eitaa logo
آرایه های ادبی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
260 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ تعبیر «ألست» از این بیت، از قرآن کریم (سورۀ اعراف، آیۀ 172) گرفته شده است: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟ قالُوا: بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ اَلْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ»؛ یعنی: «و [یاد کن] هنگامی را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذرّيۀ آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آيا پروردگار شما نيستم؟ گفتند: «چرا، گواهى دادیم»، تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم». مفسّران و متکلّمان و عارفان و سایر پژوهشگران، از دیرباز تا کنون، دربارۀ این آیۀ شگفت‌آور و رمزآلود سخنان فراوانی گفته‌اند و بدون تردید گردآوری، طبقه‌بندی و تحلیل همۀ آن سخنان کتابی عظیم و خواندنی را فراهم می‌آورد. ◀️ در میان کلماتِ این آیه، دو کلمۀ «ألستُ» و «بلی» به دو اصطلاح رایج در عرفان تبدیل شده‌اند و در ادبیات فارسی نیز دست‌مایۀ تصویرسازی‌ها و مضمون‌پردازی‌های طرفه‌ای شده‌اند. کلمۀ «ألستُ» که در اصل به معنای «آیا نیستم؟» است، در زبان فارسی به شکل اسم درآمده و در ترکیب‌هایی مانند «عهد الست و روزِ الست» به کار رفته است. ◀️ مولانا نیز به این آیه و به دو واژۀ «الست» و «بلی» توجه فراونی داشته است. او در دیوان شمس بیش از هفتاد بار و در مثنوی معنوی حدود بیست بار از کلمۀ «الست» استفاده کرده است. برخی از ترکیب‌های زیبایی که مولانا با این کلمه ساخته است، عبارتند از: «الستِ عشق، مستِ الست، سغراق/ جامِ الست، باده/ شراب/ میِ الست، کوی الست، موجِ الست، روزِ الست، باغِ الست، نقدِ الست، مستِ الست، نورِ الست، ساقیِ الست، وحدتِ الست، عهد الست، بندۀ الست، شمعِ الست، مناجاتِ الست، مستمعِ الست، مُهرِ الست، سایۀ الست، مقالاتِ الست، مَحرمِ الست، گلشنِ الست، شاهِ الست، اورادِ الست، میکدۀ الست، می‌فروشِ الست، بانگِ الست، وامِ الست، گروِ الست، وقتِ ذرّاتِ الست، بحرِ الست، دعویِ الست، اقلیمِ الست، اَسرارِ الست». طرحِ همۀ سخنانِ مولانا دربارۀ آن آیۀ شریفه و نیز تحلیل سخنانِ او درمورد «الست» به هیچ وجه در این مختصر نمی‌گنجد. با ذکر نکته‌ای مهم از نظرِ مولانا، دامنِ سخن را جمع می آوریم. ◀️ به نظرِ مولانا انسان‌ها در روزِ الست، با خدا پیمان بسته‌اند که جز او را نپرستند و اکنون در این دنیا، آن پیمان خود را از یاد برده‌اند. شایسته است که عاشقانِ حضرتِ حق، به پیمانِ الست وفادار باشند و با فداکاری‌ها و پاک‌بازی‌ها و ازخودگذشتگی‌هایشان، پایبندی خود را به آن عهد نشان دهند و بر سر آن «بلی» که در روز ازل گفته‌اند، بایستند. به نظرِ رو مولانا، رازِ آمدنِ ما به این دنیا آن است که ثابت کنیم بر عهد الست استوار هستیم و با گفتار و کردارِ خود بر آن گواهی می‌دهیم: ما در اين دهليزِ قاضىِّ قَضا بهرِ دَعْوىِّ «ألَسْت»ايم و «بَلَى» كه «بَلَى»‏ گفتيم و آن را ز امْتحان فعل و قولِ ما شهود است و بيان از چه در دهليزِ قاضى تن زديم؟ نه كه ما بهرِ گواهى آمديم؟ ‏ چند در دهليزِ قاضى، اى گواه! حَبْس باشى؟ دِه شهادت از پگاه‏! زآن بخوانْدَنْدَت بدينجا، تا كه تو آن گواهى بدْهى و نآرى عُتُو از لِجاجِ خويشتن بنْشسته‏اى اندر اين تنگى كف و لب بسته‏اى ‏ تا بِنَدْهى آن گواهى، اى شهيد! تو از اين دهليز كى خواهى رهيد؟ يك زمان كار است، بگْزار و بتاز! كارِ كوته را مكن بر خود دراز! خواه در صد سال، خواهى يك زمان اين امانت واگزار و وارهان‏! ❇️ دکتر ایرج شهبازی @arayehha
تماشا 🔸بعضی واژه‌ها به ظاهرشان نمی‌خورد که عربی باشند. حتی اگر با زبان عربی آشنا باشیم، آن‌قدر این واژه‌ها در زبان فارسی حل و هضم شده‌اند و معانی تازه پیدا کرده‌اند که ذهن متوجه تبارشان نمی‌شود، مگر اینکه پیش‌تر آن‌ها را در جایی شنیده یا خوانده باشد. 🔸تماشا یکی از آن واژه‌هاست. «مَشی» به معنای «راه رفتن و قدم زدن» است. «حکمت مشّائی» نیز از همین ریشه گرفته شده‌. «مَشّاء» یعنی «بسیار راه‌رونده». می‌گویند ارسطو هنگام تدریس معمولاً قدم می‌زده و به همین دلیل پیروان ارسطو و حکمت او را مشائی می‌نامند. 🔸«مشی» اگر به باب تفاعل برود، می‌شود «تماشیٰ/تماشا». مهم‌ترین معنای باب تفاعل «مشارکت» است. تماشا یعنی قدم زدن با هم، راه رفتن و گردش کردن. حافظ در بیت زیر تماشا را به همین معنا به کار برده است: خلوت‌گزیده را به تماشا چه حاجت است چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است سعدی نیز در بیت زیر تماشا را در دو معنا به کار برده، در مصرع اول به معنای قدم زدن و گردش و در مصرع دوم به معنای دیدن و نگاه کردن: یعلم الله که گر آیی به تماشا روزی مردمان از در و بامت به تماشا آیند ✍سجاد سرگلی @arayehha
عطر یا عطف؟ 🔸حافظ در غزل معروفی با مطلع «سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند / همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند» بیتی دارد که یکی از کلماتش در نسخه‌ها متفاوت است: با همه عطفِ دامنت آیدم از صبا عجب کز گذرِ تو خاک را مُشکِ خُتَن نمی‌کند 🔸زنده‌یاد محمدرضا شجریان، احتمالاً به قیاس بعضی نسخه‌ها، به‌جای کلمهٔ «عطف»، کلمهٔ «عطر» را به کار می‌برد. در مقابل، علامه قزوینی در تصحیح خود «عطف» را بر «عطر» ترجیح داده است. 🔸برای فهم بهتر بیت لازم است این تصور را در ذهن داشته باشیم که سرو چمانِ حافظ در حال حرکت و عبور است و هم‌زمان بادی نیز در حال وزیدن است. اگر منظور حافظ «عطرِ دامن» باشد، معنای بیت چنین می‌شود: با این همه عطری که دامنت دارد تعجب می‌کنم که چرا باد صبا، وقتی در حال گذر کردن هستی، عطر دامن را بر خاک نمی‌ریزد تا خاک، همچون مشک، معطر شود. 