eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2.2هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
65 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح زندگی و زمانه پیامبر اسلام ص قسمت چهل و یکم 👇👇👇
همیشه در دل ماست یک آتش هست که با فوت خاموش می‌شود و یک آتش هست که نه‌ تنها با فوت خاموش نمی‌شود بلکه شعله‌ورتر هم می‌شود. آتشِ شمع از آن آتش‌هایی است که به‌محض اینکه شما فوت کنید خاموش می‌شود، مثل موجِ نازکِ دریاچه که با دستِ باد محو می‌گردد، اما آتشِ یک حبه زغالِ داغ و افروخته و روشن نه تنها با فوت کردن خاموش نمی‌شود بلکه شعله‌ی بیشتری هم پیدا می‌کند چرا؟ آتشِ شمع آتشِ زبانی است؛ فقط بر زبان دارد و آن آتش در دلِ شمع رسوخ نکرده و نفوذ ننموده است، مثل گلبرگِ ناپایدار که فقط بر سطحِ آب شناور است. اما آتشی که در یک حبه زغال هست، در دل آن و در نهان آن و در نهاد آن نهفته شده و راه پیدا کرده است، مثل ریشهٔ درختی که در خاک فرو رفته و هر قطره را به جانِ تنه می‌رساند. یا مثل سنگِ گرمِ کنارِ آتش که گرما و حرارت در دلِ سنگ جا گرفته است. حالا دین و دیانت دقیقاً وصف همین شعلهٔ آتش را دارد، چون شعله‌ای که در جان است و مانند خورشیدِ پنهان در پشتِ ابر است که دیر یا زود ابر را می‌درد. اتفاقاً در روایات هم دین به همین شعلهٔ آتش تشبیه شده است، چون در روایت آمده است که در آخرالزمان نگه داشتن دین مثل نگه داشتن شعلهٔ آتش در کفِ دست است. حال بعضی شعله را تنها و تنها بر زبان دارند؛ یعنی مثل شمع می‌مانند همان که سیدالشهدا ع فرمود: «الدین لعق علی السنتهم»؛ دین لقلقهٔ زبانِ ایشان است و بر سرِ زبانِ ایشان است، مثل بویِ گلِ عبور‌کننده که فقط در هواست و به زمین نمی‌نشیند. اما بعضی، آن شعله به جانشان افتاده است؛ همان که حافظ می‌گفت: از آن به دیرِ مغانم عزیز می‌دارند که آتشی که نمیرد همیشه در دلِ ماست حال، اصحابِ نازنینِ پیامبرِ اسلام ص، مثالِ شمع را نداشتند؛ بلکه مثالِ آن حبه‌های آتشین را داشتند؛ یعنی دین در دل و جانِ آنان جای گرفته بود و جاری شده بود، مثل رودِ آرامی که از دلِ کوه سرچشمه گرفته و دشت‌ها را زندگی می‌بخشد. به‌همین‌خاطر همه‌چیز را فداییِ دین می‌نمودند: هر که به معظمی رسید ترک کند محقری هر کس به یک مطلوبِ بزرگ‌تر دست پیدا کرد، به‌راحتی می‌تواند از چیزهای ناچیز و بی‌مقدار صرف‌نظر کند و نادیده بگیرد، مانند پرنده‌ای که پس از رسیدن به آسمانِ باز، دیگر به دانه‌های کوچکِ زمین چشمِ طمع نمی‌دوزد. به‌همین‌خاطر آنان به‌راحتی هر چیز را قربانیِ دین و آیینِ خود می‌نمودند و از وطن و موطنِ شیرین‌تر سراغ نداشتند؛ و براحتی ترکِ وطن کردند اما ترکِ دین و آیین نگفتند، مثل شکوفه‌ای که از شاخه جدا می‌شود اما عطرِ خود را تا دوردست می‌فرستد. از کس و کار و کسب و کار و خویشان و بستگانِ خود دست کشیدند، اما از آیین و دین و کتاب و مکتبِ خود دست نکشیدند، مانند سنگِ کوهی که در برابر سیلِ زمان پابرجاست. وقتی که قریش از آثار و عذابِ آنان دست نکشیدند و از طرفی هم مردمِ یثرب خواهان و مشتاقِ حضورِ پیامبر و اصحاب او بودند، پیامبر فرمود: «به‌نظرِ من هجرت کنید و بروید به یثرب؛ یثرب برای شما نقطهٔ امن و آرام خواهد بود.» آنان هم یکی‌یکی، دسته‌به‌دسته همچون پرستوهای مهاجر راهیِ یثرب شدند.
