eitaa logo
𝑨𝒏𝒐𝒕𝒉𝒆𝒓 𝑳𝒐𝒗𝒆
750 دنبال‌کننده
394 عکس
299 ویدیو
24 فایل
@anotherlovee چنل محافظ ✨ نفس هایت شاعرانه ترین احساس ها را درون رگ هایم جاری می‌کند. من در کنارِ تو تمام معشوقه های افتاده روی پرد‌ه‌ی سینما را درونِ قلبم احساس می‌کنم.✨
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از زیرزمین فراموش شده من
شهریارِ غَزلم خواند غَزالی وحشی بَد نشد با غَزلی، صیدِ غَزالی کَردیم _شهریار
بر‌بادرفته رمان بر باد رفته، شاهکار بی‌تکرار مارگارت میچل است که نخستین بار در سال 1936 به چاپ رسید و یک سال بعد جایزه‌ی پولیتزر را برای نویسنده‌ی خود به ارمغان آورد. این رمان عاشقانه – تاریخی بیانگر سرگذشت دخترجوان و جذابی به نام اسکارلت در گیرودار جنگ داخلی‌ آمریکاست.
برادران‌کارامازوف رمان برادران کارامازوف آخرین اثر نویسنده بزرگ روس، فیودور داستایفسکی است. رمانی که داستایفسکی سه سال از آخرین سال‌های عمر خود را صرف نوشتن آن کرد. این رمان نهایتا در سال ۱۸۸۰ به پایان رسید و اگر نویسنده از دنیا نمی‌رفت قصد داشت داستان آن را ادامه دهد. به اعتقاد بسیارانی این رمان بزرگ‌ترین رمان داستایفسکی است.
بادام کتاب بادام در ظاهر رمان نوجوانانه به نظر می رسد اما حرف های زیادی برای بیان کردن دارد. این کتاب توضیحاتی مثل انسان عادی ، زندگی متداول و عادی بودن و تلاش کردن در جوامع شرقی که همواره قوانین سخت و یکپارچه ای داشته اند. همین موضوع محبوبیت این کتاب را برای مخاطبان دو برابر می کند. مفهوم های خانواده و دوستی در این کتاب به خوبی بیان می شود. این کتاب مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. کتاب بادام نوشته های روان و یکدستی دارد . مخاطب در حین خواندن خسته نمی شود.حتی باعث می شود مخاطب غرق داستان شود. بادام داستانی از پسر نوجوانی است . او هیچ چیزی را درک نمی کند و از اختلال مادرزادی رنج می برد. نه درکی از احساسات عاشقی دارد . نه رنجی را می فهمد . نه دوستی را درک می کند و نه محبتی را می شناسد. حتی زمانی که یک قاتل به مادر و مادر بزرگش جلوی چشمش حمله می کند هیچ واکنشی نشان نمی دهد. این زندگی به او درس های بزرگی می دهد که حتی باعث تغییر زندگی گروه BTS هم شد…
درخواست معرفی کتاب
نفرین بر آن خط سیاهی که خط میزند برنام گناهت
شبتون بخیر✨
هدایت شده از زیرزمین فراموش شده من
دانَم شـنيده اي كـه گذشـته اسـت از آسـمان آهــم كــه گــوش مــاه شــنيدن گرفتــه اســت _کمال خجندی
شرح حال را چه کار ما آید برای این دل غزلی کافیست!
شبتون بخیر
هروز تکه های قلب شکسته'ی او را با چسب می‌چسباند و به آرامی ترمیم می‌کرد. اما چیزی که آن قلب شکسته نمی‌دانست این بود که ممکن است ترمیم کننده اش کمی خودخواه باشد،این بود که احتمال نمیداد ان فرد عاشقش باشد.... آن چسب همیشگی و ابدی نبود. قلب عاجز آن با دستان نوازش بار ترمیم کننده اش جان می‌گرفت و بعد از ساعاتی دوباره می‌شکست... اما‌این‌افسانه عشق بی‌پایان او بود که ترمیم‌کننده بود... او نوازش‌گر اینکار را می‌کرد تا دوباره آن را ببیند و دوباره قلب آشفته اش را آرام کند. درست است.او کمی خودخواه بود..