eitaa logo
انجمن ادبی مَطلَع
831 دنبال‌کننده
582 عکس
175 ویدیو
10 فایل
﷽ 💠محفل ادبی مطلع | تاسیس ۱۴۰۰ 🔷 نشر اشعار ولایی 🔷 اعلان مراسمات هفتگی 🔷 رسانه شعر مشهد https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از علی مقدم
به نام نامی الله، آن خبیرِ قدیر سپس درود خدا بر نبی، بشیرِ نذیر ز خوابِ غفلت برخیز، آفتاب آمد بشارت آمده شاعر تو را ز سمتِ بشیر به حشر خواهی اگر در کنار حق باشی ز هرچه غیر ولایِ علی، کناره بگیر اسیر لحنِ کدامین صدای فتّانی؟! "تو را ز کنگره عرش می زنند صفیر" مرا ز کنگره عرش مقصدم نجف است مرا دوباره به درگاه خویش خوانده امیر اگر که دورم و دیر آمدم، خیالی نیست نه دور معنا دارد برای او نِی دیر اگر که ساقی ما اوست غم مخور ای دل به محضرش مکنی صحبت‌ از قلیل و کثیر مگر‌ که روح قدس نطق را کند امداد وگرنه شعر در این آستانه هست خطیر مرا کجاست توان مدیح او گفتن که قطره محضر خورشید می شود تبخیر اسیر لفظم و درمانده مضامینم رسیده محضر آن شاهِ بر کلام امیر به پیش هیبت او بند بند می لرزم بیا و بر سخن خُردِ بنده خرده مگیر علی الخصوص که مضمون ز لفظ افزون است که پیچش سر زلفش نمی شود تقریر شکست بیت الله از قدوم سیف الله غلاف پاره شد از فرط تیزی شمشیر اگر خداش بخوانم، که خائفم ز غلو بشر اگر‌ که بگویم چه سازم این تقصیر همان که عرش، خودش را به پای او انداخت نبوده است ولی زیر پاش غیر حصیر همان که از ازل آقای هر دو عالم بود اگر چه باز بیان‌ گشت حق به روز غدیر همان که از خُم او، هر موحدی مست است نداشت هیچ میی مثل نام او تاثیر همان امیر که آزادگان اسیر وی اند همان که حاتم طائی به پیش اوست فقیر همان‌ لطیف چو باران، همان کرامت محض که لطف او برسد بر همه، صغیر و کبیر همان‌که "انفسنا" خوانده گشته در قرآن که‌ غیر او احدی نیست وجهِ جمعِ ضمیر همان علی که به جز گامِ استوارش نیست به سوی حضرت الله، شاهراه و مسیر همان‌ که روز قیامت قسیم جنت و نار همان به محکمه ی روز حشر گشته دبیر همان شجاع که "ما فَرّ قَطُّ فی الحرب" است همان که ضربت تیغش نداشت هیچ نظیر به کار غزوه خندق گره فتاد آن روز نمانده بود برای ظفر دگر تدبیر نبی همین که عَلَم را به دست حیدر داد به تیغ حیدر کرار شد عوض تقدیر ز ترس حمله شغالان گریختند ز رزم همین‌که‌ پای به میدان گذاشت همچون شیر که عرصه عرصه شیر است جای هر کس نیست بگو فرار نمایند آن سگ و خنزیر رسیده آیه این المَفَرّ بگو به عدو ز ذوالفقار نباشد دگر گریز و گزیر چنان به ضربت تیغش به فرق مرحب زد که رفت از دل میدان، عدو به قعرِ سعیر سپس دری که چهل مرد عاجزند از او گرفت و کند ز جایش فقط به یک تکبیر ز جای کند در قلعه را به آسانی چنانکه موی کشد گویی از میان خمیر خلاصه اینکه مفصل بود فضایل او جمال کامل او برتر است از تصویر بیا و عاصی خود را هلاکِ خویش نما اگر چه لایق تیغ تو نیست صید حقیر اگر چه توبه شکستم هزار بار ولی به حق فاطمه اینبار هم مرا بپذیر ۱۳ رجب ۱۴۴۵ روز میلاد مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام @ASI_khorasani
هدایت شده از علی مقدم
شعرررررررررررررررررررر696969.mp3
4.37M
💠مبارک است مبارک چه خوب از آب در آمد شب میلاد امام علی علیه السلام ۱۴۴۵ مشهد مهدیه مهرآباد @ASI_khorasani
هدایت شده از علی مقدم
