✅ درس اخلاق آیت الله خوشوقت
🔹 اسارت نفس یا آزادی عقل؟ کدام درست است؟
📖 اگر نفس را آزاد گذاشتیم، چه میکند؟ در نفسانیت قوی میشود. خدا به همهی انسانها عقل داده است؛ حتی به صدام. کسانی که نفسانیتشان قوی میشود، عقل را هم استخدام میکنند و عقل آنها اسیر نفس امّاره میشود. در نتیجه به هر چیزی که نفس امّاره تمایل داشته باشد که تحقق پیدا کند، عقل برایش برنامهریزی میکند.
الآن غربیها عقل دارند. شاید بیشتر از ما هم داشته باشند. ابتکار دارند. اختراع دارند؛ اما چون نفسشان در مرحلهی امّاره بالسّوء است، از تمام علم، صنعت و این چیزها به نفع رسیدن نفس امّاره به هواهایشان استفاده میکنند؛ لذا جز فساد و آدمکشی و قتل و غارت و زندگی جنگلی چیز دیگری نیست.
زمانی عقل آزاد میشود و کار عقلانیاش را شروع میکند که نفس، او را اسیر نکند و از اسارت، نفوذ و حکومت نفس آزاد باشد. این هم وابسته به #تقواست و هیچ راه دیگری ندارد. اگر #تقوا را مراعات کنیم، خود #تقوا برنامهای است که نفس امّاره را آرام آرام از امّاره بالسّوء بودن پایین میآورد تا میرساند به لوّامه و از لوّامه به مطمئنّه و کار تمام میشود. امّا اگر آن برنامه را پیگیری نکنیم، نفس امّاره حرکت میکند و آن وقت ما باید دنبالش برویم. عقل هم برایش مقدمات فراهم میکند و سعی میکند نفوذ پیدا کند تا به پست و مقام برسد؛ به پول برسد و به سایر مسائلی که همهی عقلا دارند انجام میدهند.
اگر آنچه که نفس امّاره میخواهد و عقل را اسیر کرده است، پیش برود، اینجا موت نفس پیش میآید. اینها دیگر نفسشان مرده است؛ اما اگر طبق دستور شرع عمل کردیم، این حیات پیدا میکند و عقل آزاد میشود و راه و چاه را بهتر مطابق با واقعیتها تشخیص میدهد.
📚 منبع: آثار بندگی (آیت الله خوشوقت)
✅ از علی آموز ... (121)
🔸 نشانه کمال عقل چیست؟
🌷 امام علی (ع):
کسی که عقلش کامل شود، خواسته های #حرام در نظرش بی ارزش می شود.
📖 منْ كَمُلَ عَقْلُهُ اسْتَهَانَ بِالشَّهَوَات
📚 تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 52
✅ جمعه ها چه کنیم؟ کجا بریم؟
🌷 سخن خدا در قرآن:
ای مسلمانان! در روز جمعه وقتی برای نماز ظهر اذان می گویند، به سمت یاد خدا و نماز جمعه بشتابید و کسب و کار را رها کنید. این کار برای شما بهتر از کسب و کار است؛ اگر بدانید.*
وقتی نماز جمعه تمام شد، پراکنده شوید و آن وقت به دنبال کسب روزی خدا بروید و در عین حال، از طریق رعایت دستورات واجب و حرامِ خدا زیاد به یاد خدا باشید تا در معرض خوشبختی قرار گیرید.*
اما محمد! این مسلمانان وقتی بازار جمعه یا سرگرمی بیهودهای را دیدند، سریع به طرفش رفتند و تو را در هنگام خطبههای نماز جمعه، تنها گذاشتند. به اینها بگو: «روزیای که پیش خداست و با نماز جمعه به دست می آید، بهتر از آن سرگرمی و آن کسب و کار است. خدا بهترین روزی رسان است.»
📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقينَ (جمعه، ۹ تا ۱۱)
آیه شماره 388
18.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ چه کنیم که اراده ما برای ترک گناه، قوی شود؟
🔹 فیلم پاسخ آیت الله خوشوقت
✅ مقدمه ى لازم و شرط اصلى تکامل چیست؟
🌷 امام خامنه ای:
سرّ مسئله در اين است كه انسان بتواند خودش را به #عبوديت الهى متصف كند. #عبد، يعنى تسليم اراده و حكم خدا و شريعت الهى. لبّ تمام دستورات و احكام و فرامين الهى و شرايع انبيا، همين يك كلمه است و شايد پيامبران خدا، قبل از آنكه مقام نبوت براى آن ها انتخاب بشود و خداى متعال آن ها را به نبوت سرافراز كند، به #عبوديت سرافراز كرده باشد؛ همچنان كه حتماً همين طور است. در يك روايت است كه «انّ الله اتّخذ محمّداً عبدا قبل ان يتّخذه رسولا». اول، خداى متعال او را خلعت #عبوديت پوشانيد و بعد، به مرحله و رتبه ى نبوت فايز كرد. كأنّه اين، در هر تعالى يى مقدمه ى لازم و شرط اصلى است. در هر اندازه تكاملى، #عبوديت، شرط اصلى است. البته، #عبوديت هم مراحلى دارد. آن مرحله ى پايين #عبوديت، آن چنانى كه امثال ماها بتوانيم در آن طمع بورزيم، همين است. خودمان را آماده ى #اطاعت كنيم؛ (07/ 02/ 1369)
✍️ توضیح: عبودیت یعنی خدا را مولا، و خود را عبد او بدانیم و از دستورات #واجب و #حرامش اطاعت کنیم مثل اطاعت یک عبد از مولایش
پند 282
✅ چرا مرگ بر اسرائیل؟ چرا لعنت بر یهود؟ (بخش چهارم)
🌷 سخن خدا در قرآن:
این یهودیان، وقتی از طرف خدا این قرآن برایشان آمد، با آنکه نشانههای قرآن منطبق با توراتِ خودشان بود و قبل از آمدنش آن را می شناختند و دنبال این هم بودند که بیاید و با عمل به دستوراتش بر مشرکان پیروز شوند، اما همین که آمد، عمداً عمل به آن را نپذیرفتند؛ پس #لعنت بر این کافران! *
آنها با انکار قرآن، خودشان را به بد چیزی فروختند. آن هم به خاطر حسادتشان به اینکه خدا فضل و احسانش را یعنی این قرآن را بر هر کدام از بندگانش که خودش خواسته، نازل کرده، نه بر یکی از یهودیان. به همین دلیل بیش از پیش، گرفتار خشم خدا شدند. در قیامت نیز #عذابی خفّتبار نصیب این یهودیانِ کافر خواهد شد.
📖 و لَمَّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكافِرينَ * بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْياً أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ مُهينٌ (بقره، 89 و 90)
آیه شماره 319
✅ آیا یهودیان کتاب خودشان تورات را قبول دارند؟
🌷 سخن خدا در قرآن:
وقتی به یهودیان گفته شد: «عمل به دستورات قرآن را که خدا نازل کرده، بپذیرید»، متعصّبانه جواب دادند: «ما فقط عمل به کتابی را که بر خودمان نازل شده، قبول داریم.»
آنها عمل به غیر از کتاب خودشان را نمی پذیرند؛ حال آنکه قرآن هم حقیقتاً کتاب خداست و نشانههایش با توراتی که نزد خودشان است، منطبق است. محمد! به آنها بگو: «شما اگر واقعاً کتاب خودتان تورات را که کتاب خدا بود، قبول داشتید، پس چرا پیامبران خدا را می کشتید؟
ثانیاً موسی برایتان معجزات و دلایل روشن آورد. اما شما در نبودش گوسالهپرست شدید و الان هم با انکار قرآن در حق خدا ظلم می کنید. پس چطور ادعا می کنید که تورات را قبول دارید.»
