هدایت شده از کانال رسمی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 ویژه🚨
#اعمال شب و روز عرفه
💌این پست را برای دوستانتان ارسال کنید و در ثواب اعمال آن شریک شوید.
⚜️جزئیات بیشتر را در کلیپ بالا #ببینید👆👆👆
❣️اینجا #قلب_ایران است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع)
🆔 @razavi_aqr_ir
هدایت شده از خواص آیات
#دستورات_ماثور
🔴 نماز روز آخر ماه #ذی_الحجه و نماز آخرین روز سال قمری
▪️روز آخر ذی الحجه آخرین روز سال هجری قمری است #سيدبن_طاووس رضوان الله علیه در اقبال موافق يك روايت ذكر كرده كه:
«مستحب است انسان در این روز دو ركعت نماز بخواند در هر ركعت سوره حمد يك مرتبه و سوره توحید ده مرتبه وآيةالكرسي ده مرتبه، و بعد از نماز این دعا را بخواند:
اَللّهُمَّ ما عَمِلْتُ في هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَني عَنْهُ، وَلَمْ تَرْضَهُ،وَنَسيتُهُ وَلَمْ تَنْسَهُ، وَدَعَوْتَني اِلَي التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائي عَلَيْكَ، اَللّهُمَّ فَاِنّي اَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِر لي، وَما عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُني اِلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنّي، وَلا تَقْطَعْ رَجآئي مِنْكَ ياكَريمُ.
خدايا آنچه انجام دادم در اينسال از اعمالي كه مرا از آن نهي فرمودي و راضي بدان نبودي و من آنرا فراموش كردم ولي تو فراموشش نكردي و مرا به بازگشت بسويت خواندي پس از دليري كردنم بر توخدايا من از آن اعمال آمرزش ميطلبم پس بيامرز آنها را و هر عملي كه انجام دادم از اعمالي كه مرا به تو نزديك گرداند پس آنرا از من قبول كن و قطع مكن اميدم را از خودت اي بزرگوار
هرگاه انسان این دعا را بخواند شیطان می گوید: وای بر من، هر زحمتی که در طول این سال برای ویرانی (اعمال) او به عمل آوردم، همه را با این چند جمله اصلاح نمود و سامان داد و نیز سال گذشته گواهی می دهد که شخص یاد شده ، آن را با انجام اعمال نیک به جا آورده است.
دعای یاد شده بعد از نماز این روز در برخی کتاب ها به این صورت آمده است:
اللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فِي هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ صالِحٍ وَ وَعَدْتَنِي انْ تُعْطِيَنِي عَلَيْهِ الثَّوابَ، فَتَقَبَّلْهُ مِنِّي بِفَضْلِكَ وَ سَعَةِ رَحْمَتِكَ، وَ لا تَقْطَعْ رَجائِي، وَ لا تُخَيِّبْ دُعائِي، اللّهُمَّ وَ ما عَمِلتُ فِي هذِهِ السَّنَةِ مِمّا نَهَيْتَنِي عَنْهُ، وَ تَجَرَّأْتُ عَلَيْهِ، فَانِّي اسْتَغْفِرُكَ لِذلِكَ كُلِّهِ فَاغْفِرْ لِي يا غَفُورُ.
📚 اقبال الاعمال ج۱ ص۵۳۰
#دستورات_ماثور
#اعمال
🌹@kavasayat🌹
🔻موازینِ قسط🔻
✍ در قرآن کریم، بارها صحبت از #میزان شده.
«میزان»👈 یعنی ترازو، یعنی وسیلهی سنجش.
✨قرآن کریم میفرماید: روز قیامت که میشه، ترازوها رو برای سنجشِ #اعمال میارن:👇
🕋 وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ، فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا (انبیاء/۴۷)
💢 ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا میکنیم.
💢 پس به هیچ کس کمترین ستمی نمیشود.
⁉️ حالا این «موازینِ قسط» چی هستند؟!🤔
هر چیزی وسیلهی سنجشِ مخصوص به خودش رو داره.🔎 مثلاً:
✔ گرمی و سردیِ هوا رو با دماسنج اندازه میگیرند.