از بنده ی روسیاه و رسوا، بگذر از عاصیِ بی حیا، خدایا بگذر بگذشت رجب، نشد ز عصیان گذریم تو لطف نما، بیا و از ما بگذر @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
تقدیم به حضرت شهربانو سلام الله علیها همسر امام حسین علیه السلام و مادر امام سجاد علیه السلام اگر چه در ره حق صدهزار دشواریست میان حادثه ها کار حق نگهداریست اگر چه جنگ، اگر چه اسارت است ولی همیشه کار خدا یاری و مددکاریست خوشا اسارت اگر آخرش حسین بُوَد که بی حسین شدن اول گرفتاریست سخن به مدح زنی می کنم شروع، که شعر به مدح و منقبتش متهم به کم کاریست سخن به مدح زنی می کنم شروع،‌ بلی که از گناه، تمام وجود او عاریست همان‌ که چشم و دلش رو به عالم بالاست که قصر در نظرش جلوه ی دل آزاریست همان که جلوه صد قصر غافلش ننمود همان که چشم و دلش، پُر ز نور و هشیاریست زبان و مرز به درگاهِ نور بی معناست یگانه محور و معیارِ حق سزاواریست به خاستگاری او فاطمه به خواب آمد "زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست"* به هر کسی نرسد اینچنین مقام رفیع که این نتیجه ی یک عمر خویشتن داریست خدا برای حسین آفریدش از اول جواب او به حسین از همان ازل آری ست شرافتیست بلی مادر امام شدن ز عشق بو نبرد آن دلی که زنگاریست همین که دامن او مهد حجت الله است نشان رفعت شان و بلندمقداریست " دهد ثمر ز رگ و ریشه درخت خبر"* که خُلق مادر در خُلق بچه ها جاریست بُراق عشق تو را تا خود مدینه رساند که در مسیر خدا مرکبت سبکباریست که خواستی وطنت خانه‌ی حسین شود کجای قصه هجرت ز جبر و ناچاریست؟! تو آمدی که به زن شأن دیگری بدهی به نُه امام نشان تو جاری و ساریست "هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب" هنوز از تو سرودن کمال دشواریست شعبان ۱۴۴۵ *حافظ *صائب @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
"از هم اکنون که‌ ماه شعبان است" از هم اکنون که ماه شعبان است، باید آماده ی حضور شوی باید از قبلِ موقفِ رمضان، پاک گردی و غرق نور شوی بگذر از هر چه بیش و کم اکنون، خیز و بردار یک قدم اکنون بگذر از دیگران تو هم اکنون، تا پسندیده ی غفور شوی لحظه لحظه به یاد مُردن باش، از هم اکنون به فکر رفتن باش  زودتر فکر توبه کردن باش، عاقبت راهیِ قبور شوی گر شوی غافل از چنین رحمت، عاقبت تو بمانی و حسرت حیف باشد اگر در این فرصت، صرف تقصیر یا قصور شوی تا "تو" باشی چه جا برای "او"ست ؟! بگذر از خود رها شو از این پوست نرسی تا مقامِ قُربِ دوست، مگر از نفسِ خویش دور شوی ادعا مثل حرف بسیار است، کو کسی که فدایی یار است؟! اگر از تو امام تو خواهد، میتوانی که در تنور شوی؟! شاید این ماه ماه آخر بود، شاید آقایمان ظهور نمود آری ای منتظِر ز جا برخیز، باید آماده ظهور شوی ۲۱ شعبان ۱۴۴۳ @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
امام رضا علیه السلام :  بسیار بخوان در بقیّه این ماه این دعا را: اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ . در آنچه رفته ز شعبان اگر نگشتم پاک در آنچه مانده ز شعبان بیا و پاکم کن @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ او سجده به پیش غیر معبود نکرد در راهِ خدا کسی چو او جود نکرد در راهِ نبی گذشت از دنیایش مانند خدیجه هیچکس سود نکرد @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
