eitaa logo
آرایه های ادبی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
264 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5801101950342666230.mp3
15.23M
🔊فایل صوتی عصر سه‌شنبه‌های بخارا بررسی و معرفی کتاب «جرعه‌های ساغر خیام» (رباعیات عمرخیام اثر فیتزجرالد و منابع اصلی فارسی آنها) نوشتۀ ادوارد هرون آلن، با ترجمۀ مصطفی حسینی سه‌شنبه یازدهم دی‌ماه ۱۴۰۳ باغ‌موزۀ نگارستان، تالار دکتر روح‌الامینی @arayehha
روزی شیخ‌الرئیس "ابوعلی سینا" وقتی از سفرش به جایی رسید، اسب را بر درختی بست و برایش کاه ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد. "روستایی" سوار بر الاغ آنجا رسید، از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند. شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند. روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت، ناگاه اسب لگدی زد. روستایی گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد. "شیخ" ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود. روستایی  او را کشان کشان نزد "قاضی" برد، قاضی از حال سوال کرد، شیخ هم چنان خاموش بود. قاضی به روستایی گفت: این مرد لال است. ‌‌روستایی گفت: این "لال" نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، پیش از این با من سخن گفته. قاضی پرسید: با تو سخن گفت؟ چه گفت؟ او جواب داد که: گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند. قاضی خندید و بر "دانش" شیخ آفرین گفت. "شیخ" پاسخی گفت که زان پس در زبان پارسی مثل گشت: جواب ابلهان خاموشی است @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منوچهر والی زاده صدای ماندگار دوبله‌ی ایران درگذشت 🖤 روحش شاد و یادش گرامی @arayehha
12.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"چیزی میان جوشش و کوشش" شعر آمیخته‌ای از ظرفیت‌های جوششی و کوششی است. ساختار شعر و جنبه‌های فرمی و شکلی و برخی ویژگی‌های زبانی و ادبی آن با ممارست و کوشش و تمرین به دست می‌آید و حس و حال عمیق شاعرانه و بسیاری از کشف‌ها و نوآوری‌های مضمونی و ساحت‌های تخیل شاعرانه، زاییده‌ی جوشش است. جهان کیهانی شعر محصول کوشش است و آنِ "جان"ی شعر، بر آمده از جوشش. شاعران بزرگ آمیخته‌ای از این دوساحت را به مخاطبان عرضه کرده‌اند؛ هرچند برخی چون فردوسی بر ساحت کوششی و نظم‌گونه‌ی شعر متمرکزشده و مولوی، غرقه‌ی اقیانوس شور و جوشش درونی است و حافظ از این دو ساحت، در لباس معجونی شگفت‌انگیز بهره برده است. شاعران خراسانی و بازگشتی فارسی و شاعران یونان و روم و پیروان مکتب کلاسیسیم بیشتر به کوشش توجه داشته‌اند و در شعر عراقی و اصفهانی و هندی و در آثار بسیاری از پیروان نیما و در مکاتب رمانتیسیسم و سمبولیسم و سوررئالیسم، شاعران و منتقدان بیشتر بر زاویه‌ی جوشش و ناخودآگاه انسانی تمرکز کرده‌اند. ساحت جوششی شعر برآمده از نوع نگاه فلسفی _عرفانی شاعر به جهان و شوریدگی و جنون و عاشقی است؛ ویژگی‌ای که در بسیاری از اشعار معاصران سنتی‌سرا و زبان‌گرا یا شاعران محتوامحور روزگار ما دیده نمی‌شود. فیلم کوتاه بالا از حیدر یغما خشتمال نیشابوری(۱۳۰۲تا ۱۳۶۶) غزل‌سرای معاصر و نوع بیان و زندگی و صدای شورانگیزش، نشانه‌ای از برخی جنبه‌های شعر جوششی است که دیدنش به دوستان شاعر توصیه می‌شود؛ اگر تا کنون ندیده‌اند. @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لذت‌آموزی استادابوالحسن نجفی (۷ تیر ۱۳۰۸ – ۲ بهمن ۱۳۹۴)، زبان‌شناس و مترجم برجسته ایرانی C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