🔸و اگر مراد حافظ «عطفِ دامن» بوده باشد، یکی از معانی عطف «چین و شکن و گوشه و لبه» است و معنا این‌گونه می‌شود: با وجود چین و کناره‌‌هایی که دامنت دارد تعجب می‌کنم که چرا باد صبا، به‌واسطهٔ گذر کردن تو، خاک را همچون مشک معطر نمی‌کند. 🔸به نظر می‌رسد حق به جانب تصحیح علامه قزوینی باشد و «عطف دامن» منطقی‌تر باشد. در حالت اول، دامن یار باید آن‌قدر عطرآگین باشد که باد بتواند آن عطر را بر روی خاک بریزد‌. در حالت دوم، معطر بودنِ دامن یار مفروض است و فقط باید بادی به دامن بخورد و آن را به خاک بزند تا عطرِ دامن به خاک نیز منتقل شود. ✍سجادسرگلی @arayehha
باران 🔸انس ما با بعضی واژه‌ها به قدری زیاد است که معمولاً توجهمان به شیوهٔ ساخت و اجزای سازنده‌شان جلب نمی‌شود. کافی است تأمل و توجه کوتاهی کنیم تا برایمان آشکار و شفاف شوند. 🔸«باران» یکی از همین واژه‌هاست. به قدری دیده‌ایمش که حواسمان کمتر درگیر ساخت‌واژه‌اش شده. باران: «بار» (ستاک حال از «باریدن») + «-ان» (پسوند اشتقاقی) 🔸این واژه، اگرچه اسم‌ است، با همان روشی ساخته شده که صفت‌های ناپایدار یا صفت‌های حالیه ساخته می‌شوند. کلمات زیر نمونه‌هایی از صفات‌ ناپایدار یا حالیه هستند: آویزان (آویز+-ان)، پرسان (پرس+-ان)، تابان (تاب+-ان)، جوشان (جوش+-ان)، خندان (خند+-ان)، درخشان (درخش+-ان)، روان (رو+-ان)، سوزان (سوز+-ان)، گریان (گری+-ان)، لرزان (لرز+-ان)، هراسان (هراس+-ان). 🔸این صفت‌ها معمولاً به کیفیتی زودگذر اشاره می‌کنند، همچنان‌که باران نیز در بیشتر شهرها زودگذر و موقتی است. «باران» من را یاد این شعر قیصر امین‌پور می‌اندازد: دیشب باران قرار با پنجره داشت روبوسی آبدار با پنجره داشت یک‌ریز به گوش پنجره پچ‌ پچ کرد چک چک... چک چک... چکار با پنجره داشت؟ ✍سجاد سرگلی @arayehha
نکته‌هایی از فرهنگ املایی خط فارسی 🔺 پیشوندوارۀ «اهل» ترکیب‌های ساخته‌شده با پیشوندوارۀ «اهل» اگر واژگانی شده باشند با نیم‌فاصله نوشته می‌شوند. درصورتی‌که جزء دوم این ترکیب‌ها بیش از یک کلمه باشد بین «اهل» و کلمات پس‌از آن یک فاصلۀ سفید افزوده می‌شود؛ مانند: اهلِ سنّت و جماعت، اهلِ دودودَم، اهلِ دوزوکلک. @arayehha
بیست و هشتم تیرماه زادروز «سیمین بهبهانی» با نام اصلی "سیمین خلیلی" نویسنده و غزل سرا زادروز:      ۲۸    تیر   ۱۳۰۶  _  تهران درگذشت:  ۲۸   مرداد ۱۳۹۳  _  تهران @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۲۸ تیر زادروز سیمین بهبهانی "خلیلی" (زاده ۲۸ تیر ۱۳۰۶ تهران -- درگذشته ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ تهران) نویسنده، غزلسرا و از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران او در طول زندگی‌اش بیش از ۶۰۰ غزل سرود که در ۲۰ کتاب منتشر شده‌ است. اشعار وی  موضوعاتی همچون عشق به‌ میهن، زلزله، انقلاب، جنگ، فقر، تن‌فروشی، آزادی