رو بر جنان نمود که از این جهان گذشت آن زن که سر بلند ز هر امتحان گذشت مدحش ز حد خامه و دفتر فزون تر است توصیف آن کمال ز حدّ بیان گذشت حتی خدا سلام‌ فرستد برای او قدرش نه از زمین که ز هفت آسمان گذشت میگفت: جانِ من به فدای تو یا رسول گر عشق مطلب است، ز‌ جان میتوان گذشت احمد تو جان بخواه، جهان قابل‌تو نیست "دنیا غم تو نیست که نتوان از آن گذشت"* میگفت "این مثل خدیجه؟!" و می گریست کارِ نبی ز رفتن او از ز فغان‌ گذشت ۹رمضان ۱۴۴۵ *مصراع از بیدل @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
وَأَنَّکَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ؛ آبادی دل، خرابِ چشمانم شد شوری گُنه، سراب چشمانم شد محجوب نبوده ای تو از من امّا اعمال بَدَم حجاب چشمانم شد ۱ رمضان ۱۴۴۴ @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم : أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّهُ ابْنِي وَ وُلْدِي وَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ قُرَّةُ عَيْنِي وَ ضِيَاءُ قَلْبِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي  و لو کان العقل رجلا لکان الحسن اگر عقل در قالب انسانی جلوه‌گر شود، آن انسان حسن خواهد بود . فرمود نبی: حسن ز من می باشد فرزندِ من و پاره تن می باشد گر عقل به شکل مرد ظاهر گردد آن مرد بدون شک حسن می باشد @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
نه شهرت و نه فنّ بیان را بخرند غیر از عملت نه این نه آن را بخرند از طبعِ روان خویش مغرور مشو در حشر فقط اشکِ روان را بخرند @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید چه شود دگر؟! که هشیار شوید بهر دلِ غمدیده کمی یار شوید دیدید چگونه کودکان را کشتند ای وجدان های خُفته! بیدار شوید @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
رباعی هایی مرتبط با فرازهایی از دعای برخیز کمی سحر ابوحمزه بخوان با ناله و چشم تر، ابوحمزه بخوان بنگر که طریقتِ حقیقت اینجاست عرفان خواهی اگر، ابوحمزه بخوان . اِلهی لا تُؤَدِّبْنی بِعُقوُبَتِکَ هرچند فریب خورده ام از شیطان هر چند که غرق گشته ام در عصیان یا رب! به عقوبتت مفرما ادبم با لطف مرا به راه خود برگردان . بِكَ عَرَفْتُكَ، وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِى عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إلَيْكَ، وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ!  هرگز نشدی ز ما جدا، ای همه تو هستی همه جا، روم کجا؟ ای همه تو معلوم تر از تو نیست در هر دو جهان من با تو شناختم تو را، ای همه تو . الحمدلله الذی یَحلُمُ عَنّی حَتّی کَاَنّی لاذَنبَ لی هر چند گذشته ی تباهی دارم عاصی ام و نامه ی سیاهی دارم بخشید و کریمانه بغل کرد مرا انگار نه انگار گناهی دارم . وَأَنَّکَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ؛ از غفلت خود همیشه حیران ماندیم از ظلمت خود سخت پریشان ماندیم حاشا که جمالِ تو شود پوشیده ماییم که در حجاب عصیان ماندیم . وَأَنَّکَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ؛ آبادی دل، خرابِ چشمانم شد شوری گُنه، سراب چشمانم شد محجوب نبوده ای تو از من امّا اعمال بَدَم حجاب چشمانم شد .  