eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
275 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
269 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
47.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم/ 🔻پخش مستند شهید علی فیروزگاه در برنامه سحرگاهی شبکه البرز با حضور مادر گرامیشان حاجیه خانم صفایی که امشب به رحمت خدارفتند. 🌐 @basijalborz_irankochak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 سقوط فاو از زبان سه تن از مسئولین روحانی، رضایی و هاشمی در بخشی از مستند "اتاق جنگ" 🔸 هنگامی که این مصاحبه‌ها در کنار گزارشات دیده‌بان‌های جبهه فاو، مبنی بر افزایش تحرکات دشمن قرار می‌گیرد، باز هم بر ابهامات و چرایی‌های کمبود نیروی خودی در منطقه می‌افزاید و پرسشی پایدار که: "آیا می‌شود گزارشات به دست فرماندهان جنگ نرسیده باشد و اینگونه غافلگیر شده باشند؟" ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ✅« انجمن راویان فتح البرز » @anjoman_raviyan_fath_alborz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 بهمن ماه بود؛ آبِ سرد؛ هوا تاریک و آسمان هم شروع به باریدن کرد و اروند؛ خروشان شده بود؛ اما فرزندان خمینی دل به دریا زدند ... فدای مظلومیت بچه هایی که با رمز یا فاطمه الزهرا(س) آن شب به آب زدند...  ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ✅« انجمن راویان فتح البرز » @anjoman_raviyan_fath_alborz
بهمراه دلبندشان🌹 ترور شهید قرنی درسوم اردیبهشت سال۱۳۵۸ توسط گروهک منافق فرقان روحش شاد ویادش گرامی باد 🌷
🔸اصل ماجرا: 🔻مقابله با سازش‌کاری دولت موقت صبح روز 2 فروردین 1358 مذاکره‌ هیئت اعزامی از تهران با اعضای گروه‌های مسلح شروع شد و هم‌زمان اجتماع چند ده هزار نفری از مردم در سنندج برگزار شد که در آن شیخ عزالدین حسینی و غنی بلوریان سخنان تندی ایراد کردند و زمانی که احمد صدرحاج‌سیدجوادی وزیر کشور قرار بود سخنرانی کند، جنگنده‌های نیروی هوایی اقدام به گشت‌زنی و شکستن دیوارهای صوتی بر آسمان سنندج کردند. دلیل این اقدام تهدیدآمیز، حضور ده‌ها فرد مسلح در سنندج بود. این مسئله سبب شد تا احمد صدر حاج‌سیدجوادی با ارسال تلفنگرامی به تهران خواهان قطع پروازها شود. در بخشی از این تلفنگرام آمده بود: «دستور دهید فوراً تیراندازی قطع شود و دیگر نه روز نه شب تیراندازی نکنند و شعله‌افکن شب‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نیندازند.» این پیام با پاسخ قاطع سپهبد قرنی روبه‌رو شد، پاسخی که شاید به قیمت جان اولین رئیس ستاد ارتش پس از انقلاب تمام شد: «تا موقعی که اینجانب از طرف رهبر انقلاب مسئولیت اداره‌ ارتش را دارم، از انجام نظر جنابعالی و آزاد کردن افرادی که به داخل پادگان به منظور قتل و غارت هجوم برده‌اند و تا زمانی که متجاوزین گمراه شهر را به وضع آرام قبل برنگردانند، یعنی تا زمانی که ایستگاه رادیو تلويزیون در دست افراد مجاهد از کرمانشاه و ساختمان‌های ستاد لشگر و فرودگاه مجددا به مسئولین معین شده واگذار نگردد و سرهنگ صفری فرمانده لشگر 28 کردستان خود را به ستاد نیرو در تهران معرفی ننماید، با وجود تمام ارادتی که به شخص حضرت آیت‌الله طالقانی و جنابعالی دارم، در مقابل خواست تعدادی اجنبی تسلیم نخواهم شد». این قاطعیت که بعدها کاملاً مورد تایید سران انقلاب قرار گرفت موجب شد که در ششم فروردين 1358 روزنامه‌ها اعلام کنند به دستور مهندس بازرگان، نخست‌وزير دولت موقت، محمدولی قرنی از کار برکنار