هدایت شده از ذکری
📝منحرف فکور!
بسم الله
🔹فقط اهل اندیشه و فکر بودن کافی نیست.
🔸نه تنها کافی نیست، بلکه مضر هم هست.
🔹فکری که اسیر است، جهت درستی را هم نشان نمیدهد.
🔸بلکه انحراف ساز است. مثل قطب نمایی که تحت تاثیر میدان های مغناطیسی، جهت درست را سمت دیگری نشان میدهد.
✳️ عادت ها، منافع و سودها ، تقلیدها، تعصب ها، هواها و میل ها، اینها فکر من را در بند میکشند و جلوی آزادانه فکر کردنم را میگیرند.
🌿براستی نقش تفکر در زندگی ما انسان ها چیست؟🌿
#آزادی
#فکر
#تربیت
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
انباز
📝منحرف فکور! بسم الله 🔹فقط اهل اندیشه و فکر بودن کافی نیست. 🔸نه تنها کافی نیست، بلکه مضر هم هست
اسیرتر، کسی است که به خاطر وابستگیهایش اصلا حاضر نیست تفکر کند
نه در جهت درست
نه در جهت نادرست.
یقین: قیچی دولبه
🔍✂️
متن زیر نکات زیادی دارد، اما غرض من از ارسال آن توجه به این است که «انسان چقدر انسان تغییریابندهای است!».
انسان واقعا میتواند به حدی از یقین برسد که حتی جان دیگران را بگیرد، و سپس به یقینی برسد که لازم بداند به خاطر خطای ناشی از یقین اولش، جان خود را از دست دهد.
خدایا! چه آفریدهای؟!
👇👇👇
❌❌❌
🔶 به شرط مرگ
📢 حجت الاسلام والمسلمین عبدالمجید معادیخواه
🌀 یادم می آید کمال یاسینی یک روز به سلول عباس آمد. کمال یاسینی چند نفر را ترور کرده بود. کمال به سلول عباس آمد. با او رو به رو شد و پرسید: عباس ما واقعا اشتباه کردیم؟
🌀 عباس گفت: متاسفانه اشتباه کردیم.
🌀 کمال یاسینی بی اختیار دست انداخت گردن عباس عسگری و نزدیک به یک ساعت این دو نفر گریه می کردند. باورش نمی شد. این منظره برای من هم دشوار بود و هم با ارزش. نمی خواستم دخالت کنم. این گریه توبه است. اینها به تنها چیزی که فکر نمی کردند اعدامشان بود و تنها نکته مهم اشتباهشان بود...
🌀 من به عباس عسگری گفتم: شما در نوشته هایتان از فردی در تاریخ اسلام نام بردید و ذکر کردید این فرد منافق، سرمایه دار یهودی است. طبق گفته شما نامش کعب ابن عبیر است. می گوید تمام تفاسیر شیعه از این منافق سرمایه دار یهودی گرفته شده. پرسیدم: این فرد وجود داشته؟
🌀 گفت: بله.
🌀 گفتم: یک رفرنس به من بده که نامش در چه کتابی و مطلبی آمده است.
🌀 گفت: زیاد است.
🌀 گفتم: بگو.
🌀 گفت: اکبر میداند.
🌀 اکبر گودرزی را آوردیم. گفتیم: رفرنس بده که کجا نام این فرد آمده.
🌀 گفت: مجمع البیان.
🌀 کتاب را آوردیم. نگاه کرد. دیدیم عبیر ابن کعب است، نه کعب ابن عبیر. قبول نکرد که اشتباه است. اسم کتاب های دیگری را آورد که فکر می کرد پیدا نمی شود. ما از مدرسه سپهسالار کتاب ها را پیدا می کردیم و می آوردیم. چنین اسمی را پیدا نکردند. عباس عسگری باورش نمی شد فردی که رهبر خودش می داند، اینقدر بی اطلاع باشد.
