eitaa logo
هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
1.2هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
34.1هزار ویدیو
760 فایل
『°•بِسمِ‌رَّبِ‌ الحجه. اینجا مهدیه مجازی دوستان و خادمین امام الحجه علیه السلام است. ألَـلّـھم‌ْ؏َـجِـٰل‌ّلِوَلِیٰــــك‌ألٰـفَـٖࢪجّ🌱. برای ارتباط با ما :👇👇👇👇👇 @Ahmadqasemi34
مشاهده در ایتا
دانلود
💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥 🌹 ⭕️ سیمای ‌امام‌ زمان (عج) در هنگام ظهور 🔷یکی از خصوصیات‌ و ویژگی‌های (عج) این است که در حضرت تأثیر ندارد، و ایشان‌ در ، مردی سی یا چهل ساله به نظر می‌رسند، که از لحاظ قوای جسمانی هم در وضعیت فوق‌العاده‌ای به سر می‌برند. [۱] بدون تردید ، یکی از نعمت‌های بی‌بدیل الهی برای انسان است که زمینه بسیاری از کارهای مهم را فراهم می‌آورد، از این‌رو را تشکیل می‌دهند و تنها بخش اندکی از یاران حضرت مسن هستند. [۲] (عج) نیز در عین‌حال که سال‌ها از عمر مبارکشان گذشته است، همچنان هستند. روایات ‌فراوانی دلالت می‌کند که گذشت ‌زمان و طولانی‌بودن‌عمر، حضرت را پیر نمی‌کند، بطوری‌ که در یک تار موی سر و صورت حضرت سفید نیست. [۳] در بعضی از روایات غیبت حضرت، به غیبت حضرت یونس (ع) تشبیه شده است، که پس از غیبت طولانی از قومش، به صورت جوان در میان آنان بازگشت و (عج) هم با وجود اینکه سال‌های طولانی از تولدشان می‌گذرد، ولی در مانند یک مرد سی یا چهل ساله است. [۴] 🔷اباصلت هروی یکی از یاران نزدیک امام‌ رضا (ع) می‌گوید: از امام (ع) درباره علامت (عج) هنگام ظهور پرسیدم، آن حضرت فرمود: «علامت‌ (عج) این است که به لحاظ سن، پیر، ولی برابر دیدگان مردم جوان است، به گونه‌ای که بینندگان تصور می‌کنند او چهل ساله یا کمتر است و نشانه او این است که پس از ظهور هم با گذشت شب و روز پیر نمی‌شود تا زمان رحلتش فرا رسد». [۵] اما ممکن است عده‌ای سؤال کنند که مگر ممکن است شخصی که چند قرن از عمرش می‌گذرد، به گونه‌ای جوان به نظر برسد که حتی یک موی سفید هم در سر و رویش نباشد؟ در پاسخ به این سؤال باید دانست که این امر با توجه به قدرت بی‌نهایت پروردگار عالم، هیچ استبعادی ندارد (تحقق پذیر است) و اگر خداوند عالم اراده کند، گذشت زمان کسی را پیر نمی‌کند؛ زیرا تمام هستی تحت قدرت الهی قرار دارد و حتی یک برگ بدون اراده خداوند از درخت نمی‌افتد و در واقع اثرگذاری و اثرپذیری تمام موجودات عالم به اراده خداوند بوده و محتاج به اجازه اوست. 🔷پس خداوندی که یک چنین قدرت و عظمت و اقتداری دارد، می‌تواند در مواردی علل و عوامل را بی‌تأثیر کند. آری خداوندی که حضرت عیسی (ع) را در فاصله کوتاهی از مادری باکره متولد کرد و از دل یک کوه، شتر حضرت صالح (ع) را بیرون آورد و از آب روان یک سد مستحکم پدید آورد و بنی‌اسرائیل را از میان رود عظیم نیل عبور داد؛ این خداوند قدرت دارد تا آخرین ‌ذخیره خود را به صورت جوان حفظ کند که این خود یکی از معجزات خداوند منان است. امام‌ حسن‌ مجتبی (ع) می‌فرمایند: «نهمین فرزند برادرم حسین (ع) پسر بانوی کنیزان است، که خداوند عمر او را در دوران غیبتش طولانی می‌کند، سپس او را به صورت جوان کمتر از چهل سال ظاهر می‌کند تا اینکه دانسته شود خداوند بر هر چیزی قادر و تواناست». [۶] در نتیجه می‌توان گفت مسئله‌ (عج) با ، یکی از و نعمت‌های خداوند است که در حق آخرین منجی انسان‌ها ارزانی داشته است و با توجه به سنت معجزات الهی امری معقول و ممکن است. پی‌نوشت     [۱] ر.ک به بحارالانوار (موسسه‌ الوفاء، بیروت) ج۵۱، ص۴۰ و ج۵۲، ص۳۲۲ [۲] الغیبه، نعمانی (تحقیق علی‌اکبر غفاری)، ص۳۱۶ [۳] الغیبه، شیخ‌ طوسی (تحقیق عبادالله‌ طهرانی)، ص۴۲۰-۴۲۱ [۴] کمال‌الدین‌ و تمام‌ النعمه (تصحیح علی‌ اکبر غفاری)، ص۳۲۷ [۵] همان، ص۶۵۲ [۶] معجم‌ احادیث‌ الامام‌ المهدی‌ عج (علی‌ کورانی و همکاران)، ج۳، ص۱۶۵ منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
