eitaa logo
عسل 🌱
9.7هزار دنبال‌کننده
473 عکس
111 ویدیو
0 فایل
http://eitaa.com/joinchat/2867200012C970b5042b7 فریده علی کرم نویسنده رمانهای عسل، عشق بیرنگ، پراز خالی، شقایق خانه کاغذی،بامن بمان
مشاهده در ایتا
دانلود
با من بمان💐💐💐 در جایگاه بیمار نشستم دکتر با لبخند گفت مشکلت چیه دخترم؟ نیما به جای من پاسخ داد خانمم میگه چند روزه گلوم درد میکنه دکتر رو به من گفت تب یا ابریزش بینی هم دارید؟ نه اما وقتی غذا میخورم احساس میکنم دمای بدنم میره بالا. چوب کوچکی برداشت و گفت دهنت و باز کن داخل گلویم را نگاه کردو گفت لوزه هات ورم نداره. کجای گلوت درد میکنه؟ خر خره ام را گرفتم و گفتم اینجام. کمی گلویم را با دست معاینه کردو گفت برات یه ازمایش مینویسم. با جوابش برو پیش یه فوق تخصص غدد. نگاهی به نیما انداختم. خیره به دکتر بود. دکتر شروع به نسخه نوشتن کرد. نیما گفت تشخیص شما چیه؟ اینجا که خانم شما میگه درد میکنه گواتره. من تخصص ندارم باید متخصص غدد ویزیتشون کنه من این ازمایش و مینویسم که وقتی رفتید پیش متخصص غدد کارتون جلو باشه من گفتم تا جواب ازمایشم اماده بشه اشکالی نداره. اگر استامینیفون بخورم؟ سری تکان دادو گفت زیاده روی نکن تا علت مشکلت معلوم بشه. اگر خیلی درد داشتی ایراد نداره. اما سعی کن که نخوری برگه ازمایش را بدستم دادو گفت بین ساعت هشت صبح تا نه باید این ازمایش و انجام بدی. از دکتر تشکر کردم و از مطب خارج شدیم. نه من حرفی زدم و نه نیما به خانه که رسیدیم هم بدن درد داشتم و هم گلو درد اما چیزی نگفتم و بدنبالش به اتاق خواب رفتم. خوشبختانه پشتش را به من کردو خوابید. صبح شد. با هزار زور و زحمت از جایم برخاستم . صبحانه را که خوردیم . برخاست در یخچال را باز کرد. ورق قرص استامینیفون را برداشت ان را وارسی کردو گفت تا جواب ازمایشت بیاد دیگه حق قرص خوردن نداری فقط نگاهش کردم. چرخی در آنجا زد و گفت حاضر شو بریم ازمایشو بده. فقط دلم میخواد هیچیت نباشه و بفهمم بازم داری منو اسکول میکنی متعجب گفتم یعنی اگر یه مریضی ایی چیزی داشته باشم خوشحال میشی؟ مشمئز به من نگاه کردو گفت بلند شو برو حاضر شو اینقدر هم ضر نزن مانتو و شالم را پوشیدم و بدنبالش مثل بره ایی رام و مطیع راه افتادم. کارهای پذیرش را انجام داد و مرا به اتاق آزمایش فرستاد.