🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#عملیات_کربلای_5
ورود گردان های لشگر 10 به عملیات
#گردان_علی_اکبر_علیه_السلام
#گردان_سجاد_علیه_السلام
#گردان_المهدی_علیه_السلام
#گردان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🔴 گردان حضرت علی اکبر(ع) در نیمه شب 19 دیماه به #دژ_شلمچه حمله کرد که با توجه به انبوه موانع دشمن و هوشیاری کمین ها کار انجام نشد و گردان امام سجاد(ع) از پهلو وارد 5 ضلعی شد و در ادامه گردان علی اکبر(ع) با عبور از معبر گردان امام سجاد(ع) به کمک آمد و گردان های المهدی(ع) و حضرت زینب(ع) برای توسعه ی عملیات وارد عمل شدند و تا ظهر روز 19 دیماه #نونی_اول با شهادت سردار شهید #حاج_غلام_کیانپور به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.
@alvaresinchannel
ساعت حدود 12 شب بود که رمز #عملیات_کربلای_5 پشت بیسیم اعلام شد
#رمز_عملیات_یازهراء(س) بود.
هنوز #بچه_های_تخریب با موانع پرحجم مقابل کمین های #دژ_شلمچه کلنجار میرفتند که درگیری از سمت راست و از طرف آبگرفتگی #بوبیان شروع شد و منورها بود که به آسمان میرفت وهمه جا مثل روز روشن شد.
آتش کینه دشمن سینه #غواصان_تخریب رو شکافت.
و خونشان آب شلمچه را رنگین کرد.
#معبر_حضرت_زهراء سلام الله علیها قفل شد.
همه در قرارگاه به تکافو افتادند و نگران تکرار #کربلای_4 دوباره.
اما حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به امداد آمد
و با حمله برق آسای #رزمندگان_لشگر_ده_سیدالشهداء_علیه_السلام از معبری که با هدایت بی بی دوعالم گشوده شد کمر دشمن شکست.
یاد همه شهدای این نبرد عاشورایی بخیر
@alvaresinchannel
#پیشواز_اربعین_1403
#من_هم_میایم
شما به #کربلا میروید و من آنجا با شما نماز خواهم خواند انشاءالله (امام خمینی)
این پیام روی پارچه مقابل صبحگاه #اردگاه_کوثر لشگر10 نصب شده بود.
✅ شب قبل ازکربلای ۵ فرمانده تخریب شهید زینال حسینی برای #تیمهای_غواصی که قرار بود #دژ_شلمچه رو بشکنند و بچه های مامور به گردان ها سخنرانی کرد. ابتدا کلیتی از عملیات و سختی هاش گفت و گفت : با توجه به عملیات قبل (کربلای4) که با مشکل مواجه شد احتمال زیاد داره که دشمن هوشیار باشه و مجبور باشیم زیر نور منورها و آتیش های سنگین با دشمن روبرو شویم
سید حسابی دل ها رو خالی کرد و این هم به این خاطر بود که اگر کسی آمادگی نداشته باشه بیرون بیاد.
اون شب آخرین جمله ای که امیدها رو به جمع برگرداند این بود.
گفت برادرها!!!
نقل قولی از امام عزیز به ما رسیده
ایشون فرمودند
به بچه های رزمنده بگویید که…
رزمنده ها شما به کربلا میروید
من هم می آیم
و آنجا با هم نماز میخوانیم
این جمله ای که سید فرمود همه رو به وجد آورد و اونجا با همه وجود شعار دادند
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی رو نگهدار.