⭕️ عليه السلام: 💠إنّ هذا الأمرَ لا يَأتيكُم إلاّ بعدَ إياسٍ، لا و اللهِ، حتّى تُمَيَّزوا. 🔷به خدا قسم اين امر (ظهور) برايتان در نمى رسد، مگر پس از آن كه نوميد شويد، نه به خدا، مگر پس از آن كه سره از ناسره تان جدا شود. (خالص از ناخالص تان جدا شود) 📕بحار الأنوار ۵۲/۱۱۱/۲۰ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ از نظر امام رضا عليه السلام (بخش سوم و پایانی) 🔶 (ع) می‌فرمایند: « حقیقت ایمان را درک نمیکند، مگر آنکه را دارا باشد: خصلتى از خداوند، که باشد، خصلتى از پیامبر اسلام (ص) که باشد، خصلتى از ولىّ خدا که و شکیبائى در مقابل شدائد و سختیها باشد». 💠ویژگی سوم: صبر و استقامت در مشکلات 🔷 یکی از مدالهای بزرگی را که به (ع) میدهد،  در مشکلات است؛ قرآن در مورد ایشان میفرماید: «إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا؛ ما ایوب را یافتیم»؛ اما ، در بین عبادات همچون سر به بدن است؛ که اگر سر نباشد، بدن نیز نخواهد بود؛ آیا بدن بدون سر فایده ای دارد؟ همانگونه ، در بین عبادات است که بدون آن دیگر عبادات فایده ای ندارند. 🔷این مطلب در حدیثی از (ع) نقل شده که فرمود: «نقش در کارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین میرود، نیز هرگاه نباشد، کارها میگردند». پس ، جایگاه قدرتمندی در بین عبادات دارد و صد البته که مراتبی دارد که همه عبادات آدمی را شامل میشود؛ در ، صبر در و صبر در که هر یک اجر و پاداشی بس بزرگ را در پی دارد. 🔷یکی از آثار در ، آنست که صابر، با صبر بر مشکلات یک سوم از حقیقت ایمانش را تکمیل میکند؛ چنانچه (ع) میفرمایند: «هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمیکند، مگر اینکه در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و در مصیبتها و بلاها». بنابراین، میتواند با صبر بر مشکلات، پازلهای ایمانی اش را تکمیل کرده و خودش را به جرگه عابدان برساند؛ و اینگونه است که امام رضا (ع) فرمود که در او سه خصلت باید وجود داشته باشد که یکی از آنها سنتی از امامش است که باید او نیز در مشکلات پیشه کند. منبع: راسخون @tabyinchannel
⭕️ عليه السلام:  💠إنّا يُحيطُ عِلمُنا بأنبائِكُم و لايعَزُبُ عَنّا شَى ءٌ مِن أخبارِكُم.  🔷ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست. 📕بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۵ @tabyinchannel
⭕️ امام‌ على‌ عليه‌ السلام:  💠كُلُّ يَومٍ لا يُعصَى اللهُ فيهِ فَهُوَ عِيدٌ. 🔷هر روزى كه در آن خداوند نافرمانى نشود، است. 📕نهج البلاغه، حكمت ۴۲۸ @tabyinchannel
⭕️ صلی الله عليه و آله:  💠اَمَرَنى رَبّى بِسَبْعِ خِصالٍ: حُبِّ المَساكينِ وَ الدُّنُوِّ مِنْهُم و اَنْ أكثِرَ مِن «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه» وَ اَنْ اَصِلَ بِرَحِمى و اِن قَطَعَنى و اَن اَنظُرَ الى مَن هُوَ اَسفَلُ مِنّى و لا اَنْظُرَ اِلى مَنْ هُوَ فَوقى و اَن لا يَأخُذَنى فِى اللّه ِ لَومَةُ لائِمٍ و اَنْ اَقولَالحَقَّ وَ اِنْ كانَ مُرّا و اَن لا اَسْاَلَ اَحَدا شَيئا؛ 🔷پروردگارم مرا به امر نموده است: دوست داشتن بينوايان و نزديك شدن به آنها، ذكر «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه» را بسيار گفتن، با خويشاوندان رابطه برقرار كردن، هر چند آنان قطع رابطه كنند، [و در مسائل مادى] به پايينتر از خود نگاه كنم نه به بالاتر، در راه خدا سرزنش ملامتگران را به خود نگيرم، حق را بگويم اگر چه تلخ باشد و از كسى چيزى نخواهم.  📕الاصول الستة عشر، ص ۷۵ @tabyinchannel
