eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
283 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4هزار ویدیو
328 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
26.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿 ✅گفت خدایامهمترین کارها رو بدست من و به اسم دیگران انجام بده... آیا به این بلوغ رسیدیم؟.... ❣ کمیته خادمین شهدا 🌱 @khademin_alborz
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 فرزند همسنگر عزیزمان حاج رمضان خلیلی در مصاف با تکفیری های پلید در 27 آبانماه سال 92 مصادف با 14 ماه در حوالی با انفجار تله انفجاری به شهادت رسید. ✍️✍️✍️ راوی: حاج عبدالله سمنانی به من زنگ زد و خبر شهادت رسول رو داد. گفتم پیکر رسول کجاست . گفت بردند غسالخونه بهشت زهراء(س) برای غسل دادن. رفتم غسالخونه برای غسل رسول که گفتند به علت متلاشی شدن بخشی از صورت و بدن در اثر موج انفجار امکان غسل وجود ندارد و تیممش دادند و کفن کردند و بردند برای معراج شهدا. خبر دادند که خانواده رسول برای دیدن پیکر رسول عازم تهران هستند و من هم خودم رو رسوندم که کمک حال حاج رمضان باشم. الان شهدای رو در معراج برای دیدن خانواده هاشون آماده میکنند اما قدیم ها اینگونه نبود. تابوت رسول رو آوردند و مقابل پدر و مادر و بستگان ودوستان زمین گذاشتن و روی پیکر رو باز کردند. صورت رسول رو کامل نشون ندادند چون سمت راست صورت متلاشی شده بود و دیدنش برای مادر رسول خارج از طاقت بود. حاج رمضون وقتی پیکر رسول رو دید اولین جمله اش شکرگذاری از خدا بود و اینکه رسول امانتی در دست ما بود وبه صاحب امانت برگشت. و مادر رسول هم با وقار تمام و زینب گونه با پیکر رسول روبرو شد و ابدا جزع و فزعی دیده نشد. رفتیم بهشت زهراء(س) برای مشخص کردن محل دفن رسول. چون خودش خواسته بود. بالای مزار اولین شهید مدافع حرم یه جای خالی بود و دوستانش گفتند که رسول دوست داشت همین جا دفن بشه. تشیع باشکوهی در شهرک شهید محلاتی انجام شد و پیکر رسول رو برای دفن به (س) آوردند وقت دفن رسول در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) حاج رمضان اصرار داشت که بالای سر رسول باشد و برای آخرین بار روی فرزند را ببیند. من رفتم داخل قبر تا پیکر رسول رو توی قبر بخوابونم ... بند های کفن رو باز کردم و صورت خونین رسول رو کاملا از کفن بیرون آوردم و گونه راستش که در اثر انفجار داغون شده بود روی خاک گذاشتم. داخل حفره قبر تاریک بود و جمعیت زیادی ایستاده بودند و نوری نبود که صورت رسول در قبر قابل روئیت باشه. حاج رمضان چراغ قوه موبایلش رو روشن کرده بود وتوی صورت رسول انداخته بود و خیره خیره نگاهش میکرد و ذکر میگفت. تلقین که خونده شد با خواهش به من گفت: آقا جعفر صورت رسول رو بالا بیار من برای آخرین بار روی رسول رو ببوسم . شاید چندین ثانیه کشید ... وقتی صورت این پدر روی صورت فرزند بود من هم یه سلام به امام حسین (ع) دادم و عرض کردم آقا جان چه کسی کمک شما اومد وقتی صورت به صورت جوانت گذاشته بودی. حاج رمضون مشغول وداع با رسول بود که از پشت سر هم خانومی التماس میکرد که تو را بخدا بگذارید من هم رسول رو ببینم. اون خانوم هم به آرزوش رسید و صورت غرق خون رسول رو بوسید. من اول فکر کردم مادر رسول بود اما بعدا گفتند عمه ایشون بوده. رسول وقتی شهید شد 27 سالش بود و مدال شهید مدافع حرم به سینه اش خورد... خوشا به سعادتش... انشاءالله برای ما هم دعا کند.. در دهمین سالگرد یادش رو گرامی میداریم. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
