eitaa logo
عسل 🌱
9.7هزار دنبال‌کننده
483 عکس
112 ویدیو
0 فایل
http://eitaa.com/joinchat/2867200012C970b5042b7 فریده علی کرم نویسنده رمانهای عسل، عشق بیرنگ، پراز خالی، شقایق خانه کاغذی،بامن بمان
مشاهده در ایتا
دانلود
با من بمان💐💐💐 تیروئیدت دوتا ندول داره نیما جلو امدو گفت ندول چیه؟ توده نیما با چشمان گرد شده به مانیتور خیره ماند. خانم دکتر گوشی را برداشت . شماره ایی گرفت و گفت سلام. سهرابی هستم. خانم نظری که برای سونو فرستادید پایین تیروئیدش و بررسی کردم دوتا ندول به اندازه دوسانت هست تشخیص من نمونه برداریه انجام بدم؟ ...بله ارتباط را قطع کرد و رو به نیما گفت شما برو پذیرش یه فیش پاتولوژی بگیر. من متوجه حرفهای انها نمیشدم. نیما که رفت به خانم دکتر گفتم ببخشید اینها که میگی یعنی چی؟ با لبخند گفت چند سالته؟ بیست و چهار تازه ازدواج کردی؟ بله تقریبا دوماهه چیزی نیست باید ازمایش بدی تا نتیجه ش معلوم بشه. نیما وارد اتاق شد مشمایی را به پرستار داد سرنگ و سوزن راکه در دستش دیدم گفتم میخوای چیکار کنی؟ کار خاصی نمیخوام انجام بدم من این سوزن و توی گلوت میزنم و در میارم فقط تو اون لحظه نه حرف بزن نه نفس بکش نه اب دهانتو قورت بده . ممکنه یکم دردت بیاد دخترم. خواهش میکنم همکاری کن. نیما بالای سرم ایستاده بود و با اخمی که مشخص بود از سر نگرانی است به گلوی من نگاه میکرد. دکتر سوزن را زد چشمانم را از درد تنگ کردم کمی خودم را جمع کردم دکتر گفت نه دیگه قرار شد تکون نخوری و همکاری کنی. لبه های تخت را از درد میفشردم. اما روی اینکه دست نیما را بگیرم نداشتم. نیم ساعتی انجا خوابیدم و او با سوزن تمام گلویم را پاره کرد. درد گلویم بیشتر شد. بالاخره سوزن را کشیدو گفت بلند شو دستم را به گلویم گرفتم. خواستم برخیزم انگار که سرگیجه داشتم. نیما کمک کرد از تخت پایین امدم. دکتر برگه ایی که در ان نمونه هایی که میگرفت بود را به پرستار داد. سرنگی که در گلویم فرو کرده بود را رویش گذاشت و گفت اینهارو ببر طبقه سوم بده ازمایشگاه نیما گفت جواب این ازمایش کی اماده میشه؟ معمولا دوهفته طول میکشه اما اگر زودتر اماده بشه بهتون زنگ میزنند. که ایشالله زنگ نزنند. نیما به دکتر خیره ماند. دکتر برایش ابرو بالا داد.