#پارت260
با من بمان💐💐💐
کمی بعد ارزو خانم از اتاق خارج شد وسط من و نیما نشست و گفت
حالش اصلا خوب نیست. ببخش مریم جان.
رو به ارزو خانم گفتم
این چه حرفیه خانم جان. به خاطر بارداری هورمن هاش بهم ریخته. روی منم از اول که حساس بود الان حساس تر هم شده.
ایراد نداره
باز به درک وشعور تو
نیما پوزخند زدو گفت
به درک و شعور این؟ مریم اگر دستش رو نشده بود الان زبونش دو مترو نیم دراز بود لیلا رو صدبار میشستپهن میکرد جلوی افتاب .خشکش میکرد. تاش میکرد میگذاشت تو کمد درهم روش میبست. اینقدریه که الان زبونش کوتاهه میخواد دهنش و ببنده شرایط و درست کنه.
ارزو خانم خیره به نیما گفت
تو هم معلومه با لیلا خواهر برادری ها.
دروغ میگم مگه؟ اونسری رفته بودی خاستگاریش مگه خودت نگفتی که نه احترام منو نگه داشت نه مادرشو . مگه نگفتی مامهمونشون بودیم نباید با ما بد حرف میزد؟ همون آدمه دیگه چرا لال شده اون بهش دری وری بگه؟ چون بد غلطی کرده زبونش کوتاهه
ارزو خانم گفت
نخیر مراعات بارداریش و کرد. مراعات پسر عموهات و کرد که مهمون خونمونن
ساده نباش مامان. یه ضرب المثل هست که میگه سگ از ناتوانی مهربان است والا سگ کجا و مهربانی
سرم را پایین انداختم نیما گفت
مگه نه مریم؟
سرم را بالا گرفتم به نیما نگاه کردم و او گفت
غیر از اینه که میگم؟
خیره در چشمانش گفتم
قطعا که شما درست میگی.
نیما تلخ خندید و گفت
دیدی مامان خانم. این حرفش یعنی چی؟ این حرفش از صدتا فحش که به ادم بده بدتره.
ارزو خانم با حرص گفت
تو هم داداش لیلایی دیگه.
سپس روی پای خودش زدو گفت
زندگی بچه های منو نگاه کن . اون از اون دوتا . اینم ازشما. خوش به حال اجاق کورها
سپس با اخم رو به نیما گفت
اونروز که منصوره خانم اومدو لیلا رو واسه عیسی خاستگاری کرد . بهت گفتم برو عیسی رو صداش کن بیاد اینجا در حضور خودت بهش گفتم دختر من ناراحتی اعصاب داره یادته؟
متعجب به ارزو خانم نگاه کردم و او ادامه داد
بهش گفتیم لیلا قرص اعصاب میخوره یادته؟
نیما کمی جابجا شدو گفت الان چرا داری این حرف و جلوی مریم میزنی؟
ارزو خانم انگشت اشاره اش را رو به نیما تکان دادو گفت
عیسی از تو مردتره . چون همونروز گفت باشه مشکلی نداره. من لیلا رو دوسش دارم. یکبار هم تا حالا این مسئله رو نه به روی زنش اورده نه به کسی چیزی گفته . اما تو نمیتونی یه اشتباه و از زنت ببخشی و تو دلت نگهش داری.
من از غلطی که مریم کرده به کی چی گفتم؟ خودش به همه گفت من که حرفی نزدم.
به روش که میاری.
عیسی مردتره اره؟ عیسی قبل اینکه لیلا ر بگیره ما صداش کردیم بهش گفتیم لیلا مریضه داره درمان میکنه اینها هم منو صدا کردند بگن مریم عاشقه داره دنبال گمشده ش میگرده؟
ارزو خانم از نیما رو گرداند. نیما ادامه داد
الان کی مردتره
ارزو خانم با غضب به نیما نگاه کردو گفت
مرد رو زنش دست بلند نمیکنه. دست زنت جای چنگ تو وحشی سیاه شده. میدونی گناه اینکارت چقدر زیاده؟
اره اندازه گناه رابطه نامشروع زن شوهردار...
کلاماو را بریدو گفت
خفه شو نیما.به زنت تهمت نزن.
پوزخند زدو گفت
تهمت؟ هنوز گوشیه هست ها
به چهارتا اس ام اس نمیگن رابطه نامشروع
نیما سر تایید تکان دادو ارزو خانم گفت
یا مرد و مردونه قبول کن و ببخش. یا ردش کن بره .
نیما اخم هایش را در هم کشیدو گفت
من ردش کردم که بره خودش برگشت.
من مادرتم. خیر و صلاحت و میخوام. اگر نمیتونی ببخشیش طلاقش بده. برو یکی دیگه رو بگیر. این که نگهش داری هم خودت و عذاب میدی و از زندگیت لذت نمی بری هم اون دنیا به خاطر ظلمی که داری به زنت میکنی جات وسط جهنمه. نمیتونی هم بابت هیچ کدام از گناه هات از خدا طلب بخشش کنی. کسی که بخشنده نباشه بخشیده نمیشه. همینجا تمومش کنید یا جداشید راهتون و سوا کنید یا هردوتون هم و ببخشید یه یاعلی بگید برید زندگی کنید.
نیما رو به مادرش گفت
مریم چرا بایدمنو ببخشه؟
ارزو خانم دست مرا گرفت استینم را بالا زدو گفت
به خاطر این.