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ✨ ⭕️ اهمیت‌ خوش‌ اخلاقی در کلام معصومین علیهم السّلام 🔷 ، عبارت است از خوشرویی، خوشرفتاری، حُسن معاشرت و برخورد پسندیده با دیگران. ، همواره پیروان خود را به و در رفتار با دیگران دعوت میکند و آنان را از درشتی و تندخویی باز میدارد. در این نوشتار مروری میکنیم بر اهمیت خوش خلقی از منظر روایات. کسى که باشد، با مردم خوشرفتارى کند، با لب خندان سخن بگوید، در مقابل حوادث و مشکلات بردبار باشد، محبوب‌ همه است، دوستانش زیادند، همه دوست دارند با او معاشرت و رفت و آمد کنند، عزیز و محترم است، به ضعف اعصاب و بیماریهاى روانى مبتلا نمیشود، بر مشکلات و دشواریهاى زندگى پیروز میگردد، از زندگى لذت مى برد و بر معاشرانش خوش میگذرد. 🔷امام صادق (ع) میفرمایند: «در هیچ زندگانى گواراتر از  نیست». پیامبر اکرم (ص) فرمودند: « نفس خودش را در رنج و عذاب دائم قرار میدهد». [۱] والدین گرامى بدانند اگر میخواهند اوقات خود و فرزندشان به خوشی بگذرد، بایستی اخلاقشان را اصلاح کنند، همیشه شاد و خندان باشند، اوقات تلخى و دعوا نکنند، خوش زبان و شیرین بیان باشند؛ با میتوان محیط خانه را بهشتی نمود، حیف است که با به جهنمی سوزان تبدیل شود، و همه اعضای خانواده، بخصوص فرزندان دختر که حساس‌تر هستند، در آن فضا معذب باشند و آسیب ببینند. لب خندان و زبان شیرین ، دل را غرق سرور و شادمانى میگرداند و غم و اندوه را از دلشان برطرف میسازد. 🔷امام صادق (ع) میفرمایند: خداوند به ثواب جهاد میدهد، و صبح و شب برایش ثواب نازل میشود. [۲] رسول خدا (ص) نیز می‌فرمایند: از لحاظ ایمان، آنها مى باشد. بهترین شما کسى است که نسبت به خانواده اش احسان کند. پیامبر اکرم (ص) همچنین میفرمایند: هیچ عملى بهتر از نیست. همچنین فرمودند: عیشى بهتر از نیست. نیز میفرمایند: نصف دین است. امام صادق (ع) فرمودند: نیکوکارى و خانه ها را آباد و عمرها را زیاد میکند. حضرت همچنین میفرمایند: شخص خودش را در عذاب مى‌دارد. [۳] پی نوشت [۱] آئین همسردارى (ابراهیم امینی)، ص ۳۵-۳۶ [۲] همان، ص ۴۰ [۳] همان، ص ۲۷۴ منبع: وبسایت‌ راسخون به نقل از حوزه نت @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️ در خطبه ۱۰۹ سختی های را چگونه توضیح داده است؟ 🔷حضرت در بخشی از خطبه مذکور، شرح بسيار گويا و تكان دهنده اى درباره بيان فرموده است. نخست میفرمايد: « و و حسرتِ از دست دادنِ همه چيز، بر آنها هجوم آورده است». در واقع دو هجوم سنگين در آستانه مرگ به انسان ميشود؛ نخست: است، و آن حالتى است شبيه به گيجى مستى كه بر اثر فرا رسيدن مرگ، به انسان دست میدهد و گاه بر عقل او چيره ميشود و او را در اضطراب و ناآرامى فوق العاده اى فرو می‌برد، و ديگر: از دست دادن تمام چيزهايى است كه در يك عمر طولانى براى گردآورى آنها زحمت كشيده و رنجها تحمّل نموده است. امورى كه سخت به آن دارد و گويى جزو وجود او شده و در يك لحظه می‌بيند، بايد با همه آنها كند و بگذارد و بگذرد، و اين بر هيجان و ناآرامى شديد او مى افزايد. سپس به شرح آن سكرات پرداخته میفرماید: «به خاطر آن، اعضاء و پيكرشان سست ميشود و در برابر آن رنگ خود را مى بازند؛ سپس تدريجاً در آنها نفوذ ميكند و ميان آنها و زبانشان جدايى مى افكند؛ در حالى كه ميان خانواده خود قرار دارند؛ با چشم خود به آنها نگاه ميكنند و با گوش سخنانشان را میشنوند و عقلشان سالم و فكرشان برجاست». از اين تعبير به خوبى استفاده میشود كه معمولا اوّلين چيزى كه از كار مى افتد است. 