یک آتش هست که فوت خاموش می‌شود و یک آتش هست که نه تنها با فوت خاموش نمی‌شود بلکه شعله ورتر هم می‌شود آتش شمع از آن آتش‌هاییست که به محض اینکه شما فوت کنید خاموش می‌شود اما آتش یک حبه زغال داخته و افروخته و روشن نه تنها با فوت کردن خاموش نمی‌شود بلکه شعله بیشتری هم پیدا می‌کند چرا چرا آتش شمع با فوت خاموش می‌شود و آتش زغال با فوت افروخته‌تر ببینید آتش شمع آتش زبانیست فقط بر زبان دارد همین و آن آتش در دل شمع رسوخ نکرده است و نفوذ ننموده است اما آتشی که یک حبه زغال دارد در دل آن و در نهان آن و در نهاد آن نهفته شده و راه پیدا کرده است حالا دین دیانت دقیقاً وصف همین شعله آتش را دارد اتفاقا در روایات هم به همین شعله آتش تشبیه می‌شود چون در روایت آمده است که در آخرالزمان نگه داشتن دین مثل نگه داشتن شعله آتش در کف دست است حال بعضی شعله را تنها و تنها بر زبان دارند یعنی مثل شمع می‌مانند همان که سیدالشهدا فرمود الدین لعق علی السنتهم؛دین لقلقه زبان ایشان است و بر سر زبان ایشان است اما بعضی نه ین شعله به جانشان افتاده است همان که حافظ می‌گفت از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست کال اصحاب نازنین پیامبر اسلام مثال شمع را نداشتند بلکه مثال آن حبه‌های آتشین را داشتند یعنی دین در دل و جان آنان جای گرفته بود و جاری شده بود به همین خاطر همه چیز را فدایی دین می‌نمودند که به معظمی رسید ترک کند محقری هر کس به یک مطلوب بزرگتر دست پیدا کرد به راحتی می‌تواند از چیزهای ناچیز و بی‌مقدار صرف نظر کند و نادیده بگیرد به همین خاطر آنان به راحتی هر چیز را قربانی دین و آیین خود می‌نمودند و دیگر از وطن و موطن شیرین‌تر سراغ دارید به راحتی ترک وطن کردند اما ترک دین و آئین نگفتند از کس و کار و کسب و کار و خویشان و بستگان خود دست کشیدند اما از آیین و دین و کتاب و مکتب خود دست نکشیدند وقتی که قریش از آثار و عذاب آنان دست نکشیدند و از طرفی هم مردم یثرب خواهان و مشتاق حضور پیامبر و اصحاب او بودند پیامبر فرمود که به نظر من هجرت کنید و بروید به یثرب ه یثرب برای شما نقطه امن و آرام می‌خواهد بود آنان هم یکی یکی دسته به دسته راهی یثرب شدند و اینجا بود که شست سران قریش خبردار شد که مکه را به قصد یثرب ترک گفتند و دیری نیست که پیامبر هم به آنان بپیوندد و اگر پیوست نان یک تجمع و تشکلی در آن منطقه پیدا می‌کنند و بعد هم نیرویی و اقتداری و چندان نخواهد پایید که تا بن دندان مسلح خواهند شد و راهی مکه و بساط بت و بت پرستی را در هم می‌پیچند چه کنیم و چه نکنیم شورایی را تشکیل داده و با یکدیگر به شور و مشورت پرداختند و هر کسی پیشنهادی داد یکی پیشنهاد زندانی کردن پیامبر را داد گفت او را زندانی می‌کنیم و این پیشنهاد رد شد پاره گفتند اگر این کار را بکنیم بنی هاشم همینطور هواداران پیامبر دست روی دست نخواهند گذاشت دست به کار شده و او را از زندان آزاد می‌نمایند یکی گفت او را تبعید می‌کنیم این هم رد شد و گفتند با این کار مشکل ما مشکل‌تر خواهد شد بالاخره او ساحر است هر کجا راه پیدا کند آسمان همین رنگ است و یخ او خواهد گرفت و او گل خواهد کرد و در نتیجه هوا خواهان و هواداران تازه‌ای پیدا می‌کند و ما را گرفتارتر خواهد ساخت پیشنهاد سوم پیشنهاد ابولهب بود که گفت یک راه ما بیشتر پیش رو نداریم با آن هم اینکه او را از میان برداریم و بکشیم اما نه به دست یک نفر از یک قبیله با ۴۰ قبیله‌ایم و از هر قبیله یک نفر داوطلبانه در ماجرای قتل او سهیم و شریک باشد او را بسازند آنگاه بنی هاشم هستند و ۴۰ قبیله و به ناگزیر به فدیه و خون بها بسنده خواهند کرد و این پیشنهاد شوم به تصویب رسید و قرار بر همین شد.
