eitaa logo
آرایه های ادبی
1.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
245 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
تحلیل ادبی بیت: کی‌ام ز شهد لبت کام جان شود شیرین؟ نه خسروم نه مگس با شکر چکار مرا؟! تقی الدین اوحدی بلیانی شهد لب : لب از شیرینی مثل شهده شیرین شدن کام: کام جان: کام داشتن جان شکر: ایهام هم با توجه به خسرو، نام بانویی هست که خسرو قبل از اینکه به وصال شیرین برسه باهاش وصلت کرد و معشوق خسرو بوده هم با توجه به مگس، همون معنی شکر میده چون مگس ها شکر و قند شیرینی دوست دارند. بنابر این «شکر» دو معنی داره که ساختند. شیرین: ایهام تناسب اینجا شیرین فقط به معنی خودش به کار رفته ولی در معنی نام «شیرین»(همسر و معشوق خسرو) با خسرو و شکر داشته. [شکر در حقیقت صنعت استخدام دارد اما از جایی که این صنعت در مباحث کنکور نیست همان ایهام می‌گیریم] واژه «کی» هم که معنی «چه زمانی؟» بکار رفته، در معنای دیگرش که لقب پادشاهان ایران بوده با خسرو ایهام تناسب داره. تکرار واج های «ش» و «س» یک واج آرایی ریز ولی ملموسی درست کرده و داریم بیت هم داره به داستان خسرو و شیرین @arayehha
✍ ایهام ✍ ايهام در لغت به معنای در شك و گمان افكندن است. ✍ اما در اصطلاح علم بديع ، آوردن واژه ای است با حداقل دو معنی مناسب با كلام، يكی نزديك به ذهن و ديگری دور از ذهن. ✍ معمولاً مقصود شاعر معنی دور آن است و گاهی نيز هر دو معنی مورد نظراست. ✍ ايهام نوعی بازی با ذهن است به گونه‌ای كه ذهن را بر سر دوراهی قرار مي‌دهد. ✍ انتخاب يكی از دو معنی ايهام در يك لحظه برای ذهن دشوار است و اين امر باعث لذت بيشتر خواننده می‌شود. ✍ شرط شناخت ايهام در آن است كه خواننده معانی مختلف يك واژه را بداند. ✍ ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است ببین که در طلبت حال مردمان چون است « حافظ» ✍ «مردم» در مصراع دوم به دو معنی « انسان» و « مردمک چشم » به کار رفته است و در هر دو معنی با کلمات دیگر تناسب دارد. ✍ در معنی انسان، با نشستن و حال و طلب مربوط است. ✍ در معنی مردمک با گریه و چشمم و خون و بدن مربوط است. ✍ خانه زندان است و تنهایی ضلال هرکه چون سعدی گلسانیش نیست « سعدی » ✍ « گلستان » یک معنی عام و یک معنی خاص دارد. ✍ اولین معنی آن که عام است هنگام خواندن به ذهن می‌رسد یعنی باغ و گلزار ولی منظور سعدی کتاب گلستان است که در هر دو معنی با کلمات دیگر ایجاد تناسب کرده است. ✍ به راستی که نه همبازی تو بودم من تو شوخ دیده مگس بین که می‌کند بازی « سعدی» ✍ «بازی» به دو معنی « بازی و شوخی » کردن و «باز» «پرنده شکاری» بودن به کار رفته است و در هر معنی با کلمات دیگر تناسب دارد. ✍ در معنی بازی و شوخی با همبازی و شوخی تناسب دارد. ✍ در معنی باز « شاهین » بودن با مگس مربوط است. ✍ ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما « حافظ » ✍ «مدام» هم به معنای «شراب » و هم به معنای « همیشه » است. ✍ امشب صدای تیشه از بیستون نیامد شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد "حزین لاهیچی" ✍ «شیرین» هم «اسم معشوق خسرو» وهم به معنای « لذت بخش» است. ✍ هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید در رهگذار باد نگهبان لاله بود « حافظ » ✍ « لاله » به معنای گل لاله است که همه با آن آشنا هستند. ✍ و در معنای دیگر نام چراغی که آن را از شیشه و بلور می‌ساختند. ✍ به کار بردن آرایه‌ی ایهام به خواننده آزادی انتخاب بین معانی واژه‌ها را می‌دهد و بر زیبایی شعر می‌افزاید. @arayehha
زندگی سیبی‌ست که افتاده به خاک؛ به نظر خوب رسیدیم، ولی بد رفتیم ... در تصاوير اين بيت زيبا، زندگي به سرخي سيب شده؛ به نظر خوب رسيديم دارد؛ خوب و بد دارند تكرار واج "س" آرايه ي ايجاد كرده است. @arayehha
🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی : پاسخ، پاسخی، بایستگی (مُخِّل): فشرده‌ی کاستار : فشرده گویی، کوته گرایی : گُمانِش،گمان انگیزی : ساده، نیامیخته، نابرگرفته : دور بیگانه : روشن‌ساز، روشن کننده، روشنگر (تاء): ت کشیده (تاء): ة گرد : استواری، پافشاری، فشارش، سختار : پیاپی شدگی فزودگان، پیواره فزود (پیشنهاد نگارنده) : واکاوی، واکافت : واکاوی و آمیخت (پیشنهاد نگارنده) : درست‌خوانی، شمرده‌خوانی، نیک‌خوانی : واتگشت، وارون گفت (پیشنهاد نگارنده) : ویژگی : آرا، آرایی، دَهناد : آرایی، دهنادی، سامانی (تَرخیم): واتکاهی : پایه‌شناسی، بنیان‌شناسی(پیشنهاد نگارنده) : واداری، بایستگی، شایدی : فشاره : برگردان، بازگردان، چرخش، چرخانش : خُردی، کوچکی، کوچک نمود، کهاندن : روشن ساخت، روشن کردن، بازنمود (پیشنهاد نگارنده)، شناساندن :پرگاس، درگیری، کشمکش دنباله دارد 🖋📋 برجسته‌ترین بازخن‌ها (منابع): ۱- پیوست‌های فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری ۲- فرهنگ نظام با ریشه‌شناسی، محمدعلی داعی‌الاسلام ۳- فرهنگ ریشه‌شناختی زبان پارسی، محمد حسن‌دوست @arayehha
🍂 از گردش چرخ واژگون می‌گریم وز جور زمانه بین که چون می‌گریم؟! با قد خمیده چون صراحی شب و روز در «قهقهه‌ام» و لیک خون می‌گریم «خان‌احمد‌ گیلانی» 🔸🔸🔸 : استعاره مکنیه : تشبیه : تضاد و تناسب ،خون: جناس :ایهام_پارادوکس :قلعه/جنبش شراب/خنده‌ی‌بلند @arayehha🍂
    آرایه های پرکاربرد عبارتند از:    : حرفی گفته شود و دلیل ادبی آورده شود،مانند : پلک دلم میپرد شنیده ام کسی می آید به مهمانی(دلیل اینکه پلک دلم میپرد این است که کسی به مهمانی می آید)  در حسن تعلیل: استعاره، تشخیص(جان بخشی به اشیاء) و اغراق وجود دارد.  در بیت بالا: پلک دل استعاره از دلهره و هیجان داشتن( همچنین دل پلک ندارد پس تشخیص هم هست) و پریدن پلک دل اغراق محسوب میشود.    : ضد حسن تعلیل است. مصراع های یک بیت که هیچ ربطی به هم ندارند و معمولا ضرب المثلند. مانند:هر که جز ماهی ز آبش سیر شد     هر که بی روزیست روزش دیر شد     :تشبیهی که یک طرفش(مشبه، مشبه به یا وجه شبه) حذف شده باشد یا کسی را صدا بزنیم. مانند: بت من، گل من.    : نماد کردن چیزی که حقیقی نیست.مانند: برزیل، ایتالیا را برد.(تیم ورزشی برزیل، تیم ورزشی ایتالیا را برد)    :(دو حالت دارد) 1- اشاره به حدیث و آیه. مانند: بسم الله.  2-اشاره به داستان: من فرهاد و تو شیرین.    :(دو حالت دارد) 1- آوردن آیه کامل: بسم الله الرحمن الرحیم(حروف مقطعه نیز تضمینند مانند الف لام میم)  2-یک سخن از دیگری:مانند به قول معروف    (تضاد): دو کلمه ضد هم با فاصله بیایند: هیچ سیر را طاقت گرسنه نیست(سیر و گرسنه متضادند)    (یا متناقض نما) 1-دو کلمه ضد هم کنارهم بیایند: دولت فقر(دولت به معنی ثروت است)  2-دو کلمه ضد هم با فاصله که بشود کنار هم آورد(مثلا متمم اسم بینشان باشد) جمعیت از آن زلف پریشان    (مبالغه یا غلو): بزرگنمایی. مانند: فلانی خدای فوتبال است.    (.نظیر): حداقل 3 کلمه در یک ردیف(مربوط): شمع گل پروانه    .آرایی(نغمه حروف): حداقل 3 حرف در یک ردیف: باغ بی برگی(واج ب)    : مخلوط کردن 2حس با یکدیگر: صدا شنیدن،شور دیدن.    : جمله ای با طعنه. مانند: کمیتش لنگه. شاخ شمشاده. فلانی ریش سفیده    :(4حالت دارد): 1- عادی:تمام ادات تشبیه باشند: سرزمین من مانند زمرد است.  2-بلیغ: به زبان گفتاری: سرزمین من زمرده.  3-(از فرمول "این آن است، آن این است" استفاده می کنیم،اگر جواب درست بود تشبیهی و اگر نبود استعاری است) مانند: آتش عشق(عشق آتش است، آتش عشق است. بلی پس اضافه، تشبیهی است)  4- : مانند: دست ادب(ادب دست ندارد،دست ادب ندارد. جواب خیر، پس اضافه،استعاری است)    جناس:(2حالت دارد) 1-.تام: دو کلمه با دو معنی متفاوت با املا یکسان: داد مرا داد(سهم مرا به من داد).  2-: دو کلمه که یک حرف با هم اختلاف داشته باشند. مانند: جام و بام. خدا و جدا.    : یک کلمه در دو معنی متفاوت. مانند: آهو کشی آهویی بزرگ است.( آهوی اول= حیوان و آهوی دوم=جرم، گناه)  فارسی ونگارش فنی وحرفه ای 🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰ @arayehha 🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰ *🦅꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭‌꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭ٖٖٖٖٖٖٖ⚘꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭ ❄️☃️❄️ ⚘꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭🦅* 🕊️*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*🕊️