#معرفی_کتاب📚
#رمان📖
نام: در هتل برترام🏨
نویسنده: آگاتا کریستی✍
ترجمه: مجتبی عبدالله نژاد♻️
تعداد صفحه: 256📃
ژانر: جنایی😱
خلاصه: کتاب "در هتل برترام"، رمانی نوشتهی "آگاتا کریستی" است که اولینبار در سال 1965 به انتشار رسید. شخصیت اصلی این کتاب خانم مارپل است که با کمک مالی برادرزادهاش ریموند وست، به هتلی در لندن میرود. در آنجا دربان هتل کشته میشود و کشیشی که در آن هتل اقامت داشت و از دوستان جِین مارپل بود، ناپدید میشود. همچنین اتفاقات عجیبی برای دختر جوانی به نام الویرا، که در هتل اقامت داشت روی میدهد. خانم مارپل با کمک یک پلیس عالیمقامِ مهربان، قاتل را پیدا میکند🤠
جلد و تکههایی از کتاب را مشاهده میکنید📸
برای معرفی کتاب موردنظرتان، به شخصی مدیر انار نیوز مراجعه کنید✅
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
اَنار نیوز🎙
#آموزشی📋 #قسمت1✅ ایدهیابی برای نوشتن، یکی از مهمترین دغدغههای تمام افرادی است که به نوعی با نوشت
#آموزشی📋
#قسمت2✅
کاری که انجام این تمرین با مغز شما میکند، این است که به تدریج یکسری اتصالات عصبی تازه در آن میسازد که زیاد شدن تعداد آنها در بلندمدت، باعث ایجاد جرقههایی میشود که ایدههای ناب از آن تولید خواهد شد. با انجام این کار، علاوه بر ایدهیابی برای نوشتن، در سایر زمینهها هم ایدههای خوبی به ذهنتان خواهد رسید.
راهکاری برای تحریک خلاقیت در کوتاه مدت.
حتی ماهرترین ماهیگیران دنیا هم گاهی وقتها هوس ماهی میکنند و هرچه قلاب به رودخانه میاندازند، صیدی دستشان را نمیگیرد. به نظر شما اینطور وقتها چه میکنند؟
با علم به اینکه بعضی روزها ممکن است روز آنها نباشد، سراغ بقیه ماهیگیران میروند و از آنها میخواهند برای رفع هوس امروز، ماهی دستشان بدهند.
بنابراین اگر یک نویسندهی تازهکار هستید که تمرینهای مربوط به خلاقیت و ایدهیابی برای نوشتن را به تازگی شروع کردهاید و در بعضی روزها علیرغم هوس شدید ماهی، هرچه تور به رودخانه میاندازید چیزی صید نمیکنید، بد نیست برای کوتاهمدت و بهطور موقت از صید دیگران استفاده کنید.
نکته: این به معنای سرقت ادبی نیست. چراکه در این لحظه شما یک نوآموز هستید و تنها با دیدن یا شنیدن یک ایده، بدون تلاش برای کپیبرداری از محتوا و شیوهی ارائهی آن، دست به تولید ادبی خودتان میزنید. برای مثال با نگاه کردن به عناوین یک نوشته، حرفهای خودتان حول آن موضوع را مینویسید و از عنوان تنها برای تحریک ذهن استفاده میکنید.
بیایید با این مقدمه به سراغ دوتا از روشهای تحریک ذهن برای نوشتن در زمانی که خلاقیتمان ته کشیده است برویم. مطمئنم اگر بیشتر جستجو کنید، به ایدههای خیلی بهتری هم خواهید رسید.
برای افزایش خلاقیت در نوشتن، از دیگران الهام بگیرید.
پایانی غیرعادی برای وقایع عادی بنویسید.
به زندگی روزمرهتان نگاه کنید. به اتفاقاتی که تقریباً هر روز، بدون هیچ تغییر خاصی رخ میدهند و باعث میشوند به این فکر کنیم که «آه! چقدر این زندگی کسالتبار و قابلپیشبینی شده است.»
یکی از روشهایی که میتوانیم به کمک آن، با یک تیر چند نشان بزنیم، پیدا کردن این وقایع تکرارشونده و بازنویسی سناریوی مربوط به آنهاست. ایدهیابی برای نوشتن از طریق خلق پایانی جدید برای وقایع تکراری.
اما این یعنی چه؟
اجازه بدهید یک مثال بزنم:
فرض کنید شما معلمی هستید که قرار است برای یک سال تحصیلی، هر روز ساعت هشت به مدرسه بروید و پس از صرف چای اول صبح و معاشرت کوتاه با همکارانتان سر کلاس حاضر شوید.