📖 و إِذا قيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ * وَ لَقَدْ جاءَكُمْ مُوسى بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ (بقره، 91 و 92)
آیه شماره 320
✅ پرسش و پاسخ از آیت الله خوشوقت
س: آیا می شود افرادی بزرگوار چون آقای دولابی و شیخ رجبعلی خیاط را به عنوان استاد اخلاق برگزید؟
ج: نه خیر؛ اولین شرط استاد اخلاق اسلام شناسی است. باید با قرآن و عترت آشنا باشد. این ها بی سواد بودند. انسان های خوبی بودند، اما بی سواد بودند و نمی توانستند راهی را که قرآن ارائه می کند، همان راه را ارائه کنند و حرف های دیگر می زدند.
س: مهم ترین علت موفقت علامه طباطبایی چه بود؟
ج: مطیع فرمان خدا شد و گناه نکرد. خدا هم او را هدایت کرد و به او توفیق داد.
📚 آثار بندگی، آیت الله عزیز خوشوقت
✅ از علی آموز ... (123)
🔸 چه کسی واقعاً عاقل است؟
🌷 امام علی (ع):
عاقل کسی است که با عقلش خواسته های #حرام نفسش را قلع و قمع کند.
📖 الْعَاقِلُ [الْكَامِلُ] مَنْ قَمَعَ هَوَاهُ بِعَقْلِهِ
📚 تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 54
⚫️ داستان شهادت حضرت زهرا (س)
1️⃣ قسمت اول:
من ورقة بن عبد اللّٰه ازدى، براى رضاى خدا به مكّه مشرّف شدم. زمانى كه مشغول طواف بودم با كنيزكى كه گندمگون و خوش صورت و خوش كلام بود مواجه شدم. وى با فصاحت و بلاغتى كه داشت اين جملات را می گفت:
اى جماعت حجّاج! بدانيد كه سروران من خوبترين خوبان و برگزيدگان نيكان مىباشند. آنها افرادى هستند كه قدر و منزلتشان از ديگران برتر است و نامشان در همۀ شهرها مشهور، و اين لباس افتخار را بر تن كردهاند.
من به آن كنيز گفتم: گمان مىكنم كه تو از دوستداران اهل بيت باشى؟
گفت: آرى.
گفتم: از كدام دوستان ايشان هستى؟
گفت: من فضّه، كنيز فاطمه دختر پيغمبر اسلام (ص) هستم.
گفتم: خوش آمدى! از ديدارت خوشحالم. من مشتاق سخن گفتن با تو بودم. اكنون از تو خواهش مىكنم هنگامى كه از طواف کعبه فارغ شدى، در بازار غذا توقف كن تا من بيايم. اين عمل براى تو ثواب دارد.
بعد از هم جدا شديم. پس از آنكه از طواف فارغ شدم و به سوى منزل خود روانه شدم و از طريق بازار غذا مىرفتم، ديدم فضّه در كنارى نشسته. به سوى او رفتم و او را به كنارى بردم و هديهاى به وى دادم كه صدقه نبود. سپس به او گفتم: مرا از بانويت فاطمۀ زهرا آگاه كن و آنچه را كه وى بعد از فوت پدرش ديد، برايم شرح بده!
وقتى او سخنم را شنيد، چشمانش پر از اشك شد. آنگاه با ناله و گریه گفت: اى ورقة! غم مرا تازه كردى و اندوهى را كه در قلب من نهان بود، برانگيختى! اكنون بشنو تا آنچه را كه از حضرت فاطمه مشاهده نموده ام بگويم. بدان موقعى كه پيغمبر خدا (ص) از دنيا رحلت كرد، مردم از صغير و كبير براى آن حضرت ضجّه و گريه كردند. مصيبت رحلت پيامبر خدا براى نزديكان و ياران و دوستان، بسيار بزرگ بود. هيچ زن و مردى ديده نمىشد مگر اينكه مشغول گريه و ناله و ندبه بود.
