eitaa logo
انصار الشهدا
91 دنبال‌کننده
933 عکس
304 ویدیو
23 فایل
بالهایم هوس با تو پریدن دارد بوسه بر خاک قدم های تو چیدن دارد من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست و از آن روز سرم میل بریدن دارد ... تاریخ تأسیس ۲۰ فروردین ۱۳۹۷ کانال انصارالشهدا در پیامرسانهای سروش وایتا sapp.ir/ansarshohadaa Eitaa.com/ansarshohadaa
مشاهده در ایتا
دانلود
انصار الشهدا
#مناجات #شعبانیه #قسمت سوم بسم الله الرحمن الرحیم إِلَهِي تَوَلَّ مِنْ أَمْرِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ
چهارم بسم الله الرحمن الرحیم إِلَهِي لا تَرُدَّ حَاجَتِي وَ لا تُخَيِّبْ طَمَعِي وَ لا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجَائِي وَ أَمَلِي إِلَهِي لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِي لَمْ تَهْدِنِي وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِيحَتِي لَمْ تُعَافِنِي إِلَهِي مَا أَظُنُّكَ تَرُدُّنِي فِي حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي طَلَبِهَا مِنْكَ إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَ لا يَبِيدُ كَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 خدایا! رد مکن این عرض نیاز مرا و کور مگردان این شوق و رغبت مرا و مشکن ساقه ی امید و آرزوی مرا. خدای من! تو اگر می خواستی خوارم کنی، دست به هدایتم نمی زدی. تو اگر رسوایی مرا می خواستی، اینقدر با من مدارا نمی کردی. معبودم! من گمان نمی کنم، تو مرا در حاجتی که عمری بر سر آن نهاده ام و در طلبش به درگاه تو نالیده ام، رد کنی. خدای من! حمد هماره تو را سزاست و ستایش همیشه زیبنده توست تا ابدی که بی نهایت است. افزون باد این حمد وسپاس و ستایش که افزون خواهد شد و کاستی و فنا نخواهد پذیرفت، آنچنان که تو بپسندی و تو خشنود باشی. خدای من! اگر مرا به جرمم بگیری، تو را به عفوت می گیرم. اگر دست بر گناهم بگذاری، چنگ در دامن بخششت می زنم. اگر لغزشهایم را نشانه بگیری، نشان از آمرزشت می گیرم. اگر به معصیتم بنگری، چشم به کرامتت می دوزم. اگر بدی ام را به رخ بکشی، خوبی و لطف بی نهایتت را برملا می کنم. اگر به جهنمم ببری و به آتشم بیفکنی، فریاد می زنم و آنجا اعلام می کنم به اهل جهنم، که تو را دوست دارم، که عاشق توام، که دست از دامنت نمی کشم. Eitaa.com/ansarshohadaa Sapp.ir/ansarshohadaa
ثواب قرائت #صفحه امروز تقدیم میشود به روح #شهید_مرتضي_جاویدي لطفا در قرائت شرکت کنید که شهید بي شک بشما نظر خواهد کرد.‌
در حدود دویست، سیصد سال پیش جمعی از صلحا در نجف اشرف مجتمع بودند. از آدمهای بسیار خوب ومقدّس. روزی با خودشان نشستند وگفتند: چرا امام نمی آید؟ در صورتی که ما بیش از سیصد وسیزده نفر که او لازم دارد هستیم. به این فکر افتادند که سرّ تأخیر در ظهور را به دست آورند. تصمیمشان بر این شد که از بین خودشان یک نفر را که به تأیید همه، خوب ترینشان هست، انتخاب کنند واو را بفرستند در مسجد کوفه یا سهله تا اعتکاف کند واز خود امام بخواهد که سرّ تأخیر در ظهور را بیان بفرماید.  جمعیت خودشان را به دو قسمت تقسیم کردند وقسمت بهتر را باز به دو قسمت وهمچنین تا آن فرد آخر را که از همه بهتر ومقدّس تر وزاهدتر بود انتخاب کردند که او به مسجد سهله یا مسجد کوفه برود. او هم رفت وبعد از دو سه روزی برگشت. پرسیدند چه طور شد؟ گفت: راست مطلب این که من وقتی از نجف بیرون رفتم ورو به مسجد سهله راه افتادم با کمال تعجّب دیدم شهری بسیار آباد وخرّم در مقابل من ظاهر شد. جلو رفتم.  