_چشمم که به باب الثعبان افتاد، یاد روزی افتادم که صاحب خانه اش وسایل منزلش را بیرون ریخته بود و او با نداری و فقیری که بر دوشش سنگینی می کرد خانه اش را به یکی از حجره های فوقانی مسجد کوفه آورده بود.من که به سراغش رفته بودم تا احوالی از او بپرسم و عطش باطنی ام را با دریای وجودش سیراب کنم، متوجه شدم خانواده و خودش مریض شده اند؛ اما انگار نه انگار که اتفاقی برایش افتاده بود و با لبخند می گفت: «آقا سید محمد حسین، چند روزی است در این فکرم که اگر اجازه ندهند در #بهشت، #نماز بخوانیم چه کار باید انجام دهیم؟!»
من با بهت و حیرت به او نگاه میکردم، و او ادامه میداد:«تمام غم ها و غصه ها تا اول #الله_اکبرِ نماز است» و شروع کرد به خواندن #نماز...
_مکالمه علامه طباطبایی و علامه قاضی طباطبایی
_کتاب #کهکشان_نیستی
#ماه_خدا
#لقمه_های_خواندنی
#کانون_مطالعات
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_علوم_پزشکی_کاشان
🆔 @Arman_kaums
25.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اُدخـلوهابسـلامآمنین
غروب سرد پاییز در فراق یار نه!،
وزر و وبال نه!
بدی حال نه!
کمی زمان نه!
حس تنهایی در شلوغی دنیا را که چشیده ای؟!
بهشتی می شناسم که تو را از تنهایی در می آورد؛ می دانی بهشت را کجا گویند؟
یک نشانه دارد : وارد که شدی آرام میشوی...
#بهشت
#گلزار_شهدا
#کانون_شهدا
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_علوم_پزشکی_کاشان
🆔 @Arman_kaums