بیان و حقوق برابر برای زنان را در بر می‌گیرند. او به‌خاطر سرودن غزل فارسی در وزن‌های بی‌سابقه به «نیمای غزل» معروف است. وی فرزند عباس خلیلی "شاعر و نویسنده و مدیر روزنامه اقدام" بود. میرزا‌حسین میرزاخلیل مشهور به‌حسین خلیلی‌تهرانی که از رهبران مشروطه، عموی پدر او و ملاعلی رازی‌خلیلی‌تهرانی پدربزرگ اوست. پدرش عباس خلیلی به‌دو زبان فارسی و عربی شعر می‌گفت و حدود ۱۱۰۰ بیت از ابیات شاهنامه فردوسی را به‌عربی ترجمه کرده بود و در ضمن رمان‌های متعددی را هم به‌رشته تحریر درآورد که همگی به‌چاپ رسیدند. مادر او فخرعظما ارغون دختر مرتضی ارغون "مکرم‌السلطان خلعتبری" از بطن قمرخانم عظمت‌السلطنه "فرزند محمد امیرتومان و نبیره امیر هدایت فومنی" بود. فخر عظمی ارغون فارسی و عربی و فقه و اصول را در مکتبخانه خصوصی خواند و با متون نظم و نثر آشنایی کامل داشت و زبان فرانسه را نیز زیر نظر یک مربی سوئیسی آموخت. او همچنین از زنان پیشرو و از شاعران موفق زمان خود بود و در انجمن زنان وطن‌خواه عضویت داشت و مدتی هم سردبیر روزنامه آینده ایران بود. او همچنین عضو کانون بانوان و حزب دموکرات بود و به‌عنوان معلم زبان فرانسه در آموزش و پرورش خدمت می‌کرد. سیمین در سال ۱۳۲۵ با حسن بهبهانی ازدواج کرد و به‌نام خانوادگی همسرش شناخته شد. وی از این ازدواج دو پسر با نام‌های علی و حسین و یک دختر به‌نام امید دارد. ابوالحسن تهامی‌نژاد دوبلور و صداپیشه، داماد اوست. وی درسال ۱۳۴۹ از حسن بهبهانی جدا شد و در همان سال با منوچهر کوشیار که در دوران دانشجویی با او آشنا شده‌ بود، ازدواج کرد. برخی از کتابهایی بانو بهبهانی که منتشر شده است: سه‌تار شکسته ۱۳۳۰ جای‌پا (۱۳۳۵/۱۹۵۴) چلچراغ (۱۳۳۶/۱۹۵۵) مرمر (۱۳۴۱/۱۹۶۱) رستاخیز (۱۳۵۲/۱۹۷۱) خطی ز سرعت و از آتش (۱۳۶۰/۱۹۸۰) دشت ارژن (۱۳۶۲/۱۹۸۳) گزینه اشعار (۱۳۶۷) درباره هنر و ادبیات (۱۳۶۸) آن مرد، مرد همراهم (۱۳۶۹) کاغذین‌جامه (۱۳۷۱/۱۹۹۲) کولی و نامه و عشق (۱۳۷۳) عاشق‌تر از همیشه بخوان (۱۳۷۳) شاعران امروز فرانسه (۱۳۷۳) با قلب خود چه خریدم؟ (۱۳۷۵/۱۹۹۶) یک دریچه آزادی (۱۳۷۴/۱۹۹۵) مجموعه اشعار (۲۰۰۳) یکی مثلاً این که (۲۰۰۵) با مادرم هم‌راه ـ زندگی‌نامه خود نوشت (۱۳۹۰) شعر زمان ما (۱۳۹۱)  مجموعه اشعار سیمین بهبهانی (۱۳۹۱) @arayehha
بیست و هشتم تیرماه سالروز درگذشت «خسرو شکیبایی» هنرپیشه سینما زادروز:      ۷    فروردین  ۱۳۲۳  _  تهران درگذشت:  ۲۸      تیر       ۱۳۸۷ _   تهران روحش شاد و یادش گرامی @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۲۸ تیر سالروز درگذشت خسرو شکیبایی (زاده ۷ فروردین ۱۳۲۳ تهران -- درگذشته ۲۸ تیر ۱۳۸۷ تهران) بازیگر تاتر، سینما و تلویزیون او تحصیلاتش را در رشته بازیگری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به‌پایان برد و در نزدیک به ۴۰ فیلم