eitaa logo
•|‌ فادیا اندیشه - داستان‌سرا |•
43 دنبال‌کننده
18 عکس
5 ویدیو
1 فایل
روانشناسی خوانده‌ام با زلف گره خورده به ادبیات.. 🌱 .🌙. نگارش «نیمه شب تهرانپارس» به پایان رسید. .✍🏻. «هبوط» و «خون و خبر» در حال نگارش.. اگر صحبت و نظری بود: @fadiaandisheh
مشاهده در ایتا
دانلود
فلانی در فلان عقیده‌ی جزئی مثل من نیست مثل من فکر نمی‌کند پس یک دیوار بتنی بلند و قطور می‌کشم میان‌مان که دیگر نه من حرف او را بشنوم و نه او حرف من را. خب! پوشش فلانی را نمی‌پسندم فلانی را دوست ندارم پس برای همیشه مقابل انتقادات و پیشنهاداتشان کر می‌شوم اصلا می‌روند در لیست سیاهم! خب! من می‌مانم و اندک افرادی که کاملا شبیه به من هستند. ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود؛ میان همین افرادی که شبیه به من هستند بعضی‌ها اخلاق‌شان متفاوت است وا مصیبتا! امان از اختلاف تیپ‌های شخصیتی و عادت‌های رفتاری پس اینها را هم گاهی حذف می‌کنم...! من می‌مانم و خودم تو و خودت او و... هر کدام‌مان در اتاقک‌های جدا از هم با شعار حکومت جهانی و آماده کردن انسان کامل برای ظهور! به دنبال چه می‌دویم؟ چرا برای عقاید مختلف گوش شنوا نیستیم؟ اصلا قرار بر این باشد که فقط مخالفت کنیم؛ اما قبل از مخالفت، بشنویم، بشنویم، بشنویم! صحبت کنیم! تا کی هیاهو و گم شدن صدای حق؟! ✍🏻فاء.اندیشه @andisheh_ir1
. آدم‌ها از درون کشتی نگاه می‌کنند به دریای زندگی دیگران گمان می‌برند که آرام است؛ بی‌دردسر بی‌دغدغه بی‌مشکل. در آب اگر بیفتند از هراس لبریز می‌شوند و آه و ناله بلند می‌کنند! کاش هر از چندگاهی ندایی بر سرمان بلند می‌شد که آی انسان! دل در زندگی دیگری نداشته باش! هر زندگی داستان خود را دارد با تمام فراز و فرودهایش. کشتی خود را ملوانی کن! ✍🏻 فاء‌.اندیشه @andisheh_ir1 پ.ن:بر فراز امواج...
تا به حال مسافر کانادا، آمریکا یا استرالیا نبودم‌. غیر از عراق، هوای کشور خارجی دیگری را تنفس نکردم. من بیست و یک سال را در خانه‌ای دو طبقه با پشت‌بامی فوق‌العاده که شبیه به دنیای اتاق زیر شیروانی کارتون‌های بچگی‌ام بود، گذراندم؛ به جرأت می‌توانم بگویم بیست و یک سال از عمرم را غرق لذت بودم و این یعنی نعمت الهی! با وجود این سکونت، از کشورهایی مثل هند و پاکستان و افغانستان، محصولات رسانه‌ای نوشیدم و می‌توانم با کمی خیال‌پردازی، زندگی در این کشورها را تصور کنم. و اما اروپا؛ برایم سرد است؛ حتی تابستان و تیغ آفتابش. آدمهایی دارد یخ زده! نمی‌دانم درست است یا نه اما من آسیایی ها را بسیار آرامش‌بخش‌تر میدانم؛ مثلا یک ژاپنی که یادآور شکوفه‌های گیلاس است. یا یک هندی که با دیدنش دنیایی از رنگ و آواز و ادویه برایم دلبری می‌کند. یا یک افغان که ادبیاتش طعم اصالت را زیر زبانم جای می‌دهد. یا... من آسیا و دارایی‌هایش را دوست‌تر می‌دارم... ✍🏻فاء.اندیشه @andisheh_ir1
. ما امیدواریم ما امید داریم امید به آینده کشورمان امید به نقطه اوج انقلاب اسلامی ایران.. و هرکدام از ما در هرجای این ملک، کم‌کاری کند مدیون است و خائن مدیون و خائن... تاکید میکنیم؛ هرکدام از ما در هرجا! پ.ن: از ۲۲ بهمن جامونده بود تو یادداشت‌ها 🇮🇷✌🏼 @andisheh_ir1
. اهل خونه خواب بودن نگاهم روی خط‌های کتاب، تاب می‌خورد دخترک جیغ کشید به خودم اومدم و نگران شدم که نکنه خواب خانواده با جیغ دختر داخل کتاب به هم بخوره! منظور از غرق کتاب، اینه ما توی کتاب‌ها زندگی می‌کنیم :)) @andisheh_ir1
مکان‌ھا ھم می‌توانند خوشبخت باشند، مثل خانه‌ای که تو در آن ساکن ھستی.. @ir_tavabin
. راستش را بخواهی خستگی را دوست دارم چراکه خستگی را مفید بودن تفسیر می‌کنم مفید بودن یعنی یک قدم به خود بودن نزدیک شده‌ام خود، یعنی آنکه برای پرواز قدم برمی‌دارد و پرواز هدف خلقت است... ✍🏻فاء.اندیشه @andisheh_ir1
. قلیل بودن یا ذلیل بودن؟ بارها و بارها تاریخ، انسان‌ها را بر سر این دو راهی قرار داده است و بارها و بارها انسان‌ها بدون اندیشه، راه خود را انتخاب کردند شاید حتی راه درست را! و چه حال غریبی دارد انتخاب راه درست بدون یقین به حق بودن آن! ✍🏻فاء.اندیشه @andisheh_ir1