مداحی آنلاین - بیایید بیایید اگر اهل مایید - مهدی رسولی.mp3
2.72M
🔳 #زمینه #شب_اول #محرم
بیایید بیایید اگر اهل مایید
که خیری نبینید اگر جا بمانید
🎙 #مهدی_رسولی
🏴 شبتون بخیر وسلامتی.
🌷نورالشهداء🌷
https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
✅ مقام معظم رهبری (مدظله العالی):
امام حسین (ع) را فقط به جنگ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین (ع) است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او و... باید شناخت.
۱۳۸۸/۵/۵
✨🕋 @Ghebleh
🍂 خورشید مجنون ۲۵
حاج عباس هواشمی
•┈••✾❀🔹❀✾••┈•
روز بعد که به احتمال زیاد روز هشتم تیرماه بود نعیم الهایی را که در این روزها مسئول اطلاعات ما شده بود، همراه خود بردم. اول صبح به گلف (قرارگاه کربلا)، که در اهواز واقع بود رسیدیم. در آنجا عدهای از فرماندهان، از جمله نبی رودکی، فرمانده لشکر ۱۹ فجر و چند تن از فرماندهان دیگر یگانها و فرمانده گردان قائم آبادان هم حضور داشتند.
ابتدا به اتاق علی شمخانی رفتم مرا که دید سراغ علی هاشمی را گرفت. جوابی نداشتم بدهم. برادر شمخانی گفت: «امروز شما باید گزارش بدهید!
و اضافه کرد: «مواظب باشید؛ حال آقای رفسنجانی خوب نیست!» به اتفاق وارد اتاق جلسه شدیم. آقا محسن هم حضور داشت. علی شمخانی کنار آقای هاشمی رفسنجانی نشست و من هم کنار علی نشستم. حدود پانزده نفر در این جلسه حضور داشتند. ابتدا همه ساکت بودند. بعضی به من نگاه می کردند. همه میدانستند علی هاشمی را از دست داده ام. همه از دوستی و رفاقتم با او اطلاع داشتند. با دلسوزی به من نگاه میکردند. آقای هاشمی رفسنجانی هم سرش را پایین انداخته بود و چیزی نمی گفت. بعد از حدود پنج دقیقه علی شمخانی گفت: کسی قرآن بخواند. چند آیه قرآن تلاوت شد. بعد علی شمخانی چند جمله ای را به عنوان مقدمه و خیلی کوتاه بیان کرد خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی گفت: آقای هواشمی گزارش میدهند.
مجدداً سکوت کوتاهی بر جلسه حاکم شد. خودم را کمی جمع و جور کردم؛ «بسم الله الرحمن الرحیم گفتم و شروع کردم به صحبت. کمی از تجمع نیروی دشمن در جنوب و غرب هور گفتم و اینکه دشمن سه سپاه را برای تهاجم به ر آماده کرده بود و ما پس از طغیان آب و سیل زمستان و بهار امسال وضعیت هورا خوبی نداشتیم؛ ضمن اینکه شاهد نارساییهای زیادی از هر حیث بودیم؛ عقبه و پشتیبانی هم نداشتیم دشمن این ضعفها را میدانست زمان تهاجم نیز به طور بی سابقه ای روی منطقه آتش ریخت و همزمان با شلیک اولین گلوله های توپ بمباران شیمیایی را شروع کرد؛ به نحوی که بعضی از خدمه توپخانه، بعد از شلیک فقط دو یا سه گلوله شیمیایی و شهید یا مصدوم شدند. نیروهای ما منطقه به خصوص در جزایر واقعاً مظلوم بودند و جنگ نابرابری بود. همه حضور داشتند، همه پای کار بودند،" اما فشار بسیار زیاد بود. بعد اضافه کردم: «فرمانده سپاه ششم تا زمانی که هلیکوپترهای دشمن در قرارگاه تاکتیکی فرود آمدند پای بیسیم بود ولی حالا ما از سرنوشت ایشان و بسیاری از برادران دیگر بی اطلاع هستیم. پس از این صحبت در حالی که قصد داشتم باز هم ادامه بدهم، آقای هاشمی رفسنجانی زدند زیر گریه چنان گریه کردند که برادر شمخانی به من گفت: «دیگر ادامه ندهید؛ حال ایشان خوب نیست! با گریه آقای هاشمی رفسنجانی همه به گریه افتادند و جلسه حالت عزا به خود گرفت! چند دقیقه این وضع به همین صورت ادامه داشت. بعد قدری سکوت حاکم شد...