🌀 ما سه شخصیت در تاریخ اسلام داریم. اول کعب الاحبار است. یک فرد یهودی است که مسلمان شده. دیگری عبدالله عبیر داریم. این منافقی است که روایتی نیز از او نقل نشده است. سومی هم عبیر بن کعب داریم. این نه سرمایه دار است، نه منافق است و نه هیچ کدام از ویژگی های ذکر شده آنها را داشت. اکبر گودرزی ویژگیهای کعب الاحبار و عبدالله عبیر را در هم ادغام کرده و روی فرد سومی که مورد احترام تمام شیعیان است، سوار کرده. این خیلی برای عباس عسگری عجیب بود...
🌀 عباس عسگری نقش سرنوشت سازی در مجموعه و بازگشت آنها داشت. عباس... شرط کرد که مشمول عفو نشود... می گفت همه اینها که آمدند و دست به ترور زدند، به خاطر من آمدند و به این راه کشیده شدند. اینها چون مستقیما در ترور نقش داشتند، طبیعتا مشمول عفو نمی شوند. آن وقت اگر من عفو بشوم و بخواهم بعد از این بچه ها زندگی کنم، هر لحظه زندگی برایم از مرگ بدتر است...
🌀 مدتی در فکر بودم تا راهی پیدا شود و این بچه ها اعدام نشوند. به همین خاطر رفتم با مرحوم امام صحبت کردم. منتها امام بنابر روش خود، در این ماجرا ورود نکردند.... نزدیک به یک ساعت شرایط این افراد را برای امام تشریح کردم و گفتم اگر از اختیارات شما استفاده شود و راهی پیدا کنید، آنها زنده میمانند. چون این افراد قربانی این جریان هستند، آنها به شدت تحت تاثیر ادبیات حماسی دکتر شریعتی بودند. سنی هم نداشتند؛ حداکثر ۲۴ سال. عاشق دکتر شریعتی و ناراحت از رفتار روحانیون با دکتر شریعتی بودند. گفتم مجموعه ای دست به دست هم داده و اینها به این راه کشیده شدند و قربانی این قضیه هستند، اما امام دخالت نمیکردند....
🌀 اصل برای اینها زر و زور و تزویری بود که دکتر شریعتی می گفت. چون همه آنها عاشق شریعتی بودند، فکر می کردند که روحانیون اکنون محصولی را درو می کنند که شریعتی بذر آن را کاشته بود. یعنی دشمنان شریعتی دارند محصول او را درو می کنند. از این ناراحت بودند...
🌀 شریعتی را پیامبر انقلاب می دانستند. آگاهی نداشتند. وقتی بعدا متوجه این موضوعات شدند، خیلی تکان خوردند. عباس عسگری اینها را در وصیت خودش گفت که وقتی قرار است یک حرکت آغاز شود، شالوده باید محکم باشد. چون راه، راه باریکی است.
📙 مجله شهروند امروز، گفتگوی اکبر منتجبی با حجتالاسلام والمسلمین عبدالمجید معادیخواه، اردیبهشت ۸۷، ش ۴۴
#حجت_الاسلام_عبدالمجید_معادیخواه
#امام_خمینی
#دکتر_علی_شریعتی
#اکبر_گودرزی
#عباس_عسگری
#کمال_یاسینی
#گروه_فرقان
#پرونده_گروه_فرقان
https://t.me/khateratenghelab/415
امید و انتخاب
♾
از دنیا نترس
از مرگ هم
از حصاری بترس که دوستش نداری، اما خودت را بیآن نمیخواهی.
از دنیا نترس، از مرگ هم؛
دنیا جایی است میانهی بهشت و جهنم؛
نه آبادی و آزادی و خوشی جنت را دارد
نه سوز و تنگنا و ناسازی آتش را.
اینجا از هر سو در تنگناییم، جز از آن جهت که خود برمیگزینیم؛ پس چرا خود را محدودتر و آزاردیدهتر بخواهیم؟!
