سی و هفت سال گذشت
طلبه و تخریبچی شهید حسین شعبانی
شهادت: جزیره مجنون
27 خرداد ماه 65
✅اواخر خرداد ماه سال 65 بود . دشمن در #جزیره_مجنون_جنوبی تحرکاتی داشت و به #تیپ_سیدالشهداء_علیه_السلام ماموریت دادند که با دشمن مقابله کند.. #بچه_های_تخریب هم مامور شدند برای جلوگیری از تحرکات دشمن #پد_مرکزی_جزیره جنوبی خیبر رو #منفجر کنند.
و#تخریبچی_شهید_حسین_شعبانی در این ماموریت به شهادت رسید.
@alvaresinchannel
#دعوا_وسط_میدون_مین
برای چی؟؟؟؟؟؟ #برای_چتر_منور
🔷اینجا منطقه عملیاتی فکه است همونجا که رزمندگان لشگر 10 در اردیبهشت ماه سال 1365 با انجام عملیات سیدالشهداء(ع) دشمن را سرکوب کردند.دشمن در این منطقه میدان مین وسیعی احداث کرده بود و بچه های تخریب ل10 ماموریت پاکسازی میدان مین رو داشتند. شی عملیات دشمن بعثی برای روشنایی منطقه درگیری منورهای زیادی زده بود و این گلوله ها داری چتر سفید رنگی بود که بچه ها دوست داشتن به یادگاری داشته باشن..و حالا این ها وسط میدون مین سر چتر منور دارن کشتی میگیرن.
ازسمت راست
✅ #شهید_حسین_شعبانی
✅ #شهید_عباس_بیات
حاج علی روح افزار
احمدخسروبابایی
قاسم مقیسه
ماه رمضان سال 65
@alvaresinchannel
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🌾
#27_خرداد
🍂🍂 سالروز تشکیل #جهاد_سازندگی
به فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت #امام_خمینی(ره) گرامی باد
🌹 @alvaresinchannel
با سلام و احترام
از شما راوی دفاع مقدس دعوت میشود
در جلسه راویان دفاع مقدس استان البرز حضوربهم رسانید
زمان : شنبه ۱۴۰۲/۳/۲۷
راس ساعت : ۱۶ الی ۱۹
مکان : بعد از بازار ملاصد کانون بسیج جوانان شهید سبحانی سنگر
حمید پارسا
🔼 برنامه تلویزیونی « روشنایی راه »
با موضوع : بررسی نکات مهم بیانات مقام معظم رهبری در ۱۴ خرداد ۱۴۰۲
با حضور برادران دکتر زمانی و آقای امیدیان
✅ مشاهده برنامه
"https://telewebion.com/embed/episode/0x70afe1f"
کرج مهمان دارد ...
پایان چهل سال چشم انتظاری
مراسم استقبال از شهید دفاعمقدس
#شهید_عیسی_شجاعی
دوشنبه ۲۹ خرداد ساعت ۱۶:۳۰
میدان شهدا بسمت امامزاده حسن(ع)
💠 @bank_aks
🍂 بچههای جهاد
خاطرات سردار جهادگرحاج احمد پیری
فرمانده گردان ۲۲ ذوالفقار
ستاد پشتیبانی مهندسی جنگ جهاد سازندگی استان زنجان
•┈••✾○✾••┈•
🔹 عملیات خیبر
قرارگاه خاتم الانبیاء به قرارگاه مرکزی و حمزه جهاد ابلاغ کرد که جاده ای می خواهیم که تثبیت شده باشد و دشمن نتواند آن را منهدم کند. حاج جاننثار به آنجا رفته بود. ایشان آمد و این را ابلاغ کرد. باید در داخل هور جاده ای به طول ۱۴ کیلومتر و در عرض حداقل ۲۰ متر احداث می کردیم تا دستگاه های سنگین بتوانند از روی این جاده بروند و بیایند. همچنین باید در دو طرف جاده، خاکریز و جان پناه برای حفاظت از شلیک دشمن ایجاد می کردیم که یک متر هم بالاتر از آب باشد. با در نظر گرفتن این مشخصات و شیب معقولی که باید داشته باشد. قاعده آن هم می بایست ۲۵ یا ۲۶ متر باشد. این جاده حداقل به دو میلیون متر مکعب خاک نیاز داشت که تهیه آن کار چندان ساده ای نبود.
برای طراحی و احداث جاده و پیش بینی عملیات اجرایی، جلسات متعددی در قرارگاه تشکیل شد. در ابتدا کار را خیلی آسان گرفتند. چون فرماندهی این کار با قرارگاه مرکزی بود پیشنهاد کردند که برویم و هرچه قدر که می توانیم آهن های قراضه، تانک ها و بولدوزرهای سوخته، پی ام پی و کمپرسی های منهدم شده را از بیابان های اهواز و خوزستان جمع کنیم، بیاوریم و داخل هور بریزیم و رویش را هم با خاک بپوشانیم.