✔ وزنِ اشیاء رو با کیلو اندازه میگیرند.
✔ اشیاء رو با متر اندازه میگیرند.
✔ و...
⁉️ حالا سوال اینه که، #اعمالِ ما انسانها رو با چه وسیله، و با چه ترازوئی اندازه میگیرند؟!🤔
⚡️ در روایات داریم که:
«موازینِ قسط»، و ترازوهایِ سنجشِ #اعمالِ انسانها در روز #قیامت، امامان معصوم و انبیا و اوصیا هستند.
📚 اصول کافی، ج۱، ص ۴۶۹.
یعنی معیار، و وسیلهی سنجشِ #اعمالِ انسانهای عادّی در قیامت، انسانهای کامل هستند.✅️
☝️ #اعمالِ ما، به اندازهای که به اعمالِ اولیاء الهی و انسانهای کامل شباهت داشته باشه، وزن داره.
⚡️ حضرت علی (ع) فرمودند:
«حسنات، موجب سنگینی میزان، و سیّئات و گناهان، موجب سبکیِ آن است».
📚 بحار، ج۹۰، ص۱۴۱.
🍃 اولیاء الهی، حتّی در این دنیا هم مقیاس سنجش هستند. هر کس به این انسانهای کامل شبیهتر باشه، پیش خدا ارزش و آبروی بیشتری داره.👌
⚡️ در زیارتنامهی امیرالمؤمنین علی (ع) میخوانیم:
«السَّلامُ عَلَى مِيزانِ الْأَعْمالِ»
📚 مفاتیح الجنان.
☝️ حضرت علی، میزان الاعماله.
ما به عنوان بچّه #شیعه، نگاه کنیم ببینیم چقدر اعمالمون به مولامون شبیه است؟!😔
💯 قیامت هر چقدر که اعمال ما به امیرالمومنین نزدیکتر باشه، ترازوی اعمالِ ما سنگین تره
🔺در دوران جـوانی در پـایگاه بسیج شهرستان فعالیت
داشـتم. روزهـا و شـبها با دوستانمان با هم بودیم.
شـبهای جمعه همگی در پایگاه بسیج دور هم جمع
بـودیم و بـعد از جلسه قرآن، فعالیت نظامی و گشت
و بـازرسی و... داشـتیم.
🔺در پشت محل پایگاه بسیج، قـبرستان شـهر ما قرار داشت. ما هم بعضی وقتها،
دوسـتان خودمان را اذیت میکردیم! البته تاوان تمام
ایــــــــن اذیــــــــتها را در آنـــــــجا دادم.
🔻برخی شبهای جمعه تا صبح در پایگاه حضور داشتیم.
یـک شـب #زمـستانی، برف سنگینی آمده بود. یکی از
رفـقا گـفت:
🔻 کسی جرئت داره الان تا انتهای قبرستان
برود؟! گفتم: اینکه کار مهمی نیست. من الان میروم.
🔺او هـم بـه مـن گـفت: باید یک لباس #سفید بپوشی!
مـن سـرتا پـا سـفید پـوش شـدم و حـرکت کـردم.
خـسخس صـدای پـای مـن بر روی برف، از دور هم
شـنیده مـیشد. مـن به سمت #انتهای قبرستان رفتم!
اواخـر قـبرستان که رسیدم، #صوت قرآن شخصی را از
دور شـنیدم!
🔻 یـک پـیرمرد روحـانی که از سادات بود،
شـبهای جـمعه تـا سـحر، در انـتهای قبرستان و در
داخـل یـک قـبر مشغول #تهجد و قرائت قرآن میشد.
فـهمیدم کـه رفـقا مـیخواستند بـا ایـن کار، با سید
شـوخی کـنند. مـیخواستم برگردم اما با خودم گفتم:
#اگـر الـان بـرگردم، رفـقای من فکر میکنند ترسیدهام.
بـــرای هـــمین تـــا انـــتهای قــبرستان رفــتم.
هرچه صدای پای من نزدیکتر میشد، صدای قرائت
قـرآن سـید هـم بلندتر میشد!
