📖 داستانهای شگفت انگیز از زیارت عاشورا 🕌
🖌 قسمت سوم
مزد دادن امام زمان (عج) براى خواندن زيارت عاشورا
حاج سيد احمد رشتی (رحمة اللّه عليه) می گوید :
روز جمعه در مسجد سهله در حجره نشسته بودم . ناگاه سيد موقّر معمّمى بر من داخل شد كه قباى فاخرى و عباى قرمزى پوشيده بود، نظرى كرد به آنچه در زاويه حجره بود . كمى از كتب و ظروف و فرشى بود ، فرمود: براى حاجت دنيا كفايت مى كند تو را و تو هر روز صبح به نيابت صاحب الزمان عليه السلام زيارت عاشورا بخوان و خرجى هر ماهت را از من بگير كه محتاج احدى نباشى .
سپس قدرى پول به من داد و گفت : اين كفايت يك ماه تو را مى نمايد و رفت رو به در مسجد و من به زمين چسبيده بودم و زبان من بند آمده بود و هر چه خواستم تكلّم بنمايم ، نتوانستم و حتى نتوانستم برخيزم تا سيد خارج شد و همين كه بيرون رفت گويا قيودى از آن بر من بود و باز شد و شرح صدرى پيدا كردم .
پس برخاستم و از مسجد خارج شدم آنچه تفحص كردم اثرى از آن آقا نديدم !
📚 #داستانهای_شگفت_انگيز_زيارت_عاشورا