eitaa logo
عسل 🌱
9.7هزار دنبال‌کننده
478 عکس
112 ویدیو
0 فایل
http://eitaa.com/joinchat/2867200012C970b5042b7 فریده علی کرم نویسنده رمانهای عسل، عشق بیرنگ، پراز خالی، شقایق خانه کاغذی،بامن بمان
مشاهده در ایتا
دانلود
با من بمان💐💐💐 نیما لای در ایستاد. و از انجا به من ل زد انتظار داشتم که الان دستم را بگیرد داخل خانه ببرد و وبگوید این مریم زن منه هرکس اینو نمیخواد منم نخواد. قدم به قدم به طرفم امد . نمیدونستم الان میخواد چیکارکنه؟ میخواد به خاطر دل نگرونیم واسه زندگیم دلداریم بده یا دعوام کنه که چرا شبونه اومدم اینجا در ماشین را باز کردو نشست اخم که کرد فهمیدم که قصدش چیست. بلافاصله گفتم نیما یه سوال ازت میپرسم. اخم هایش شدتش بیشتر شدو گفت سوال؟ تو منو نمیخوای ؟ صدایش را بالا بردوگفت این چرندیات چیه که میگی؟ خیره به او ماندم و او گفت من اومدم برنامه چهلم لیلا رو ردیف کنم . واسه چی راه افتادی اومدی اینجا؟ خوب دل نگرونم نیما دل نگرون چی؟ انگار از اینکه اسم هنگامه را بیاورم هم ترس داشتم. کمی به او نگاه کردم و گفتم این رفتارهات نگاهش یه جوری بود، انگار یه دنیاپنهان کاری داشت. اما من نمی تونستم حرف بزنم، زبونم بند اومده بود. فقط نگاش می کردم، سعی می کردم بفهمم چی شده، ما بعد از ظهر خیلی باهم خوب بودیم. چرا یه دفعه همه چی بهم ریخت. دستاشو گرفتم. مثل یه تکه یخ.سرد بود، چانه م لرزید.‌و گفتم من ... من خیلی دلم شور زندگیمو میزنه بغضم ترکید. و با های های گریه گفتم بدون من اومدی جایی که هنگامه هست. سرشو انداخت پایین و گفت خانواده من با حضور تو توی زندگیم مخالفن. اونهانمی خوان من با تو باشم.اینکارهای تو همه چی و بدتر میکنه. چرا؟ مگه من چیکار کردم؟ واسه چی اینوقت شب راه افتادی اومدی اینجا؟ الان مامانم اون تو یه قشقرقی راه انداخت که بیا و ببین.‌ من اومدم دنبال زندگیم. خوب دلم شور میزنه که تورو ازمن بگیرن. یه کاری نکن که من نتوانم جلوی پدر مادرم بایستم. یه کار نکن که دهن من بسته بشه. راه تو بکش برو خونه میام باهم حرف میزنیم. یعنی الان میخوای اینجا بمونی و من تنها برگردم؟ فریاد زدو گفت اره. من باید اینجا بمونم. چون نمیخوام پدرمادرمو از دست بدم. یه لحظه حس کردم دارم خفه می شم. گره روسری م را باز کردم و گفتم‌ نشستن زیر پات که منو طلاق بدی هنگامه رو بگیری؟