»
📜 #حــدیثامـــروز
❤️قال امام صــادق علیه السلام:
هرڪس هر روز #بـیست_و_پنـج
بار بگـــوید:
[ اَللّهُمَّ اِغْفِــر لِلْمؤمِنینَ وَالموْمِناتِ وَالْمُسْلِمــــــــینَ وَالْمُـــــــسْلِماتِ ]
خدا به #شـماره هر مومنی که در
گـــذشته زنده باشد تا روز قیامت
حسنه ای برایش بنویسد و گناهی
از او محو کند و درجه ای بالا برد.
📚امالی شیخ صدوق حدیث ۷
🌐 @andaki_tamol
🍃🌸
✍همسر ملانصرالدين از او پرسيد: فردا چه مي كني؟
گفت: اگر هوا آفتابي باشد به مزرعه مي روم و اگر باراني باشد به کوهستان مي روم و علوفه مي چينم.
همسرش گفت: بگو ان شاءالله
ملا گفت: ان شاءالله ندارد فردا يا هوا آفتابيست يا باراني!!
از قضا فردا در ميان راه به راهزنان رسيد و اورا گرفتند و كتك زدند و هرچه داشت با خود بردند . ملا نه به مزرعه رسيد و نه به كوهستان رفت. به خانه برگشت و در زد. همسرش گفت: كيست؟
ملا گفت: ان شاءالله كه منم!
همیشه ان شاءلله بگویید حتی در مورد قطعی ترین کار ها
خداوند در قران می فرماید:
«و لا تقولن لشی ء انی فاعل ذلک غدا* الا ان یشاء الله؛»
هرگز درباره چیزی نگو فردا چنین می کنم* مگر اینکه بگویی اگر خدا بخواهد»
📚 (کهف/ 23-24).
🌐 @andaki_tamol
🌸 اندکی تامل 🌸
#پارت_114 از زهرا خداحافظی کردم و حالا متوجه شدم چه قولی دادم درونم باز جنگی به پا شد: _اصلا از کج
#پارت_115
همین طور چشم به اطراف میدوختم و به فکر فرو میرفتم
نزدیکای ظهر بود که گرما داشت اذیتم میکرد
رو به علی کردم و گفتم:
_علی خیلی هوا گرمه منم خسته شدم بیا بریم یه مقداری استراحت کنیم
_باشه بیا همین موکب چند تا درخت پیششه خوبه
رفتیم زیر درختا و روی چمن ها نشستیم وبه درخت تکیه دادیم پاهامونم دراز کردیم
چشمام رو گذاشتم رو هم
نفهمیدم کی خوابم برد
با صدایی که به گوشم رسید چشم باز کردم:
_امین پاشو بریم دیگه زیاد اینجا موندیم
بلند شدم و راه افتادیم
گرما میزد تو سرمون و بدجور اذیت میشدیم
همینطور که داشتم با خودم ور میرفتم چیزی میزاشتم سرم که گرما نزنه علی رو بهم گفت:
_یه پیشنهاد دارم
_چیه؟
_بیا روز استراحت کنیم و شب حرکت کنیم
مقداری فکر کردم و گفتم:
_آره خوبه اون وقت اینطور اذیت نمیشیم
_پس یه ۲۰ تا عمود دیگه بریم بعدش بریم استراحت کنیم شب بعد نماز حرکت کنیم
_باشه
با این فکر که دیگه مجبور نیستیم گرما رو تحمل کنم پا تند کردم که ۲۰ عمود رو زود بریم
ادامه دارد....
✍ط، تقوی
🌐 @andaki_tamol
🌸 اندکی تامل 🌸
#پارت_115 همین طور چشم به اطراف میدوختم و به فکر فرو میرفتم نزدیکای ظهر بود که گرما داشت اذیتم میکر
#پارت_116
بعد از چند دقیقه ای روی قرارمون وایسادیم و حالا دنبال یه جایی بودیم که کولر داشته باشه
چند جا رفتیم تا بالاخره پیدا کردیم،وسایلمون رو گذاشتیم و به خواب رفتیم
با صدای آرومی که به گوشم میرسید چشم باز کردم
باز صدای اذان بود،چند بار پلک زدم و چرخیدم علی هنوز خواب بود
تکونش دادم و گفتم:
_علی پاشو،پاشو نمازه
یه دوسه دقیقه ای طول کشید تا کامل بیدارشد و باهم رفتیم وضو بگیریم
صف شلوغی داشت و اما همه احترام هم رو نگه میداشتن
هر کس اشتباهی می کرد بخشیده میشد و طرف مقابلش با خوشرویی برخورد میکرد
پیش خودم میگفتم:
_یعنی جای دیگه هم هست که مردم اینطور برخورد کنن
اما جوابم نه بود
وقتی هم به خودم توجه میکردم میفهمیدم خودمم همینجور شدم
راحت میتونم از اشتباه دیگران بگذرم
خوش اخلاق ترم
با این وجود که خیلی خسته ام
همه رو دوست دارم و دلم میخواد به همه شون خدمت کنم
منی که بهایی به مردم نمیدادم این حس و حال ها برام تازگی داشت
تازگی همراه با لذت فراوان
لذتی که هیچ وقت دوست نداشتم از بین بره
تا حالا ندیده بودم خسته شدن لذت بخش باشه
اذیت شدن لذت بخش باشه اما حالا دیدم
و نمیدونم دلیلش چیه
و برام هم سوال بود
ادامه دارد....
✍ط،تقوی
🌐 @andaki_tamol
⁉️چرا از مرگ میترسیم؟
✅پاسخ:
✍رانندہ زمانے در جادہ میترسد ڪہ
یا بنزین ندارد یا قاچاق حمل ڪردہ
یا اضافہ سوار ڪردہ
یا با سرعت غیر مجاز رفتہ
یا جادہ را گم ڪردہ
یا در مقصد جایے را آمادہ نڪردہ
و یا همراهش نا اهل باشند....
اگر انسان براے بعد از مرگ خود
زاد و توشہ لازم را برداشتہ باشد
ڪار خلاف نڪردہ باشد
راہ را بداند
در مقصد جایے را در نظر گرفتہ باشد
و دوستانش افراد صالح باشند
و حرڪتش طبق مقررات و مجاز باشد
نگرانے نخواهد داشت ...
#استاد_قرائتی
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
🌐 @andaki_tamol
🚨تهدید روحانی به استعفا، نمایندگان را از ردکلیات بودجه منصرف کرد!
🔻 پژمانفر: نوبخت میگفت احتمال یک درصد بدهید که تحریمها برداشته شود!
🔹در جلسه محرمانهی کمسیون تلفیق با #نوبخت چه گذشت؟
🔹این نماینده مجلس در گفتوگو با رجانیوز از تهدید به #استعفای_دولت برای اعمال فشار به نمایندگان مجلس خبر داد و گفت: نوبخت به نمایندگان گفت اگر آقای روحانی در نماز جمعه و خانه این حرف را نزند و در خانه بنشیند و یک کلیپ درست کند و بگوید: مردم! یک راه دیگری وجود داشت که نگذاشتند من این راه را بروم! آن موقع ببینید چه مشکلاتی پیش میآید!
🌐 @andaki_tamol