•┈••✾❀🏵❀✾••┈•
ادامه دارد
از کتاب قرارگاه سری نصرت
#قرارگاه_نصرت #شهید_هاشمی
Mahmoud Karimi - Shab Aval Muharram (128).mp3
5M
🍂 با نوای حاج محمود کریمی
شب اول محرم
سینه زنت آرزوشه
شب اول محرم
سینه زنت آرزوشه
با دستای یه پیر غلامت
پیرهن سیاه بپوشه
شب اول محرم سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه
شب اول محرم سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه
تو کوچهها با پرچمت امید به زندگی میاد دوباره بوی نذری از روضههای خونگی میاد
سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم
سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم
سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم
سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم
شب اول محرم سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه
شب اول محرم سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه
سلام بر شعر محتشم سلام بر بیرق و علم سلام بر محرم
سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم
سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم
•┈••✾○✾••┈•
#محرم
#توسل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 اعزام به جبهه
با نوای گرم نوحه خوان
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ #روایت_فتح
#نماهنگ #ابزام
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#حی_علی_العزا
#حی_علی_البکا
ماه محرم از راه رسید
یاد همه سینه زنان شهید بخیر
یاد همه مداحان شهید بخیر
یاد چادرها بخیر که سیاه پوش میشد و یاد شهدای عاشورایی
✅ و یاد آخرین محرم جبهه بخیر و روزهای بعد از پذیرش قطعنامه 598
روز 23 مرداد 1367 اولین روز محرم آخرین روزهای جبهه...
یادش بخیر... حسینیانی که کمربندها رو به فرمان امامشان محکم کردند...
@alvaresinchannel
#نامه_ای_که_در_روز_اول_محرم_نوشته_شد
#این_آخرین_نامه_است که برایتان مینویسم
#تخریبچی_شهید_قدرت_الله_خوش_جام
نوجوان کم حرف و سر بزیری بود.
سعی میکرد توی کارهای خیر نفر اول باشه.
صف اول نماز توی حسینیه الوارثین هم جاش بود.
اومده بود که لایق شهادت بشه ....که شد....و رفت....
قدرت 31 شهریور ماه 67 ، درروز تاسوعای حسینی و در آخرین #عملیات_لشگر_ده_سیدالشهداء علیه السلام در محور #مهاباد ، #بوکان مجروح شد و در روز #عاشورای_حسینی در بیمارستان بوکان به شهادت رسید...
قدرت روزاول محرم #آخرین_نامه رو برای خانواده اش اینگونه نوشت : این آخرین نامه است که برایتان مینویسم چون دیگر #جنگی_و_جبههای نیست. شما هم دیگر جواب نامه را ننویسید
بسمه تعالی
با سلام ودرود خدمت آقا امام زمان و نایب بر حقش امام خمینی و با سلام و درود خدمت شهدای جنگ تحمیلی و امت شهید پرور.
با سلام و درود بی کران خدمت پدرو مادر و برادران عزیز و گرامی و ارجمندم:
پس از عرض سلام امیدوارم که حالتان خوب بوده و باشد و در سلامت کامل به سر ببرید و در کارهای روزمرهتان موفق و موید باشید و اگر از حال اینجانب حقیر فرزند کوچکتان قدرت ا... خواسته باشید به لطف و مرحمت ایزد متعال خوب هستم و به دعاگویی شما مشغولم.
الان که این نامه را می نویسم ساعت 9/5 صبح در تاریخ 67/5/23 و روز #اول_محرم میباشد.
هنوز از شما نامهای به دستم نرسیده است و این آخرین نامه است که برایتان مینویسم چون دیگر جنگی و جبههای نیست. شما هم دیگر جواب نامه را ننویسید.