🔷سپس در ادامه اين سخن ميفرمايد: (در اين هنگام كه سيلى سكرات بر صورت او نواخته مى شود، از بيدار مى گردد و عميقاً به فكر فرو مى رود) «فكر ميكند كه را براى چه چيزهايى بر باد داده، و را در چه راهى سپرى نموده است!». در ادامه حضرت ميفرمايد: «به ياد مى افتد كه گردآورى كرده است؛ در جمع آورى آن چشم بر هم گذارده و از حلال و حرام و مشكوك [هر چه به دستش آمده] در اختيار گرفته است، و گناهِ جمع آورى آن بر دامان او نشسته و هنگام جدايى از آنها فرا رسيده است». آرى او بيدار ميشود و نخستين كابوسى كه بر وجود او سايه مى افكند كابوس اوست! اموالى كه به خاطر دلباختگى و دلبستگى به در فكر حلال و حرام آن نبود؛ يا با توجيهات نادرست، اجازه تملّك آن را به خود داده بود. بدبختى اينجاست كه آن اموال و تبعات و مسئوليّتهاى الهى همه بر دوش او سنگينى ميكند، ولى او ناچار است از همه چشم بپوشد و ديگران از آن بهره گيرند. لذا در ادامه اين سخن ميفرمايد: «تَبْقَى لِمَنْ وَرَاءَهُ يَنْعُمُونَ فِيهَا، وَ يَتَمَتَّعُونَ بِهَا فَيَكُونُ الْمَهْنَأُ لِغَيْرِهِ، وَ الْعِبْءُ عَلَى ظَهْرِهِ، وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِهَا [۱]؛ اين براى او به جاى میماند و از آن بهره ميگيرند و متنّعم میشوند. و آسايش آن براى است و بر دوش او! و او گروگان اين اموال است!». 🔷تعبير به «رُهُون» در جمله اخير اشاره به اين است كه او در گرو اموال حرامى است كه از ديگران گرفته، كه تا گروگان را نپردازد خلاصى و رهايى نمی‌یابد. به همين دليل در جمله بعد ميفرمايد: «او در اين حال، به خاطر امورى كه به براى او روشن شده، دست خود را از پشيمانى می‌گزد [و انگشت ندامت به دندان ميگيرد!] و نسبت به آنچه در تمام عمر به آن علاقه داشت، بى اعتنا میشود!». در اين حال او به ياد اين مطلب می‌افتد كه در دوران زندگى غالباً در برابر حسودان قرار داشت؛ حسودانى ميخواستند اموال و ثروتها را به چنگ آورند و به او اجازه تملّك آنها را ندهند؛ ولى او با زيركى و تلاش و فعاليّت، جلو آنها را گرفت و به آنها اجازه نداد ثروتهايى كه ميبايست نصيب او بشود، به چنگ حسودانش بيفتد؛ ولى اكنون كه سرنوشت خود و اموال خود را در آستانه مرگ مى بيند: «آرزو ميكند اى كاش اين اموال به دست آنكس ميرسيد كه در گذشته به ثروت او غبطه میخورد و بر آن حسد می‌ورزيد [تا وبال جانش نگردد]». (ع) با این تعبيرات تكان دهنده، انسانهايى را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز غافل اند بيدار ميكند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و جبران و تدارك نيست، به فكر خود باشند و زاد و توشه لازم را براى اين سفر خوفناك و طولانى فراهم سازند. پی نوشت: [۱] جمله «وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِها» اشاره به اين است كه تمام وثيقه هاى معنوى وجود انسان گويى گروگان اموال او میشود؛ اموالى كه حلال و حرام در آن به هم آميخته است. سعادت انسان، نجات او و سرنوشت آينده او همه در گروِ آن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۵۸۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) با مقداری تلخیص @tabyinchannel
