#نکته_های_نگارشی
#نوعی_از_نوشتار
✳️ در سدهی اخیر، نوعی از نوشتار به گونههای رنگارنگِ نثرِ فارسی افزوده شده؛ مطالبی که در حجموحدودِ یک مقاله است و عمدتاً مروریدارد بر زندگی، آثار و کاروبارِ بزرگانِ عرصهی فرهنگ و ادب. در این قالب، عموماً و عمداً کمتر به کتاب و مقالهای ارجاع و استنادمیشود. ازهمینجهت با اندکی تسامح، این آثار بیشتر به جُستار پهلومیزند تا مقاله در معنای معهود و مرسوم. این نوشتهها اغلب به یادها و خاطرههایی نیز آراستهمیشود. حضورِ مایههایی از روایت یا خردهروایت، چنین نوشتههایی را خوشخوانتر نیز میکند. گویا عصارهای از یک تکنگاری هستند که گاه درعینِ اصالت و سندیتِ متّکی بر روایاتِ دستاولِ خودِ نویسنده، از قیدوبندِ ارجاع و استناد آزاد اند. اگر بخواهم اثری ترجمهشده در این عرصه را نامببرم، عجالتاً "تفسیرهای زندگی" (نوشتهی ویل و آریل دورانت، ترجمهی ابراهیم مشعری، انتشارات نیلوفر) است؛ شاهکاری درباره شاعران و نویسندگانِ معاصرِ جهان.
❇️ در ایران، سعیدِ نفیسی از نخستین کسانی است که در این عرصه پیشگام بوده و خوش نیز درخشیده. مطالبِ دستاولی که او دربارهی عشقی، نسیم شمال و نیما نوشته و خطوطی از خاطراتش را نیز در آنها گنجانده، درخشان و خواندنی است. شخصِ دیگر بهگمانام آلاحمد است. سه مطلبی که او دربارهی نیما نوشته (بهویژه "پیرمرد چشم ما بود")، درکنارِ یادکردهای دیگرش دربارهی صادق هدایت و بهمن محصّص، هنوز هم زنده و زیبا است. احسان طبری نیز در این عرصه طبعیآزموده و ازآنجاکه او در زندگینامهنویسی دستی توانا داشته (ازجمله در "دههی نخستین") آنچه او مثلا دربارهی نیما نوشته (در "از دیدار با خویشتن") بسیار خواندنی است. شاید آثاری همچون "بازیگران عصرِ طلایی" اثرِ ابراهیم خواجهنوری و "برکشیده به ناسزا" اثرِ احمد سمیعی (غیرگیلانی!) را نیز بتوان درزمرهی همین آثار دانست.
◀️ در دهههای اخیر این گونهی ادبی پیروانِ فراوان و حتی میتوانگفت مدعیانِ بیشماری نیز یافته؛ بهویژه که رواجِ تدوینِ یادنامه/جشننامه/ارجنامه، بسیاری را برآنمیدارد تا مطالبی دربارهی بزرگان بنویسند.
اگر بخواهم شماری از بزرگانِ این عرصه و نیز اثری از آنها را فهرستکنم، ازجمله این چهرهها و کتابها را بهیادمیآورم:
زرینکوب: حکایت همچنان باقی.
اسلامی ندوشن: نوشتههای بیسرنوشت
انور خامهای: چهار چهره
خانلری: در مقالاتاش (بهویژه مطلبی دربارهی نیما).
محجوب: خاکسترِ هستی
غلامحسین یوسفی: برگهایی در آغوش باد
براهنی: طلا در مس
عباس میلانی: تجدد و تجددستیزی در ایران*
◀️ مقالاتی که طی سالیان، اینجا و آنجا از استادانی همچون داریوش آشوری، شاهرخِ مسکوب، شفیعی کدکنی و خرمشاهی خواندهام نیز گاه در همین شمار است. مطالب و گفتگوهایی که صدرالدین الهی با بزرگانِ فرهنگ و ادب ایران منتشرکرده نیز اینگونه و بسیار خواندنی است.
◀️ در فضاهای تازه و نوشتههای موجزی که به برکتِ همین فضاها در سالهای اخیر رایجشده اگر بخواهم تنها آثارِ یکتن را نامببرم، او دکتر میلاد عظیمی است. پژوهشگری که قلمی چابک، نثری سرزنده و نگاهی منتقدانه دارد. عظیمی درعین جوانی، به تعادل و تکاملی در نگاه به فرهنگِ ایرانی رسیده. او هم باریکاندیش است و هم دوراندیش، و همچون پیرانِ دیروز و امروزدیده "نگرانِ" فرهنگ و ادبِ ایرانی.