اگر صرف چای اول صبح برای شما به یک روتین تبدیل شده است، میتوان آن را به عنوان مادهی اولیهی تمرین «تغییر سناریو» استفاده کرد.
یک صفحهی سفید بردارید و داستان را با تعریف کردن ماجرای یک روز کاری خود شروع کنید. بنویسید از صبح که بیدار شدید تا لحظهی رسیدن به صرف چای با همکاران در دفتر مدرسه، چه اتفاقاتی برایتان افتاده است.
تا اینجای داستان همه چیز عادی است.
از اینجا به بعد باید به خلق یک پایان غیرعادی برای چنین داستان عادیای فکر کنید.
فکر کنید عجیبترین اتفاقی که موقع صرف چای صبح، در دفتر یک مدرسه ممکن است بیفتد چیست. به ذهنتان اجازه دهید آزادانه سفر کند و جالبترین سیر وقایع ممکن را برای لحظهی پس از صرف چای صبح تصور کند.
سپس هرچه در ذهنتان گذشت را بنویسید.
ممکن است بنویسید موقع نوشیدن اولین جرعه از چای، متوجه شدهاید دیگر قادر به صحبت کردن با زبان مادریتان نبودهاید و به جایش با زبانی ناشناخته صحبت کردهاید که کسی قادر به فهمیدنش نبوده است. سپس ماجرا را با وقایع جالبی که در اثر این تغییر تنظیمات رخ داده است، پی بگیرید.
تقویم و مناسبتهای آن را دریابید.
چه از تقویم رسمی کشور استفاده کنید و چه ترجیح بدهید از تقویم شخصیتان، که در آن هر روز مناسبتی به غیر از مناسبتهای رسمی دارد استفاده کنید، در هر دو صورت ماده اولیهای در اختیار دارید که میتواند به نوشتههایی جالب و خواندنی تبدیل شود.
ایدهیابی برای نوشتن از هرجایی ممکن است اتفاق بیفتد. حتی از همین تقویمهای شخصی کوچک که سال به سال دور انداخته میشوند.
فرایند ایدهیابی برای نوشتن از روی مناسبتهای تقویم به این صورت است:
تقویم را باز کنید و نگاهی سریع به نوشتهها بیندازید.
یک مناسبت انتخاب کنید و عنوان آن را به عنوان تیتر موقت بالای صفحه بنویسید.
یکی از افرادی که دورادور میشناسید را به جای خودتان در آن تاریخ تصور کنید.
ماجرای او در آن روز را بنویسید.
اینگونه به ازای تمام مناسبتهای رسمی و شخصی تقویم، موضوعی برای نوشتن خواهید داشت.
زینب رمضانی✍
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
سلام و نور.
سلام بر مجاهدان و انارهای خونآلودِ فصل پاییز تاریخ. شهیدان عصرِ خمینی ره. سلام بر شهدای راه کربلا تا فلسطین.
طرح جدید انارهای جادوخور
آموزش رمان نویسی...
همراه با خوانش فرازهایی از کتابهای #ماجرای_فکر_آوینی و #آینهجادو
هزینه دوره ۵۰۰ هزار تومن هست...
ده جلسه + دو جلسه
💯🆘لطفا با پیرنگ وارد شوید.
برای اینکه کلاس برایتان مفید باشد یک طرح اولیه از رمانی که قرار است رویش کار کنید همراه داشته باشید.
هزینه دریافتی این دوره تقدیم میشود به جبهه مقاومت. با افتخار.
اینم پیوند کلاس انارهای جادوخور
انارهایی که همچون اژدهای موسی، عصا و ریسمان میخورند.👇
https://eitaa.com/joinchat/1037935Cf05d720367
برای ثبت نام به خودم پیام بدهید و بگویید:
میخواهم اژدها بشوم. لطفا پانصد تومان را در پاکت آماده داشته باشید.
@evaghefi
اَنار نیوز🎙
#طرح_تحول💥 وضعیت گروههای #طرح_تحول تا به این لحظه👇 1⃣ژانر فانتزی، ماجراجویی، تاریخی. (6 عضو دارد✅
#طرح_تحول💥
وضعیت گروههای #طرح_تحول تا به این لحظه👇
1⃣ژانر فانتزی، ماجراجویی، تاریخی.
(6 عضو دارد✅)
در حال کار روی یک داستان جشنوارهای✅
2⃣ژانر مذهبی، خانوادگی، اجتماعی.