شرح زندگی و زمانه پیامبر اسلام ص قسمت چهل و دوم 👇👇👇
✅ جمعه ها چه کنیم؟ کجا بریم؟ 🌷 سخن خدا در قرآن: ای مسلمانان! در روز جمعه وقتی برای نماز ظهر اذان می گویند، به سمت یاد خدا و نماز جمعه بشتابید و کسب و کار را رها کنید. این کار برای شما بهتر از کسب و کار است؛ اگر بدانید.* وقتی نماز جمعه تمام شد، پراکنده شوید و آن وقت به دنبال کسب روزی خدا بروید و در عین حال، از طریق رعایت دستورات واجب و حرامِ خدا زیاد به یاد خدا باشید تا در معرض خوشبختی قرار گیرید.* اما محمد! این مسلمانان وقتی بازار جمعه یا سرگرمی بیهوده‌ای را دیدند، سریع به طرفش رفتند و تو را در هنگام خطبه‌های نماز جمعه، تنها گذاشتند. به اینها بگو: «روزی‌ای که پیش خداست و با نماز جمعه به دست می آید، بهتر از آن سرگرمی و آن کسب و کار است. خدا بهترین روزی رسان است.» 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقينَ (جمعه، ۹ تا ۱۱) آیه شماره 388
بهترین صبر! 🌹 امام باقر ع: صبر بر دو گونه است: 1️⃣ صبر بر بلا كه نیكو و زيباست. 2️⃣ برتر از آن، صبر بر ترک خدا. 📕عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَی الْبَلَاءِ حَسَنٌ جَمِیلٌ وَ أَفْضَلُ الصَّبْرَیْنِ الْوَرَعُ عَنِ الْمَحَارِمِ. 📚وسائل الشیعة ح 20371
✅ امر به معروف و نهی از منکر، چرا و چگونه؟ (51) 🌷امام على (ع) : مثل كسى نباش كه بدون عمل، اميد به آخرت دارد .... و دیگران را از گناه نهی می کند اما خودش دست از گناه نمی کشد و دیگران را به چیزهایی امر می کند که خودش انجام نمى دهد. ✍️ شرح: امر به معروف یعنی امر به . نهی از منکر یعنی نهی از . 📖 لا تَكُنْ مِمَّن يَرجو الآخِرَةَ بغَيرِ العَمَلِ ...... يَنهى و لا يَنتَهي ، و يَأمُرُ بِما لا يَأتي . 📚 میزان الحکمه، ح ۱۲۸۸۸
داستان کوتاه (107) ✅ ارزش انسانها به چیست؟ مردی روستایی پیوسته خدمت امام صادق (ع) رفت و آمد می کرد. مدتی گذشت و امام (ع) او را ندید و از حال او جویا شد. شخصی که در محضر امام (ع) بود، خواست از آن مرد روستایی عیب جویی کند و به این وسیله از ارزش او نزد امام صادق (ع) کم کند. لذا گفت: آقا آن مرد، روستایی و بی سواد است. چندان آدم مهمی نیست. امام (ع) به او فرمود: شخصیت انسان به عقل اوست و شرافتش در دین او و بزرگواری اش در او. ارزش آدمی بسته به این سه صفت است. زیرا همه انسانها از لحاظ نسل، یکسانند و همه از نسل آدم هستند. مزایاي مادي ارزش آفرین نیست. آن مرد از فرمایش امام صادق (ع) شرمنده شد و دیگر چیزي نگفت. ✍️ شرح: یعنی انجام و ترک . هر چه یک مسلمان، دستورات واجب و حرام را بیشتر رعایت کند، ارزش و احترامش بیشتر است. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 4 ص 104
✅ عامل منازعات سیاسی چیست؟ 🌷 امام خامنه ای: گاهی انسان تنازعهایی مشاهده میکند بین آحاد ملّت یا بین بعضی مسئولین با یکدیگر یا بین مسئولین و آحاد ملّت، غالباً پوچ؛ انسان نگاه میکند، غالباً برخاسته‌ی از تخیّلات و توهّمات و در مواردی از . امام (رضوان الله علیه) غالباً در آن دوره‌ی دهه‌ی ۶۰ که خب اختلافات زیادی هم بین مسئولین وجود داشت، ایشان در سخنرانی‌ها، تقریباً همیشه تکرار میکردند که این اختلافات ناشی از حبّ نفْس و هوای نفْس است؛ واقعاً همین جور است. خیلی از این مناقشه‌ها و از این تنازعها ناشی از حبّ به نفْس و بی‌ملاحظگی و و مانند اینها است؛ اینها را باید کنار بگذاریم و نبایستی بسیج عمومی ملّت ایران را در راه‌های صلاح ــ چه راه‌های علمی، چه راه‌های عملی، چه راه‌های مقاومتی، چه راه‌های خدمات اجتماعی؛ در همه‌ی اینها ــ با این تنازعها تخریب کرد که فرمود: وَ لا تَنازَعُوا فَتَفشَلُوا وَ تَذهَبَ ریحُکُم؛ که اگر تنازع کردیم، اینها پیش می‌آید. (1401/1/1) ✍️ شرح: بی تقوایی یعنی ملتزم نبودن به انجام و ترک در زندگی فردی و اجتماعی پند 213
✅ چه کسانی در قیامت مشمول رحمت و مهربانی خاص خدا می شوند؟ 🌷 سخن خدا در قرآن: کسانی که مسلمان شده اند و اهل عمل صالح (یعنی انجام و ترک ) هستند، خدا که مولای آنهاست، در قیامت آنها را مشمول رحمت و مهربانی خاص خود می کند. این همان پیروزی آشکار است. 📖 فأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ في‌ رَحْمَتِهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبينُ (30 جاثیه) آیه شماره 207 :