6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻#استوری | #ما_متحدیم
#یادمان_شهدای_سیرانبند 🌱
🌐 باشگاه خبرنگاران راهیان نور کشور
جهاد رسانهای شهید رهبر
🆔 @Rahianenoor_press
🔵 فیلمی غرور انگیز و فوق العاده زیبا از شلیک رگباری موشک های بالستیک کشورمان تا لحظه اصابت به هدف به همراه...
🔴 ببینیم و لذت ببریم (فیلم سنجاق شده).
🟢 پیشنهاد می کنیم که در این جنگ ترکیبی دشمن حتما در این کانال مکتبی عضو شوید.
🟣 این کانال یک کانال مرجع و مادر هست و کپی برداری از مطالب نابش هم بدون ذکر منبع مجاز اعلام شده.👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1077477618C2e624f2167
12.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻#استوری | #ما_متحدیم
#یادمان_شهدای_مطلع_الفجر 🌱
🌐 باشگاه خبرنگاران راهیان نور کشور
جهاد رسانهای شهید رهبر
🆔 @Rahianenoor_press
💢عکس فوق یکی از زیبا ترین عکس های دوران دفاع مقدس است.معروف به عکس دو برادری... شش بزرگوار حاضر در عکس فوق هریک از عزیزان ایستاده با نفری که جلویش نشسته برادر هستند و جالب اینکه ۵ نفر از عزیزان حاضر در عکس به افتخار شهادت نائل شده اند.
▪️از سمت راست ایستاده #شهید میرزا حسین رضایی و نشسته برادرش جانباز شهید بهمن رضایی...
▪️وسط ایستاده رزمنده و جانباز یونس نجفی فرد و نشسته برادرش #شهید الیاس نجفی فرد...
▪️سمت چپ ایستاده #شهید احمد شاهمرادی و نشسته، برادرش #شهید حمید شاهمرادی...
.
💢در این عکس استثنایی برادران بزرگتر ایستاده اند و برادران کوچکتر جلوی پای آنها نشسته اند که خود نشانه اخلاق نیکوی این عزیزان و احترام به برادر بزرگتر است آری شهدا در همه چیز برای نسلهای بعدی الگو و نمونه بودند . یادشان تا ابد پایدار و راهشان پر رهرو باد.
╭❀🕊🌼🍃❀╮
☫ @tabaln
╰❀🍃🌼🕊❀╯
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#قلاویزان_آزاد_شد و
#تخریبچی_شهید_ابوالفضل_رمضانی آسمانی_شد
37 سال از عروج آسمانی شهدای تخریبچی لشگر10 از فراز قله های قلاویران میگذرد تخریبچی شهید ابوالفضل رمضانی با گردان قمربنی هاشم علیه السلام وارد عملیات شد و روز 18 تیرماه 1365 در میدان مین در حین معبر زدن به شهادت رسید
#شهید_ابوالفضل_رمضانی پای راستش آسیب دیده بود و نشسته نماز میخوند.
اما این آسیب دیدگی مانعی برای حضورش در عملیات نشد و هر طوری بود خودش رو به قافله ی شهدا رساند و از #قلاویزان پرکشید.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#معبر_خونین_قلاویزان
#شهید_ابوالفضل_رمضانی
شهادت 18 تیرماه 1365
محل شهادت : #مهران_قلاویزان
✍️✍️✍️: روای: #امیر_خنده_جام
تمام سر وصورتم رو خون گرفته بود .
ابتدا فکر کردم مجروح شدم، خون ها رو از صورتم پاک کردم و یه تکونی خوردم.
چیری نشده بود سینه رو از خاک بلند کردم و یه نگاه به اطراف انداختم
.. دیدم ابوالفضل رمضانی پاش به پوست آویزونه و #وسط_معبر افتاده.
اومدم بالاسرش ، دیدم زنده است .
خودم رو به برادر لطیفی که چند متر جلوتر بود رسوندم و با هم مشورتی کردیم.قرار شد برادر لطیفی معبر رو ادامه بده و من هم ابوالفضل رو از معبر بیرون ببرم. طناب معبر رو توی میدون محکم کردم وابوالفضل رمضانی هم خودش کمک کرد و در حالیکه خون زیادی از محل زخم هاش میومد به اول میدون اومدیم و بچه های امدادگر رو خبر کردم و مشغول بستن زخم ابوالفضل شدند و من برگشتم توی میدون مین.
مسیر معبر و طناب معبر سفید زنگ با خون هایی که از ابوالفضل رفته بود کاملا قرمز شده بود ، دو نفری معبر رو تموم کردیم و سیم خاردارهای توپی آخر میدون مین رو هم قطع کردیم ، هنوز دشمن متوجه نشده بود. معبر کامل باز شده بود یکی دوبار عرض معبر رو رفتیم و اومدیم و وارسی کردیم که مین جانمونده باشه.
فرمانده گردان رو هم آوردیم توی معبر و ایشون هم تا انتهای معبر رفت و خاطرش جمع شد که معبر باز است.