(11 عضو دارد✅)
در حال نگارش داستان مربوط به ایام فاطمیه✅
3⃣ژانر جنایی، معمایی، امنیتی.
(6 عضو دارد✅)
در حال نگارش داستان✅
4⃣ژانر طنز.
(2 عضو دارد✅)
در آستانهی انحلال❌
برای عضویت توی هریک از گروهها، به آیدی زیر پیام بدید👇🍃
🆔 @Amirhosseinss1381
شرط عضویت، فعالیته🙂🍃
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
#معرفی_کتاب📚
#آموزشی👨🏫
نام: اثر مرکب〽️
نویسنده: دارن هاردی✍
ترجمه: لطیف احمدپور، میلاد حیدری♻️
تعداد صفحه: 237📃
ژانر: موفقیت✌️
خلاصه: اثر مرکب میگوید که انتخابهای کوچک و روزانهی ما میتوانند در کنار هم نتایج بزرگی را رقم بزنند. این مفهوم در اقتصاد هم وجود دارد. سپردهی کمی را در نظر بگیرید که هر ماه سودی کم به آن اضافه میشود و ماه بعد سود به اصل پول و سود ماههای قبل تعلق میگیرید. اگر این حساب را چند سال داشته باشیم، از رشد پول خود حیرت خواهیم کرد. به این اتفاق سود مرکب میگویند. حال این مسئله را برای هر چیزی که میخواهید رشد کند، متصور شوید. دارن هاردی همین مسئله را در حوزهی موفقیت مطرح میکند. او میگوید برای انجام کارهای بزرگ، کافیست قدمهای کوچک اما مداوم برداریم. شاید در ابتدا پیشرفتی مشاهده نشود، اما در طی زمان تغییرات به صورت نمایی خود را به ما نشان خواهند داد. این موضوع در مورد کاهش وزن، سرمایهگذاری، افزایش بهرهوری یا هر پیشرفت دیگری کاربرد دارد😉
جلد و تکههایی از کتاب را مشاهده میکنید📸
برای معرفی کتاب موردنظرتان، به شخصی مدیر انار نیوز مراجعه کنید✅
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
#اطلاع_رسانی💢
#جدول_پخش🎬
جدولِ پخشِ داستانهای باغ انار در حالِ حاضر🎬
1⃣باغنار2🎊
✍وضعیت نگارش: به پایان رسیده✅
⏰زمان پخش: در حال پخش✅
2⃣نُحاس🔥
✍وضعیت نگارش: در حال نگارش❌
⏰زمان پخش: ایام فاطمیه✅
3⃣بازمانده☠
✍وضعیت نگارش: در حال نگارش❌
⏰زمان پخش: شب یلدا✅
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
#آموزشی📋
#قسمت1✅
فکر میکنم هم عقیده باشیم که ما داستان میخونیم تا به زندگیهایی سفر کنیم که شاید به صورت شخصی مجال تجربه کردنش رو نداشته باشیم. با وجود اینکه میدونیم داستانها از خیال نویسنده جاری میشن، ولی چون پوستهای از واقعیت دارن و به تجربیات ملموس و انسانی میپردازن به خیالمون خوش میان و با گوش جان میپذیریمشون.
حالا دیالوگ نویسی اگه در خدمت این ملموس بودن و انسانی بودن نباشه، خواننده رو از فضای تخیلی داستان خارج میکنه و با وجود اینکه خواننده میدونه داره یه داستان خیالی میخونه، ولی احساس میکنه داستان براش واقعی نیست.
وقتی کاراکترها شروع میکنن به صحبت با همدیگه، داستان به نزدیکترین فاصلش با دنیای واقعی میرسه و کوچکترین اشتباهی در واقعی بودن دیالوگها در داستان، باعث میشه تمام زحماتی که کشیدید به باد بره.
علاوه بر اینکه دیالوگها باید به دنیای واقعی نزدیک باشه، باید به صحنه پردازی، پیشبرد داستان و شخصیت پردازی هم کمک کنه.
کلماتی که کاراکتر استفاده میکنه و طوری که بحث میکنه از پروفایل خصوصیات رفتاری کاراکتر میاد. یعنی اگه در جهت پرداخت و برجسته کردن این خصوصیات نباشه، از تمام ظرفیتهای دیالوگ نویسی برای شخصیت پردازی استفاده نشده.
