🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان
🔸اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَی اِقَامَةِ اَمْرِکَ وَ اَذِقْنِی فِیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ وَ اَوْزِعْنِی فِیهِ لِاَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ وَ سِتْرِکَ یَا اَبْصَرَ النَّاظِرِینَ
🔹خدایا مرا در این روز برای اقامه و انجام فرمانت قوت بخش و حلاوت و شیرینی ذکرت را به من بچشان و برای ادای شکر خود به کرمت مهیا ساز و در این روز به حفظ و پرده پوشی مرا از گناه محفوظ دار ای بصیر ترین بینایان عالم
➥@ansuiemarg_ir
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ سخنی که هر شب ماه رمضان، خود خداوند به بندگانش میفرماید!
🎙 آیتالله تهرانی ره
➥@ansuiemarg_ir
💢 باطن، ظاهر میشود!
🔸یکی از مطالب عجیبی که در آن روزها و در خروج #روح از بدن شاهد بودم درک باطن تمامی افرادی بود که آنها را مشاهده میکردم آن هم نه فقط #باطن معمولی انسان من حتی افکار عقاید اجداد و نسب، حتی سرنوشت او را میفهمیدم شنیدم.
🔸حضرت آیت الله #بهجت به یکی از دوستان خاص خود گفته بود من ازل تا ابد برخی افراد را با یک نگاه متوجه میشوم درست در آن لحظات همین #اتفاق برای من رخ میداد. یعنی به هر کسی نظر میکردم نه تنها باطن و فکر و نیت او بلکه اتفاقاتی که از لحظه #تولد تا مرگ او میخواهد رخ دهد را متوجه میشدم.
🔸نه تنها تا لحظه #مرگ که حتی میدیدم چه کسانی در صحرای محشر گرفتارند و چه کسانی... البته این را تأکید کنم که خداوند فرصت #توبه و بازگشت را از هیچ کس نگرفته یعنی انسان میتواند با اختیاری که خداوند به او داده خودش را #تغییر دهد.
📔کتاب شنود
➥@ansuiemarg_ir
🌏 #آن_سوی_مرگ
(قسمت سی و یکم)
🔻از گرمی و تعفن فضا، عطش بر من #غلبه نموده بود، در آنجا دیدم که هادی به طرف من میدود و بزودی رسید و خورجینی که هدیه علی علیهالسلام در او بود باز نمود، تنگ #بلوری را بیرون آورد که از برق او صحرا روشن شد و در او آب سرد و خوشگواری بود به من داد خوردم تشنگی رفع و درد از همه اعضایم بر طرف شد و رنگم #افروخته و باطنم صفا پیدا نمود.
🔻آمدیم دیدم که اسبم مرده و کوله پشتی را به پشت بستم، #خورجین را هادی برداشت و پیاده به راه افتادیم. من می دیدم از لوله های آن کارخانه ها آدمهای #آتشین بیرون میریزند! هادی گفت حسودانی که حسادت خود را به زبان و دست نسبت به مؤمنین اظهار نمودهاند در این کارخانه ها سخت #فشار میخورند که آتش باطنشان ظاهرشان را نیز فرا میگیرد و حسادت به منزله آتش است.
🔻و چون راه را #تاریکی فرا گرفته بود هادی جلو جلو می رفت و من پشت او می رفتم. هادی گفت: کمتر کسی است که حسد #باطنی خود را، کم یا زیاد اظهار نکرده باشد و اگر لطف و خوشنودی حضرت زهرا درباره شما نبود، حال شما شاید کمتر از این #گرفتاران نبود بسیاری از این گرفتاران دیر یا زود خلاص خواهند شد و اهل رحمت خواهند بود.
🔻و چون هوا گرم و #متعفن و کوله پشتی هم سنگینی مینمود و بسرعت حرکت میکردیم که از این زمین پربلا زودتر خلاص شویم بسیار #خسته شده بودم و ساقهای پا از خستگی درد میکرد تا آن که به هزار #مشقت از آن سرزمین خلاص شدیم.
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
❌ کپی داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز میباشد.
➥ @ansuiemarg_ir
8.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ ذکری که همه گناهان تجربهگر را به خوبی و عمل صالح تبدیل کرد!🌱
🎥 زندگی پس از زندگی
➥@ansuiemarg_ir
🌙 ماه من! ✨
🌷روزه، تلاوت قرآن و دعاهایی که در این ماه خوانده می شود، باعث ریزش #گناهان و تمیز شدن روح انسان از آلودگی ها می شود. به ویژه آن که انسان اگر بتواند موفق به توبه و #استغفار شود از تمام آلودگی ها پاک می شود.