⚡️🌸⚡️🌸⚡️🌸⚡️🌸⚡️ 🌸 ⭕️ حکومت جهانی امام زمان (عج) در قرآن 🔷خداوند در وعده داده است تا  را قرار دهد. با توجه به برخی از آیات نورانی قرآن کریم و استفاده از تفاسیر شیعیان و اهل سنت معلوم می‌شود که دوران و  (عج) همان زمانی است که اسلام فراگیر می‌شود و این محقق می‌گردد. خداوند متعال در قرآن از خبر می‌دهد و می‌فرماید: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ [انبیاء، ۱۰۵] در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: وارث (حکومت) زمین خواهند شد». در این حکومت جهانی، در تمامی شئونات جامعه سایه می‌افکند و در جامعه اجرا می‌شود. در این حکومت، دشمنان دین و عدالت، ذلیل و مسلمانان عدالت‌خواه عزیز می‌شوند. [۱] با توجه به سیر تاریخ اسلام، می‌توان گفت که تاکنون این وعده پروردگار محقق نشده و چنین شرایطی بر جهان حاکم نگردیده است و از طرفی خداوند عالم و قادر، هرگز خلف وعده نمی‌کند؛ در نتیجه این وعده در و به دست توانمند (عج) به وقوع خواهد پیوست. 🔷همچنین در آیات متعددی وجود دارد که با مراجعه به علیهم السلام در می‌یابیم که منظور از آن آیات، است که ما در اینجا دو مورد را از باب نمونه ذکر می‌کنیم: خداوند رحمان در قرآن می‌فرماید: «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون [توبه، ۳۳] او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند». در این آیه خداوند وعده داده است که را علی‌رغم ناراحتی کفار و مشرکان بر همه شرایع گذشته و افکار و عقاید بشری و مسلط کند و این وعده الهی تا زمان حال محقق نشده است و با توجه به این‌که وعده خداوند تخلف ناپذیر است، پس در این محقق می‌شود. [۲] درباره تفسیر این آیه از (ص) سؤال شد و حضرت فرمود: «این است که در ، را بر همه ادیان برتری می‌دهد و بر جهان حاکم خواهد کرد». [۳] قرطبی یکی از مفسران اهل سنت نقل می‌کند: «این وعده الهی در هنگام (عج) محقق می‌شود». [۴] رشید رضا یکی از مفسران معاصر اهل سنت هم به نقل عده‌ای از علمای اهل سنت می‌نویسد: «این وعده الهی در عصر ظهور (عج) به وقوع می‌پیوندد». [۵] 🔷خداوند متعال در آیه دیگری می‌فرماید: «أَ فَغَیْرَ دینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُون [آل‌عمران، ۸۳] آیا آنها غیر از آیین خدا می‌طلبند؟! (آیین او همین اسلام است) و تمام کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند، از روی اختیار یا از روی اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسلیم اند، و همه به سوی او بازگردانده می‌شوند». عیاشی، مفسر بزرگ شیعه از (ع) درباره تفسیر این آیه نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: «این آیه در (عج) محقق می‌شود، زمانی که او کند، را بر یهودی‌ها، مسیحیان، ستاره پرستان، زنادقه، اهل رده و کفار در شرق و غرب عالم عرضه می‌کند؛ پس هر کس با رغبت اسلام را بپذیرد، او را به نماز، زکات و همه احکام اسلام امر می‌کند و کسی که با عناد و لجاجت، تسلیم نشود، گردن او را می‌زند و در شرق و غرب عالم احدی باقی نمی‌ماند، مگر این‌که موحد می‌شود خداوند را خالصانه پرستش می‌کند». [۶] نتیجه اینکه با مرور تاریخ اسلام به این نتیجه می‌رسیم که در مورد جهانی شدن اسلام، تاکنون محقق نشده و چنین شرایطی بر جهان حاکم نگردیده است. ما برای یافتن زمان این رخداد مهم که عاقبت دین اسلام را نشان می‌دهد ناگزیر به قرآن مراجعه می‌کنیم و با تامل در آیات آن و استفاده از تفاسیر شیعیان و اهل سنت به این نتیجه می‌رسیم که و  (عج) همان زمانی است که فراگیر می‌شود و محقق می‌گردد. پی‌نوشت [۱] برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به: تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۷۱، ج۷، ص۳۷۳   [۲] تفسیر المیزان، جامعه مدرسین، ج۹، ص۲۵۵-۲۳۷ [۳] التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج۸، ص۴۲ [۴] الجامع الاحکام القرآن، قرطبی، ج۸، ص۴۲ [۵] تفسیر المنار، رشید رضا، ج۱۰، ذیل آیه ۳۳ سوره توبه. [۶] تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۸۳ منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ (ع) در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه، نسبت به دام های خطرناك چه هشدارهایی داده است؟ 