تمام این بحثهارو گفتیم تا اهمیت موضوع دیالوگ نویسی در داستان نویسی مشخص بشه. فکر میکنم الان دیگه وقتش باشه بریم سراغ اینکه چطوری دیالوگ بنویسیم.
1⃣صدای کاراکتر خودتون رو پیدا کنید.
وقتی که یه کاراکتر دیالوگ میگه، در ذهن خواننده یه صدا شنیده میشه، مثل بقیه آدمها. شما به عنوان نویسنده باید این صدا رو پیدا کنید. حالا چطوری؟
اول از همه باید ویژگیهای ظاهری صدای کاراکتر رو بسازید. اینکه مثلا آروم صحبت میکنه یا بلند. صدای لطیفی داره یا خشن.
نوع صحبت کردنش چطوریه. اینکه مثلاً خیلی روون و بدون وقفه صحبت میکنه یا تیکه تیکه و با من من.
لحن صحبت کردنش چطور. وقتی خشمگین میشه چطوری صحبت میکنه؟ وقتی احساسیه یا وقتی ناراحته چه فرقی تو صحبت کردنش میشنوید؟
تسلطش روی زبان چطوریه. دایره واژگانش زیاده و به راحتی میتونه منظورش رو برسونه یا هزارتا مثلاً میگه تا بتونه پیامش رو برسونه.
برای اینکه بتونید راحتتر صدای کاراکتر رو شکل بدید، بهتره به پروفایل کاراکتر رجوع کنید (منظورم جاییه که تمام خصوصیات کاراکتر و گذشتش در اون نوشته شده) و بعد دوباره این سوالها رو از خودتون بپرسید و به هر کدومش جواب بدید.
به عنوان مثال برای جواد که یه پسر ۲۵ سالس که از ۱۰ سالگی در مکانیکی کار کرده تا خرج خونوادش رو بده و الان مادر پیرش مریضه، انتظار میره که تسلط خوبی روی زبان نداشته باشه. اونقدر روون و کتابی صحبت نکنه و تن صداش بالا باشه.
حالا اگه جواد استاد دانشگاه باشه این موارد شاید متفاوت باشه.
در این دو مثال صدایی که از کاراکتر جواد ساختیم در راستای انتظار خوانندس. حالا اگه قرار باشه که یه کاراکتر متفاوت و خاص بسازیم که از انتظار خواننده فاصله داشته باشه، باید بتونیم که اون خصوصیت رو در پروفایل شخصیتیش جا بدیم. در غیر اینصورت داستانمون باورپذیر نمیشه.
2⃣بینش کاراکتر رو در دیالوگها نشان بدید.
بینش کاراکتر یکی از بخشهای مهم در پروفایل کاراکتره. اینکه کاراکتر چه درکی از زندگی و اتفاقها اطرافش داره. نظرش در مورد مفاهیم انسانی چیه. ایدئولوژی کاراکتر چیه.
ایدئولوژی و بینش کاراکتر نسبت به موقعیتی که در اون قرار داده باید در دیالوگهاش منعکس بشه. به عنوان مثال اگه جواد معتقده که آدم باید برای خانوادش نون حلال بیاره، وقتی تو موقعیتی قرار میگیره که متوجه میشه به صورت ناخواسته وسط یه کار خلاف گیر کرده، باید این ایدئولوژی در دیالوگش با صاحب کارش که داره ترغیبش میکنه "عیب نداره، برای داروی مادرت داری این کار رو میکنی"، نشون داده بشه. ما باید از این دیالوگها، جهت گیری فکری جواد رو نسبت به اتفاقی که در اون قرار داره متوجه بشیم.
اگه بخوایم این قسمت رو در یه جمله خلاصه کنیم باید بگیم: دیالوگ باید نشون بده کاراکتر اصلی کیه و داره برای چه عقیده، نظر یا خواستهای میجنگه.
این نقص در خیلی از داستانهای نویسندههای تازه کار دیده میشه که اغلب دیالوگهای کاراکترها خنثی هستن. اصلا انگار ما داریم یک سری کلمه از یه فردی میشنویم که اگه اسم و توضیحات ظاهریش رو ندونیم، برامون فرقی با یه رهگذر در خیابون که هیچی ازش نمیدونیم نداره.
ما باید به کمک انعکاس بینش کاراکتر در دیالوگها به کاراکتر نزدیک بشیم. دقیقاً مثل همون موقعی که یه رهگذر در خیابون میبینیم و بعد از چند کلمه صحبت کردن باهاش، متوجه کاراکترش میشیم...!
حسام معینی✍
🆔 @ANAR_NEWS 🎙