هر چه بیشتر، سرنوشت و مسیرمان را در دستان دیگران و پیش چشمان آنان و در معرض گفت و شنود ایشان قرار دهیم،
سوغات ملک و حکمِ عالَمِ آنها برای ما، محدودیت بیشتر خواهد بود، نه آزادی.
با بال حصر و پایش دیگران، نمیتوان در مُلک آزادی پرواز کرد.
باید از درون و با گزینش خود، بزرگتر شد تا در مقابل نگاه و خواست و نخواست دیگران، به خاک مذلت نیفتاد.
آنها که خود را بزرگتر میخواهند، فرمان شریعت را هم بر طریقتی ناحقیقی میچرخانند و در همان حال، پیشانیِ شکر بر خاک عبادت میسایند که "الحمد لله بر رفع فسادی دیگر!"؛ و تو را نای رویارویی نیست، چه رسد به اثباتِ نفی.
باید آن کس را که مرا عزیز میداند و میدارد، از آنچه استخفاف میکند، با دقت بازشناسم، و تو نیز.
معیار عزت و آبرو نه این چند روز دنیا است، که وسعت باطن ما و باطن هستی است.
#دل، این گوهر وابسته، نسزد که به آتش درآویزد و بسوزد و بنالد و بمیرد، که با آب حیات و نشاط و سرزندگی، میزیَد و میبالد و میروید.
چشمی که مرا و تو را در قامتِ "ما شدن" نمیتواند دید، زنجیرهی عقل و عشق و رشد را برنمیتابد و از هم میگسلد.
چه کسی جز عاشق عاقل میتواند خود را برهاند و برساند، از سد، و به مقصد؟
اگر نه، چه چیزی میتواند جانشین انتخاب من و تو بر پایهی اندیشه و خواستِ متکی به هم شود؟: آنها که دستمان را پر میکنند تا چشم و گوش و دهانمان را ببندند؟! زهی خیال باطل!
خواندن چنین شعری، شعر آزادی، صعب است
فهمیدنش اصعب
اما سرودنش ...:
بیقلبی مالامال از نگاه آرزومند به منبع جوشان امید، ناممکن،
و با جانی آرمیده در آغوش مهر گرم و بیکران، تنها راه برگزیده.
حتی اسارت را هم خود برگزین، که گزینش دیگران را تاب آوردن، هم سخت است و هم حماقت.
میتوان با یک کرشمه، سپاهی از تاریکی را به خانهای روشن بدل کرد. خواستن توانستن است.
گاهی خواستن توانستن نیست، و تنها، نخواستن نتوانستن است؛ اما آنجا که خودت، خوب را، خوب بخواهی، و از سرچشمهی خوبیها بخواهی، هم اراده کنی، هم سوال و هم مسئلت؛ هم خوبیاش را بیابی، هم راهش را بپرسی و هم دست در دست عطای مهربان هستی بیندازی، شک به دلت راه نده؛ گرهگشایی خواهد کرد.
پس بپیمای، راه سهل ممتنع را!
بسرای، سرود آزادی را!
خود بپیمای و بسرای، که سرودن من، امداد است، اما رسا نیست.
خود بسرای و بپیمای، که این، خود، رسیدن است
و آنگاه، هر نشانهای بهتنهایی فریاد خواهد زد،
و راه، بیانتها خواهد برد ...
زكاةُ العقلِ احتمالُ الجُهّالِ
تنها انسان عاقل میتواند در برابر برخوردهای نسنجیده نادانان، برخورد کریمانهای داشته باشد و سنگینی بار آن را به دوش بکشد.
این تحمل، هم علامت عقل اوست و هم موجب رشد و فزونی عقلش.
همچنین نتیجهی همین مواجههی عاقلانه، موجب رواج بیشتر رفتار حلیمانه و حکیمانه در جامعه خواهد بود؛ زیرا انسان فطرتا خوبیها را دوست میدارد و وقتی چنین رفتار خوب و سنجیدهای را ببیند، محبت آن در دلش خواهد نشست و سعی خواهد کرد خود نیز حلیم و حکیم و کریم باشد.