بامداد آدینه (ناهیدشید آریایی) دوستان عزیزم به نیکی و شادی هدیه امروز حافظ شیرین سخن به شما مهربانان دیوان حافظ غزل شماره ۲۱۶    🍃🎼💐🎼🌷🎼💐🎼🌷🎼💐🎼🍃 آن یار کز او خانه ما جای پری بود سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش بیچاره ندانست که یارش سفری بود تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد تا بود فلک شیوه او پرده دری بود منظور خردمند من آن ماه که او را با حسن ادب شیوه صاحب نظری بود از چنگ منش اختر بدمهر به در برد آری چه کنم دولت دور قمری بود عذری بنه ای دل که تو درویشی و او را در مملکت حسن سر تاجوری بود اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود خوش بود لب آب و گل و سبزه و نسرین افسوس که آن گنج روان رهگذری بود خود را بکش ای بلبل از این رشک که گل را با باد صبا وقت سحر جلوه گری بود هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود معنی لغات غزل: پری: فرشته. بری: مُبَرّا. فروکش کنم: اقامت کنم ، در سینه فرو برم، شهیق. سفری بود: عازم سفر بود. منظور: مورد نظر، محبوب مورد نظر. با حسن ادب: درکمال ادب، با حسن اخلاق وادب. شیوه: روش، رفتار. صاحب نظری: نکته سنجی، صاحب رأی . اختر بد مهر: طالع بی رحم. دولت دور قمری!: به اصطلاح علم نجوم به معنای دوره هفت هزار ساله یی است که از خلقت آدم شروع شده و در پایان آن آخر الزّمان است ، کنایه از بخت بد و نامساعدا دوره فتنه و فساد آخر الزّمان است و شاعر کلمه دولت را دراین بیت به صورت طنز استعمال کرده است که به معنای بی دولتی است . عذری بنه:عذری را بپذیر. پرده برافتاد:پردهپس رفت، آشکار شد، پرده بالا رفت. پرده دری: بر ملا کردن،آشکار کردن. گنج روان: گنج سیّار ، وجود در حال گذری که چون گنج گرانبهابود ، آن وجودی که به مانند گنج قارون با نفرین موسی در زمین فرو رفت و پیوسته در حال فرو رفتن است . رشک: حسادت. یمن: برکت. @arayehha
معنی غزل شماره ۲۱۶ (۱) آن محبوب که ( به خاطر وجود او ) خانه (وشهر و دیار) ما چون جایگاه فرشتگان ( امن و امان ) بود ، سراپایش به مانند فرشته عاری از عیب بود. (۲) دل گفت که به امید او در این شهر می مانم ، بیچاره خبر نداشت که محبوبش عازم سفر است. (۳) ( در این میان )نه تنها راز دل ماآشکار شد که روز گار پیوسته راه ورسمش همین افشاگری بوده است. (۴) آن محبوب خردمند و مورد نظر من که در عین آراستگی و اداب نکته سنج نیز بود… (۵) الف: طالع ناسازگار من او را از دستم ربود . بلی! چه می شود کرد! این پیش آمداز دولت! (= نکبت) دوره قمری بود. ب : بخت ناسازگار من اورا از دست به در برد .آری! چه می توان کرد. طالع من در دوره قمری بهتر از این نبود. (۶) ای دل، این پوزش را ( از محبوب)بپذیر، زیرا تو درویشی و او در کشور حسن ، شخصیت تاجداری بود. (۷) تنها اوقات خوب وخوش ما زمانی بود که با دوست سپری شد باقی اوقات در بی ثمری وغفلت گذشت. (۸) به سر بردن کنار جویبار و گل و سبزه صفایی به سزا داشت.اما افسوس که آن محبوب گرانقدر، چون سرو روان، گذرا بود. (۹) (جای آن دارد که) بلبل ، خود را از درد حسد ، از پای در آورد که معشوق او، گل ، به هنگام سحر با نسیم صبا عشوه گری می کرد. (۱۰) خداوند هر گنج خوشبختی که به حافظ ارزانی داشت به برکت دعاو اوراد شبانه و درس صبحگاهی او بود. @arayehha
شرح غزل شماره ۲۱۶ وزن غزل: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن بحر غزل: هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف * بعضی از حافظ شناسان محترم این غزل را سوگنامه یی درباره همسر یا فرزند حافظ پنداشته اند، حال آنکه این غزل در فراق ( نه در مرگ) شاه ابواسحاق سروده شده است. سبب اینکه بعضی از محققین محترم این غزل را در سوگ همسر حافظ قلمداد کرده اند این است که در مطلع غزل و مصراع نخست: (آن یار کز و خانه ما رشک پری بود) آمده است. جای آن دارد که نخست چند کلمه در بارة نحو غور و مطالعه و کشف ایهام ومعنای صورت باطن غزلهای حافظ گفته شود. در این باره نکاتی چند بایستی مطمح نظر قرار گیرد : ۱- اگر پژوهنده محترم خود شاعر باشد آسانتر و در غیر اینصورت با مختصر تأمل و مداقه و با خواندن مکرر غزل و کشف ارتباط معانی باطنی ابیات، باید پای اندیشه خود را درست به جای پای اندیشه شاعر بگذاردتا موفق به کشف منظور اصلی و باطنی حافظ شود. ۲- پژوهنده بایستی ضرورت موجز گفتن به سبب محدودیت فرجه بحر شعر، ضرورت استعمال اجباری یک کلمه قریب المعنا به کلمه سلیس و واضحی که اگر شاعر به کار برده بود بهتر مقصود او رابیان می کرد، ضرورت حذف حرف اضافه یا حرف ربط ، در پاره یی موارد ، مانندآنچه