إِذَا رَأَیْتُ مَوْلایَ ذُنُوبِی فَزِعْتُ وَ إِذَا رَأَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ آید چو گناهکاری ام در نظرم می ترسم از آنچه خواهد آمد به سرم در بخششت امّا به طمع می افتم وقتی که کرامت تو را می نگرم .  فَلَوِ اطَّلَعَ اليَومَ عَلى ذَنبي غَيرُكَ ما فَعَلتُهُ از غفلت خود، ببین چه ها می کردم پوشاندی و من ولی جفا می کردم آن لحظه که مشغول گناهان بودم می دید اگر جز تو، حیا می‌ کردم . اَیْنَ سَِتْرُکَ الْجَمیلُ اَیْنَ عَفْوُکَ الْجَلیلُ اَیْنَ فَرَجُکَ الْقَریبُ اَیْنَ غِیاثُکَ السَّریعُ اَیْنَ رَحْمَتُکَ الْواسِعَهُ اَیْنَ عَطایاکَ الْفاضِلَهُ اَیْنَ مَواهِبُکَ الْهَنیئَهُ آن مهر و محبّت فراوانت کو؟! آن‌ موهبت بدون پایانت کو؟! من بد هستم قبول، اما یاربّ ستّاریت و رحمت و احسانت کو؟! . لَسْتُ أَتَّکِلُ فِی النَّجَاةِ مِنْ عِقَابِکَ عَلَى أَعْمَالِنَا بَلْ بِفَضْلِکَ عَلَیْنَا کشکول گدایی است در دستم و بس دل را به امید و رحمتت بستم و بس من تکیه نمی کنم به اعمال خودم دل گرم به فضل و بخششت هستم و بس . فَتَجاوَز یا رَبِّ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدَنَا بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکْ بر کرده ی ناصحیح، ستّاری کن هرچند شدم وقیح، ستّاری کن یارب ز گناهِ خلوتم می ترسم یا مَن سَتَرَ القَبیح! ستّاری کن @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
رباعی هایی مرتبط با فرازهایی از دعای  یَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِیكَ أَمَلاً طَوِیلاً كَثِیراً إِنَّ لَنَا فِیكَ رَجَاءً عَظِیماً عَصَیْنَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا وَ دَعَوْنَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتَجِیبَ لَنَا پوشاندی و من خراب کردم یا ربّ خود را هدفِ عذاب کردم یا ربّ در حشر بیا و آبرو داری کن روی کرمت حساب کردم یا ربّ . أَنَا الْوَضِیعُ الَّذِی رَفَعْتَهُ  خط از طومار مومنینم مزنی ننگ ابدی را به جبینم مزنی پیش همه آبرو به من بخشیدی بالا بردی مرا، زمینم مزنی . أَنَا الَّذِی أَمْهَلْتَنِی فَمَا ارْعَوَیتُ، وَ سَتَرْتَ عَلَی فَمَا اسْتَحْییتُ مهلت دادی، دعا نکردم یا رب خود را ز گنه جدا نکردم یا رب از لطف و کرامتت، گناهانم را پوشاندی و من حیا نکردم یا رب . و من عقوبات المعاصی جنبتنی حتی کانک استحییتنی آری منم و گناه خرمن خرمن آلوده شدم اگر چه دامن دامن امّا ز عقاب باز دورم کردی انگار که تو حیا نمودی از من . فَمالي لا اَبْكي اَبْكي لِخُروُجِ نَفْسي اَبْكي لِظُلْمَةِ قَبْري اَبْكي لِضيقِ لَحَدي بر زشتی اعمال بدم می گریم بر وحشت راهِ ابدم می گریم قبر است تجلی همین قلبِ خراب بر تنگی قبر و لحدم می گریم . اَبْكي لِسُؤالِ مُنْكَر وَ نَكير اِياي اعمال بدم شده نوشته، چه کنم؟! هنگام درو کردن کشته، چه کنم؟! آنجا که دروغ گفتنی ممکن نیست در پاسخ آن دو تا فرشته چه کنم؟! . إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَی مِنْکَ بالعفو؟! هر گز نشود جدا، دل ما از تو رحمی نکنی به بنده؟! حاشا از تو رحمانی و رحمتت رسیده به همه بر بخششِ بنده کیست اولی از تو؟ . واغْفِرْ لي ما خَفِي عَلَي الاْدَمِيينَ مِنْ عَمَلي وَ اَدِمْ لي ما بِهِ سَتَرْتَني من بد بودم ولی تو احسان کردی هر بار به من لطف فراوان‌ کردی غفار! بیا و باز نادیده بگیر آن را که ز چشم خلق پنهان کردی . سیدی لاتعذبنی و انا ارجوک هر چند بدم ولی جوابم نکنی پیش همه سیدی! خرابم نکنی امّید ندارم به کسی غیر خودت من دل به تو بسته ام، عذابم نکنی . سَيِّدى اِنْ کُنْتَ لا تَغْفِرُ اِلاّ لاِوْلِيآئِكَ وَاَهْلِ طاعَتِكَ؛ فَاِلى مَنْ يَفْزَعُ الْمُذْنِبوُنَ؟! آن روز که‌ ماییم و هزاران چه کنیم از شرم به‌ پیش چشم‌ یاران‌ چه کنیم؟! غفرانت اگر فقط به خوبان برسد ما طائفه گناه کاران چه کنیم؟! @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
خواهی که راه گم نکنی، ماه را ببین شد آنچه گفت، رهبرِ آگاه را ببین نزدیک قله ایم برادر شتاب کن خسته مباش، عاقبت راه را ببین چیزی نمانده است به فتح الفتوح ما بُرد سریعِ موشک فتاح را ببین مرعوب عوعوی سگِ صهیون مباش هان ایمانِ لشکرِ اسدالله را ببین آهی که حبس بود از این سینه زد برون طوفان شدست، قدرت این آه را ببین دل بد مکن که صبح ظفر پیش روی ماست طوفان اقتدار شبانگاه را ببین مسپار بر رسانه خناس گوش را بگشای چشم و نصرُ مِن الله را ببین دود از دمار لشکر دشمن درآمده آتش گرفتنِ دل بدخواه را ببین با یک جواب، هیبت پوشالی اش شکست با سر به چاه رفت فرو، جاه را ببین! @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
غم پشت غم است آخرش شادی نیست ویرانیِ خانواده، آبادی نیست دستاویزِ هزار شهوت شده است در بندتر از واژه "آزادی" نیست @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
در راه خداوند کمر محکم بست در خدمت انقلاب از پا ننشست دیدیم به آرزوی دیرینه رسید شاگرد بهشتی به بهشتی پیوست @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
هوالشهدی رفتی و مهاجر الی الله شدی خط از @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
چنان پر است کتاب خدا ز وصف علی شود علی، بشود این کتاب اگر انسان خط تلگرام | ایتا | ویراستی | وبلاگ
هدایت شده از علی مقدم
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را تجلی کرد و از یک جلوه اش عالم پدید آمد خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را نجف رفته چه داند حال ما دور از نجف ها را چه داند اهل دریا ، حس و حال خشکسالی را؟! مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم سلیمان نیز از صحن علی بردست قالی را اگر‌ ساقی تو باشی ، جان فدای جام میسازم که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را علی و عالی و اعلی ، علی و عالی و اعلی که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟! برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است تقبل کن به لطف از ما  همین اشعار لالی را ۳۰‌شوال ۱۴۴۲ نجف ، حرم ‌امیرالمومنین علیه السلام تلگرام | ایتا | ویراستی | وبلاگ
هدایت شده از علی مقدم
یارقیه مددی چنان از غم دوری افسرده بودم که از داغِ تو سخت پژمرده بودم سپر گر نمیکرد عمه خودش را همان عصر روز دهم مُرده بودم فقط خون دل بود و اشک دو دیده غذایی اگر هم که من خورده بودم گرسنه نخفتم شبی در اسارت که هر شب پدرجان، کتک خورده بودم حسابش ز دستم برون گشته آخر که من اینقدَر زخم نشمرده بودم حلالم کن امشب اگر شکوه کردم دلم تنگِ تو بود، آزرده بودم ۲ محرم ۱۴۴۶ ۱۸ تیر ۱۴۰۳ @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