🔷 (ع) در بخشی از خطبه ۱۹۲ درباره دام های خطرناك میفرمايد: «فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللهِ عَدُوَّ اللهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ [۱] بِدَائِهِ، وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدَائِهِ، وَ أَنْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ؛ اى بندگان خدا! از اين [ابليس] بر حذر باشيد، نكند شما را به [كبر و غرور و تعصّب] مبتلا سازد و با نداى خود شما را تحريك كند و لشكريان سواره و پياده اش را فرياد زند و بر ضدّ شما گرد آورد». اين گفتار مولا برگرفته از آيه قرآن است كه مى فرمايد: «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ [اسراء، ۶۴]؛ هر كدام از آنها را مى توانى با صدايت تحريك كن و لشكر سواره و پياده ات را بر آنها گسيل دار». «خيل» هم به معناى اسب هاست و هم به معناى اسب سواران و در اينجا به معناى لشكر سواره است و «رِجِل» به معناى لشكر پياده است و اشاره به است كه از و از دارد كه براى به او كمك مى دهند؛ بعضى سريع تر (همچون لشكر سواره) و بعضى آرام تر همچون لشكر پياده. 🔷البتّه ، ، ، و نيز به نوعى لشكر پياده و سواره كه (ع) بندگان خدا را از همه اين امور بر حذر مى دارد. سپس براى تأكيد اين سخن، به مى خورد و مى فرمايد: «فَلَعَمْرِی لَقَدْ فَوَّقَ [۲] لَكُمْ سَهْمَ الْوَعِيدِ، وَ أَغْرَقَ إِلَيْكُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِيدِ، وَ رَمَاكُمْ مِنْ مَكَان قَرِيب؛ به جانم سوگند! او را براى شما نموده، در كمان گذارده، و با قدرت تا آخرين حدّ كشيده و از مكانى نزديك به سوى شما پرتاب نموده است». آنگاه شاهد اين سخن را از كلام خود ابليس (طبق آيه هاى قرآن) چنين بيان مى كند: (شيطان گفته است: پروردگارا! بدين جهت كه مرا اغوا كردى [و از رحمت خود محروم ساختى] زرق و برق زندگى دنيا را در چشم آنها جلوه مى دهم و همه را اغوا مى كنم [و از رحمتت محروم مى سازم])؛ «فَقَالَ: (قَالَ رَبّ‏ِ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ) [حجر، ۳۹]». 🔷اينكه (ع) به جان خود سوگند مى خورد نشان مى دهد كه مطلب فوق العاده جدّى است؛ چه چيز شريف تر از جان امام (ع) است و اينكه مى فرمايد: « تير تهديد را در چلّه كمان گذارده و آن را تا به آخر كشيده و از مكانى نزديك، شما را نشانه گرفته است» اشاره به اين است كه در كه كمتر خطا مى كند متوجّه شماست و اين بدبخت بى نوا راه نفوذ خويش را نيز نشان داده است و آن و زيباسازى زرق و برق مواهب مادّى و غرق ساختن در است. تعبير (ع) به اينكه تمام قوا و نيروهاى خود را براى حمله به شما آماده ساخته و از مكان نزديكى شما را نشانه گرفته و از هر نظر در تيررس او قرار داريد، اشاره به اين است كه در درون و برون انسان است؛ از يك طرف و از سوى ديگر. جمله «لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» كه با «لام» قسم شروع شده و با «نون» تأكيد ثقيله و تصريح به واژه «اجمعين» پايان گرفته، شاهد بر اين است كه او در است و به همين دليل بايد كاملا بيدار و هوشيار باشند تا در دام هاى رنگارنگ او نيفتند. پی نوشت: [۱] «يعدى» از «عدو» بر وزن «صبر» در اصل به معناى تجاوز كردن است و «عدوان» يعنى ستم كردن و «عداوت» به معناى دشمنى و «عَدْوى» به معناى دويدن و همچنين به معناى سرايت كردن بيمارى از كسى به ديگرى به كار مى رود؛ منظور در خطبه بالا همين معناى اخير است؛ يعنى شيطان بيمارى كبر و غرور و تعصّب خويش را به شما منتقل مى كند. [۲] «فوّق» از «فوق» به معناى محلّى از زه كمان كه انتهاى تير را براى پرتاب به آن تكيه مى دهند گرفته شده است. اشاره به اينكه شيطان تير خود را براى پرتاب به سوى شما آماده ساخته است و واژه فوق به معناى بالا نيز از همين جا گرفته شده است. 