eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
995 ویدیو
22 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
:کفرنعمت وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِيدٌ ﻭ[ﻧﻴﺰ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ]ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺍﻋﻠﺎم ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻯ ﻛﻨﻴﺪ،ﻗﻄﻌﺎ[ﻧﻌﻤﺖ]ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﻰ  ﺍﻓﺰﺍﻳﻢ،ﻭﺍﮔﺮ ﻛﻨﻴﺪ،ﺑﻰﺗﺮﺩﻳﺪ ﻋﺬﺍﺑﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ. 📚 سوره مبارکه آیه۷ پیامبر # اکرم صلى الله علیه وآله وسلّم اَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً کُفْرانُ النِّعْمَةِ گناهى که زودتر از همه گناهان عقوبتش دامان انسان را مى گیرد است. 📚بحارالانوار جلد66 صفحه70 حضرت علیه السلام کفرُ النعمه مَجْلَبَه لحلولِ النقَم ،زمینه فرود آمدن انتقام های الهی است. 📚غررالحکم صفحه 322 َ حضرت علیه السلام شرّ النّاس مَن لایشکر النعمه بدترین مردم کسانی اند که شکر نعمت را به جای نمی آورند. 📚غررالحکم،شرح جمال الدین محمد خوانساری جلد 4 صفحه 170 حدیث 5705 امام علیه السلام الإستدراجُ مِنَ اللهِ سبحانَه لِعَبدِه أن یسْبِغَ علیه النعَمَ و یسْلُبَه الشکرَ استدراج(رها کردن شخص به حال خودش)از جانب خداوند سبحان برای بنده اش،این است که شخص نعمت هایی را داشته باشد و شکر آن ها را ادا نکند. 📚بحارالانوار جلد75 صفحه 117 روزی رسول خداصلّی الله علیه وآله وسلّم نشسته بود،عزراییل به زیارت آن حضرت آمد،پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم از او پرسید:ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟ عزرائیل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت: :روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سرنشینان کشتی غرق شدند،تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شدوامواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شدو پسری از وی متولد شد،من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم،دلم به حال آن پسر سوخت. :هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیرخودپرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کردوخروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود،وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد،هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم،دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد،در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام میرساندو می فرماید:به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم وبه پادشاهی رساندیم،در عین حال کرد و خود بینی و نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت،سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت،تا جهانیان بدانندکه ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم. 📚جوامع الحكايات و لوامع الروايات صفحه365
:کفرنعمت وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِيدٌ ﻭ[ﻧﻴﺰ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ]ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺍﻋﻠﺎم ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻯ ﻛﻨﻴﺪ،ﻗﻄﻌﺎ[ﻧﻌﻤﺖ]ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﻰ  ﺍﻓﺰﺍﻳﻢ،ﻭﺍﮔﺮ ﻛﻨﻴﺪ،ﺑﻰﺗﺮﺩﻳﺪ ﻋﺬﺍﺑﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ. 📚 سوره مبارکه آیه۷ پیامبر # اکرم صلى الله علیه وآله وسلّم اَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً کُفْرانُ النِّعْمَةِ گناهى که زودتر از همه گناهان عقوبتش دامان انسان را مى گیرد است. 📚بحارالانوار جلد66 صفحه70 حضرت علیه السلام کفرُ النعمه مَجْلَبَه لحلولِ النقَم ،زمینه فرود آمدن انتقام های الهی است. 📚غررالحکم صفحه 322 َ حضرت علیه السلام شرّ النّاس مَن لایشکر النعمه بدترین مردم کسانی اند که شکر نعمت را به جای نمی آورند. 📚غررالحکم،شرح جمال الدین محمد خوانساری جلد 4 صفحه 170 حدیث 5705 امام علیه السلام الإستدراجُ مِنَ اللهِ سبحانَه لِعَبدِه أن یسْبِغَ علیه النعَمَ و یسْلُبَه الشکرَ استدراج(رها کردن شخص به حال خودش)از جانب خداوند سبحان برای بنده اش،این است که شخص نعمت هایی را داشته باشد و شکر آن ها را ادا نکند. 📚بحارالانوار جلد75 صفحه 117 روزی رسول خداصلّی الله علیه وآله وسلّم نشسته بود،عزراییل به زیارت آن حضرت آمد،پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم از او پرسید:ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟ عزرائیل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت: :روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سرنشینان کشتی غرق شدند،تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شدوامواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شدو پسری از وی متولد شد،من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم،دلم به حال آن پسر سوخت. :هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیرخودپرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کردوخروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود،وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد،هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم،دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد،در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام میرساندو می فرماید:به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم وبه پادشاهی رساندیم،در عین حال کرد و خود بینی و نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت،سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت،تا جهانیان بدانندکه ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم. 📚جوامع الحكايات و لوامع الروايات صفحه365