ببخشید که هم دست خطم بد است و هم نامه خط خطی است.
خوب دیگر عرضی ندارم. به بچهها سلام مرا برسانید . به امید پیروزی حق بر باطل .
دوستدار و ارادتمند هیشگی شما قدرت ا...
امضاء 67/5/23
🌺🌹
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
@alvaresinchannel
#نامه_ای_که_در_روز_اول_محرم_نوشته_شد
#این_آخرین_نامه_است که برایتان مینویسم
#تخریبچی_شهید_قدرت_الله_خوش_جام
نوجوان کم حرف و سر بزیری بود.
سعی میکرد توی کارهای خیر نفر اول باشه.
صف اول نماز توی حسینیه الوارثین هم جاش بود.
اومده بود که لایق شهادت بشه ....که شد....و رفت....
قدرت 31 شهریور ماه 67 ، درروز تاسوعای حسینی و در آخرین #عملیات_لشگر_ده_سیدالشهداء علیه السلام در محور #مهاباد ، #بوکان مجروح شد و در روز #عاشورای_حسینی در بیمارستان بوکان به شهادت رسید.قدرت روزاول محرم #آخرین_نامه رو برای خانواده اش اینگونه نوشت : این آخرین نامه است که برایتان مینویسم چون دیگر #جنگی_و_جبههای نیست. شما هم دیگر جواب نامه را ننویسید
@alvaresinchannel
🔵 نشانه ی اول مؤمنان، امر کردن به معروف
بر اساس این آیه، اولین نشانه ی مؤمنان «امر کردن به معروف» است: يأمرون
بالمعروف، این علامت مؤمن است!
یعنی نمیتوان مؤمنی را یافت که #امربه_معروف نکند، اگر مؤمن اهل امر به معروف نبود یا امر به معروف را واجب ندانست، باید در ایمان او تردید کرد!
چرا که این آیه، امربه معروف را صفت مؤمن معرفی میکند، مرحوم شیخ طبرسی در بیان جالبی میفرماید: از این آیه استفاده میشود که این دو، واجب کفایی نیستند، بلکه واجب عینی اند و بر گردن همگانند، یعنی بر تمام آحاد، بر مرد و زن واجب است: «إن الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر من فروض الأعيان»
🔴 نشانه ی دوم مؤمنان، نهی کردن از منکر
نشانه ی دوم مؤمنان نهی کردن از منکر، است: وينهون عن المنكر، یعنی مؤمنان به فرمان دادن به خوبیها بسنده نمیکنند، بلکه مردم را از بدی ها نیز بازمیدارند!
این دو واجب باهم ملازمند و کمک کار همند، اگر در جامعه ای فقط امر به معروف شود یا تنها به #نهی_ازمنکر بسنده شود، مفید نخواهد بود!
اگر مردم همدیگر را به کارهای خوب تشویق کنند، ولی از کارهای بد باز ندارند یا به عکس عمل کنند، جامعه خنثی خواهد بود و پیشرفتی نخواهد داشت، این دو باید با هم باشند.
📘منبع: کتاب تفسیر سوره برائت، نوشته ی حضرت آیت الله خامنه ای، صفحه467
✨🕋 @Ghebleh
🍃همراهی نکردن خواص طرفدار حق با حضرت مسلم
به امام حسین(علیهالسلام) نامه نوشتند و آن حضرت در نخستین گام، مسلمبن عقیل را به کوفه اعزام کرد. در تاریخ آمده که گویی سی هزار نفر اطراف مسلم گرد آمده بودند. کاری که ابن زیاد کرد این بود که عدهای از خواص را وارد دستههای مردم کرد تا آنها را بترسانند. چنان مردم را ترساندند که آن حضرت بهوقت نماز عشا هیچکس را همراه نداشت؛ هیچکس! چرا چنین شد؟ بنده که نگاه میکنم، میبینم خواصِ طرفدارِ حق مقصرند و بعضیشان در نهایت بدی عمل کردند.