اما در ميان اهل زمين و اصحاب و خويشاوندان و دوستان، كسى نبود كه حزن و غم و اندوه وى از بانوى من فاطمۀ زهرا شديدتر باشد. غم و غصۀ بانوى من همچنان زياد مىشد و گريهاش شدّت مىگرفت. هفت روز بود كه نالۀ فاطمه آرام نمىشد. هر روزى كه مىگذشت گريۀ حضرت زهرا از روز گذشته بيشتر مىشد. در روز هشتم فاطمه كليۀ غم و اندوه درونى خود را ظاهر كرد و به علّت كم طاقتى از خانه خارج شد و فرياد كشيد. گويا با دهان مبارك پيامبر سخن مىگويد.
در همين موقع بود كه زنان مدينه دويدند و كودكان از جايگاه خود خارج شدند. صداى مردم به گريه و ضجّه بلند شد. مردم از هر طرف آمدند. چراغها را خاموش كردند كه صورت زنان پيدا نباشد. زنان خيال مىكردند كه پيغمبر معظم اسلام سر از قبر بيرون آورده! مردم به علّت آن منظرۀ دلخراش، دچار وحشت و حيرت شده بودند.
حضرت زهرا براى پدر بزرگوارش ناله و ندبه مىكرد و مىفرمود: وا ابتاه! وا صفياه! وا محمّداه! وا ابا القاسماه! وا ربيع الارامل و اليتامى! من للقبلة و المصلى؟ من لا بنتك الوالهة و الثكلى!
سپس در حالى كه دامن لباسش به زمين كشيده مىشد، به سوى قبر پدر بزرگوارش روانه گرديد. او از شدت اشك چيزى را نمىديد و همچنان مىآمد تا نزديك قبر پدر فقيدش رسيد و چون به سوى حجره رفت و چشمش به محلّى كه در آنجا اذان گفته مىشود، افتاد، پاهايش از رفتن باز ماند. ناله و گريۀ وى همچنان ادامه داشت تا اينكه غش كرد. آنگاه زنان دويدند و آب بر بدن و سينه و صورت او پاشيدند تا به هوش آيد.
آن هنگام كه به هوش آمد، برخاست و فرمود: قدرت و قوّت من تمام شده. طاقتم به سر آمده. دشمنم مرا شماتت و سرزنش كرده. غم و اندوه، مرا مىكشد. پدر جان! من سرگردان و تنها و حيران ماندهام. زبان و صداى من ساكت شده. پشت من خم و زندگى من ناگوار و روزگارم تيره و تار گرديده. پدر جان! بعد از تو انيس و مونسى ندارم. كسى نيست كه مرا از گريه آرام نمايد و به هنگام ناتوانى، يار و معين من باشد.
پدر جان! بعد از تو مكان نزول قرآن از بين رفت. محل هبوط جبرئيل و ميكائيل ناپديد شد. پدر جان! بعد از تو اسباب (خير و بركت) دگرگون شد. درهاى چاره به روى من بسته شد! بعد از تو دنيا را ترك نمودهام. پدر جان! تا نفس مىكشم، براى تو گريه مىكنم و مشتاق توام و غم و اندوهم براى تو ادامه دارد.
سپس ندا سر داد: پدر جان! پدر جان!
و بعد اين اشعار را خواند:
🔹حقّا كه غم و اندوه من براى تو تازه مىشود. به خداوند سوگند كه قلب من فرو مىريزد.
🔹و در هر روزى، آه و افسوس من افزون خواهد شد. رنجى كه براى فقدان تو مىبرم، تمام نخواهد شد.
🔹اين پيش آمد ناگوار عزا و مصيبت مرا بزرگ کرد. گريۀ من همه وقت تازه مىشود.
🔹حقّا آن قلبى كه در عزا و مصيبت تو صبور باشد، بسيار شكيبا و پر طاقت خواهد بود.
📚📚📚