📕پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ (ع) در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه، نسبت به دام های خطرناك چه هشدارهایی داده است؟ 🔷 (ع) در بخشی از خطبه ۱۹۲ درباره دام های خطرناك میفرمايد: «فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللهِ عَدُوَّ اللهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ [۱] بِدَائِهِ، وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدَائِهِ، وَ أَنْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ؛ اى بندگان خدا! از اين [ابليس] بر حذر باشيد، نكند شما را به [كبر و غرور و تعصّب] مبتلا سازد و با نداى خود شما را تحريك كند و لشكريان سواره و پياده اش را فرياد زند و بر ضدّ شما گرد آورد». اين گفتار مولا برگرفته از آيه قرآن است كه مى فرمايد: «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ [اسراء، ۶۴]؛ هر كدام از آنها را مى توانى با صدايت تحريك كن و لشكر سواره و پياده ات را بر آنها گسيل دار». «خيل» هم به معناى اسب هاست و هم به معناى اسب سواران و در اينجا به معناى لشكر سواره است و «رِجِل» به معناى لشكر پياده است و اشاره به است كه از و از دارد كه براى به او كمك مى دهند؛ بعضى سريع تر (همچون لشكر سواره) و بعضى آرام تر همچون لشكر پياده. 🔷البتّه ، ، ، و نيز به نوعى لشكر پياده و سواره كه (ع) بندگان خدا را از همه اين امور بر حذر مى دارد. سپس براى تأكيد اين سخن، به مى خورد و مى فرمايد: «فَلَعَمْرِی لَقَدْ فَوَّقَ [۲] لَكُمْ سَهْمَ الْوَعِيدِ، وَ أَغْرَقَ إِلَيْكُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِيدِ، وَ رَمَاكُمْ مِنْ مَكَان قَرِيب؛ به جانم سوگند! او را براى شما نموده، در كمان گذارده، و با قدرت تا آخرين حدّ كشيده و از مكانى نزديك به سوى شما پرتاب نموده است». آنگاه شاهد اين سخن را از كلام خود ابليس (طبق آيه هاى قرآن) چنين بيان مى كند: (شيطان گفته است: پروردگارا! بدين جهت كه مرا اغوا كردى [و از رحمت خود محروم ساختى] زرق و برق زندگى دنيا را در چشم آنها جلوه مى دهم و همه را اغوا مى كنم [و از رحمتت محروم مى سازم])؛ «فَقَالَ: (قَالَ رَبّ‏ِ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ) [حجر، ۳۹]». 🔷اينكه (ع) به جان خود سوگند مى خورد نشان مى دهد كه مطلب فوق العاده جدّى است؛ چه چيز شريف تر از جان امام (ع) است و اينكه مى فرمايد: « تير تهديد را در چلّه كمان گذارده و آن را تا به آخر كشيده و از مكانى نزديك، شما را نشانه گرفته است» اشاره به اين است كه در كه كمتر خطا مى كند متوجّه شماست و اين بدبخت بى نوا راه نفوذ خويش را نيز نشان داده است و آن و زيباسازى زرق و برق مواهب مادّى و غرق ساختن در است. تعبير (ع) به اينكه تمام قوا و نيروهاى خود را براى حمله به شما آماده ساخته و از مكان نزديكى شما را نشانه گرفته و از هر نظر در تيررس او قرار داريد، اشاره به اين است كه در درون و برون انسان است؛ از يك طرف و از سوى ديگر. جمله «لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» كه با «لام» قسم شروع شده و با «نون» تأكيد ثقيله و تصريح به واژه «اجمعين» پايان گرفته، شاهد بر اين است كه او در است و به همين دليل بايد كاملا بيدار و