🌷هیچ عبادتی مثل #روزه ویژگی پاک کردن و تمیز کردن را ندارد. در روایت داریم که می فرماید: «اَلصُّومُ لی وَ اَنَا اُجزی به» خدا می فرماید: روزه برای من است. نمی فرماید #نماز برای من است، هم چنان که می فرماید در زمین، کعبه خانه من است، در ماه های سال، ماه رمضان ماه من است، در بین #عبادات هم می فرماید، روزه برای من است.
🌷شاید راز آن این باشد که هیچ عبادتی به اندازه روزه #انسان را از وابستگی به دنیا جدا نمی کند. روزه آدم را وارسته و پاک می کند. سنگ ها را از پای انسان باز و مرغ دل را آماده #پرواز می کند. در هیچ عبادتی جز روزه این حالت برای انسان به وجود نمیآید.
✍ آیتالله مصباح یزدی ره
➥@ansuiemarg_ir
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان
🔹اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ اَوْلِیَائِکَ الْمُقَرَّبِینَ بِرَاْفَتِکَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
🔸خدایا مرا در این روز از استغفارکنندگان قرار ده و از بندگان صالح مطیع خود مقرر فرما و هم در این روز مرا از دوستان مقرب درگاه خود قرار ده به حق رأفتت (مهربانیت) ای مهربانترین مهربانان
➥@ansuiemarg_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 آیا در برزخ و قیامت هم عبادت وجود دارد؟
🎙#استاد_محمدی
➥@ansuiemarg_ir
💎 معجزه اشک!
🔸حساب و کتاب خدا به دقت ادامه داشت. اما زمانی که بررسی #اعمال من انجام میشد و نقایص کارهایم را میدیدم گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد #حرارتی که نزدیک بود تمام بدنم را بسوزاند. اما این حرارت کاری با صورت و سینه و کف دستهایم نداشت و اصلا نمیسوزاند!
🔸برای من جای #تعجب بود چرا این سه قسمت بدنم نمی سوزد؟! لازم به تکلم نبود جواب سؤالم را بلافاصله فهمیدم. من از نوجوانی در هیئت و جلسات #فرهنگی مسجد محل حضور داشتم پدرم به من توصیه میکرد که وقتی برای آقا امام حسین (ع) و یا حضرت زهرا (س) و اهل بیت (ع) اشک میریزی قدر این #اشک را بدان، اشک بر این بزرگان قیمتی است و ارزش آن را در قیامت میفهمیم.
🔸پدرم از #بزرگان و اهل منبر شنیده بود که این اشک را به سینه و صورت خود بکشید و این کار را میکرد. من نیز وقتی در مجالس #اهلبیت (ع) گریه میکردم اشک خود را به صورت و سینه ام میکشیدم، حالا میفهمیدم که چرا این سه عضو بدنم نمی سوزد.
📚کتاب سه دقیقه در قیامت
➥@ansuiemarg_ir
🌏 #آن_سوی_مرگ
(قسمت سی و دوم)
🔻نسیم خنک وزیدن گرفت هوا لطیف گردید، چمن و #چشمه سارها پیدا شد. ساعتی کنار چشمه ای نشسته خستگی خود را گرفتیم. از هادی پرسیدم آیا سیاهک در زمین حسد #هلاک شد؟ گفت: او فانی نمیشود ولی در این سرزمین به تو نخواهد رسید زیرا که از زمین های برهوت بسیار دور شده ایم و چون #غروری نداشته ای آن صحرا و گرفتاران آن را نخواهیم دید. چیزی از راه نمانده است که به حومه امن وادی السلام برسیم.
🔻هرچه می رفتیم آثار #خوشی و خرمی و چمن و گل و درختان میوه دار بیشتر میشد تا آن که کوههای سبز و باغات زیاد و #آبشارهای زیادی پیدا شد و در دامنه کوه ها خیمه های زیادی از حریر سفید نمایان شد. هادی گفت: اینجا حومه شهر است و اهالی در این #خیمهها ساکناند.
🔻ستونها و میخهای این خیمه ها از طلا بود و طنابها از #نقره خام. مقداری که از خیمه ها گذشتیم، هادی گفت صبر کن تا من بروم خیمه تو را تعیین کنم. گفتم اسم این #سرزمین بسیار خوش آب و هوا و با صفا است، من دلم میخواهد چند روزی در اینجا بمانم. هادی پاکتی از خورجین که در او هدیه #حضرت زهرا بود بیرون نمود و رو به طرف خیمه ای که در قله کوهی دیده میشد رفت.
🔻من نگاه میکردم وقتی که #هادی به آن خیمه رسید و کاغذ خوانده شد، دیدم که پسران و #دختران از خیمه بیرون شدند و به طرف من دویدند و هادی نیز از عقب رسید و گفت: تو با اینها برو به خیمه و چندی استراحت کن تا من از شهر برگردم، این را گفت و #پرواز نمود و من با آن خدم و حشم وارد خیمه شدم.
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
❌ کپی داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز میباشد.
➥ @ansuiemarg_ir