* البته دکتر میلانی، عمدتاً اهلِ ارجاع و استناد است.
❇️ مطلب ارسالی از: کانال « گذشته و اکنون »
@arayehha
#نکته_های_نگارشی
#فاصله_گذاری_حرف_ب_به
🔸 در فاصلهگذاری «ب/ به» سه حالت وجود دارد:
الف) «ب/ به» در موارد زیر پیوسته نوشته میشود:
۱. هنگامی که بر سر فعل یا مصدر بیاید (همان که «بای زینت» یا «بای تأکید» یا «بای التزام» خوانده میشود):
بروم، بگفتم، بگفتن (= گفتن)، بنماید، بنویس
۲. در واژههای بدین، بدان، بدو، بدیشان به کار رود.
۳. در صورتهای واژگانیشده و تخفیفیافته مانند: بجا (صفت)، بخْرد، بسامان، بسزا، بشْکوه، بنام، بهنجار، بهوش
ب) به در صفتها، قیدها و حروف اضافۀ مرکّب با نیمفاصله نوشته میشود:
بهخصوص (صفت و قید)، بهسختی، بهجهتِ، بهمحضِ، بهموجبِ
ج) به در نقش حرف اضافه و همچنین در فعلهای گروهی (عبارتهای فعلی) که حرف اضافۀ پیشاز فعل است با فاصلۀ کامل از اسم پساز خود نوشته میشود:
به برادرت گفتم، به کار بردم
@arayehha
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نکته_های_نگارشی
❇️ مقایسه کاربرد واژگان پارسی در آثار شاعران کلاسیک ایران
@arayehha
#نکته_های_نگارشی
#کاربرد_نادرست_جناب_برای_بانوان
✳️ واژهٔ «جناب» عنوانی احترامآمیز برای مردان است. این واژه را برای زنان بهکار نبریم.
خانمی میگفت: ظاهراً بعضی معلمان این نکته را نمیدانند و چند بار همکارانِ خانم را با عبارتِ «جنابِ سرکار خانمِ...» خطاب کردهاند.
@arayehha
#نکته_های_نگارشی
#تکیه_کلام_یا_تکه_کلامـ؟
✳️ این روزها برخی«تکیهکلام»را «تکهکلام»(یا تیکهکلام)مینویسند و میگویند، که شاید به دلیل اشتباه گرفتن آن با اصطلاح «تکه انداختن»(کنایه زدن)باشد.براساس فرهنگ بزرگ سخن،تکیهکلام یعنی «کلمه، جمله، یا عبارتی که پیوسته و گاه نابهجا در میان صحبت کسی تکرار میشود: تکیهکلام خیلیها "بهقول معروف" است. تکیهکلامش این بود: آقایان! اینجا مدرسه است نه اداره ...؛ تکیهکلام مرحوم شریعتمدار "همینطورها و همانطورها" بود...»؛ و به نقل از لغتنامه «... گویند تکیۀ کلام فلان کس "چیز" است؛ یعنی فلان در گفتار خود بیاراده و نظر به معنی خاصی کلمۀ "چیز" را بهکرات بهکار بَرَد». یکی از نمونههای جالب تکیهکلام، مثالهایی است که دانشجویان دانشگاه تهران از گفتار استادان گردآوری کردند و در نشریۀ آئین دانشجویان بهچاپ رساندند. این نشریه از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۴ چاپ میشد و در سال ۱۳۹۵ در کتابی به همین نام،بهکوشش محمد توکلی طرقی، یکجا بهچاپ رسید.در تصویر این نمونهها را میبینیم.