۱۳۷۵/۰۳/۲۰
#روایت_کربلا
✨🕋 @Ghebleh
🍂 خورشید مجنون ۲۶
حاج عباس هواشمی
•┈••✾❀🔹❀✾••┈•
پس از آن، آقای رفسنجانی شروع به صحبت کرد. صحبت ایشان بیان واقعیتها و حقایق بود. ایشان فرمود: "ما از ابتدا مظلوم بودیم. دنیا میداند عراقی ها جنگ را بر ما تحمیل کردند و ما فقط دفاع کردیم. چیزی از انقلاب ما نگذشته بود که با ما وارد جنگ شدند. ما در طول جنگ نارسایی داشتیم و تنها بودیم، اما همۀ دنیا به بعثی ها کمک می کردند. ما مجبور بودیم با خون رزمندگانمان این کشور اسلامی را حفظ کنیم. آنها دنبال ساقط کردن این کشور و این انقلاب بودند. من میدانم، مگر می شود در جایی مثل هور و جزایر، بدون عقبه ایستاد و مقاومت کرد. ما متکی به دو سه جاده بودیم. هر کدام از آنها با یک بمباران بسته میشد. ما مظلوم میجنگیدیم و تکلیف داشتیم حتی با دست خالی در برابر مستکبران و جهان خواران بایستیم."
در این چند سال جنگ، چند بار آقای هاشمی رفسنجانی را دیده بودم. بارها در جلساتی که ایشان حضور داشت حضور داشتم، اما تا آن روز ایشان را این طور ندیده بودم. ایشان مرد بزرگی بود و انصافا از جنگ و امور مربوط به جنگ خیلی میدانست و به خوبی تحلیل میکرد. اطلاعاتی که داشت همیشه به روز بود و زمانی که در نماز جمعه تهران خطبه میخواند و در میان خطبه ها مطالبی از اوضاع دنیا میگفت رادیوهای بیگانه بعد از آن، صحبتهای ایشان را تفسیر و تحلیل میکردند. ایشان در هرجا که لازم بود از خود قاطعیت نشان می داد، اما آن روز طور دیگری بود. ایشان همه کاره حضرت امام در جنگ بود. حضرت امام (ره) به ایشان اطمینان زیادی داشتند. فرماندهان بدون استثنا از ایشان حساب میبردند. آن روز وقتی ایشان را با این وضعیت دیدم قلبم به درد آمد. پس از این صحبت ها آقای هاشمی رفسنجانی سفارشهایی در رابطه با وضعیت جدید داشت و از جمع خواست محکم پای کار باشند و این را هم اضافه کرد که: «ممکن است فشار وارد بر ما بیشتر از این هم بشود!
•┈••✾❀🏵❀✾••┈•
ادامه دارد
از کتاب قرارگاه سری نصرت
#قرارگاه_نصرت #شهید_هاشمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 افشاگری رهبرمعظمانقلاب از علت اصلی مجبور شدن حضرت امام(ره) به پذیرش #قطعنامه و نوشیدن جام زهر
خرداد ۱۳۶۷: قبول قطعنامه توسط امام، بخاطر هجوم دشمن و تهدید آمریکا و ترس نبود؛ امام مجبور به پذیرش شد بخاطر مشکلاتی که مسئولین وقت در مقابل روی امام گذاشتند و اینطور نشان دادند که کشور نمیکشد و نمیتواند...
تحمیل قطعنامه۵۹۸ به امامی که تا چندروز قبل میفرمود «امروز بدون شک سرنوشت همه امتها و کشورهای اسلامی به سرنوشت ما در جنگ گره خورده است.» و معتقد بود که «تب جنگ در کشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و انشاءالله تا رسیدن به این هدف فاصله چندانی نمانده است»، موجب فروپاشی انسجام و سستی نیروها شد و صدام چندروز بعد از طریق منافقین دست به یک حملهی گستردهتری زد و نیروهای خودش را نیز مجددا به جبهه جنوب گسیل داد!
که نتیجهی آن اسارت حدود ۲۰هزار رزمندهی ایرانی بود؛ درواقع طبق آمار در ۸سال جنگ فقط ۱۲هزار اسیر ایرانی داشتیم که به یکباره و در عرض چندروز به ۳۲هزار نفر افزایش یافت!
