eitaa logo
عسل 🌱
10.6هزار دنبال‌کننده
203 عکس
139 ویدیو
0 فایل
http://eitaa.com/joinchat/2867200012C970b5042b7 فریده علی کرم نویسنده رمانهای عسل، عشق بیرنگ، پراز خالی، شقایق خانه کاغذی،بامن بمان
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه کاغذی🪴🪴🪴 صبح شد بعد از تمرین کردن با امیر و خوردن صبحانه اماده برای رفتن به باشگاه بودم. امیر هم لباسهایش را پوشید من گفتم منو تو میبری یا مصطفی؟ خودم میبرمت. بعد از اونجا میخوام برم باشگاه امکان داره اخر شب بیام. اینهمه میخوای تو باشگاه بمونی؟ فردا پرواز داریم سه روز بعدشم مسابقه دارم. فقط منو تو میریم؟ اول قرار بود من و تو مصطفی بریم. اما ارسلان و خانمش هم بلیط گرفتن که بیان. اونها پس فردا میان. سرتایید تکان دادم. از خانه خارج شدیم سوار برماشین به خیابان که رسیدیم امیر گفت تونستی بفهمی مغازه همسر قبلی نازنین کجاست؟ اره نازنین گفت مغازه ش جنت اباده تلفنش را در اورد و شروع به تایپ کردن نمود. مقابل باشگاه متوقف شدو گفت مصطفی رو فرستادم دنبال ادرس طلافروشیه اگرنیومدم دنبالت بهم زنگ نزن میخوام با بهزاد برم بگم میخوام برای تو طلا بخرم. بیا بیرون اگر مصطفی اومده بود باهاش برو خونه باشه تلفن امیر زنگ خورد . نگاهی به ان انداخت و گفت طباطباییه. ان راروی پخش پاسخ دادو گفت بله سلام کجایی امیرخان؟ دارم میرم باشگاه یه سر میای دفتر من؟ نه امروز و کلا میخوام تمرین کنم. پوزخندی زدو گفت منم کلا به جای تو برم دنبال کارهات نه؟ امیر از گوشه لب خندیدو گفت مگه وکیلم نیستی؟ وکیل خانمت هم هستم؟ نه تو وکیل خانم من نیستی. اما کارهای زنمو باید کی انجام بده ؟ من. منم که وکیل دارم. باشه تو درست میگی امروز دادسرا.... اگر کارها زیاد شده طبیعیه که حق الوکاله تو هم زیاد بشه امروز دادسرا بودم. در مورد جعل صیغه نامه قاضی موضوع و بررسی کرد مهر محضری که پاش خورده رو فرستاد کارشناسی . الان جوابش اومده که کدوم محضر بوده. یکبار دیگه از خانمت بپرس نکنه بریم جلب صاحب محضر را بگیریم بعد معلوم بشه که جعل نبوده؟ نه خیالت راحت جعله امیر اگر نتونیم ثابت کنیم که ... داداش خیالت راحت باشه حالا تو یه بار دیگه با ارامش ازش سوال کن یه وقت میبینی خودش رفته اینکارو کرده الان از ترس تو و زندگیش داره انکار میکنه. امیر نگاهی به من انداخت و من س