eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
275 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3هزار ویدیو
278 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
17.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸صفر تا صد مشخصات کپسول زیستی فضایی کشور/ استارت دوباره برنامه اعزام انسان به فضا و اکتشافات فضایی این کپسول زیستی ۵۰۰ کیلوگرمی در راستای تحقق نقشه راه طرح اعزام انسان به فضا به دست دانشمندان ایرانی طراحی و ساخته شده است با موفقیت به ارتفاع ۱۳۰ کیلومتری زمین پرتاب شد.
🍃مهمان حبیب خداست🍃 🔵شما بیا و قضیه گلوله خمپاره شصت داخل بازوی رزمنده دوران دفاع مقدس را برای جوانان امروز توجیه کن .تا سند تصویری نشان ندهی کسی قبول نمیکند تیری که با صدای سوتش همه سنگر میگیرند صاف به درون بازوی رزمنده آذری زبان میرود و ایشان تنها لبخند میزند و میگوید مهمان حبیب خداست حتی اگر گلوله خمپاره شصت باشد.
12.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵راز عکس بالا را از زبان آقای فرید محمد صالحی رزمنده آذری بشنوید.
🔷عکسی ماندگار از بازویی که با یک عمل جراحی موفق، گلوله خمپاره ی شصت از آن خارج می شود.
🍂 طنز جبهه " سهیل " •┈••✾✾••┈• 🔸 یادش بخیر، ماموریت ماووت ....روز سوم یا چهارم بود، وسط روز آتش بسیار سنگین خمپاره ها نفس گیر شده بودند. جرات دستشویی رفتن هم نداشتیم. من و آقای معینیان و صالح زاده و...... توی سنگر فرماندهی نشسته بودیم. سنگر بغلی ما یه دسته ذخیره از گروهان نجف بودند. توی اون آتیش سنگین که هیچکس جرات بیرون رفتن نداشت ، یهویی یه اعجوبه و عتیقه زیرخاکی که همه گردان دوستش داشتن و از همه به زور هم که شده یادگاری می‌گرفت...... بعععععله جونم بگه واستون آقا سهیل یادگاری که القاب دیگری هم داشت.... یهویی از سنگر پرید توی سنگر ما و نفس نفس زنان هی می گفت... آقای معینیان..... آقای معینیان.... آقای معینیان..... و بچه ها هم که ترس ورشون داشته بود مرتب می‌گفتن: سهیل چی شده؟ سهیل چی شده؟ همه فقط به یه چیز فکر می کردند.... سنگر رفته تو هوا و سهیل زنده مونده و اومده که کمک ببره یه دفعه نفس عمیقی کشید و بعد از سکوت بچه ها گفت: آقای معینیان چای میخوای؟😄😄😄 و همه افتادن به جونش😄😄😄 امان از چای خورهای معتاد واقعا توی اون فضای سنگین و نفسگیر وجود اون بچه ها نعمت بود.        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این سهم تمومی نداره! 🔹 خاطره ای از شهید غلامرضا اعتباریان
مادرشهیدمیگفت: من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم 🌹مادر شهید: پسرم یوسف بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر برگشت کوموله ها ریختند و یوسف رو دستگیر کردند ، گفتند به خمینی توهین کن یوسف این کار رو نکرد.به من گفتند توهین کن. 👈گفتم چنین کاری نمیکنم. گفتند: بچه ات رامیکشیم بازهم قبول نکردم.پسرم رو بستند به گاری و جلو چشمم سر از تنش جدا کردند و با ساطور دست ها و پاهاش را قطع کردند، شکمش را پاره کردند و جگرش را درآوردند گفتندبه خمینی توهین کن بازم توهین نکردم من رو با جنازه تکه پاره شده پسرم در یک اتاق گذاشتند و در رو قفل کردند ؛بعداز ۲۴ ساعت در را باز کردند گفتند: باید خودت پسرت را دفن کنی.