✅تکیهکلام
❌تکهکلام
✍🏻 سمانه ملکخانی
@arayehha
#نکته_های_نگارشی #واحد_ها_ى_شمارش_و_اندازه_گير_ى
واحدشمارش انسان، شتر، نخل : نفر
واحد شمارش کفش، جوراب، دستکش : جفت
واحد شمارش سیگار : نخ
واحد شمارش صابون : قالب
واحد شمارش تخم مرغ : دانه
واحد شمارش نان : قرص
واحد شمارش گردو، مداد : دانه
واحد شمارش قرص، قند، آب نبات : حَب
واحد شمارش چند عدد گردو : فال
واحد شمارش درب و پنجره : عدد
واحد شمارش مغازه، خانه : باب
واحد شمارش کالای بسته بندی شده : بار
واحد شمارش مغازه : دهنه
واحد شمارش قاشق، چنگال، رختخواب : دست
واحد شمارش درخت : اصله
واحد شمارش پتو، فرش : تخته
واحد شمارش پارچه : توپ و طاقه
واحد شمارش چاقو، تفنگ، مسلسل : قبضه
واحد شمارش فشنگ : تیر
واحد شمارش بسته های ۱۲تایی : دوجین
واحد شمارش توپ، تانک : عرّاده
واحد شمارش مجله، کتاب : جلد
واحد شمارش دسته کاغذ : بند
واحد شمارش کاغذ بدون جلد : برگ
واحد شمارش وسیله نقلیه هوایی، دریائی : فروند
واحد شمارش سگ و پلنگ : قلّاده
واحد شمارش گُل و آهن آلات : شاخه
واحد شمارش مجموع گل یا گیاه : دسته
واحد شمارش چک، سفته، گواهینامه، اسناد : فقره
واحد شمارش ماشین آلات، خودرو (اتومبیل)، تلویزیون، یخچال، دوربین، رادیو : دستگاه
واحد شمارش انواع پول فلزی : سکه
واحد شمارش مبل، ظروف : دست
واحد شمارش لامپ، شمع : شعله
واحد شمارش شیشه، آینه : جام
واحد شمارش ظروف مایعات : شیشه
واحد شمارش حیوانات اهلی : رأس
واحد شمارش پنبه : عدل
واحد شمارش حمام : واحد
واحد شمارش قنات و گردنبند : رشته
واحد شمارش باغ، عکس : قطعه
واحد شمارش فیلم، لاستیک، چاه : حلقه
واحد اندازه گیری سرما و گرما : سانتی گراد
واحد اندازه گیری حجم آب : مترمکعب
واحد اندازه گیری بنزین، نفت و گازوئیل : لیتر
واحد اندازه گیری سرعت و جهت وزش باد : گره، متر بر ثانیه و کیلومتر بر ساعت
واحد اندازه گیری سرعت باد : متر بر ثانیه
واحد شمارش دایره، جهت، زاویه : درجه
واحد اندازه گیری زمین : مترمربع
واحد اندازه گیری راه : کیلومتر
واحد اندازه گیری ولتاژ الکتریکی: به ترتیب، مگاولتMv ، کیلوولتKv ، ولتv ، میلی ولتmv
واحد اندازه گیری وزن سنگ های قیمتی نظیر طلا و الماس : قیراط - مثقال
واحد اندازه گیری وزن سنگ های نسبتاً کم ارزش و یا شبیه گران بها : گرم
واحد اندازه گیری فشارخون : سیستول - دیاستول
واحد اندازه گیری در رایانه : بیت، بایت، کیلوبایت، مگابایت، گیگابایت، ترابایت، اگزابایت
علوم وفنون ادبی
نورمحمدی
@arayehha
#نکته_های_نگارشی
#اسم_جمع_چیست_؟
کلماتی هستند که به ظاهر مفردند و در معنا جمع، و نیز مفردی از نوع خود ندارند و این کلمات چون پیش از یک اسم مفرد آورده می شوند ، به تعدادی از جنس آن اسم دلالت می کنند؛ مانند: « عده، هنگ، گروه، دسته، گله، چند ».
- عده ای روستایی/ یک هنگ سرباز/ گروهی مرد/ یک دسته کاغذ/ یک گله گوسفند.
اسم جمع ها در زبان فارسی عبارتند از:
برای انسان ( در تقسیمات نظامی و واحدهای اجتماعی و سیاسی و... ) : جوخه، رسته، رسد، دسته، عده، گروه، گروهان، گردان، هنگ، تیپ، فوج، لشکر، سپاه، ارتش، خانواده، اهل و عیال، طایفه، قبیله، ایل، نژاد، تبار، دودمان، جمع، جماعت، جمعیت، دارودسته، حزب، فرقه، انجمن، مجلس، محفل، اهل ... ( اهل مجلس، اهل محفل، اهل محل) ، قوم، خلق، مردم، رعیت، ملت، کاروان، قافله، قطار، خیل و ...
برای جانوران: دسته، طویله، گله، رمه، انبوه، قطارو...
برای اشیا: دسته، بسته، رشته، ردیف، رج، چند...