راوی : جعفر طهماسبی
@alvaresinchannel
38 سال قبل در چنین روزها
#بگو_مگوی_دو_سردار
#شبهای_قدر_کربلای_5
فرماندهان تخریب و اطلاعات عملیات لشگر10
#شهید_حاج_سید_محمد_زینال_حسینی و
#شهید_حاج_غلامرضا_کیانپور
✅ در جلسه طرح مانور #عملیات_کربلای_5، که در آن جلسه فقط فرمانده گردانها حضور داشتند ، در مورد کیفت مواضع و موانع دشمن در #دژ_شلمچه بحث شد و فرمانده لشگر #برادر_فضلی به جزییات دقیق استحکامات و موانع دشمن در آبگرفتگی و دژ شلمچه اشاره کرد و همه فرماندهان با اشتیاق گوش میکردند، تا اینکه شهید سید محمد زینال الحسینی فرمانده گردان تخریب صحبت های آقای فضلی رو قطع کرد و با عصبانیت گفت: اینها همه کذب محض است. مگر میشود در این دژ نفوذ کرد و یا اینکه نیرو از این موانع عبور داد؛ چه کسی از موانع رد شده ؟
این کلام شهید زینال الحسینی با توجه به شناختی که فرماندهان از سوابق و دلاوری و نترسی ایشان داشتن فضای جلسه را به هم ریخت. #سید_می_گفت:
وظیفه #بچه_های_تخریب است که از موانع عبور کنند و اطلاعات موانع دشمن را گزارش کنند، در حالی که من میدانم کسی یک چنین جسارتی ندارد که از این همه موانع بگذرد!
کار به اینجا که کشید یک لحظه همه ساکت شدند و #شهید_حاج_غلام_کیانپور با صدای بلند به طوریکه همه متوجه شوند گفت: بنده خودم از #موانع_و_مواضع دشمن عبور کردم و پشت دژ را شناسایی کردم و #بچه_های_تخریب باید آمادگی لازم برای عبور از موانع رو داشته باشند.
نظرها همه به سمت حاج غلام برگشت. حاج غلام اصلاً در عمرش نگفته بود «من رفتم»، میگفت «بچهها رفتند». اینجا حاج غلام برای اینکه همه فرماندهان رو از نگرانی بیرون بیاره، گفت من خودم رفتم. و سر و صورت زخمی اش این حرف رو تائید میکرد.
حکایت حاج غلام به اینجا ختم نشد و #یک_شاه_کار دیگر هم رو کرد و آن این بود که گفت برای اینکه باور کنید من به #دژ_شلمچه رسیدم و از آن عبور کرده ام ، مقداری از خاک #دژ_شلمچه را هم داخل یک نایلون با خودم آوردم.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#زمان_کربلای_5_آمد
🔹 ساعت حدود 12 شب بود که رمز #عملیات_کربلای_5 پشت بیسیم اعلام شد
#رمز_عملیات_یازهراء(س) بود.
هنوز #بچه_های_تخریب با موانع پرحجم مقابل کمین های #دژ_شلمچه کلنجار میرفتند که درگیری از سمت راست و از طرف آبگرفتگی #بوبیان شروع شد و منورها بود که به آسمان میرفت وهمه جا مثل روز روشن شد.
آتش کینه دشمن سینه #غواصان_تخریب رو شکافت.
و خونشان آب شلمچه را رنگین کرد.
#معبر_حضرت_زهراء سلام الله علیها قفل شد.
همه در قرارگاه به تکافو افتادند و نگران تکرار #کربلای_4 دوباره.
اما حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به امداد آمد
و با حمله برق آسای #رزمندگان_لشگر_ده_سیدالشهداء_علیه_السلام از معبری که با هدایت بی بی دوعالم گشوده شد کمر دشمن شکست.
یاد همه شهدای این نبرد عاشورایی بخیر
@alvaresinchannel
#شبهای_کربلای_5
شبهای قدر
"این انقلاب است.انس با آن شما را وارسته میکند.
هرکس آن را فراموش کند نامش از اردوگاه انقلاب قلم خواهد خورد.
این خاطره ماندگار خونین حسینی را زنده نگه دارید"
امام خامنه ای
سی و هشت سال قبل چنین ساعاتی
#عملیات_کربلای_5
❇️ آخرین ساعات 18 دیماه سال 1365 و اولین ساعات روز 19 دیماه 1365 #دژ_شلمچه توسط رزمندگان #لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام شکسته شد
#یا_زهراء
@alvaresinchannel
#اولین_شهید
غواص شهید #تخریبچی
شهید علیرضا پیکاری
مسوول تیم معبر #عملیات_کربلای_5
❇️ شهید علی پیکاری و جمعی از بچه های تخریب لشگر10 زودتر از دیگر غواصان به کمین های دشمن مقابل #دژ_شلمچه رسیدند و مشغول باز نمودن معبر در موانع انبوه مقابل دژ شدند و با آتش کمین دشمن شهادت را در آغوش کشیدند.....