اومدیم اول میدون وسروقت #شهید_ابوالفضل_رمضانی.
خونریزی زیاد خیلی بیحالش کرده بود. ابوالفضل قد بلندی داشت وخیلی هم هیکلی بود. اما این زخم کاری همه توانش رو برده بود اما اون لبخند همبشگی روی لبانش بود. با برادر لطیفی کا رها رو تقسیم کردیم. من اول میدون نشستم ولطیفی هم رفت آخر میدون و بچه های گردان قمر بنی هاشم علیه السلام برای شکستن خط دشمن وشروع عملیات وارد معبر شدند.
درگیری شروع شد دشمن مقاومت میکرد و آتش سنگینی رو منطقه اجرا میکرد .
سمت چپ ما چند تا تیربار سنگین کار میکرد . نارنجک برداشتم و برای آخرین بار نگاهم به ابالفضل افتاد که دیگه رمقی به تن نداشت با او خدا حافظی کردم ورفتم سروقت سنگر دوشکا... با دشمن درگیر شدیم و خودم هم مجروح شدم و وقت عقب اومدن سراغ ابوالفضل رو گرفتم او رو عقب برده بودند. توی بیمارستان بودم که خبر دادند ابوالفضل رمضانی شهید شده.
✅ هنوز یاد اون معبر که طناب معبرش با خون ابوالفضل رنگین شد زنده است ..اون هایی که از #مرز_مهران به #کربلا مشرف میشوند یادشون نره که معبر عبورشون با خون شهید ابوالفضل رمضانی سرخ شده و اگر زیارت با عزتی است به یمن از پا افتادن ابوالفضل هاست.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
❇️ آیا شهدا پشت سرشون رو نگاه میکنند
.. چرا که نه...
اسیر نگاهتونیم.
#شهید_ابوالفضل_رمضانی...
#شهید_حسن_مقدم
#شهید_سید_حسین_نوراللهی هم داره نگاه میکنه
خدا کنه همین اینور و هم اونور هوای ما رو داشته باشن
@alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️سالروز اغتشاش داخلی ۱۸ تیر ۷۸
🎥 ای سید و مولای ما! پیش خدا گواهی بده که ما در راه خدا تا آخرین نفس ایستادهایم. بزرگترین آرزوی بنده این است که در این راه جان خودم را تقدیم کنم....
اللهم احفظ قائدا الا امام خامنه ای
به برکت صلوات برمحمد وال محمد
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُم
🇮🇷#لحظه_ای_باشهدا
@lahzaei_ba_sh
🍂 فالله خیره حافظا
زهرا شمس
┄┅┅┅❀🌴❀┅┅┅┄
🔹 خرمشهر آزاد شده بود. قرار بود یک ماشین آجیل به خرمشهر برود. با حاج بی بی علم الهدی همراه هدیه،سوار ماشین شدیم. وقتی رسیدیم با شوق و ذوق پیاده شدیم تا خودمان هدیهها را به دست رزمندهها بدهیم۰ یکی دو نفر از رزمندهها دویدند سمت ما و گفتند:
- شما چرا اومدین اینجا؟ خیلی خطرناکه. هر آن ممکنه هواپیما بیاد و بمبارون کنه.
حاج بی بی گفت:
- بابا چتونه؟ این همه مرد ها شهید میشن بذار یک زن هم شهید بشه. من به آنها گفتم ایشون حاج بی بی علم الهدیست. تا شنیدند خیلی ذوق کردند و همه به سمت بی بی میآمدند. همان موقع یک دفعه سر و کله هواپیماهای عراقی پیدا شد. شروع کردن به بمباران. مرتب داد میزدند بخوابین روی زمین. ما هم سریع خوابیدیم تا رفتند. خدا را شکر هیچکس آسیب ندیده بود. بچهها آمدند و رو به بی بی گفتند:
- سریع برگردین خطرناکه
- خطرناک نیست فالله خیره حافظا
•┈••✾○✾••┈•
از کتاب زنان جبهه جنوبی
#خواهران_رزمنده
#اهواز
به مناسبت سالگرد شهادت شهید
سیدجمال قریشی
شهیدسیدجمال قریشی در سال ۱۳۴۲ در روستای برغان از توابع ساوجبلاغ به دنیا آمد.
شهیدسیدجمال پنجمین فرزند خانواده بود،بعداز پیروزی انقلاب اسلامی جذب سپاه شد.
با شروع شدن جنگ تحمیلی عازم جبهه های حق علیه باطل شد،ایشان
بیشتر زمان خود را در جبهه حاضر بود و کمتر به مرخصی می رفت.شهید سیدجمال مدرک دیپلم داشت و متاهل بود.
سرانجام در عملیات کربلای یک در سحرگاه ۱۷ تیر ۱۳۶۵ به آرزوی دیرینه اش که شهادت بود رسید.
#خبرگزاری_بسیج_البرز