هوشيار باشند تا در دام هاى رنگارنگ او نيفتند. پی نوشت: [۱] «يعدى» از «عدو» بر وزن «صبر» در اصل به معناى تجاوز كردن است و «عدوان» يعنى ستم كردن و «عداوت» به معناى دشمنى و «عَدْوى» به معناى دويدن و همچنين به معناى سرايت كردن بيمارى از كسى به ديگرى به كار مى رود؛ منظور در خطبه بالا همين معناى اخير است؛ يعنى شيطان بيمارى كبر و غرور و تعصّب خويش را به شما منتقل مى كند. [۲] «فوّق» از «فوق» به معناى محلّى از زه كمان كه انتهاى تير را براى پرتاب به آن تكيه مى دهند گرفته شده است. اشاره به اينكه شيطان تير خود را براى پرتاب به سوى شما آماده ساخته است و واژه فوق به معناى بالا نيز از همين جا گرفته شده است. 📕پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⚡️☄⚡️☄⚡️☄⚡️☄⚡️ ☄ ⭕️چرا قرآن برخی از «زندگان» را با تعبیر «مردگان» ياد کرده است؟ 🔷معمولا وجود و عدم اشياء را با عينيّت آنها در خارج و عدم آن محاسبه مى كنند؛ ولى در منطق «قرآن مجيد» و روايات اسلامى وجود و عدم اشياء با آثار آنها محاسبه مى شود. ، در صف و ، در صف . «قرآن مجيد» بارها روى اين مطلب تأكيد كرده است. گاه به پيامبر اكرم (ص) مى فرمايد: «إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَ لَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ؛ [نمل، ۸۰] به يقين تو نمى توانى سخنت را به گوش برسانى، و نمى توانى را هنگامى كه روى برمى گردانند و پشت مى كنند فرا بخوانى». مسلّم است كه منظور از مردگان و كران در اينجا افرادى هستند كه ظاهراً زنده و داراى گوش شنوا مى باشند؛ امّا چون عكس العمل مناسبى در برابر دعوت پيامبر (ص) نشان نمى دهند، در زمره و كران محسوب شده اند. و در جاى ديگر مى فرمايد: «وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَ مَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرآنٌ مُبِينٌ - لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيّاً؛ [یس، ۶۹ و ۷۰] ما شعر به او تعليم نداديم و سزاوار او نيست، اين [كتاب آسمانى] فقط ذكر و قرآن مبين است - تا افرادى را كه زنده اند، بيم دهد». 🔷اميرالمؤمنين امام على (ع) به كميل بن زياد فرمود: «هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ، وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ: أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ، وَ أَمْثْالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ؛ [۱] در حالى كه ظاهراً زنده اند! ولى ، تا دنيا برقرار است، زنده مى مانند: جسم آنها از ميان مردم بيرون رفته؛ ولى چهره آنان در آينه دلها نقش بسته است». اگر با اين مقياس قرآنى و روايى، اشخاص و افراد و تمدّن ها و برنامه ها را بسنجيم، جهان چهره ديگرى در نظر ما خواهد داشت و بايد هم مقياس سنجش، همين باشد؛ چرا كه چيزى است كه داراى است؛ آن كس و آن چيز كه آثار حيات نداشته باشد، در واقع مرده است و اگر مردگانى بعد از حيات خود آثار وجودى نشان دهند، تا آن زمان كه آثار وجود آنها در جامعه بشرى است، در زمره زندگان محسوب مى شوند. چون آثارشان باقى است، زنده و جاويدانند (گذشته از زندگى برزخى بهشتى)؛ و كه جز تباهى و فساد و ويرانى و مرگ اثرى ندارند، به يقين در صف مى باشند. اگر (ع) گروهى از مردم كوفه و عراق را به عنوان «أَشْبَاحٌ بِلَا أَرْواحٌ» و و ، معرّفى مى كند به خاطر پيروى از همين منطق و همين فلسفه اسلامى است. پی نوشت: [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۴۸۶، (حکمت ۱۴۷) 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۵۲۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel