل عضلات واقعی بدن کار می‌کنند. به ویژگی‌های عضلات ضعیف بدن دقت کنید. هرگاه برای مدتی از یکی از عضلات استفاده نکنیم، خواهیم دید که آن عضله به تدریج تحلیل می‌رود و کارکردهای قبلی خود، چه به لحاظ زیبایی ظاهری و چه از نظر قدرت را از دست می‌دهد. ممکن است در گذشته خودتان را خلاق‌تر ارزیابی کرده باشید و امروز، احساس کنید دیگر ایده‎های به خوبی آن‌موقع به ذهنتان نمی‌رسد. یا این‌که از اساس خودتان را فرد خلاقی ندانید. در هر دوی این حالت‎ها، کافیست بدانید خلاقیت کارکردی شبیه به عضلات بدن دارد و هرچقدر بیشتر با آن تمرین کنید، اثربخشی بیشتری مشاهده خواهید کرد. بنابراین لازم است یک‌جور تمرین مستمر اما سبُک برای تقویت عضلات خلاقیت خود در پیش بگیرید تا علاوه بر ایده‌یابی در نوشتن، در سایر بخش‌های زندگی نیز از آثار و برکات آن بهره‌مند شوید. برای تقویت عضلات خلاقیت چه کنیم؟! همان‌طور که گفته شد با یک جستجوی ساده در گوگل، به تمرین‌های بسیار زیادی برای پرورش خلاقیت دست پیدا خواهید کرد. اما اگر به دنبال تمرینی ساده و اثربخش می‌گردید، که خود ما هم پیش‌تر انجام داده و از نتیجه‌ی آن اطمینان نسبی داشته باشیم، تمرین روزانه‌ی ده ایده، بهترین گزینه برای شماست. تمرین روزانه‌ی ده ایده چیست؟! در این تمرین متعهد می‌شوید هر روز به مدت معلوم (این را خودتان تعیین کنید، ولی بهتر است حداقل سی روز ادامه داشته باشد) در یک دفترچه یادداشت کاغذی یا دیجیتال لیستی تحت عنوان ده ایده برای...بنویسید. در جای خالی هر چیزی می‌تواند قرار بگیرد. برای مثال: ده ایده برای زندگی کردن با یک میلیون تومان پول در یک ماه. ده ایده برای پر کردن سررسیدهای تاریخ‌گذشته. ده ایده برای ساختن خوشحالی‌های کوچک. ده ایده برای باز کردن سر صحبت با شخص کناری در اتوبوس یا مترو. ده ایده برای هدیه تولد. ده ایده برای گذراندن یک ماه تعطیلات. ده ایده که به جای گرفتن مراسم عروسی می‌توان انجام داد. ده ایده برای وقتی مهمان سرزده می‌آید. ده ایده برای یاد گرفتن زبان، بدون رفتن به کلاس. ده ایده برای وقتی یک کتاب را تازه تمام کرده‌ایم. و این لیست تا بی‌نهایت می‌تواند ادامه پیدا کند... زینب رمضانی✍ 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
📋 ✅ فکر می‌کنم هم عقیده باشیم که ما داستان‌ می‌خونیم تا به زندگی‌هایی سفر کنیم که شاید به صورت شخصی مجال تجربه کردنش رو نداشته باشیم. با وجود اینکه می‌دونیم داستان‌ها از خیال نویسنده جاری میشن، ولی چون پوسته‌ای از واقعیت دارن و به تجربیات ملموس و انسانی می‌پردازن به خیالمون خوش میان و با گوش جان می‌پذیریمشون. حالا دیالوگ نویسی اگه در خدمت این ملموس بودن و انسانی بودن نباشه، خواننده رو از فضای تخیلی داستان خارج می‌کنه و با وجود اینکه خواننده می‌دونه داره یه داستان خیالی می‌خونه، ولی احساس می‌کنه داستان براش واقعی نیست. وقتی کاراکترها شروع می‌کنن به صحبت با همدیگه، داستان به نزدیک‌ترین فاصلش با دنیای واقعی می‌رسه و کوچکترین اشتباهی در واقعی بودن دیالوگ‌ها در داستان، باعث میشه تمام زحماتی که کشیدید به باد بره. علاوه بر اینکه دیالوگ‌ها باید به دنیای واقعی نزدیک باشه، باید به صحنه پردازی، پیشبرد داستان و شخصیت پردازی هم کمک کنه. کلماتی که کاراکتر استفاده می‌کنه و طوری که بحث می‌کنه از پروفایل خصوصیات رفتاری کاراکتر میاد. یعنی اگه در جهت پرداخت و برجسته کردن این خصوصیات نباشه، از تمام ظرفیت‌های دیالوگ نویسی برای شخصیت پردازی استفاده نشده. تمام این بحث‌هارو گفتیم تا اهمیت موضوع دیالوگ نویسی در داستان نویسی مشخص بشه. فکر می‌کنم الان دیگه وقتش باشه بریم سراغ اینکه چطوری دیالوگ بنویسیم. 1⃣صدای کاراکتر خودتون رو پیدا کنید. وقتی که یه کاراکتر دیالوگ می‌گه، در ذهن خواننده یه صدا شنیده میشه، مثل بقیه آدم‌ها. شما به عنوان نویسنده باید این صدا رو پیدا کنید. حالا چطوری؟ اول از همه باید ویژگی‌های ظاهری صدای کاراکتر رو بسازید. اینکه مثلا آروم صحبت می‌کنه یا بلند. صدای لطیفی داره یا خشن.  نوع صحبت کردنش چطوریه. اینکه مثلاً خیلی روون و بدون وقفه صحبت می‌کنه یا تیکه تیکه و با من من. لحن صحبت کردنش چطور. وقتی خشمگین میشه چطوری صحبت می‌کنه؟ وقتی احساسیه یا وقتی ناراحته چه فرقی تو صحبت کردنش می‌شنوید؟ تسلطش روی زبان چطوریه. دایره واژگانش زیاده و به راحتی می‌تونه منظورش رو برسونه یا هزارتا مثلاً میگه تا بتونه پیامش رو برسونه. برای اینکه بتونید راحت‌تر صدای کاراکتر رو شکل بدید، بهتره به پروفایل کاراکتر رجوع کنید (منظورم جاییه که تمام خصوصیات کاراکتر و گذشتش در اون نوشته شده) و بعد دوباره این سوال‌ها رو از خودتون بپرسید و به هر کدومش جواب بدید.  به عنوان مثال برای جواد که یه پسر ۲۵ سالس که از ۱۰ سالگی در مکانیکی کار کرده تا خرج خونوادش رو بده و الان مادر پیرش مریضه، انتظار میره که تسلط خوبی روی زبان نداشته باشه. اونقدر روون و کتابی صحبت نکنه و تن صداش بالا باشه.  حالا اگه جواد استاد دانشگاه باشه این موارد شاید متفاوت باشه. در این دو مثال صدایی که از کاراکتر جواد ساختیم در راستای انتظار خوانندس. حالا اگه قرار باشه که یه کاراکتر متفاوت و خاص بسازیم که از انتظار خواننده فاصله داشته باشه، باید بتونیم که اون خصوصیت رو در پروفایل شخصیتیش جا بدیم. در غیر این‌صورت داستانمون باورپذیر نمیشه.  2⃣بینش کاراکتر رو در دیالوگ‌ها نشان بدید‌. بینش کاراکتر یکی از بخش‌های مهم در پروفایل کاراکتره. اینکه کاراکتر چه درکی از زندگی و اتفاق‌ها اطرافش داره. نظرش در مورد مفاهیم انسانی چیه. ایدئولوژی کاراکتر چیه. ایدئولوژی و بینش کاراکتر نسبت به موقعیتی که در اون قرار داده باید در دیالوگ‌هاش منعکس بشه. به عنوان مثال اگه جواد معتقده که آدم باید برای خانوادش نون حلال بیاره، وقتی تو موقعیتی قرار می‌گیره که متوجه میشه به صورت ناخواسته وسط یه کار خلاف گیر کرده، باید این ایدئولوژی در دیالوگش با صاحب کارش که داره ترغیبش می‌کنه "عیب نداره، برای داروی مادرت داری این کار رو می‌کنی"، نشون داده بشه. ما باید از این دیالوگ‌ها، جهت گیری فکری جواد رو نسبت به اتفاقی که در اون قرار داره متوجه بشیم.  اگه بخوایم این قسمت رو در یه جمله خلاصه کنیم باید بگیم: دیالوگ باید نشون بده کاراکتر اصلی کیه و داره برای چه عقیده، نظر یا خواسته‌ای می‌جنگه. این نقص در خیلی از داستان‌های نویسنده‌های تازه کار دیده میشه که اغلب دیالوگ‌های کاراکتر‌ها خنثی هستن. اصلا انگار ما داریم یک سری کلمه از یه فردی می‌شنویم که اگه اسم و توضیحات ظاهریش رو ندونیم، برامون فرقی با یه رهگذر در خیابون که هیچی ازش نمی‌دونیم نداره.  ما باید به کمک انعکاس بینش کاراکتر در دیالوگ‌ها به کاراکتر نزدیک بشیم. دقیقاً مثل همون موقعی که یه رهگذر در خیابون می‌بینیم و بعد از چند کلمه صحبت کردن باهاش، متوجه کاراکترش می‌شیم...! حسام معینی✍ 🆔 @ANAR_NEWS 🎙