سینمایی بازی داشت. از سال ۱۳۴۲ بازیگری در تئاتر را آغاز کرد و ۵ سال بعد وارد حرفه دوبلوری شد. نخستین بار در سال ۱۳۵۳ در فیلم کوتاه و ۱۶ میلیمتری «کتیبه» به کارگردانی فریبرز صالح مقابل دوربین رفت. در سال ۱۳۶۱ در حالی که مشغول بازی در نمایش «شب بیست و یکم» بود، مورد توجه مسعود کیمیایی قرار گرفت و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی ۱۳۶۱) به‌سینما آمد و تا سال ۱۳۶۸ نقش آفرینی‌هایی کرد. از جمله در فیلمهای دزد و نویسنده، ترن و رابطه خوب ظاهر شد. اما پس از بازی در فیلم هامون (داریوش مهرجویی ۱۳۶۸) بود که نامش بر سر زبان‌ها افتاد. او برای بازی در همین فیلم از «هشتمین جشنواره فیلم فجر» سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت. برای بازی در فیلم کیمیا (احمدرضا درویش ۱۳۷۳) بار دیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او سومین سیمرغ را هم را برای بازی در نقش عادل مشرقی فیلم سالاد فصل (فریدون جیرانی) گرفت. از آخرین افتخارات او دیپلم افتخار برای فیلم اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد) بود و آخرین جایزه‌اش را از ششمین جشن ماهنامه «دنیای تصویر» برای بازی در فیلم «کاغذ بی خط» دریافت کرد. پس از گذشت نزدیک به ۲۲ سال بازیگری، در فیلم حکم کیمیایی (۱۳۸۳) در کنار عزت‌اله انتظامی ایفای نقش کرد. در ۹ تیرماه ۱۳۸۷ در دومین جشن منتقدان سینمایی، جایزه یکی از برترین بازیگران سی سال سینمای پس از انقلاب را گرفت و همچنین در بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، بازیگر و گوینده تیزر جشنواره بود. در سال ۱۳۵۴ یعنی یک‌سال پس از اولین حضورش در فیلم کوتاه «کتیبه» به‌دعوت محمدرضا اصلانی در سریال «سمک عیار» ایفای نقش کرد و پس از آن در سریال‌های لحظه، کوچک جنگلی، مدرس، روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، آواز مه، تفنگ سر پر و در کنار هم به ایفای نقش پرداخت. آخرین نقش‌آفرینی این هنرمند در فیلم تلویزیونی پیوند (سعید عالم‌زاده) و آخرین نمایش فیلمش، آشیانه‌ای برای زندگی (حمید طالقانی) بود که به مناسبت روز پدر از تلویزیون پخش شد. شاخص‌ترین اثر سینمایی‌اش که در آن صحبت کرد، فیلم شعله بود که در آن به جای پیرمرد مسلمان روستا ایفای صدا کرد. او علاوه بر هنرنمایی در نقش‌آفرینی سینما و تئاتر و تلویزیون، برخی از سروده‌های فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، علی صالحی و محمدرضا عبدالملکیان را به‌صورت دکلمه اجرا کرده بود. آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است. @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح و چنان بی‌تابم، که دلم می‌خواهد بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه. دورها آوایی است، که مرا می‌خواند.. ✍سهراب سپهری 🎙مرحوم خسرو شکیبایی ╭─►@arayehha ╰─────────────〰