گذشته از اینکه محبت همان فرد عاقل نیز در دل او جا خواهد گرفت و اطرافیان، مایل خواهند بود که دوستی بیشتری با او داشته باشند، و یکی از عوامل مهم رشد انسان، همراهی بیشتر با خوبان است.
#نهج_البلاغه
#تربیت
#عقل
#انفاق
وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَ أَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَ عَلانِيَةً، وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ، أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ (رعد 22)
و کسانی که عقل خالص دارند، کسانیاند که در طلب روی پروردگارشان، (بر دشوارىها و فرمانبردارى از خدا و خودداری از گناهان،) شکیبایی کردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزیشان کردیم، در نهان و آشکار انفاق کردند،
و بدى را با کار یا پاسخی نیک میزدایند،
آناناند که فرجام (نیکوى) این سرا برای ایشان است.
(ترجمۀ قرآن بر اساس المیزان، با اندکی تغییر)
دو قید «سرّاً» و «علانيةً» بیانگر آن است که مؤمنان باید در حال انفاق همهی شروط را در نظر بگیرند و به #مقتضای_حال انفاق کنند:
✅ آنجا که انفاقِ آشکار باعث ريا يا اهانت به فقير است، پنهانی و دور از چشم مردم انفاق کنند،
✅ و آنجا که انفاق آشکار سبب تشويق دیگران به انفاق میشود، يا بدینوسیله تهمت بخل از انسان دور میشود، آشکارا انفاق کنند.
#تفسیر_المیزان
#ترجمه_قرآن_بر_اساس_المیزان
#ترجمه_قرآن_استاد_صفوی
#نکات_تفسیری
هدایت شده از شعر هیأت
💠 بازخوانی شعری از علامه غروی اصفهانی
زندانیان عشق چو شب را سحر کنند
از سوز شمع و اشک روانش خبر کنند
مانند غنچه سر به گریبان در آورند
شور و نوای بلبل شوریده سر کنند
چون سر به خشت یا که به زانوی غم نهند
یکباره سر ز کنگرهٔ عرش بر کنند
با آن شکسته حالی و بیبال و بیپری
تا آشیان قدس به خوبی سفر کنند
چون رهسپر شوند به سینای طور عشق
از شوق سینه را سپر هر خطر کنند
آنان کزین معامله هستند بیخبر
برگو که تا به مَحبَس هارون نظر کنند
تا بنگرند گنج حقیقت به کنج غم
آن لعل خشک را به دُر اشک تر کنند
بر پا کنند حلقهٔ ماتم به یاد او
تا عرش و فرش را همه زیر و زبر کنند
آتش به عرصهٔ ملکوت قِدَم زنند
ملک حُدوث را ز غمش پر شرر کنند
تا شد به زیر سلسله سرحلقهٔ عقول
افتاد شور و غلغله در حلقهٔ عقول
🔹 «زندانیان عشق» نخستین بند از ترکیببند هفتبندی مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی در رثای حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) است. همنشینی دو کلمهٔ «هفت» و «بند» در این هفتبند فینفسه هنرمندانه است.
🔸 از آنجا که شهادت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) در ماه رجب واقع شده (که از ماههای برتر عبادی سال است) و از آنجا که عبادتها و مناجاتهای آن حضرت در زندان، فراز برجستهای از مرثیه و مدح ایشان است؛ شاعر، این اقتضائات را در نظر گرفته و فضاسازی هنرمندانهای با رنگ و بوی مناجات زندانیان و توصیف چگونگی به سحر رسیدن شب عاشقان در زندان انجام داده است.