در مصراع اول بیت دوم همین غزل صورت گرفته وبعد از کلمه ( کنم) حرف(در) حذف شده است وبالاخره ضرورت جا انداختن مفاد مضمون به هر نحو نسبتاً ممکن تر به علت التزام رعایت کلمه قافیه و ردیف را همیشه در نظر داشته باشند. ۳- به این نکته توجه شود که مفاد ظاهری ابیات ممکن است پشت سر هم و مرتبط به هم و یکدست نباشد اما معانی باطنی و ایهام ابیات غزل همیشه پشت سر هم و به هم مرتبط است زیرا منظور اصلی حافظ در اکثر غزلها یش در درجه اول القاء و تفهیم ایهام شعر خود به طرف مورد نظر خود بوده و در درجه دوم بر تن فرزند خود لباس عاشقانه – عارفانه پوشانده است و این لباسها را چنان با سلیقه پوشانیده که بعد از زمان او، ذهن خوانند گان را به خود مشغول و آنها را شیفته سلیقه وهنر و خوش ذوقی خود نماید. ۴- حاضر الذّهن بودن همه نکات تاریخی و رویداد های زمان حافظ تا آنجا که در تواریخ ضبط و مدارک آن در دست است، تا با تشابه مضمون با رویدادی درک علت سرودن شعر میّسر گردد. احتمالاً تنها با خواندن ( آن یار کز وخانه ما جای پری بود) نمی توان درباره مفهوم شعر وشاعری که همه غزلیاتش دارای ایهام است به سادگی نظر قطعی داد که یار ، معشوقه یا همسری است که در خانه سراینده به سر می برده است. به عنوان مثال همانطور که در معنی این بیت مطلع ، در بالا نوشته و شرح داده شده منظور شاعر از خانه ما ، شهر و دیار ما می باشد و خود شاعر هم که به این نقطه ضعف تشبیه خود پی برده ، برای اینکه خواننده را از اشتباه به در آورد بلافاصله در بیت دوم می گوید( دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش ) و کلمه شهر را آورده تا معلوم شود که منظور او از استعمال کلمه خانه همان شهر و دیار می باشد که به حکم ضرورت شعری و محدودیت وزن به آوردن آن مجبور بوده است و گرنه اگر کسی برای مرگ همسر خود سوگنامه بسراید این مضمون را به کار نمی بُرد و مضمون زندگی کردن در شهر خود را شاعر نه به خاطر همسر بلکه به خاطرشهریاری خوش رفتار ، برای خود موهبتی فرض می کرده و استعمال کرده است. از این گذشته شاعر در بیت سوم، محبوب خود را با عبارت ( منظور خردمندمن) یاد می کندکه ( با حسن ادب شیوه صاحب نظری داشته استو این صفات برای حاکم و سلطان وقت مناسبتر است تا همسر و از آنجا که حافظ تعمداً مایل نبوده که در اکثر غزلها صراحتاً نام ممدوح خود را ببرد و پیوسته ملاحظه این را داشته که معانی ظاهری غزل او جنبه کلی داشته و با گذشت زمان کهنه نشود. در بیت سوم می فرماید (منظور خردمند من ) و اگر برای همسر خود شعر می سرود چنین عبارتی ومضمونی را نمی پرداخت.
شاهد دیگر اینکه در بیت ششم، آنجا که شاعر می گوید عذر رفتن او را بپذیر زیرا تو درویشی و او در مملکت حسن شخصیت تاجوری بود، انتخاب این کلمات و توضیحات صرفاً به منظور شناساندن سلطان حاکم بر شیراز ، در کذشته بوده است نه همسر در منزل او این مضمون را  اگر به پای حافظ بگذاریم معنایش این می شود که حافظ می فرماید: عذر مردن همسر خود را بپذیر زیرا چون تو درویشی مستمند بودی و او را در ممکلت حسن شخصیت تاجوری بود به این سبب مرد و این قیاس مع الفارق است. مفاد باطنی بیت ششم که با رفتن شاه، راز حافظ آشکار و او در مضیقه افتاده و مورد سوء ظن امیر مبارزالدین قرار می گیرد همان همکاری و کار گزاری حافظ با دربار شاه ابواسحاق در زمان سلطنت او بوده و به هیچ وجه مناسب با مرگ همسر او نمی باشد. همچنین معنای بیت نهم غزل هم به هیچ وجه با سوگ همسر مناسبت ندارد و منظور شاعر این است که شاه ابواسحاق از درد و ناراحتی اینکه ملکش به دست دیگران افتاده است، جای آن دارد که خود را از پای درآورد. توضیح این مطالب در شرح غزل بدان سبب آمد که هم شأن ، نزول غزل روشن شودو هم نحوه استنباط و درک علت اصلی سرودن غزلهای حافظ را که توسط این ناتوان انجام می گیرد برای خوانندگان به صورت اجمال در جایی گفته شود. @arayehha
روح غزل و رهنمود فال 🆔 @arayehha
4_6035164963461399862.mp3
6.06M
فایل صوتی غزل شماره ۲۱۶ با صدای مهربانو مدرس زاده
4_6035164963461399861.mp3
293.9K
فایل صوتی غزل شماره ۲۱۶ با صدای استاد موسوی گرما رودی