علوم وفنون ادبی
نورمحمدی
@arayehha
#نکته_های_نگارشی
#نشانه_گذاری_در_متن
برای ویرایش متن، صرفاً پیدا کردن غلط املایی یا یکدست کردن متن و توجه به ساختار جمله و دستورزبان نمیتواند کافی باشد. توجه به نشانهگذاری نیز مهم است و در زیبایی و خوانایی متن تأثیر زیادی دارد. نشانهگذاری طبق اصول و قوانین خاصی صورت میگیرد و از علامتهای مشخصی استفاده میشود. کاربرد علامتهای نشانهگذاری را در این بخش به طور کامل توضیح خواهیم داد
@arayehha
#نکته_های_نگارشی
#نقطه
نقطه «.»، علامتی است که در انتهایی جمله خبری گذاشته میشود. به کمک نقطه میتوانیم دو جمله را از هم تفکیک و مکث ایجاد کنیم تا درک آن بهتر شود. بنابراین، یکی از کاربردهای نقطه در پایان جملههای خبری است. کاربردهای نقطه را بهطور کلی میتوان در موارد زیر خلاصه کرد.
در پایان جمله (بهجز پرسشی و تعجبی): همانطور که اشاره شد، در پایان جمله خبری از نقطه استفاده میکنیم تا نشان دهیم جمله تمام شده و قرار است جمله دیگری گفته شود. به مثالهای زیر توجه کنید.
دیروز او را دیدم.
باور نمیکردم که بعد از گذشت اینهمه سال، یک بار دیگر بتوانم او را ببینم.
وارد خانه شدم. کسی آنجا نبود، اما پنجره باز بود و باد سردی به داخل میوزید.
در انتهای پانوشت: در انتهای عبارت یا جملهای که در پانوشت مینویسیم یا هنگام افزودن پینوشت از نقطه استفاده میکنیم. پینوشت معمولاً با علامت اختصاری «پ. ن» شروع میشود که بین آن نقطه قرار میگیرد. حرف «ن» نیز بافاصله از نقطه نوشته میشود.
پس از حروف اختصاری یا کلمات مخفف: هنگامی که اسم شخص یا مکانی را به شکل مخفف یا کوتاه مینویسیم، از نقطه کمک میگیریم، مانند «واشنگتن دی. سی.».
در انتهای جملهای که برای ذکر منبع نوشته شده است: رضاییراد، محمد، «فرشته تاریخ»، تهران، بیدگل، ۱۴۰۰.
نکته: یکی از اشتباهات رایج نگارشی، استفاده از نقطه در پایان تیتر است. در نظر داشته باشید که پس از تیترها بههیچوجه از نقطه استفاده نمیکنیم.
۱۴۰۳/۱۲
@arayehha
#نکته_های_نگارشی
#دونقطه
بیشترین کاربرد دونقطه «:» در نقل قول است، یعنی زمانی که چیزی را بهطور مستقیم از کسی نقل میکنیم. در ادامه به کاربردهای آن اشاره کردهایم.
قبل از گیومه در نقلقول مستقیم: نقلقول مستقیم زمانی به کار میرود که جملهای را به طور مستقیم از کسی نقل کنیم. در این حالت باید عین جمله گوینده داخل گیومه نوشته شود. قبل از آن هم نام شخصی که نقلقول کرده را میآوریم. علامت دونقطه درست قبل از جمله نقلقول میآید، مانند مثال زیر:
معلم با صدای بلند گفت: «همه کتابهای خود را باز کنید.»
بین ساعت و دقیقه: برای نوشتن ساعت و دقیقه، بین آن از دونقطه استفاده میکنیم، مانند «4:45».
برای توضیح و تفکیک اجزاء جمله از هم: هنگامی که اجزاء جمله را در تقسیمبندی خاصی قرار میدهیم یا آنها را از هم تفکیک میکنیم، از دونقطه کمک میگیریم. عبارتهایی که برای این منظور به کار میروند، در زیر فهرست شدهاند. بعد از همه این عبارتها دونقطه میآید.
عبارتاند از
از این قرار است
بدین شرح است
میتوان به صورت زیر نوشت
شامل موارد زیر میشود.
به دو مثال با عبارتهای فوق و کاربرد دونقطه توجه کنید.
۱_ رفتار او سه دلیل دارد: تنهایی، خشم و کینه
۲_ زمانها را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد: گذشته، حال و آینده.
در تعریف واژه یا اصطلاح: در برخی موارد، واژهای را مینویسیم و بلافاصله آن را تعریف میکنیم. در این حالت از دونقطه استفاده میشود، مانند مثال زیر:
منبتکاری: شاخهای از صنایعدستی که در آن نقشها به صورت برجسته روی سطح کار ایجاد میشوند.
بین نام گوینده و نقلقول او در مکالمه: در نمایشنامهها بیشتر با این مورد سروکار داریم. مانند گفتوگوی زیر که از نمایشنامه «فرشته تاریخ» به قلم محمد رضاییراد انتخاب شده است:
بنیامین: روایت کن!
