eitaa logo
عسل 🌱
9.9هزار دنبال‌کننده
204 عکس
142 ویدیو
0 فایل
http://eitaa.com/joinchat/2867200012C970b5042b7 فریده علی کرم نویسنده رمانهای عسل، عشق بیرنگ، پراز خالی، شقایق خانه کاغذی،بامن بمان
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه کاغذی🪴🪴🪴 نه از بی عرضگی منه .من اگر جنم داشتم تو اینقدر دهنت لق نبود. سرم را بالا اوردم به چشمانش نگاه کردم و او گفت از هرراهی که به ذهنم رسید رفتم اما فایده نداشت. اشک در چشمانم جمع شدو گفتم به خواسته ش رسید نه؟ نگاهمان به هم گره خورد و من گفتم میخواست بین ما دعوا درست کنه که موفق شد. با کلافگی گفت چرا چرند میگی فروغ. الان بحث سرچیه؟ سر مامانت. معلوم نیست مشکلش چیه. ما باهم دعوا کنیم ناراحته اگر بفهمه میونمون خوبه هم ناراحته. نگاهش را از من گرفت از جایش بلندشدو گفت ادامه نده . زشته جلوی اینها جرو بحث کنیم.پلک زدم اشکهایم روان شدند به طرفم چرخیدو گفت میخوای با چشم اشکی بیای جلوی اونها؟ ابرومو ببری به خدا قسم بد بلایی سرت میارم ها اشکهایم را پاک کردم و برخاستم به طرفم امدو گفت یکم به خودت بیا. خجالت بکش زشته یه مطلب و من هزار بار بهت تذکر بدم و تو دوباره حالیت نشه. موهایم را برس کشیدم و بستم امیر گفت از نظر من کارهای تو دوتا معنی میده یا خرو نفهمی که هرچی بهت میگم حالیت نمیشه یا منو به هیچی حساب نمیکنی . کدامش؟ شالم را از کنار میز برداشتم روی سرم انداختم امیر مقابلم ایستادو گفت کدامش فروغ؟ به چشمانش زل زدم و چیزی نگفتم. با کف دستش ضربه ایی به کتف من زدو گفت مگه با تو نیستم ؟ خودم را جمع کردم و گفتم چی بگم خوب؟ بگم خرم راضی میشی؟ نه اعتراف کنی که منو حساب نمیکنی چون حقیقت و شنیدم راضی میشم.‌ نگاهم را به زمین انداختم و گفتم خوب ببخشید دیگه. چند بار باید بابت این موضوع من ازت عذرخواهی کنم. من از آدم دهن لق بدم میاد فروغ. نقطه ضعفم اینوه که یه مسئله ایی که بین من و تو شده رو کس دیگری بدونه‌ . یا یه کاری و بگم نکن و تو انجامش بدی. تو دقیقا دست میزاری رو نقطه ضعف من و به سرحد جنون من و حرص میدی. یه دفعه دیدی کنترلم از دستم در رفت ها. یک گام از من فاصله گرفت و گفت یه مدت زیادیه که دارم کارهاتو ردی میدم. بهت گفتم واسه نازنین طراحی نکن گوش نکردی ازش پول هم گرفتی چندبار تاحالا بهت گفتم با مصطفی..... کلامش را بریدم و گفتم به قول خودت آنچه گذشت تعریف نکن. من نفهمی کردم چند تا خطا داشتم چرا هربار که هر مطلبی میشه همه اشتباهاتم از اول به روم میاری؟ چشمانش را تنگ کردو گفت چند تا خطا داشتی؟ حالا هرچند تا . مگه تو خطا نداری؟ خطام چیه فروغ؟ واسه چی منو میزنی؟ چون میدونی من زورم بهت نمیرسه اینکارو میکنی؟ پوزخندی زدو گفت باز رفتی تو نقش مظلوم بی دفاع اره؟ کارهاتم گردن نمیگیری اخه. الان میگی من کی زدمت؟ دستم را روی کتفم گذاشتم و گفتم همین الان زدی اینجام . سر تایید تکان دادو گفت اره زدمت . لابه لای حرفهای مامانم شنیدی چی گفت؟ مکثی کردو گفت امیر پشتشو میکنه به من میخوابه. یعنی اینقدر که دهنت لقه تا این مسئله رو هم رفتی گفتی اره؟ این مال خیلی قبله پوزخندی زدوگفت خیلی قبل فروغ؟ کلا چند ماهه تشریف اوردی تو زندگی من که مال خیلی قبله؟ به طرف رخت اویز رفتم کتم را برداشتم امیر گفت اونو واسه چی میپوشی؟ سرده سرتاسفی تکان داد و گفت سردته چون هیچی کوفتت نمیکنی . با دلخوری به او نگاه کردم و در دلم عمه را لعنت کردم. صدای تق و تق در امد و بعد ریحانه گفت بچه ها همه بیدار شدند بیایید صبحانه بخوریم. کله پاچه سرد میشه . نگاهم به اوافتاد. به حالت تهدید به من نگاه میکرد. سپس گفت لابد الان میخوای خودتو لوس کنی بگی دوست ندارم اره؟ فقط نگاهش کردم.