صلّی الله علیک یا اباعبدالله طاهر ز تو شد طهور حتی ظاهر شده از تو نور حتی آیینه جلوه ی خدایی ظاهر ز تو شد ظهور حتی تو جلوه نور کبریایی آن نور که دیده کور حتی اِحیا و اِماته، بنده ی توست مقهورِ تو نفخِ صور حتی از برکت لطفت ای سلیمان بی بهره نبوده مور حتی از شوق وصال جان سپارم گر بوسه دهی ز دور حتی یک لحظه جدایی از غم تو در دل نکند خطور حتی داغی است بزرگ روضه ی تو غمگینِ تو شد سرور حتی تنها نه که آیه های قرآن گریان تو شد زبور حتی از غصه ی آن تنور و آن سر بی تاب دلِ صبور حتی نوری به تنور داده ای که حیران شده کوه طور حتی از آنچه گذشت بر سرِ تو وا مانده لب تنور حتی @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
یارقیه مددی چنان از غم دوری افسرده بودم که از داغِ تو سخت پژمرده بودم سپر گر نمیکرد عمه خودش را همان عصر روز دهم مُرده بودم فقط خون دل بود و اشک دو دیده غذایی اگر هم که من خورده بودم گرسنه نخفتم شبی در اسارت که هر شب پدرجان، کتک خورده بودم حسابش ز دستم برون گشته آخر که من اینقدَر زخم نشمرده بودم حلالم کن امشب اگر شکوه کردم دلم تنگِ تو بود، آزرده بودم ۲ محرم ۱۴۴۶ ۱۸ تیر ۱۴۰۳ @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
گدای لطف و جودِ مجتبی باشد کرامت هم فقیر و ریزه خوار خوانِ او باشد سخاوت هم نگاهش روشنی بخش مسیر سالکان باشد هدایت میشود از چشم های او هدایت هم سراپا مثل پیغمبر، سراسر حیدری دیگر به خَلق و خُلق و رفتار و به گفتار و ملاحت هم تجلّیِ جمال حق، تداعیِ جلال حق نجابت دارد آری در نگاه خود، صلابت هم حَسن صورت، حَسن سیرت، حَسن خَلق و حَسن خُلق است که معنا عاجز است از حدّ توصیفش، عبارت هم چنان افتاده ام بر خاک پای مجتبی امروز "که فردا برنخیزم بلکه فردایِ قیامت هم"* کجا او دوستان را از دعا محروم می سازد محبت کرد بر آن کس که بود اهل اهانت هم ضمانت می کند دنیا و عقبای محبان را که اینجا دستگیری میکند، آنجا شفاعت هم فدای غربت مردی که مظلوم است و مسموم است جگر از زهر پر خون است و از زخم شماتت هم چه داغی بدتر از این؟! همسر او قاتلش بوده غریبی بود سهم او از این دنیا، شهادت هم *مصراع از هلالی جغتایی @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
نبی سِرشت و علی شوکت و حسن سیما حسین سیرت و میراث دار آل کسا کریم مثل حسن، مهربان شبیه حسین پناهگاه فقیران و ملجا ضعفا هزار حاتم طایی گدای دربارش خدای جود و کرم پادشاه فضل و سخا "زکی" و "خالص" و "صامت"، "سراجِ" اهل ولا "کریم"و "ناصح" و "طاهر"، "شفیعِ" روز جزا "ابومحمد"، "ابنُ الرضا"، "سخی" و "رفیق" امام یازدهم آن کمال بی همتا شَهی که نقطه پرگار آفرینش اوست طفیل هستی او بود خلق ارض و سما خَم است پیش دو ابروش گردنِ گردون به خاک پاش فتادست عالم بالا کلاه از سر هفت آسمان زمین افتد اگر‌کنند نگاهی بر آن قد رعنا به دست بوسی او اولیاء مفتخرند به پای بوسی او جبرئیل گشته دوتا نشد به حج برود گرچه او، ملالی نیست که حج ز یُمن قبول امام یافت بها ز داغ دوری او کعبه داغدار بُود ازآن نموده به تن جامه سیاه عزا امام، رُکن حقیقی کعبه می باشد که کعبه گرم طواف است دور سامرّا کلید عالم