25.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 «پارت سوم» دومین روز از حضور دانش آموزان ماهدشت و محمدشهر در راهیان نور و پیشرفت 🔸 سد کرخه (راهیان پیشرفت) 🔸 یادمان حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) و موقعیت شهید اسکندرلو 🔸یادمان دهلاویه (محل شهادت شهید چمران) 🔸اردوگاه شهید مصطفی مسعودیان مقاومت بسیج جوادالائمه(ع) ۵۵۶١ حضرت معصومه (س) اردویی، راهیان نور و گردشگری خادمین شهدا محمدشهر و ماهدشت
4.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 شنونده‌ی بخش هایی از کتاب باشید 🎙 من اخیراً یک کتابی خواندم به نام حوض خون -البتّه من در اهواز دیده بودم؛ خودم مشاهده کردم آنجایی را که لباسهای خونی رزمندگان را و ملحفه‌های خونی بیمارستان‌ها و رزمندگان را می‌شستند؛ [اینها را] دیدم- که این کتاب تفصیل این چیزها را نوشته؛ انسان واقعاً حیرت میکند؛ انسان شرمنده میشود در مقابل این همه خدمتی که این بانوان انجام دادند در طول چند سال و چه زحماتی را متحمّل شدند؛ اینها چیزهایی است که قابل ذکر کردن است. 🔹 ❤️ @khamenei_reyhaneh
3.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 / دانش آموز نوجوان بسیجی، راننده در جبهه دوران جنگ تحمیلی 🎞 این گفتگو در سال ۶۶ توسط محمود اصفهانی (باهنر) در حوالی (منطقه عملیاتی کربلایی ۵) ضبط شده است. محمدی، دانش‌آموز هنرستان، رشته ذوب فلزات درس می خواند و توسط جهاد سازندگی به جبهه اعزام شده و بر روی ماشین های سنگین کار می کند!! او خودش را در این مصاحبه ۱۷ ساله معرفی می کنند که ظاهراً سنش کمتر نیز هست. در زمان جنگ، بعضا معلمین نیز با دانش آموزان خود عازم جبهه می شدند، و در مجتمع آموزشی رزمندگان, به تدریس و گرفتن امتحانات مبادرت می کردند.
📝 📻 ۶۵ مین هفته برنامه * قرار بی قرار ها 🎤 با روایتگری حاج محمد احمدیان 🗓️ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ 📍خوزستان یادمان شهدای شلمچه ❗️پخش زنده از کانال کمیته خادمین شهدا استان البرز ✋🏻 با شما ❣کمیته خادمین شهدا🌱 @khademin_alborz
به‌ تو حسادت می‌کنند، تو مکن! تو را تکذیب می‌کنند، آرام باش! تو را می‌ستایند، فریب مخور! تو را نکوهش می‌کنند، شِکوه مکن! مردم از تو بد می‌گویند، اندوهگین مشو! همه مردم تو را نیک می‌خوانند، مسرور مباش! آنگاه از ما خواهی بود حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت، از امام پنجم ✅ از وصیت‌نامه شهید بابک نوری
نــام شهید : یوسف نـام خـانوادگـی : عیسی بیگلو نـام پـدر : امیرعلی تـاریخ تـولـد : 1350/01/04 مـحل تـولـد : کرج سـن : 15 سـال دیـن و مـذهب : اسلام شیعه وضـعیت تاهل : مجرد شـغل : اطـلاعاتی مـوجود نـیست مـلّیـت : ایرانی تـحصیـلات : ابتدایی
24.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۲۵ آبان ۱۳۴۳ - سالروز ولادت شهید علی اصغر ربیع نتاج اهل بابلسر # شهادت: ۳ اردیبهشت ۱۳۶۶، عملیات کربلای ۱۰، ماؤوت مزار: گلزارشهدای تکیه معصوم زاده - فریدونکنار- مازندران ، رجز خوانی بسیجی عاشق و دلباخته معلم و دانشجوی شهید علی اصغر ربیع نتاج نغمۀ خوشِ غزلی که از آسمان سینۀ او می بارد و فضای خاطره را پر می سازد # سروده ای همراه با احساس و طراوت، آن هم در میدان نبرد تندری! طوفان قهری ؟ عابسی؟ حری؟ حبیبی؟ قاسمی... هان!! کیستی؟ ای که با خون ، خاک میهن را ز دشمن پس گرفتی حق خویش را از پنجه ی آلوده ی کرکس گرفتی در کنار چشمه خون، ره به خار و خس گرفتی با کسان پیوسته و جان از تن ناکس گرفتی . . . https://eitaa.com/joinchat/1821507861C9dae8ea7f8