به بیان دیگر، پیش از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تعداد اسرای عراقی حدود ۲۰هزار نفر بیشتر از تعداد اسرای ایرانی بود که عراق با حمله به جنوب کشور توانست تعداد اسراء را برابر سازد و قدرت چانهزنی خود را در مذاکرات بالاتر ببرد!
این اتفاق تلخی بود که هاشمیرفسنجانی بارها بخاطرش به خود بالیده!!!
🖋محمد جوانی
منابع:
۲۷تیرماه، سالروز پذيرش قطعنامه از سوی ایران، ۲۹تیرماه سالروز صدور نامه تاریخی جامزهر از سوی حضرت امام(ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 تفکر واداده غربی
تفکر مقاوم انقلابی
┄❅✾❅┄
🔸 این کلیپ مربوط به اوائل حمله داعش به پشتیبانی آمریکا به سوریه است.
در آن زمان همه دنیا از جمله غربگرایان ایران با ترس و ابهت دادن به هیمنه آمریکا می گفتند دیگر کار تمام است. بترسید از مشکلات بعدی که کشور بعدی ما هستیم.
🔹 گذر زمان روشنگر حقانیت است و قاضی تاریخ والعاقبه للمتقین
┄ ┄❅✾❅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری #استاد_شجاعی
✘ چرا در کربلا، بعضیا تونستن بمونن پای امام، و خیلیها نتونستن؟
✘ چرا همین الآن، بعضیها رسیدن به همراهی با امام زمان علیهالسلام و ما هنوز نرسیدیم؟
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹
#شهید_که_به_پیشواز_محرم_رفت
محرم که میاد خیلی یاد #شهید_حسن_مقدم میکنم
حسن 5 روز مونده بود به ماه محرم سال 65 در #عملیات_کربلای_2 در حالیکه 19 سالش بود آسمانی شد.
حسن صدای خوبی داشت و مداحی میکرد...مداح حرفه ای نبود اما وقتی شروع میکرد به خوندن سیل اشک بود که از چشم روان میشد.
میخوند...
ارباب با وفا دلم کبابه
ارباب با وفا دیده پر آبه.... آتیش به پا میکرد..
روزهای قبل از ماه محرم با بچه های تخریب اومدیم شهر نقده و توی یک هنرستان مستقر شدیم و آماده شدیم برای عملیات..
روز قبل از عملیات با هم یه دوری توی شهر زدیم..
قسمت شیعه نشین شهر داشتن آماده میشدند برای ماه محرم...
خیابون و محلشون رو سیاه پوش میکردن
پرجم های بزرگ عزا نصب میکردند و کتل های بزرگ سر کوچه ها برپا میکردن...
حسن با دیدن این محبت و عشق به ائمه ی اهل سنت و شیعیان شهر نقده به وجد اومده بود..
با حسرت میگفت: یعنی ما به محرم میرسیم
و یه موقع هم خیلی توی حال میرفت و با حالت تضرع میگفت: ارباب..یواش برو ما هم برسیم..
عصر 9 شهریور توی مقر تخریب لشگر10 در هنرستان نقده قبل از سوار شدن به مینی بوس ها برای رفتن به خط مقدم حال خوشی داشت..همه بهش التماس دعا میگفتن...
حسن تخریبچی مامور به #گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام بود و من به #گردان_حضرت_قاسم_علیه_السلام مامور شدم...
قرار بود گردان اون ها خط شکنی کنه و گردان ما از معبر اونها عبور کنه و ادامه عملیات بده...
آخرین دیدار من با حسن بالای #ارتفاع کدو# بود...
تازه از کامیون ها پیاده شده بودیم...هوا داشت تاریک میشد
داشتم سیم خاردار قطع کنی که همراه داشتم وارسی میکردم که یکی از پشت سر دو تا کتفم رو گرفت.... صورتم رو برگردوندم تا ببینم کیه... صورتم رو بوسید و فرار کرد... چند متری با من فاصله گرفت ...دیدم حسن بود... داره پیشونیش رو ماساژ میده..انگار لبه کلاه آهنی من با ضرب به پیشونیش خورده بود.. توی اون یه مقدار نوری که توی آسمون بود یه دستی تکون داد و با عجله رفت سمت ستون بچه های گردان حضرت علی اصغر(ع) و سرازیر شدن از ارتفاع به سمت ماموریتشون.