امکان به دست هایش بود به حصر بود ولی بود سیّدُالاُمَرا به حصر بود ولی پادشاه عالم بود که نیست شیر خدا را ز سلسله پروا نگاه کن که اسیران پیچ زلف تواییم کدام شاه به غیر از تو میخرد ما را چه نور بود که از چهره تو تابان بود که شیر رام تو شد همچو آهوان ختا به دست های تو افتاده لرزه آقاجان چه کرده با جگر تو مگر که زهر جفا غریب بودی و مظلوم همچنان حیدر جوان شهید شدی مثل مادرت زهرا پسر رسید به بالین و آب دستت داد رسیده است زمان‌ گریز کرببلا پسر رسید در اینجا به محضر پدرش پدر رسید کنار پسر ولی آنجا به پاره های تن اکبرش گریست حسین کشید ناله "عفی بعدک علی الدنیا" شب شهادت امام عسکری علیه السلام ۸ ربیع ۱۴۴۶ @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ او سجده به پیش غیر معبود نکرد در راهِ خدا کسی چو او جود نکرد در راهِ نبی گذشت از دنیایش مانند خدیجه هیچکس سود نکرد @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
💔 دلتنگم از تعلّق و ایثارم آرزوست دلگیرم از فراق که دیدارم آرزوست گر وصل را به قیمت خون میتوان خرید در خاک و خون تپیدنِ بسیارم آرزوست با هر چه هست بر صف اهریمنان زدن با هر چه هست لذّت پیکارم آرزوست دستی به خون تپیده و دستی به اسلحه رزمی چنین میانه آوارم آرزوست تا آخرین نفس نکشم دست از نبرد مرگی چنان شهادتِ سنوارم آرزوست @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
السَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا زَوْجَةَ وَلِيّ اللّٰهِ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا زَوْجَةَ أَمِيرِ المُؤْمِنِينَ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا أُمَّ الْبَنِينَ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا أُمَّ الْعَبّٰاسِ بْنِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طٰالِبٍ کسی که خواستگار او امیرالمومنین بوده یقینا خادم درگاه او، روح الامین بوده کمال همنشین او را به اوج کبریا برده چه فخری بهتر از اینکه علی را همنشین بوده همیشه خدمت اولاد زهرا بود و ثابت کرد ادب اینگونه و رسم وفاداری چنین بوده لیاقت داشت باشد مادرِ عباس این بانو که‌ هم اهل شجاعت بوده، هم اهل یقین بوده قمر پروده ی دستِ عنایت پرور این زن که این زن آسمانی بود، گر چه در زمین بوده قمر پروده ی دستِ عنایت پرور این زن شبیه انبیا، او معجزه در آستین بوده قمر پروده ی دستِ عنایت پرور این زن چه اعجازی ازین برتر که عباس آفرین بوده قمر پروده ی دستِ عنایت پرور این زن که نور چشم عباسش هدی للمتقین بوده قیامت میهمان سفره عباس میگردد کسی که ریزه خوار سفره ی اُمّ البنین بوده سپر میخواست تا دورِ حسین بن علی باشد غرض از چار فرزندش در این دنیا همین بوده بشیر از داغ اولادش خبر آورد امّا او فقط پرسیده از حال "حسین" و ذکرش این بوده تمام عمر این‌ مادر ز داغ چار فرزندش حزین‌ بوده حزین بوده حزین بوده حزین بوده @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
نبیند تا که انسان گاه تلخی های آفت را نمی فهمد به خوبی طعم شیرین سلامت را کدامین غفلت از این بیشتر باشد که در نعمت شبیه ماهی دریا، نمی بینیم نعمت را سلامت نعمت حق است قدرش را بدان ورنه به تلخی می گزی در درد، انگشت ندامت را @sheikh_ali_moghaddam