شود و ناصر فربد جایگزین او شود. اگرچه ستاد کل ارتش برکناری شهید سپهبد قرنی را اعلام کرده بود اما در واقع چند روز قبل از این ماجرا قرنی استعفانامه‌اش‌ ‌را خطاب به امام خمینی نوشته بود. شهید سپهبد قرنی رونوشت این نامه را هم به رئیس دولت موقت، مهندس مهدی بازرگان فرستاده بود. پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | از استعفاء تا شهادت رفتیم تو خیابون و از مردم نشانی یک شهید رو پرسیدیم... ▪️تهیه شده در گروه تلوزیونی ارتش ⬇️ دریافت نسخه باکیفیت 🎞 مرکز چندرسانه ستاد مرکزی راهیان نور کشور
به برکت همین جوانان بود که حتی یک وجب از خاکِ کشورمان کم نشد ... لشکر ۳۱
هر کجا بودی تبسّم با تو بود... دره شیلر ۱۳۶۲ عملیات والفجر چهار منطقه عمومی پنجوین عکاس: امیرهوشنگ جمشیدیان
🍂 عقب‌نشینی از خرمشهر کامل جابر 🍂 در حال فرار به تعدادی سرباز برخوردم که آنها را هم سوار کردم. سربازها فکر می کردند من هم سربازم. برای همین، در طول راه به افسرها دشنام می دادند و آنان را لعنت می‌کردند. یکی شان گفت: «این سگ ها بودند که باعث درگیری ما شدند!». وقتی به کناره اروندرود رسیدیم، به آنان گفتم: «تمام راهها توسط نیروهای اسلامی بسته شده!» یکی از سربازها گفت: «پس باید از اروندرود بگذریم.» گفتم: «من شنا بلد نیستم.» یکی‌شان گفت: «ما کمکت می کنیم.» و لباس های مان را در آوردیم. ناگهان يك موشك به نفربر اصابت کرد و آن را سوزاند. شروع کردیم به شنا کردن، گلوله های دو طرف از بالای سرمان رد می‌شد. برزخ عجیبی بود؛ گلوله خمپاره ای در نزدیکی ما منفجر شد و یکی از سربازها را بلافاصله غرق کرد. بعد از يك ساعت، به آن سوی اروندرود رسیدیم. هیچ کس به فکر دیگری نبود. زخمیها به حال خود رها شده و کشته ها با سلاح خود در میان گل و لای افتاده بودند. عده ای سرباز در عقبه، در میان مهمات مشروب می خوردند. در منطقه النشوه، نفربرها و سربازان زیادی جمع شده بودند؛ چون در آنجا فقط يك راه عبور وجود داشت که همه می خواستند از آن عبور کنند. به هر حال، نفربر ما حرکت کرد. خود را خالی از حس و حیات احساس می‌کردم و آرزو می کردم کاش موجودی بی جان بودم تا از دست حکومت صدام در امان بمانم. به النشوه رسیدیم. عدهای سرباز در اطراف قرارگاه بودند. سرهنگ علی حنتوش به من گفت: «خدا را شکر که شما سالم هستید؛ چرا که ما نام شما را در لیست مفقودالاثرها نوشته ایم.» ✅« انجمن راویان فتح البرز » @anjoman_raviyan_fath_alborz
🍂 🔹 کمبود گیلاس تدارکات در دفاع مقدس برای خودش دنیایی داشت و تهیه و توزیع مواد غذایی که بخش زیادی از آن توسط کمک های مردمی به جبهه ها ارسال می شد از جمله وظایف سخت و حساس برادران تدارکات در دفاع مقدس بود . از برخی برادران رزمنده هم نمی شود گذشت، همان هایی که از جمله شلوغ های جبهه بودند و در فرصت های مناسب به انبارهای تدارکات پاتک زده و اقلام منحصر به فردی را شبانه و یا در اوقاتی که مسئولان تدارکات غفلت می کردند در جاهای مختلف مصرف می کردند. برخی از این خاطرات حتی تا پایان ماموریت ها و برخی دیگر تا پایان دفاع مقدس به صورت رمز و راز باقی ماند و عاملان آنها به هنگام اعزام به خط مقدم جبهه به صورت سربسته از مسئول تدارکات حلالیت می طلبیدند که وجود چنین برادرانی در یگان های عملیاتی خنده و شوق 😃 را بر لبان رزمندگان در لحظات سخت و حساس دفاع مقدس جاری می ساخت. کمپوت ها طرفداران بسیاری داشت و به هنگام ظهر در گرمای طاقت فرسای جبهه که عرق از سر و روی رزمندگان جاری بود این نوشیدنی خنک و به قول بچه ها تگری می توانست اندکی عطش را کاهش دهد. کمپوت ها در این بین جایگاه ویژه ای داشتند و خصوصا کمپوت گیلاس 🍒 به دلیل بالا بودن درخواست همیشه با کمبود مواجه می شد و هنگام توزیع، به نفرات آخر تنها کمپوت سیب، زردآلو و یا گلابی می رسید. 👇👇
