eitaa logo
𝑨𝒏𝒐𝒕𝒉𝒆𝒓 𝑳𝒐𝒗𝒆
750 دنبال‌کننده
394 عکس
299 ویدیو
24 فایل
@anotherlovee چنل محافظ ✨ نفس هایت شاعرانه ترین احساس ها را درون رگ هایم جاری می‌کند. من در کنارِ تو تمام معشوقه های افتاده روی پرد‌ه‌ی سینما را درونِ قلبم احساس می‌کنم.✨
مشاهده در ایتا
دانلود
نور شمع فضای اتاق را همچون روزنه نوری روشن کرده بود ، هارمونی زیبایی میانِ بوی قلم و خاک بارون خورده و شمع در میان فضای میان دستانش جای گرفته بود هنوز هم گرامافون قدیمی برایِ او یاد آور رقص برگ های پاییزی از لابلای شاخه درخت ها و آرام گرفتنشان روی همان نیمکت چوبی قدیمی بود! همانند همیشه پلک هایش را بر روی کهکشان چشم هایش بست تا عطرِ قهوه معروف خیابان مخفی در همان پاریس رویاهایش دوباره مشامش را معطر سازد هنوز هم پره قلم نوشته هایش عطرِ قهوه تلخ را در خود جای داده بود هنوز هم به هنگام خلق نوشته هایش بار ها درخیالش فنجان قهوه را میان دستانش گرم میکند و همان کتاب همیشگی را جایی در میانِ چوب های قهوه ای میز چوبی میپرستد..!
- سال ١٩٥٤، برگه هایِ کاهی ، خانه نوشته هایش در فرانسه خیالش بود.`
این بار هم کافه ها به دنبال نشانه ای از تو بودند همان نویسنده ای که به هنگام آمدنش قهوه ها عطر آغازی دوباره را به خود میگرفتند و گویی خورشید به دنبال شنیدنِ آوای رقص قلم بر دفتر کاهی بود تا جایی درمیانِ انگشت های او غروب کند و پیرمرد و قهوه هایش دلتنگ نواختن ،نوشتن ،لمس کردن و کتاب های قدیمی او بودند؛ برایشان بنویس از ناگفته های لبخند هایشان در میانِ نت های همراه شده ویالون و پیانوی- خیابان ٤٣١ اُم؛
سال هایی دور ،جهانی برای نفس کشیدن عطر قهوه هایت بود؛
Virginio Aiello On Piano4_5942764153746753742.mp3
زمان: حجم: 5.4M
مثل باران بر روی روح خاک گرفته ام ببار"
2.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"Let us read, let us dance; these two amusements will never do any harm to the world." - voltaire"🪶,,☕️"
«این حس که به زندگی برگشته‌ای؛ که چیزی را، رنگی را، کلمه‌ای را در درست‌ترین لحظه‌ی ممکن پیدا کرده‌ای... که انگشتانت حال کلاویه ها را مینوازند و در همان خانه قدیمی جایی در میان خاطرات یک نامه خاک خورده زندگی میکنی.»
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ زیبای دوست داشتنی سلام ارزو دارم که حالت خوبتر از خوب باشد دلم میخواست هر روز برایت نامه بنویسم، از هر آنچه که قلبت را شاد کند، هر آنچه که لبخند را مهمان لبهای صورتی ات کند، هر آنچه که ذوق را به چشمان درخشانت بیاورد، هر آنچه که حداقل کمی از حال بد دورت کند و برای چند لحظه ام که شده با حس خوب دست بدهی ... درست است که من نمی توانم هر روز بنویسم اما تو هیچ گاه فراموش نکن که تو، لایق خوب بودنی می دانی که شعار نمی دهم، می دانی که چقدر لبخند مهربانت و حال خوبت را دوست دارم! فراموش نکن که باید بخندی ... اگر هیچ کس به تو نگفت، به یاد داشته باش که حداقل من، منتظر حال خوب و شادی ات هستم .. پس آن لا دریغ نکن، لطفا! و حواست باشد که مبادا قدر خودت را ندانی و دلش را بشکنی، حواست باشد که در مراقبت از خودت کوتاهی نکنی آه کاش میشد به من قول بدهی تا خیالم از این بابت راحت شود دوستِ من ... می شود قول بدهی؟ -نامه ایی برای تُ