پرسیدم: اینجا کجاست؟  گفتند: این شهر است وامام ظهور کرده است. بسیار خوشحال شدم وشتابان به در خانه امام رفتم. کسی آمد وگفتم: به امام بگو فلانی آمده واذن ملاقات می خواهد.  او رفت وبرگشت وگفت: آقا می فرمایند: شما فعلا خسته ای، از راه رسیده ای. برو فلان خانه (نشانی دادند) آنجا مرد بزرگی هست. ما دختر او را برای شما تزویج کردیم. آنجا باش وهر وقت احضار کردیم، بیا.  من خوشحال شدم. به آن آدرس رفتم وخانه را پیدا کردم. از من خیلی پذیرایی کردند وآن دختر را به اتاق من آوردند، هنوز ننشسته بودم که در اتاق را زدند.  گفتم: کیست؟  گفت: مأمور از طرف امام. می فرمایند: بیا! می خواهیم قیام کنیم وشما را به جایی بفرستیم.  گفتم: به امام بگو امشب را صبر کنید.  گفت: فرموده اند: همین الآن بیا.  گفتم: بگو من امشب نمی آیم. تا این را گفتم، دیدم هیچ خبری نیست. نه شهری هست، نه خانه ای هست ونه عروسی. من هستم وصحرای نجف 📚میر مهر، حجت الاسلام سید مسعود پور سید آقایی 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ عشقبازان چنین مستحق هجرانند sapp.ir/ansarshohadaa Eitaa.com/ansarshohadaa
: ثواب قرائت #صفحه امروز تقدیم میشود به روح #شهید_سید_حسن_آیت ؛ باشد که دعاي این شهید شامل ما گردد.
: ثواب قرائت #صفحه امروز تقدیم میشود به روح #شهید_مصطفي_صدر_زاده؛ باشد که دعاي این شهید شامل ما گردد.
ثواب قرائت #صفحه امروز تقدیم میشود به روح #شهید_محمودرضا_بیضایي ؛ باشد که دعاي این شهید شامل ما گردد.
رفیق خوب و با معرفت اونیه که شهیدت کنه، #شهید_سیدرحمان_هاشمی و #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده اصفهان گلزار شهدا السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه یا زهرا (س)
ثواب قرائت #صفحه امروز تقدیم میشود به روح #شهید_سیدرحمان_هاشمی ؛ باشد که دعاي این شهید شامل ما گردد.
ثواب قرائت #صفحه امروز تقدیم میشود به روح #شهید_حسن_جهانیان ؛ باشد که دعاي این شهید شامل ما گردد.
📚 (س) راوی با یک نفربر رفته بودیم جلو، نمی دانستیم عراقی ها تا کجا آمده اند. کنار یک تپه محاصره شدیم، نزدیک به یکصد عراقی از بالای تپه و از داخل دشت شلیک می کردند. ما پنج نفر هم در کنار تپه در چاله ای سنگر گرفتیم. شلیک می کردیم. تا غروب مقاومت کردیم، با تاریک شدن هوا عراقی ها عقب نشینی کردند. دونفر از همراهان ما که راه، را بلد بوند شهید شدند. از سنگر بیرون آمدیم، کسی آن اطراف نبود. به پشت تپه و میان درخت ها رفتیم. در آنجا پیکر شهدا مخفی می کردیم. خسته و گرسنه بودیم. از مسیر غروب آفتاب قبله را حدس زدم و نماز خواندیم. بعد از نماز به دوستانم گفتم: برای این ها _زهرا (س) را بگویید. بعد ادامه دادم: این را ، زمانی به تعلیم فرمودند که ایشان و های بسیار بودند. بعد از تسبیحات به سنگر قبلی برگشتیم. خبری از عراقی ها نبود. مهمات هم کم بود. یکدفعه در کنار تپه چندین جنازه عراقی را دیدم. اسلحه و خشاب و نارنجک های آن ها را برداشتیم. مقداری آذوقه هم پیدا کردیم و آماده حرکت شدیم. اما به کدام سمت !؟ هوا تاریک و در اطراف ما دشتی صاف بود. تسبیحی در دست داشتم و مرتب ذکر می گفتم. در میان دشمن، خستگی،شب تاریک و ...  اما آرامش عجیبی داشتیم! نیمه های شب در میان دشت یک جاده خاکی پیدا کردیم. مسیر آن را ادامه دادیم.  