در ساعات اولیه روز 19 دیماه 1365 علی آسمانی شد.
@ALVARESINCHANNEL
#موقعیت_جغرافیایی
#عملیات_کربلای_5
محدوده عملیات غواصان و رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء(ع)
#دژ_شلمچه
#نونی_اول_و_دوم
#جاده_شلمچه_بصره
#پنج_ضلعی_شلمچه
روزگار وصل یاران یاد باد
@alvaresinchannel
#شبی_که_گردان_ما_به_دشمن_زد
#عملیات_کربلای_5
#تخریبچی_مامور
#گردان_امام_سجاد_علیه_السلام
#لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام
✍️✍️ راوی: #محمد_زارعکار
#عملیات_کربلای_5 ما مامور شدیم به #گردان_امام_سجاد(ع)لشگر 10 .
#فرمانده_گردان_امام_سجاد(ع) برادر عباس رنجی بود .
گردان ما پشتیبان #گردان_حضرت_علی_اکبر (ع) بود.
بنده به اتفاق برادر سلطانی به دسته ویژه که مسئوول آن #شهید_کشمیری بودند معرفی شدیم فرمانده گردان بعد از معرفی ما به برادر کشمیری گفت : این دو نفر #تخریبچی به کمک شما اومدن اگر میدان مین مشاهده نشد از اینها استفاده کن.
گردان ما از راهکار #لشکر_فجر وارد عملیات شد و ما منطقه رو کاملا توجیه بودیم . عملیات شروع شده بود و خبر میرسید که گردان #علی_اکبر نتوانسته از مقابل دژ وارد منطقه بشود و مواضعش رو بگیرد.
گردان ما وارد عملیات شد. معبر رو از قبل بچه های لشگر فجر زده بودند و ما از معبر اون ها عبور کردیم .
از شانه خاکی ضلع شمال کانال دشمن حرکت میکردیم که متوجه پرتاب نارنجک از طرف سنگر عراقیها شدیم که بلافاصله به بچه ها اعلام کردیم مواظب خودشان باشند . اول فکر کردیم قسمتی لز بچه های گردان علی اکبر هستند که توانسته اند در مواضع دشمن نفوذ کنند . با صدای بلند #رمز_شب رو گفتیم اما اونها به سمت ستون ما تیراندازی کردند به اتفاق بچه های دسته وارد کانال شدیم ماندیم خدایا چه کسی رو باید بزنیم البته ما بطور کامل نمیدونستیم که بچه های گردان علی اکبر نتونستن مواضعشون رو بگیرند من پیش خودم فکر میکردم این هایی که به سمت ما شلیک میکنند از سنگرهایی هستند که پاکسازی نشدند اما هر چه داخل کانال جلو میرفتیم هم آتش سنگین تر میشد و هم تعداد نیروهای دشمن اضافه میشدند.
شرایط سخطی بود فرمانده ها به بچه ها میگفتند تا مطمئن نشدید نیروهای دشمن هستند شلیک نکنید. کار به کندی جلو میرفت . این تعقیب و گریز تا صبح ادامه داشت تا اینکه کمی هوا روشن شد و ما مطمئن شدیم از گردان علی اکبر (ع) خبری نیست.
نیروهای دشمن مقابل ما پر تعداد بودند ودرگیری ها داخل کانال و بیرون خیلی نزدیک بود.
از دور دیدیم کسی سمت ما میاد و چند تایی هم بی سیم چی اطرافش هستند. نزدیک که اومد دیدیم #شهید_حاج_غلام_کیانپور #معاون اطلاعات_عملیات بود.
من جلو رفتم وطلبکارانه سووال کردم ؟؟؟ برادر کیانپور ما هرچه اومدیم جلو از گردان علی اکبر خبری نیست ؟ پس نیروهای اون ها کجا رو گرفتن.
حاج غلام ما رو کناری کشید و گفت : دیشب راهکار #گردان_علی_اکبر(ع) لو رفته بچه ها نتونستند دیشب مواضعشون رو بگیرند
حاجی گفت : اگر گردان #امام_سجاد(ع) دیشب عمل نمیکرد گردانهای دیگه ما آسیب جدی می دیدند .با مقاومتی که عراقیها در مقابل نیروهای ما داشتند واقعا کار برای بچه ها خیلی سخت شده بود
با حضور و راهنمایی های #شهید_کیانپور خاطر جمع شدیم که نیروی خودی مقابلمون نیست و هرچی هست نیروهای دشمن است.
عملیات پاکسازی منطقه 5 ضلعی شلمچه شدت گرفت و تا خورشید وسط آسمون میومد سایر گردان ها هم وارد معرکه شدند و #عملیات_کربلای_5 گسترش پیدا کرد وقبل از ظهر روز 19 دیماه #دژ_شلمچه توسط رزمندگان #لشگر_10_سیدالشهداء(ع) تسخیر شد .
🌿🌸
🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@alvaresinchannel
#شبی_که_گردان_ما_به_دشمن_زد
#عملیات_کربلای_5
#تخریبچی_مامور
#گردان_امام_سجاد_علیه_السلام
#لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام
✍️✍️ راوی: #محمد_زارعکار
#عملیات_کربلای_5 ما مامور شدیم به #گردان_امام_سجاد(ع)لشگر 10 .
#فرمانده_گردان_امام_سجاد(ع) برادر عباس رنجی بود .
گردان ما پشتیبان #گردان_حضرت_علی_اکبر (ع) بود.
بنده به اتفاق برادر سلطانی به دسته ویژه که مسئوول آن #شهید_کشمیری بودند معرفی شدیم فرمانده گردان بعد از معرفی ما به برادر کشمیری گفت : این دو نفر #تخریبچی به کمک شما اومدن اگر میدان مین مشاهده نشد از اینها استفاده کن.
گردان ما از راهکار #لشکر_فجر وارد عملیات شد و ما منطقه رو کاملا توجیه بودیم . عملیات شروع شده بود و خبر میرسید که گردان #علی_اکبر نتوانسته از مقابل دژ وارد منطقه بشود و مواضعش رو بگیرد.
گردان ما وارد عملیات شد. معبر رو از قبل بچه های لشگر فجر زده بودند و ما از معبر اون ها عبور کردیم .
از شانه خاکی ضلع شمال کانال دشمن حرکت میکردیم که متوجه پرتاب نارنجک از طرف سنگر عراقیها شدیم که بلافاصله به بچه ها اعلام کردیم مواظب خودشان باشند . اول فکر کردیم قسمتی لز بچه های گردان علی اکبر هستند که توانسته اند در مواضع دشمن نفوذ کنند . با صدای بلند #رمز_شب رو گفتیم اما اونها به سمت ستون ما تیراندازی کردند به اتفاق بچه های دسته وارد کانال شدیم ماندیم خدایا چه کسی رو باید بزنیم البته ما بطور کامل نمیدونستیم که بچه های گردان علی اکبر نتونستن مواضعشون رو بگیرند من پیش خودم فکر میکردم این هایی که به سمت ما شلیک میکنند از سنگرهایی هستند که پاکسازی نشدند اما هر چه داخل کانال جلو میرفتیم هم آتش سنگین تر میشد و هم تعداد نیروهای دشمن اضافه میشدند.
شرایط سخطی بود فرمانده ها به بچه ها میگفتند تا مطمئن نشدید نیروهای دشمن هستند شلیک نکنید. کار به کندی جلو میرفت . این تعقیب و گریز تا صبح ادامه داشت تا اینکه کمی هوا روشن شد و ما مطمئن شدیم از گردان علی اکبر (ع) خبری نیست.
نیروهای دشمن مقابل ما پر تعداد بودند ودرگیری ها داخل کانال و بیرون خیلی نزدیک بود.
از دور دیدیم کسی سمت ما میاد و چند تایی هم بی سیم چی اطرافش هستند. نزدیک که اومد دیدیم #شهید_حاج_غلام_کیانپور #معاون اطلاعات_عملیات بود.