🔹 در پنج بیت نخست، شعر به توصیف زندانیان عشق و حال و هوای آنان پرداخته و فضای مناجات گونهای که مناسب حال زندانیان و هم عاشقان وجه الهی باشد، ایجاد کرده است.
در بیت ششم به طرز هنرمندانهای فضای اول به فضای زندان هارون(علیه اللعنه) پیوند میخورد و شعر، رنگ و بوی مرثیهٔ حضرت #امام_کاظم(علیهالسلام) به خود میگیرد.
🔸 مطلع این شعر از نمونههای خوب براعت استهلال است و شعرهای #علامه_غروی_اصفهانی در استفاده از براعت استهلال قابل تأمل هستند.
✍🏻 #حسن_بیاتانی
🏷 #یک_شعر_یک_نکته
🌐 shereheyat.ir/node/1352
✅ @ShereHeyat
المفصلِ جواد علی پس از ۴۶ سال در حال ترجمه به فارسی
اثر ده جلدیِ المفصّل فی تاریخ العرب قبل الإسلام نوشته دکتر جواد علی برجستهترین و گستردهترین کاری است که تا به امروز درباره تاریخ عرب پیش از اسلام انجام گرفتهاست. گستردگیِ دامنهی پژوهش، مآخذ فراوان و دقت و صلاحیت علمیِ نویسنده، المفصل را به معتبرترین اثر در این حوزه بدل کردهاست، تا جایی که امروزه هیچ پژوهشگر غربی یا شرقی در حوزهی تاریخ عرب خود را از این کتاب بینیاز نمیبیند.
میتوان گفت که جواد علی گذشته از مآخذ و اسناد کهن عربی و غیر عربی، تقریبا از تمام کتابها و مقالههای مهم خاورشناسان سود جستهاست. او دادهها و دیدگاههای گوناگون را در هر موضوع بازگو میکند و از نقادی دریغ نمیورزد، اما هیچگاه به داوریهای شتابزده نمیپردازد و هیچ گرایشی نگاهش را تار نمیکند.
متن فنی و دقیق و جزئیِ جواد علی، مانع شدهبود این کتاب تاکنون ترجمه شود. زاهد ویسی و انتشارات ایده نو در حال انجام این خطیر هستند.
توضیحات الهامگرفته از اینجا
https://t.me/QuranPazhooh/1024
هدایت شده از محسن قنبریان
بعثت پیامبر در شهر تجاری.mp3
2.74M
🔆 سرّ بعثت در شهر تجاری!؟
• در دوره فئودالیته اروپا و چندین سال قبل از غلبه تجارت بر کشاورزی(دوره اول سرمایه داری) خداوند پیامبرخاتم را در یک شهر تجاری مبعوث کرد؛ تا برای فردا حرف بزند، تجارتی که کاپیتالیسم نشود!
• اشاره ای کوتاه به سوره قریش در اینباره
*(در اینباره حرف به تفصیل بسیار است که در کارگاه های فقهی_اقتصادی مان بیان میشود این ۵دقیقه پیشکش بمناسبت عید مبعث)
#عید_مبعث
حجت الاسلام قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
انباز
🔆 سرّ بعثت در شهر تجاری!؟ • در دوره فئودالیته اروپا و چندین سال قبل از غلبه تجارت بر کشاورزی(دوره ا
این پنج-شش دقیقه را از دست ندهید.
الهی که برکات عید #مبعث، زندگی همگان را روشن کند.
#کلام_نور
🌅
وَ مَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا
وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا
وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ (ابراهیم 12)
[پیامبران الهی در مقابل مردم کفرپیشه گفتند:]
«و ما چه عذرى داریم که بر خدا توکل نکنیم و حالآنکه او راههایى را که براى ما شایسته است به ما نشان داده است؟
ازاینرو بر آزارهایى که [به سبب تفاوت دیدگاهها] به ما رساندهاید، صبر میکنیم.
و کسانی که نیاز دارند کار خود را به کسی بسپارند، باید تنها بر خدا توکل کنند»