همه نیروها و امکانات قرارگاه مرکزی، قرارگاه حمزه و قرارگاه کربلا بسیج شدند. رفتند و هرچه در دشت خوزستان بود، بار زدند و آوردند. همه آنها را که ریختیم، بیشتر از صد متر نتوانستیم جلو برویم. این گزینه منتفی شد. باید به دنبال خاک می رفتیم. اما خاک معمولی با آب سازگاری نداشت. خاک منطقه هم به عمق یکی دو متر از جنس ماسه و بسیار ریز بود و هرچه می ریختیم در هور گم می شد. قرار شد ماسه سنگ های شمال سوسنگرد و تپه های الله اکبر را امتحان کنیم. بچه ها نمونه هایی آوردند. آن موقع آقای محمدهادی مقدم، مسئول مهندسی قرارگاه کربلا مریض بود و در داخل قرارگاه استراحت می کرد. با حاج جان نثار و آقای کریم نیکجو رفتیم و ایشان را در بستر بیماری ملاقات کردیم. نمونه هم بردیم. گفتیم که شاید بهترین مصالح همین باشد و دوام بیاورد. البته تا به حال امتحان نکرده بودیم. ایشان هم با حال ناخوششان تایید کرد و گفت که به امتحانش می ارزد.
ادامه 👇👇👇
•┈••✾○✾••┈•
#جهاد_سازندگی
#خاطرات
#خیبر
🍂 بچههای جهاد
خاطرات سردار جهادگرحاج احمد پیری
فرمانده گردان ۲۲ ذوالفقار
ستاد پشتیبانی مهندسی جنگ جهاد سازندگی استان زنجان
•┈••✾○✾••┈•
🔹 عملیات خیبر
تمام امکانات ترابری قرارگاه مرکزی و هرچه امکانات و ادوات مهندسی چهار گردان قرارگاه حمزه مانند لودر، بولدوزر و کمپرسی داشتیم، بسیج کردیم و شبانه سراغ آن کوه ها رفتیم. بولدوزرها دپوی خاک ها را شروع کردند و لودرها مشغول بارگیری شدند. شب تا صبح آوردیم و داخل هور ریختیم. صبح برای کنترل عملیات شبانه مان رفتیم تا ببینیم که ثمری داشته یا نه. دیدیم آثاری از ماسه سنگ ها نیست و نتیجه کار تقریبا صفر بود. کاملا مستاصل شدیم.
با دوستان نشستیم و هم فکری کردیم.
تنها راه این بود که خاک رس پیدا کنیم. در آن شرایط، هیچ خاکی به غیر از خاک رس جواب نمی داد. اما خاک رس را در بیابان خوزستان از کجا باید پیدا می کردیم. مانده بودیم که چه کار کنیم. هیچ چیز به ذهنمان نمی رسید. اما خدا به قلب یکی از بچه ها الهام کرد که همانجا زمین را بکنید. گفتیم که اینجا فقط ماسه هست، رس کجا بود!
قرار شد هر گردان، تیمی را برای جستجوی معدن رس بگمارد. شیوه هم این گونه بود که بولدوزر را می بردیم، ریپر می زدیم و ماسه های بادی را دپو می کردیم. ناگهان در زیر آن ماسه بادی روان، رس سرخ رنگی نمایان شد. امتحانش کردیم و دیدیم بسیار عالی است. خوشبختانه اکثر بچه ها هم که برای ماموریت شناسایی رفتند. به معادن رس رسیدند. باور کردنی نبود. در تمام دشت به وسعت چندین کیلومتر مربع، هر چقدر که نیاز داشتیم، شاید هزار برابر نیازمان در دل خاک منطقه، خاک رس موجود بود. گفتیم بهتر است نزدیک ترین نقطه را که به جهت ترابری اقتضاء می کند، انتخاب کنیم. از آن طرف هم فرجه زمانی بسیار کمی داشتیم. باید این جاده را به سرعت می ساختیم تا بتوانیم برای مواقع پدافندی تثبیت کنیم . کار عادی هم نبود. باید زیر حجم سنگین آتش راه سازی می کردیم. از اولین روز هم اسم جاده را جاده سیدالشهدا گذاشتیم.
بعد از کشف معادن رس، بچه ها از خوشحالی سر از پا نمی شناختند.
•┈••✾○✾••┈•
#جهاد_سازندگی
#خاطرات
#خیبر