به یک منطقه نظامی رسیدیم که دستگاه رادار در داخل آن قرار داشت. چندین نگهبان هم در اطراف آن بودند. سنگر هائی هم در داخل مقر دیده می شد. ما نمی دانستیم در کجا هستیم. هیچ امیدی هم به زنده ماندن خودمان نداشتیم، تصمیم عجیبی گرفتیم! بعد هم با تسبیج استخاره کردم و خوب آمد. ما هم شروع کردیم! با یاری خدا توانستیم با پرتاب نارنجک و شلیک گلوله، آن مقر نظامی را به هم بریزیم. وقتی رادار از کار اقتاد، هر سه از آنجا دور شدیم. ساعتی بعد دوباره به راهمان ادامه دادیم. نزدیک صبح محل امنی را پیدا کردیم و مشغول استراحت شدیم. کل روز را استراحت کردیم. باور کردنی نبود، آرامش عجیبی داشتیم. با تاریک شدن هوا به راهمان ادامه دادیم و با یاری خدا به نیروهای خودی رسیدیم. ابراهیم ادامه داد: آنچه ما در این مدت دیدیم فقط عنایت خدا بود.  تسبیحات حضرت زهرا (س) گره بسیاری از مشکلات ما را گشود.  بعد گفت: دشمن بخاطر نداشتن ایمان ، از نیروهای ما می ترسد. ما باید تا می توانیم نبردهای نامنظم را گسترش دهیم تا جلوی حملات دشمن گرفته شود. sapp.ir/ansarshohadaa Eitaa.com/ansarshohadaa
انصار الشهدا
#مناجات #شعبانیه #قسمت چهارم بسم الله الرحمن الرحیم إِلَهِي لا تَرُدَّ حَاجَتِي وَ لا تُخَيِّبْ طَم
پنجم بسم الله الرحمن الرحیم إِلَهِي إِنْ كَانَ صَغُرَ فِي جَنْبِ طَاعَتِكَ عَمَلِي فَقَدْ كَبُرَ فِي جَنْبِ رَجَائِكَ أَمَلِي إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما إِلَهِي وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِي فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ إِلَهِي فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرَارِي بِكَ وَ رُكُونِي إِلَى سَبِيلِ سَخَطِكَ. إِلَهِي وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ إِلَيْكَ إِلَهِي أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ أُوَاجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيَائِي مِنْ نَظَرِكَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ. 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 خدای من! اگر در مقایسه با طاعتی که باید بشوی، عمل من ناچیز است- که هست - در عوض امیدم به تو بسیار است. تو برترین آرزوی منی. خدای من! چگونه از بارگاه تو با خورجین خالی و دست تهی بازگردم؟ چگونه بار سنگین حرمان و یأس را بر دوش خویش تاب بیاورم؟ منی که خوش گمانی ام به وجود تو این بود_و هست_که از درگاه تو بخشیده بازگردم؛با دستهایی انباشته از فلاح و رستگاری و نجات. معبودم! من عمرم را در مسیر غفلت ازتو تباه کردم. جوانی ام را در مستی دوری از تو پوساندم.به خودم ظلم کردم و نفهمیدم. در خسران زیستم و ندیدم. در منجلاب بودم و در نیافتم. خدای من! بیدار نشدم آن روزها که بر تو غره می شدم و به خود نیامدم آن ایام که در سراشیب خشم کیفر بار تو می دویدم. خدای من! اکنون این من، بنده ی تو و بنده فرزند تو ایستاده ام درمیان دستهای اختیار تو و آویخته ام به ریسمان کرم تو و سر سپرده ام به دامان لطف تو . خدای من! اینک این منم. بنده تو که خود را بسوی تو می کشم، بیزارم از آنچه بوده ام و آنچه کرده ام ، آنقدر که شرم و آزرم و حیا اجازه نگریستن به رخسارت را و رو در رو شدن با تو را به من نمی دهد. و بخشش ات را می طلبم که عفو و بخشش، صفت زیبای کرامت توست. sapp.ir/ansarshohadaa Eitaa.com/ansarshohadaa
ثواب قرائت #صفحه امروز تقدیم میشود به روح #شهید_غلام_علی_رجبی ؛ باشد که دعاي این شهید شامل ما گردد.