گفتم : من طاقت ندارم خاک روی سر پسرم بریزم گفتند:دستانت را میبندیم پشت ماشین و تو روستاها میگردانیم شروع کردم با دستان خودم قبر درست کردن، با گریه میگفتم: *یافاطمةالزهرا، یا زینب کبری. انگار همه عالم کمکم میکردند برای حفر قبر پسرم. دلم گرفت، آخه پسرم کفن نداشت که جنازه اش را کفن کنم گوشه ای از چادرم را جدا کردم و بدن تکه تکه پسرم را گذاشتم داخل چادر. فقط خدا خودش شاهد هست که یک خانم چادری بالای قبر ایستاده بود و به من دلداری میداد و میگفت: صبر داشته باش و لا اله الا الله بگو. کنار قبرش نشستم و با دستان خودم یواش یواش رو صورت یوسفم خاک ریختم.. به همین خاطر من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم. به راستی مثل کوه پای نظام جمهوری اسلامی و امام خمینی (ره) ایستادندما چه قدر پای ارزش هایمان خصوصا پای ولایت فقیه ایستاده ایم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌷 از تیری که به کتفش خورده بود، درد جانکاهی برایش مانده بود. یک روز که داشت از انبارهای لشکر بازدید می‌کرد، چند جوان بسیجی را دید که با حاج امرالله، مسئول انبار، داشتند بار یک کامیون را خالی می‌کردند. وقتی حاج امرالله، مهدی را می‌بیند که کناری ایستاده، خطاب به او می‌گوید: آهای جوان، چرا ایستاده‌ای و ما را تماشا می‌کنی؟ تا حالا ندیده‌ای بار خالی کنند؟ یادت باشد آمده‌ای جبهه که بار خالی کنی. مهدی گفته بود: بله؛ چشم. بعد، گونی‌های سنگین را روی آن کتف دردخیز انداخت و کمک کرد. بعد از چند ساعتی که حاج امرالله را متوجه می‌کنند که این جوان، کسی جز فرمانده لشکر نیست، به عذرخواهی جلویش می‌ایستد. مهدی باکری فقط می‌گوید: حاج امرالله، من یک بسیجی‌ام. به نقل از کتاب
💎سلسله برنامه های از«مقتل تا مدفن» / / ✅به همت کمیته خادمین شهدا نواحی و شهرستانهای استان 🗓پنجشنبه ۱۶ آذرماه ۱۴۰۲ 📩 برنامه ها درحال بروز رسانی است ❣کمیته‌خادمین‌شهدا🌱 https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f «اگه با محتوا موافقین، پس لطفاً» ♡    ❍ㅤ      ⎙      ⌲ ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ    ˢᵃᵛᵉ     ˢʰᵃʳᵉ
🎨 | 《 محسن وزوایی 》 والله قسم وقتى کمى از فشار کارم کم مى‌شود در خود احساس ضعف و کوچکى مى‌کنم. آخر میدانید اى امت شهیدپرور ایران امروز در شرایطى هستم که لحظه‌اى غفلت، خیانت به اسلام و قرآن است. 🆔 @Rahianenoor_News
اگر می‌خواهید نذری کنید فقط گناه نکنید. مثلاً نذر کنید یک روز گناه نمی‌کنم هدیه به آقا صاحب‌الزمان(عج) از طرف خودم. یعنی از طرف خودتان عملی را برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) انجام می‌دهید، که یکی از مجرب‌ترین کارها برای آقاست. 🔰از وصیتنامه شهید مدافع حرم مجید سلمانیان 🆔@Isaar_Mag
امام خامنه‌ای: بنظر من دانشجوی موفق کسی است که: خوب درس بخواند، خوب تهذیب اخلاق بکند، وخوب ورزش بکند 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 ۱۶ آذر ماه روز دانشجو مبارک یاد همه شهدا گرامی وراهشان پررهرو 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