گردان علی اصغر علیه السلام نیمه شب با دشمن درگیر شد و حسن پشت میدون مین با ترکش خمپاره دشمن سرش متلاشی شد...
عملیات با مشکل مواجه شد و دستور دادن که گردان ها برگردن...
در مسیر برگشت پشت یک تخته سنگ دیدم بی سیم چی که همراه حسن بود نشسته... تا من و دید اومد به سمتم و گفت حسن هم پرید... گفتم اکبر چی میگی..گفت پشت میدون مین خمپاره خورد وسط بچه ها و حسن هم یک ترکش بزرگ خورد توی سرش و شهید شد ... خبر شهادت حسن برای من که روحیات او رو روزهای آخر دیده بودم غیر منتظره نبود اما نگران بودم پیکر حسن روی زمین بمونه... به شهید اسماعیل خوش سیر که همراهم بود گفتم : اسماعیل ، من میرم سمت معبر بچه ها و بر میگردم ..اما آتش تیربارهای دشمن و انفجار پی در پی خمپاره ها اجازه نمیداد و از طرفی هم بوی باروت و سوختن خارو خاشاک تنفس رو مشکل کرده بود و صدای سرفه بچه هایی که عقب میومدتد به گوش میرسید.. به فکرم رسید که بچه ها رو عقب ببریم و بعد بیاییم سروقت حسن.
نگران بودیم که در مسیر برگشت چون بچه ها با عجله عقب میان وارد میدان مین شوند . دو سه گردان پائین رفته بودند و باید بالا میومدند..جاده ای که نبود و همه ی مسیر صخره ای و سنگلاخ بود و من هم با کفش کتونی عملیات رفته بودم و آنقدر روی صخره ها دویده بودم که کف کتونی ام نازک شده بود و پاهام رو اذیت میکرد. ... بخش زیادی از مجروح ها و نیروهای خسته از عملیات رو تا بالای کدو آوردیم و قدری استراحت کردیم و نزدیک ظهر بود که آماده شدیم برای رفتن به محل شهادت بچه ها که فرماندهان اجازه ندادند و گفتند احتمال اینکه به اسارت دشمن بیفتید خیلی زیاده و هرچه اصرار کردیم اجازه ندادند...
🔷 روزی که #حسن_پردازی_مقدم شهید شد 5 روز تا محرم مونده بود و روزی که پیکر حسن رو عقب آوردند یک اربعین از شهادت اربابش امام حسین علیه السلام گذشته بود .یعنی بیش از 50 روز بدن روضه خون 19 ساله بی غسل و کفن مثل اربابش روی زمین قرار داشت .. شهید حسن مقدم به آرزویش که رسیدن به اربابش بود رسید و ما موندیم که برای امام حسین (ع) سینه بزنیم . حالا ما سینه هامون در فراق اونا تنگ شده ایکاش اونا هم پیش اربابشون امام حسین علیه السلام دلتنگ ما بشند و نام ما رو ببرند و یادی از ما کنند.
(جعفر طهماسبی)
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#عکس_دو_نفره
من و #تخریبچی_شهید_حسن_پردازی_مقدم
توی مقر تخریب لشگر10 در موقعیت #الوارثین یه دوربین مفت پیدا کرده بودم
حسن گفت: داش جعفر بیا یه عکس دو نفره با هم بگیریم
رفت و لباس فرم سپاه رو پوشید که توی عکس خوشگل باشه..توی اون گرما دنبال یه جای سبز میگشتیم که رسیدیم به این درخت کندور که نزدیک دستشویی های مقر بود.. کنار هم ایستادیم و این تصویر به ثبت رسید...
یاد حسن بخیر
یاد همه ی نوحه خون های شهید بخیر.
با یه صلوات بلند یادشون رو گرامی بداریم.
(جعفر طهماسبی)
@alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 اعزام به جبهه ۲
با نوای گرم نوحه خوان
اصفهان و بچههای حاج حسین
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ #روایت_فتح
#نماهنگ #اعزام