من جلو رفتم وطلبکارانه سووال کردم ؟؟؟ برادر کیانپور ما هرچه اومدیم جلو از گردان علی اکبر خبری نیست ؟ پس نیروهای اون ها کجا رو گرفتن.
حاج غلام ما رو کناری کشید و گفت : دیشب راهکار #گردان_علی_اکبر(ع) لو رفته بچه ها نتونستند دیشب مواضعشون رو بگیرند
حاجی گفت : اگر گردان #امام_سجاد(ع) دیشب عمل نمیکرد گردانهای دیگه ما آسیب جدی می دیدند .با مقاومتی که عراقیها در مقابل نیروهای ما داشتند واقعا کار برای بچه ها خیلی سخت شده بود
با حضور و راهنمایی های #شهید_کیانپور خاطر جمع شدیم که نیروی خودی مقابلمون نیست و هرچی هست نیروهای دشمن است.
عملیات پاکسازی منطقه 5 ضلعی شلمچه شدت گرفت و تا خورشید وسط آسمون میومد سایر گردان ها هم وارد معرکه شدند و #عملیات_کربلای_5 گسترش پیدا کرد وقبل از ظهر روز 19 دیماه #دژ_شلمچه توسط رزمندگان #لشگر_10_سیدالشهداء(ع) تسخیر شد .
🌿🌸
🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@alvaresinchannel
#تخریبچی_غواص
#شهید_جانباز_حجت_الاسلام_سید_مهدی_تقوی
#شب_عملیات_کربلای 5 سید لباس غواصی پوشید و با بقیه #تخریبچیهای لشگر10 سیدالشهداء(ع) به آب زدند.اون شب تاریک وظلمانی خطر کردند و مقابل دژ شلمچه به موانع تو در توی دشمن رسیدند.عملیات با نام حضرت زهراءسلام الله علیها شروع شد.
سید مهدی و بقیه #بچه_های_تخریب در انبوهی از سیم خادرار و میدان مین گرفتار شدند.
آتش از زمین و آسمان میبارید. رزمندگان گردان علی اکبر علیه السلام هم به کمک آمدند و با جانفشانی رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام #دژ_شلمچه شکسته شد.#غواص_تخریبچی_سید_مهدی_تقوی از ناحیه دست وکتف و سر به شدت مجروح شد.سید جزء اولین کسانی بود که در #شلمچه زخم بر تنشان نشست.البته سید برای شهادت رفته بود اما شهادت روزی او نگردید.این روزها درد زخم های جبهه سراغش آمده بود و مضافا احساس دلتنگی میکرد.
و القصه #تخریبچی_جانباز
#غواص_شهید_حجه_الاسلام_سید_مهدی_تقوی در 17 خرداد 1396 مصادف با دوازدهمین روز از ماه مبارک رمضان و با زبان روزه به دست اشقیا به شهادت رسید.
روحش شاد
خلعت زیبای شهادت بر قامت فرزند زهرای اطهر مبارکباد
🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#خاطرات_شهید
#حجت_الاسلام_سید_مهدی_تقوی
#غواص_خط_شکن_عملیات_کربلای_5
💐🌷#از_مدرسه_تا_گردان_تخریب
بعد از اينكه سال دوم دبيرستان را قبول شدم به سركار رفتم بعد از 45 روز آن كار راترك كردم و به #جبهه رفتم و من چون متولد 1349 بودم، نمي گذاشتند و براي همين در فتوكپي شناسنامه دست كاري كردم و ما را به #گردان_حضرت_علي_اكبر(ع) معرفي كردند .
در #پادگان_وليعصر(ع) تهران كه مي خواستند ما را تقسيم بكنند، يكي از نماينده هاي #گردان_تخريب به آنجا آمده بود و از ماموریت #بچه_های_تخریب در جبهه گفت و من داوطلب اعزام به تخریب شدم
به گردان تخريب رفتم و همان اول با معاون گردان صحبت كردم كه وقتي مدرسه ها باز شد من بايد بروم و او هم قبول كرد و من 45 روزي ماندم و با بچه ها انس گرفتم واحتياجات جبهه و خودم را ديدم و بالاخره قسمت اين بود كه ما آنجا بمانيم.