📹 ۱۶ آذر در کشورمان روز دانشجو نامگذاری شده؛ در واقع این روز، به یاد ۳ دانشجویی است که در اعتراض به دیدار رسمی نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا با شاه پهلوی آنهم چندی پس از کودتای ننگین آمریکایی ۲۸ مرداد، توسط رژیم ستمشاهی به شهادت رسیدند یادشان گرامی وراهشان پررهرو وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🔺️ رهبر انقلاب: ، تقریباً چهار ماه بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاده؛ یعنی بعد از و آن اختناق عجیب. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیس جمهور آمریکا بود، آمد ایران. به عنوان اعتراض به آمریکا، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات میکنند، که البته با سرکوب مواجه میشوند و سه نفرشان هم کشته میشوند. حالا ۱۶ آذر در همه‌ی سالها، با این مختصات باید شناخته شود. ۱۶ آذر مال دانشجوی ضد نیکسون است، دانشجوی ضد آمریکاست، دانشجوی ضد سلطه است. ۱۳۸۷/۰۹/۲۴ 🏷 ‏🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh
ولی یادم میاره که یکی مثل "شهید محسن وزوایی" دانشجوی نخبه رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف برای دفاع از خاک کشورش درس و دانشگاه رو ول کرد و سال ۶۱ خون پاکش به زمین ریخت تا ما امروز تو امنیت و آسایش دنبال ویزای تحصیلی اونور آب باشیم! @rezatofaniyan
هدایت شده از آلبوم خاطرات
🔼از سمت راست : ۱. حسین خالقی ۲. 🌹 شهید اسلامیت ۳. ۴. ۵. 🌹 شهید موحد دانش
هدایت شده از آلبوم خاطرات
شهید حسین اسلامیت (فرد میان تصویر) در خانواده ای مرفه، برخوردار و نخبه پرور پرورش یافت. در کودکی به مدرسه علوی رفت. دبیرستان را در هدف خواند. (از مدارس خوب و سطح بالای علمی تهران) عمویش در آلمان، تاجر فرش بود و اصرار به آمدن او به اروپا برای ادامه تحصیل داشت که خانواده بدلیل محیط نامناسب غرب مخالفت کردند. سال ۵۷ به جمع انقلابیون پیوست و با شروع غائله کردستان و جنگ تحمیلی در صحنه های مختلف حضور فعال داشت. رزمنده مومن و مخلص تیپ حاج احمد متوسلیان در طی عملیات آزادسازی خرمشهر، آسمانی شد.🕊🕊 او در این زمان، معاون علی موحد دانش در گردان حبیب بن مظاهر (تیپ ۲۷) بود دوران دفاع مقدس
هدایت شده از آلبوم خاطرات
حسین اسلامیت(بالای تصویر) در جمع یاران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقل قول شهید حسین اسلامیت از زبان حاج آقا پناهیان (زمانی که نیروی گردان حبیب بود/ دوران جنگ تحمیلی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔼 مثلاً جنگ نیست... مثلاً درد نیست... مثلاً دشمنمون این همه نامرد نیست... مثلاً درد نیست...
🌷 حسین خرازی، از نخستین روزهای جنگ در کردستان حاضر بود و همراه رزمندگان، خود را به جنوب رساند تا جلو پیشروی ارتش بعثی عراق را سد کند. او تا آخرین لحظات عمر، جز روزهای مختصری که به اصفهان می‌رفت، در جبهه‌ها حضوری فعال داشت و لشکر امام حسین را فرماندهی می‌کرد. در طول این مدت، بیش از سی بار مجروح شد؛ ولی در پاسخ یکی از خبرنگاران که با اصرار از او می‌خواست خاطراتش را بگوید، تنها لبخندی زد و گفت: چیزی ندارم. از برادران دیگر بپرسید. بعد به برادری که کنارش بود، اشاره کرد و گفت: ایشان، مهندس است و خیلی برای جنگ کار کرده؛ از او بپرسید. آن رزمنده هم در مقابل دریای عظمت خرازی، تنها سکوت کرد و سر به زیر انداخت. به نقل از کتاب
47.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-📹 مستند | شنود در دفاع مقدس روایت شنود از ارتش عراق و صدام در بغداد در هشت سال جنگ تحمیلی 🎞 بهمراه تصاویر کمتر دیده شده از اتاق شنود ایران در زمان جنگ و مکالمات ضبط شده بیسیم ارتش عراق ┄┅☫🇮🇷 دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایات تکان دهنده از شهدا ایکاش کمی مثل شهدا بودیم جزیره هاداره سقوط میکنه رشادت بیسیم چی با یک دست 🎙راوی : آقای احمدیان ‍‌
⚪️ جنگال رمز جنگ 🔹 قسمت اول قرار بود هرکدام از ما 5 دقیقه حرف بزنیم و وضعیت آبادان و شرایط واقعی منطقه را به حضرت امام (ره) گزارش بدهیم. من هم با عصا رفتم اما وقتی وارد اتاق ملاقات شدم حضرت امام فرمودند «یک صندلی برای ایشان بیاورید.» ولی من... به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، یحیی نیازی مجری تاریخ شفاهی سردار دکتر علی‌اصغر زارعی به مناسبت درگذشت ایشان با اشاره به جنگال و نقش سردار زارعی در این حوزه نوشته است: ارتباطات مخابراتی و الکترونیکی به‌منزله سلسله اعصاب سیستم فرماندهی و کنترل جنگ نقش بسیار تعیین کننده‌ای بر صحنه نبرد دارد، درعین‌حال می‌تواند مسیری برای نشت و هدر رفت اطلاعات بوده و فعل‌وانفعالات صحنه‌های نبرد را خواسته یا ناخواسته در اختیار دشمن قرار دهد. بر این اساس «جنگ الکترونیک» در ارتش‌های دنیا شکل گرفت تا از این ظرفیت ارتباطی استفاده نموده و علاوه بر کسب اطلاعات از ارتباطات دشمن در صورت لزوم عملیات اختلال، جهت‌یابی و قطع ارتباط را نیز انجام داده و در مقابل با انجام جنگ ضدضد الکترونیک مانع دسترسی طرف مقابل به اطلاعات خودی گردد. به همین دلیل امروزه موضوع جنگ الکترونیک از عناصر تأثیرگذار و کلیدی نبردهای جهانی و منطقه‌ای به‌حساب می‌آید. در دوران دفاع مقدس درحالی‌که جمهوری اسلامی ایران با تنگناهاي بی‌شماری در حوزه‌های مختلف روبه‌رو بود و دشمنان این مرزوبوم راه هرگونه استفاده از فن‌آوری‌های نوین را بر ایران بسته بودند، ابتکارات و خلاقیت‌ها توانست عملکردی را بجای بگذارد که دنیا را به حیرت وا دارد. یگان جنگ الکترونیک سپاه که اختصاراً «جنگال» نامیده می‌شود، ازجمله ابتکاراتی است که علاوه بر تأثیر تعین کننده در زمان جنگ، اکنون نیز یک تجربه قابل‌اتکا برای برون‌رفت از مشکلات موجود به‌ویژه در حوزه‌های فن‌آوری و ارتباطات می‌باشد. زمانی که صدام از سوی شرق و غرب و به سرکردگی آمریکا، حمایت می‌شد و 14 گردان جنگ الکترونیک از بهترین تجهیزات مورداستفاده ناتو (ساخت کشور انگلستان) را در اختیار او قرار داده شد، نیروهای ایران در حوزه فن‌آوری‌های نوین با دست‌خالی و در میان شدیدترین تحریم‌های تسلیحاتی و محاصره اقتصادی توانستند به یک اقدام ماندگار و مؤثر دست‌زده و بر تکنولوژی پیش رفته دشمن فائق آیند. ایده تأسیس یگان جنگال سپاه زمانی به وجود آمد که دست‌اندرکاران این حوزه متوجه شدند باید کار را از یک شنود ساده به سطح بالاتری از دانش فنی ارتقاء دهند و یگان عملیاتی «جنگ الکترونیک» را با همه مشخصه‌هایش راه‌اندازی کنند. تجهیزات موردنیاز نیز عموماً از وسایل به غنیمت گرفته شده از دشمن تأمین‌شده بود؛ یعنی جنگال سپاه توانست با استفاده از تجهیزات غربی در اختیار صدام، سیگنال‌های مورد نیاز را شناسایی کرده و به فراخور شرایط صحنه نبرد از محتوای مکالمات آن‌ها استفاده نموده و یا در صورت لزوم ارتباطات او را قطع یا مختل نماید. اقدامی که در یک تلاش مجاهدانه با کشف الگوریتم رمز دستگاه‌های مدرن و پیشرفته شرکت راکال انگلستان به ثمر رسید و نهایتاً بی‌آنکه دشمن متوجه شود، رمز دستگاه‌های پیشرفته‌اش به‌وسیله فرزندان امام امت شکسته و رحمت واسعه خداوند نصیب رزمندگان اسلام شد. به‌نحوی‌که پس‌ازاین اقدام، همواره ارتباطات دشمن در دسترس نیروهای خودی بوده و هرگونه فعل‌وانفعالات آن‌ها رصد اطلاعاتی شده است. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در راستای انجام رسالت تاریخ‌نگاری مستدل و مستند؛ برای بازخوانی و واکاوی حوادث مهم جنگ الکترونیک در دفاع مقدس گفتگو با سردار سرتیپ پاسدار دکتر علی‌اصغر زارعی از مسئولان ارشد و از تأثیرگذاران تشکیل و توسعه یگان جنگال سپاه در دفاع مقدس از 25 دی‌ماه 1397 شروع و طی حدود 2 سال و 22 جلسه گفتگوی فعال به زوایای پیدا و پنهان این یگان مهم پرداخته است. حاصل این گفتگو در قالب تاریخ شفاهی آماده چاپ آماده است و گوشه‌ای از نقش برجسته‌ی این سردار برومند سپاه اسلام و رزمندگان جنگال را در تاريخ پرافتخار دفاع مقدس ثبت و ضبط و به نسل آینده منتقل نماید. در ادامه به فرازهای کوتاهی از متن کتاب «رمز جنگ» اشاره می‌شود: ملاقات با امام خمینی (ره): «وقتی در خرمشهر مجروح شدم و برای مداوا به تهران آمدم، مرحوم آقای جمی با دفتر حضرت امام هماهنگ کرد که تعدادی از مسئولان آبادان با امام ملاقات کنند. برای همین آقای ده‌دشتی، شهید جهان‌آرا، آقای رشیدیان، آقای حیاتی‌مقدم و آقای رکن‌الدین جوادی از سپاه آبادان به منزل ما در تهران آمدند و گفتند «هماهنگ شده که فردا به ملاقات حضرت امام (ره) برویم.» آن زمان آقا محسن رضایی مسئول اطلاعات سپاه و در واقع مسئول اطلاعات کل کشور بود. چون هنوز وزارت اطلاعات نداشتیم. ادامه👇
⚪️ جنگال رمز جنگ 🔹 قسمت دوم قبل از این‌که خدمت حضرت امام برسیم ابتدا آقا محسن را دیدیم. آقا محسن این بحث را داشت که حالا که هماهنگ شده و شما می‌خواهید خدمت حضرت امام بروید به ایشان صریح و روشن بگویید «واقعیت چیست! و چه اتفاقی افتاده!» چون حضرت امام هنوز نمی‌پذیرد که بنی‌صدر کمک نمی‌کند. خلاصه من هم با دو عصایی که دستم بود با دوستان به جماران رفتم. با هم هماهنگ کرده بودیم که مثلاً شهید جهان‌آرا چه بگوید! و آقای رشیدی و آقای جوادی چه بگویند! قرار بود هرکدام از ما 5 دقیقه حرف بزنیم و وضعیت آبادان و شرایط واقعی منطقه را به حضرت امام (ره) گزارش بدهیم. من هم با عصا رفتم اما وقتی وارد اتاق ملاقات شدم حضرت امام فرمودند «یک صندلی برای ایشان بیاورید.» ولی من زمین نشستم. بعد هم جلسه شروع شد و ما شرایط را خدمت امام توضیح دادیم. فکر می‌کنم بیشتر از نیم ساعت طول نکشید. حضرت امام هیچ‌چیزی نگفت، فقط فرمودند «شما برید و فردا دوباره بیایید.» هیچ‌چیز دیگری نفرمودند. دوستان بلند شدند و یکی‌یکی حضرت امام را بوسیدند و من هم رفتم و دست حضرت امام را بوسیدم و جلسه تمام شد. وقتی از اتاق ملاقات با امام بیرون آمدیم چند لحظه بعد سید احمد آقا آمد و پرسید «شما به حضرت امام چه گفتید که حضرت امام دستور دادند؛ جلسه شورای عالی دفاع باید فردا تشکیل شود.» آن شب هم همه بچه‌هایی که از آبادان آمده بودند به منزل ما آمدند و فردا صبح دوباره به جماران رفتیم. ما در دفتر امام نشسته بودیم که گفتند «دیروزی‌ها بیایند داخل.» دوباره رفتیم خدمت امام و مجدداً حرف‌های دیروز را در همان نیم ساعت توضیح دادیم. وقتی هم که ما وارد شدیم حضرت امام نشسته بودند، بنی‌صدر هم کنار حضرت امام روی کاناپه نشسته بود، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم تشریف داشتند، آقای هاشمی رفسنجانی، شهید رجایی، شهید فلاحی و مرحوم ظهیر‌نژاد هم بودند؛ یعنی اعضای شورای عالی دفاع همه بودند. جلسه ساکت بود تا ما وارد شدیم و نشستیم و دوباره حرف‌های دیروزمان را زدیم. تا حرف‌های ما تمام شد، حضرت امام جلوی ما از اعضای شورای عالی دفاع توضیحی نخواستند، وقتی صحبت‌های ما تمام شد، امام دوباره فرمودند «شما بروید.» ما از جلسه خارج شدیم و در دفتر ایشان منتظر نشستیم. مدتی طول کشید که گفتند «جلسه تمام شد.» جلسه که تمام شد ما به دنبال این بودیم که بپرسیم «بالاخره چه‌کار کنیم؟ آیا به آبادان برویم؟» اما تا به درب کوچک بیت حضرت امام (ره) رسیدیم، دیدیم بنی‌صدر و بقیه رفته‌اند و فقط آقای هاشمی در چهارچوب درب داشت بیرون می‌آمد. به آقای هاشمی گفتیم «چه شد؟» آقای هاشمی گفت «خوب شد که شما آمدید و مطالب را گفتید. حالا شما بروید.» گفتیم «کجا برویم؟ بالاخره حضرت امام یک پیامی بدهد که ما به مردم چه بگوییم؟ به ما بفرمایند که مردم تخلیه کنند یا نکنند. ما الآن به مردم چه بگوییم؟ بگوییم نظر حضرت امام چه هست؟» گفت «نه، این‌که نمی‌شود. حضرت امام که این‌طور پیام نمی‌دهد. کار شما خوب بوده و اثر کرده و آقایان قول داده‌اند که اجازه ندهند حصر آبادان کامل شود و کمک کنند که این اتفاق رخ ندهد.» اما ما دست برنداشتیم و مصمم بودیم پیام مردم آبادان و خرمشهر به گوش مسئولان برسانیم. شهید جهان‌آرا خیلی اصرار کرد که ما نمی‌توانیم همین‌طور برویم و شما باید یک جوابی به ما بدهید، آقای هاشمی گفت «پس امشب به محل شورای عالی دفاع بیایید تا آنجا یک جوابی به شما بدهیم» این را که گفت ما تقریباً قانع شدیم و منتظر شدیم تا عصر که به مقر شورای عالی دفاع که آن زمان در سیدخندان بود، رفتیم. وقتی به آن‌جا رفتیم ابتدا راهمان نمی‌دادند و می‌گفتند «شما برای چه آمدید؟» تا این‌که باز اصرار کردیم تا به دژبانی تلفن کردند و گفتند «آبادانی ها بیایند داخل» در اتاق انتظار نشستیم، گفتند «آقای میرسلیم رئیس شهربانی وقت، پیش آقای بنی‌صدر است و قرار بود که بلافاصله جلسه‌ی شورای عالی دفاع بعدازآن جلسه دونفره آن‌ها تشکیل شود.» به ما گفتند «وقتی جلسه تشکیل شد شما هم بیایید توی جلسه.» ما که رفتیم تا مستقر شدیم دیدیم اعضای شورای عالی دفاع یعنی مقام معظم رهبری، آقای هاشمی و فلاحی و مرحوم ظهیرنژاد و اگر اشتباه نکنم آقای آذین که فرمانده هوانیروز بود و آقای غرضی آمدند. فردای آن روز کیهان یک عکسی از شورای عالی دفاع چاپ کرد که ما هم نشسته بودیم و آن عکس هنوز هم هست. در آن جلسه که مستقر شدیم، آقای بنی‌صدر که یک لباس نظامی هم پوشیده بود با یک تکبری گفت «شما امروز در خدمت حضرت امام 16 مورد دروغ گفتید.» ما تعجب کردیم و همه از کوره دررفتند. گفتیم «ما دروغ گفتیم؟» گفت «بله.» با این برخورد آقای بنی‌صدر دعوا را شروع شد. ادامه👇