🔺 از لحن او فهمیدم که
#تـرسیده ولـی بـه مسیر ادامه دادم. تا اینکه به بالای
قـبری رسـیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود.
یکباره تا مرا دید فریادی زد و حسابی ترسید. من هم
کـــه تـــرسیده بـــودم پــا بــه فــرار گــذاشتم.
پـیرمرد سید، رد پای مرا در داخل برف گرفت و دنبال
مـن آمد.
🔺 وقتی وارد پایگاه شد، حسابی عصبانی بود.
ابـتدا کتمان کردم، اما بعد، از او معذرتخواهی کردم.
او بـا نـاراحتی بـیرون رفت. حالا چندین سال بعد از
ایـن مـاجرا، در نـامه عـملم حکایتآن شب را دیدم.
نـمیدانید چـه حـالی بـود ، وقتی گناه یا اشتباهی را
در نـامه عملم میدیدم، خصوصاً وقتی کسی را اذیت
کرده بودم، از درون #عذاب میکشیدم. گویی خودم به
جــــــای آنطــــــرف اذیــــــت مـــــیشدم.
از طـرفی در ایـن مـواقع، بـاد سـوزان از سمت چپ
وزیدن میگرفت، طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن
داغ میشد!
وقـتی چـنین اعمالی را مشاهده میکردم، به گونهای
#آتـش را در نزدیکی خودم میدیدم که چشمانم دیگر
تحمل نداشت.
هـمان مـوقع دیدم که آن پیرمرد سید، که چند سال
قـبل مـرحوم شـده بود، از راه آمد و کنار جوان پشت
میز قرار گرفت.
سـید بـه آن جوان گفت: من از این مرد #نمیگذرم. او
مرا اذیت کرد. او مرا ترساند.
مـن هـم گفتم: به خدا من نمیدانستم که سید داخل
قـبر عـبادت مـیکند.
🔺جوان رو به من گفت: اما وقتی
نـزدیک شـدی فـهمیدی کـه مـشغول قرآن خواندن
اسـت. چـرا همان #موقع برنگشتی؟ دیگه حرفی برای
گـفتن نداشتم. خلاصه پس از التماسهای من، ثواب
دو سـال عـبادتهای مـرا برداشتند و در نامه عمل او
قرار دادند تا راضی شود.
😔دو سـال نـمازی کـه بـیشتر به جماعت بود. دو سال
عـبادت را دادم بـه خـاطر اذیت و آزار یک مؤمن! (۱)
🔰در لـابهلای صـفحات اعـمال خـودم بـه یک ماجرای
دیگر از آزار مؤمنین برخوردم. شخصی از دوستانم بود
کـه خـیلی با هم #شوخی میکردیم و همدیگر را سرکار
مـیگذاشتیم. یـکبار در یـک جمع #رسمی با او شوخی
کــــردم و خــــیلی بــــد او را ضـــایع کـــردم.
خـودم هـم فهمیدم کار بدی کردم، برای همین سریع
از او #مــعذرتخواهی کـردم. او هـم چـیزی نـگفت.
گذشت تا روز آخر که میخواستم برای عمل #جراحی به بیمارستان بروم.
دوبـاره بـه هـمان دوسـت دوران جوانی زنگ زدم و
گـفتم: فـلانی، مـن خیلی به تو بد کردم. یکبار جلوی
جـمع، تـو را ضـایع کـردم. خواهش میکنم مرا حلال
کــن. مــن شــاید از ایــن بــیمارستان بــرنگردم.
بعد در مورد عمل جراحی گفتم و دوباره به او التماس
کـردم تا اینکه گفت: #حلال کردم، انشاءالله که سالم و
خوب برگردی.
آن روز در نـامه عـملم، هـمان مـاجرا را دیـدم. جوان
پـشت مـیز گـفت: این دوست شما همین دیشب از
شـما راضی شد. اگر رضایت او را نمیگرفتی باید تمام
#اعـمال خوب خودت را میدادی تا رضایتش را کسب
کـنی، مـگر شـوخی است، #آبروی یک انسان مؤمن را
بردی.(۲)
منبع:
کتاب سه دقیقه در قیامت