🍂 در چنین مواقع، مبادلاتی شکل می گرفت و تعویض کمپوت گیلاس در ازای چند کمپوت سیب یا گلابی، بالا می گرفت و بازار بورسی تشکیل می شد، دیدنی. 😂 گاهی نیروهای یک دسته یا یک گروهان، کمپوت های سیب و گلابی خود را روی هم می گذاشتند و با تعداد کمتری کمپوت گیلاس از همرزمان دیگر معاوضه می کردند و کمپوت های گیلاس را در ظرف های کوچکتر تقسیم کرده و بین هم توزیع می کردند. مسئولان تدارکات برای حل این معضل تدبیری اندیشیده بودند 🤔 و آن جدا ساختن پوست کلیه کمپوت ها از بدنه آنها بود تا دیگر در هنگام توزیع آنها شاهد اختلاف نظر در توزیع کمپوت نباشند. اما برخی برادران رزمنده چنان در شناسایی قوطی های کمپوت مهارت یافته بودند که از طریق نشانه های حک شده که به صورت سریال و شماره روی آنها بود می توانستند کمپوت های گیلاس را از سایر کمپوت ها تشخیص دهند و باز بازار این برادران 😎برای تشخیص و ارزش گذاری خصوصاً هنگام توزیع اقلام غذایی گرم بود. اما در شب عملیات...... 👇👇
🍂 امادر میانه نبرد و هجوم به دشمن در شب های عملیات بسته ها و کیسه های حاوی مواد غذایی و تدارکاتی که مملو از کنسرو تن ماهی، کمپوتهای مختلف و خصوصاً گیلاس و انواع مغزهای خوراکی که در طول مسیر گذاشته بودند ولی رزمندگان اسلام با بی اعتنایی از مقابل آنها عبور می کردند گویی که اصلاً آنها را نمی دیدند و فقط در اوج تشنگی با سرنیزه قوطی های کمپوت را سوراخ و آب آنها را جهت رفع تشنگی می نوشیدند، چرا که آنها در پیش رو لقای رب را می دیدند که جهان مادی در مقابل آن هیچ ارزشی نداشت.😔😭 • نجف زراعت پیشه گردان امام حسن مجتبی علیه السلام
🔷 شهید آوینی: «ما همه افق های معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کردیم. ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل می یابد. عزت را هم؛ شوق را هم... و همه آنچه را که دیگران جز در مقام لفظ نشنیدند، ما به چشم دیدیم. ما دیدیم که چگونه کرامات انسانی در عرصه مبارزه به فعلیت می رسند.» ♦️راوی: «فردی به نام شیخ عبدالله محیسنی، مسئول شرعی جبهه النصره و به عبارت دیگر نفر دوم گروه‌های تکفیری بود که ما به شدت پیگیر او بودیم. گزارش‌های موثقی در رابطه با او به دستمان رسیده بود، قرار بود او در ساعت ۱۲ شب تا ۵ صبح در یک خیابان و به یک خانه رصد شده برود، از این‌رو ما مختصات محل مورد نظر را به مقر فرماندهی جهت کسب آخرین دستورات ارسال کردیم تا با پهپادهایمان او را نابود سازیم. از قضا سردار سلیمانی هم در منطقه بود و از این که محل اقامت شیخ عبدالله را پیدا کرده بودیم بسیار خوشحال شد اما وقتی شنید که او برای وضع حمل همسرش به آنجا رفته، با انهدام آن محل و کشتن این سرکرده آمریکایی اسرائیلی مخالفت کرد و گفت به هیچ وجه نباید به خانواده‌ و افراد بی گناه حاضر در آن محل آسیبی برسد!» (محمدرضا اسدبیگی معروف به حاج اسد؛ یکی از فرماندهان محور مقاومت) 👇 @ravayatefathavini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 شهید آوینی: «نقطه قوت ما در ایمان ماست و نقطه ضعف دشمن نیز در ایمان اوست و بدین ترتیب عاقبت کار روشن است.» ♦️جهاد تبیینِ رزمنده اسیر و دست بسته ایرانی (شهید محمد شهسواری) علیه بعثی ها و مرگ بر صدام گفتن او در لحظات اولیه اسارت خود در عملیات بدر 👇 @ravayatefathavini
🔼 فرماندهان لشکر ده حضرت سیدالشهدا علیه السلام از راست ایستاده ۱-شهید داود آجر لو فرمانده گردان۲-برادر جانباز باقر تاجیک رئیس ستاد لشکر۳-شهیداحمدآجرلو فرمانده سپاه کرج۴-شهید سید ابراهیم کساییان مسئول محور۵-شهید داود حیدری فرمانده گردان ۶-شهید غلام کیانپور مسئول اطلاعات  ۷-شهید سید حسین میر رضی مسئول عملیات. نشسته از راست ۸-شهید احمدعراقی مسئول اطلاعات۹-برادر حسن امیری فرمانده گردان۱۰-شهید رضاعبدی فرمانده گردان۱۱-شهید سیدمحمدزینال حسینی فرمانده گردان تخریب۱۲ شهید جعفر محمدی مسئول عملیات ۱۳- برادر حاج علی فضلی فرمانده لشکر۱۴-برادر محمد فلکی فرمانده گردان ادوات
گروه جهاد و مقاومت مشرق - حاج محمد فلکی، فرمانده تیپ ادوات لشکر 10 سید الشهدا علیه السلام، به مناسبت 25 مرداد، سالگرد عملیات عاشورای 3، متنی را در اختیار مشرق قرار داد. در اوایل تابستان سال ۱۳۶۴ و بعد از عملیات بدر در اسفند ۶۳، بنا به بی تدبیری بعضی دولتمردان بانفوذ، جبهه ها در بی تحرکی و سکون بودند و امکان عملیات های گسترده بیش از یک عملیات در سال نبود. تیپ سیدالشهداء(ع) که حاج علی فضلی جدیدا فرماندهی آن را بر عهده گرفته بود به منظور ایجاد تحرک در جبهه و بالا بردن روحیه نیروها و سازماندهی و ارتقاع توان رزمی تیپ، به قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا(ص) پیشنهاد انجام عملیات محدود ایذایی با هدف ضربه شبانه به دشمن و گرفتن اسیر در منطقه فکه را ارائه نمود که فرماندهان ارشد پس از بررسی و رفع نواقص با طرح این عملیات موافقت کردند. حاج علی فضلی که فرماندهی تیپ نابسامان و کم نیروی سیدالشهداء(ع) را بعد از یک بحران پر تنش یک ساله تحویل گرفته بود، بعد از کسب موافقت، انجام مقدمات و رزمایشها و سازماندهی مجدد تیپ را بر عهده گرفت و عقبه تیپ را ابتدا از پادگان توحید واقع در جاده ورامین به دوکوهه اندیمشک و بعد از مدتی به منطقه چنانه انتقال داد. درست در شب۲۵ مرداد ماه ۱۳۶۴ رزمندگان پرتوان تیپ سیدالشهداء(ع) با استفاده از تاریکی شب به خطوط مستحکم و پرتعداد نیروهای بعثی زدند و ضمن کشته و مجروح نمودن تعداد زیادی از عناصر حزب بعث، نزدیک به ۴۰ نفر از آنان را به اسارت در آوردند.  حاج علی فضلی با کسب این فتح و نشان دادن توان و قدرت رزمی تیپ، فردای این عملیات فرماندهان را برای ارائه گزارش و به عبارتی آشتی با فرماندهان ارشد بویژه برادر محسن رضایی به قرارگاه خاتم انتقال داد و در قرارگاه ضمن ارائه گزارش و دریافت هدایا با فرماندهان قرارگاه از جمله برادر شمخانی، برادر رحیم صفوی و برادر محسن رضایی دیدار کردند. عکس زیر در تاریخ ۲۵ مرداد سال ۶۴ در قرارگاه خاتم انداخته شد و این عکس یکی از زیباترین و خاطره انگیزترین عکس های دسته جمعی لشکر و به عبارتی برند لشکر سیدالشهداء(ع) است که از جمع چهارده نفری، 10 نفر شهید شده اند. از راست ایستاده ۱-شهید داود آجر لو فرمانده گردان۲-برادر جانباز باقر تاجیک رئیس ستاد لشکر۳-شهیداحمدآجرلو فرمانده سپاه کرج۴-شهید سید ابراهیم کساییان مسئول محور۵-شهید داود حیدری فرمانده گردان ۶-شهید غلام کیانپور مسئول اطلاعات  ۷-شهید سید حسین میر رضی مسئول عملیات. نشسته از راست ۸-شهید احمدعراقی مسئول اطلاعات۹-برادر حسن امیری فرمانده گردان۱۰-شهید رضاعبدی فرمانده گردان۱۱-شهید سیدمحمدزینال حسینی فرمانده گردان تخریب۱۲ شهید جعفر محمدی مسئول عملیات ۱۳- برادر حاج علی فضلی فرمانده لشکر۱۴-برادر محمد فلکی فرمانده گردان ادوات