⚪️ جنگال رمز جنگ 🔹 قسمت سوم (پایانی) پرسیدم «ما دروغ گفتیم یا شما دروغ می‌گویید؟» عراق از رودخانه مارد واردشده است و دیشب از کارون عبور کرده است. شما چرا این‌ها را به امام نمی‌گویید؟ گفت «شما اصلاً نظامی نیستید. اصلاً چه کسی به شما گفته در این کارها دخالت کنید؟ شما بی‌خود آمده اید؛ چرا اجازه نمی‌دهید نظامی‌ها کارها را انجام دهند؟» در همین اوضاع‌واحوال شهید فلاحی و مرحوم ظهیرنژاد به حمایت از آقای بنی‌صدر شروع به دادوفریاد کردند. در خاطر من هست که شهید جهان‌آرا با شهید فلاحی دعوایش شد. آن‌ها روبروی هم نشسته بودند و مرحوم ظهیرنژاد هم با آقای جوادی دعوا می‌کردند. مرحوم ظهیرنژاد لهجه‌ی ترکی داشت و جوادی هم ترکی بلد بود. یک مقدار باهم تند صحبت کردند و سر هم داد کشیدند و من هم که نشسته بودم مرتب عصا را روی میز می‌زدم و می‌گفتم «ما دروغ نمی‌گوییم، شما دروغ می‌گویید! شما دروغ می‌گویید که کمک نمی‌کنید؟» حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم روی یک مبلی نشسته بودند و ماجرا را رصد می‌کردند. اوضاع خیلی درهم‌ریخته شد و یک مقدار هم حرف‌های تند بین برخی افراد ردوبدل شد. به‌هرحال جنگ شده بود و ما تحت‌فشار بودیم و آن‌ها هم حرف خودشان را می‌زدند و به ما می‌گفتند «شما بلد نیستید و می‌خواهید مملکت را به باد دهید» و از این‌طرف هم جهان‌آرا گفت «شما اصلاً کمک نمی‌کنید و خیانت می‌کنید» حرف‌های این‌چنینی تند ردوبدل می‌شد. یکباره حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که تا آن زمان ساکت بودند و اوضاع را رصد می‌کردند فرمودند «شما بلند شوید و بروید تا ما جلسه‌ی خودمان را داشته باشیم و بتوانیم راه‌حلی پیدا کنیم» تا ایشان این را گفت همه‌ی ما ساکت بلند شدیم و از جلسه بیرون آمدیم. همین‌طور که من از جلسه بیرون می‌آمدم به آقای غرضی که استاندار خوزستان بود و در جلسه شورای عالی دفاع شرکت داشت، گفتم «آقای مهندس جنگ یعنی جنگ و تا بخوای به اصولش بپردازی نصف مملکت ازدست‌رفته است.» چون ایشان می‌گفت جنگ اصول و قانون دارد. او هم به من تشر زد و گفت «برو بیرون.» فردای آن روز هم من گچ پا را باز کردم و فکر می‌کنم پس‌فردای آن روز هم به آبادان برگشتم تا در مبارزه با دشمن اشغالگر در کنار رزمندگان اسلام باشم.» ▪️ سردار دکتر علی‌اصغر زارعی ،مسئول سپاه در دوران جنگ تحمیلی (جنگال: جتگ الکترونیک) پس از یک عمر تلاش و مجاهدت، سرانجام در آذرماه 99 دعوت حق را لبیک گفت و به برادر شهیدش، حسن زارعی پیوست ┄┅☫🇮🇷 دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎒 | 🔸اولین تجربه راهیان نور من! ▫️به روایت حنانه سادات امامیان ▫️آذر ۱۴۰۲ 🔹شما هم از سفرتون سفرنامه تصویری یا ولاگ تهیه کنید و اون رو با بقیه علاقمندان به راهیان نور به اشتراک بگذارید... شناسه ارسال اثر در بیو صفحه رسانه نور 🌱 منتظر ویدئو های زیباتون هستیم! 🎞 مرکز چندرسانه ستاد مرکزی راهیان نور کشور