برشت: چی رو؟
بنیامین: مرگ سقراط رو.
برشت: الآن؟
بنیامین: (با تحکم) بگو!
@arayehha
#نکته_های_نگارشی
#سهنقطه
سهنقطه «...» در بیشتر موارد، زمانی به کار میرود که جملهای ناتمام مانده باشد. سهنقطه در واقع، همان مکثی است که هنگام ادای جمله شنیده میشود، اما در نوشتار آن را با علامت سهنقطه به مخاطب منتقل میکنیم. بنابراین کاربردهای سهنقطه را میتوانیم در موارد زیر خلاصه کنیم:
برای بیان جمله یا حرف ناتمام:
در این حالت، علامت سهنقطه را بدون فاصله از کلمه قبل و بافاصله از کلمه بعد میگذاریم، مانند مثال زیر:
اما... اما او دیگر اینجا نیست. چطور بگویم... خیلی وقت است که از این شهر رفته.
برای کوتاه کردن سخن:
گاهی صرفاً به چند نمونه بسنده میکنیم. در این حالت، بهجای کلمه «غیره» میتوانیم از «...» استفاده کنیم، مانند مثال زیر:
زمان حال انواع مختلفی دارد: حال ساده، حال استمراری، حال کامل و...
برای نشان دادن سکوت در گفتوگوها:
در برخی موارد، هنگام گفتن دیالوگ، بری اینکه سکوت شخص را نشان دهیم، از سهنقطه کمک میگیریم، مانند مثال زیر:
مادر: النا، چرا اینقدر دیر کردی؟
النا:...
مادر: نشنیدی؟ پرسیدم چرا اینقدر دیگر کردی؟
النا:...
مادر: از این به بعد دیگر بدون اجازه بیرون نمیروی.
@arayehha
#نکته_های_نگارشی
#ویرگول
ویرگول «،» کلمهای فرانسوی است که در انگلیسی به آن «کاما» (Comma) میگویند و در زبان فارسی به عنوان یکی از نشانههای علامتگذاری کاربرد دارد. موارد استفاده از کاما در زبان فارسی، بیشتر برای جدا کردن بندها یا جملهها از هم است، اما در برخی موارد، برای جداسازی اجزاء جمله نیز به کار میرود. کاربرد ویرگول را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
در جملههای شرطی:
جملههای شرطی با کلمه «اگر» شروع میشوند. در این نوع جملهواره، دو جملهواره پیرو و پایه داریم. در صورتی که جملهواره وابسته در ابتدای جمله قرار بگیرد، بعد از آن از کاما استفاده میکنیم، مانند مثال زیر:
اگر زودتر به مهمانی رفته بودی، میتوانستی او را ببینی.
بین دو جمله مرکب: اگر دو جمله مرکب داشته باشیم و بخشی از جمله دو به قرینه جمله اول حذف شود، ویرگول میگذاریم، مانند مثال زیر:
مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید.
بعد از گروههای قیدی:
اگر قید در جمله به کار رفته باشد، معمولاً بعد از آن کاما میآید، مانند مثالهای زیر:
سرانجام، جلسه بهطور رسمی برگزار شد.
بنابراین، باید بیشتر به این مسئله فکر کنیم
برای جدا کردن اعداد و نشانیها:
برای جدا کردن اعداد از هم، از ویرگول استفاده میکنیم. همچنین برای آدرس دادن از ویرگول کمک میگیریم، مانند مثالهای زیر:
در صفحات ۱۳، ۱۴، ۱۵ و ۱۶ بهطور کامل به این موضوع اشاره شده است.
تهران، خیابان شریعتی، بالاتر از سهراه طالقانی، کوچه مانی، پ۳۱۲، ط۳، واحد۵.
بین چند صفت:
گاهی ممکن است در جملهای بیش از دو صفت در کنار هم استفاده شود. در این حالت آنها را برای جلوگیری از ایجاد ابهام، به کمک ویرگول از هم جدا میکنیم، مانند مثال زیر:
ناگهان موجودی ترسناک، سیاه و پشمالو از لای درختها بیرون پرید.
نکته:
در زبان انگلیسی، همواره قبل از «and» نیز ویرگول گذاشته میشود، اما در زبان فارسی نیازی نیست قبل از «و» ویرگول بیاید، مانند مثال زیر:
I went to buy some apples, oranges, and cucumbers.
رفتم تا چند سیب، پرتقال و خیار بخرم
@arayehha