در آنجا كلاس هاي آشنائي با مين مي گذاشتند و كلاسهاي آر پي جي و تيراندازي هم داشتيم #عمليات_كربلاي_2 شروع شد و ما به منطقه رفتيم ولي قسمت نبود كه در این عمليات شركت كنيم و بعد از عمليات يكسري از بچه ها را به مشهد بردند بعد از اينكه از مشهد آمديم گردان براي بچه ها آموزش گذاشت و مادر آن شركت كرديم و تا اينكه قرار شد #عمليات_كربلاي_5 شروع بشود و يكسري از بچه ها را بردند كه #غواصي ياد بگيرند و من هم رفتم و 10-15 روز بيشتر طول نكشيد و آماده عملیات شدیم.
در #شب_عملیات_کربلای_5 به عنوان #غواص_تخریبچی به گردان #حضرت_علي_اكبر_علیه_السلام مامور شدیم.
معبر ما به نام #فاطمه_زهراء (س) بود.
شب عملیات قبل از ما تعدادی از #بچه_هاي_تخريب جلو رفته بودند تا موانع رو بشکافند و معبر برای عبور غواصان ایجاد کنند.
قبل از رسیدن گروهانی که ما همراهش بودیم عملیات لو رفت. 8 رده سیم خاردار جلوی ما بود و هر رده باز 8 رديف سيم خاردار داشت كه 4 تا روي آب و 4 تا زير آب ، و يكسري از مين ها هم زیر آب بودكه يكي از بچه ها ، پايش روي مين رفت و شهيد شد.
از طرف فرماندهي گردان فرمان رسيد كه به هر نحوي هست بقیه #بچه_هاي_تخريب راه را باز كنند حتي اگر بايد روي سيم خاردار بخوابند به علت آتش دشمن تعدادی از بچه ها شهید و مجروح شده بودند .
قرار شد برای حمله به دشمن و رسیدن به #دژ_شلمچه در گروه های 5 و 10 نفره با استفاده از #آر_پی_جی به دشمن حمله کنیم و از موانع عبور کرده و به دژ برسیم.
يكي از بچه هاي #اطلاعات_عمليات جلوی ستون قرار گرفت و يكي از #بچه_هاي_تخريب پشت سر او و من هم پشت سر ايشان و چند نفر ديگر هم پشت سر من ایستادند و به یک ستون حرکت کردیم برای عبور از موانع.
هنوز چند متری نرفته بودیم که آتش دشمن به سمت ما قفل شد و در یک لحظه با تیر اندازی دشمن داخل آب برادر اطلاعات عمليات شهيد شد و نفر جلوی من هم که از بچه های خودمون بود تير به سرش خورد و شهيد شد. من سر ستون بودم و مسیر رو ادامه دادم هرچه جلو میرفتم آتش تیربارهای دشمن سنگین و دقیق تر میشد تا جایی رسیدیم که پشت سرم رو نگاه کردم و دیدم کسی نیست. تعدادی مجروح و شهید شده بودند و همان لحظه هم احساس کردم دست چپم سنگین شد. تیر به دستم خورده بود . دیدم دستم دیگه کار نمیکنه و خودم رو روی آب سر دادم تا به خاکریزی که سمت راست معبر بود و پای یکی از مجروحین رو هم گرفتم و به خاکریز چسبیدیم. چند ساعتی گذشت. هوا به شدت سر بود و خون زیادی از ما رفته بود و همه ی وجودمان رو سرما گرفته بود.
تیم های #غواصی که جلو رفته بودند داشتند برمیگشتند. دستور رسیده بود که غواص ها عقب بیایند.
اونها به داد ما رسیدند و کمک کردند و ما ما را روي آب هل دادند و قايق آمدند و ما سوار شديم .
ما رو با آمبولانس به اهواز و از آنجا هم به مشهد اعزام شدیم و در بیمارستان مشهد ادامه عمليات را از تلويزيون نگاه كرديم.
45 روز دستم توي گچ بود و بعد از طی شدن ایام درمان مجددا به #گردان_تخریب برگشتم و برای عملیات بعد اعلام آمادگی کردم .
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel