eitaa logo
آسمانی باش
8.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
4.8هزار ویدیو
1 فایل
با رهنمودهای اهلبیت علیهم السلام و اولیاء الهی میتوانیم آسمانی باشیم مدیرکانال @ali_reza_ayati
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج آقا دولابی: وقتی کسی را همه طرد کردند، آن وقت خدا او را پناه می دهد و می گوید خودم تو را می خواهم. کُلُّ ذَنبِکَ مَغفُورٌ سِوَی الاِعراضِ عَنِّی اُدنُ مِنِّی، اُدنُ مِنّی، اُدنُ مِنّی همه ی گناهانت جز روگرداندن از من بخشیده شده است؛ به من نزدیک شو، به من نزدیک شو، به من نزدیک شو. آن قدر حق تعالی با ما مدارا کرد که «حَتّی کَاَنّی لا ذَنبَ لی». گویا ما اصلاً گناهی انجام نداده ایم. بلکه بالاتر، آن قدر به ما لطف و محبّت فرمود که گویا ما به او لطف و منّت داریم. «کَاَنَّ لیَ التَّطَوُّلَ عَلَیکَ» و آن قدر مدارا کرد که گویا ما امیریم و او مأمور، ما دستور می دهیم و او اجرا می کند؛ «اُدعُونی اَستَجِب لَکُم». ✍️ مهدی طیّب، کتاب مصباح الهدی ص 178 @Asemani_bashim
حاج آقا فاطمی نیا: مرحوم آيت الله سيدمحمدحسن الهي (برادر علامه طباطبايي) فرمودند: من يكي از علماءگذشته را به فاتحه اي ياد ميكردم؛ يك روز باحالت گله باخود مي انديشيدم كه ماگاهي براي شما فاتحه ميفرستيم،اماچيزي نميبينيم،شما هم از ما يادي بكنيد! گويا شب بعدش بود كه آن عالم به خوابم آمد وگفت: از ما گله كردي؟! يادت هست كه آن روز درفلان اداره كارت حل نميشد، اما يكدفعه ديدي موانع برطرف شد و قبول كردند كارت را درست كنند و مشكلت حل شد؟! آن كار من بود! ✍کانال استاد @saatibarayagha @Asemani_bashim
آیت الله ضیاء آبادی: قرآن اکنون بر ما تجلی کرده است اما ما نامحرمان نمی‏توانیم جمال زیبای قرآن را ببینیم. فقط این خطوط و مفاهیم اندکی از آن را فهمیدیم متاسفانه یک عمر دنبال آن هستیم که “ضاد” و “ولا الضالین” را خوب بگوییم. بعد هم افتخار می‏کنیم که من ضاد را درست گفتم، طا را درست گفتم، تاء را درست گفتم! اما با اصل و تجلیات آن نامحرم هستیم. با یک ضاد درست کردن غوغا به پا می‏کنیم، اما افسوس که آن را درک نکردیم. یک ظرف طلا پر از آب حیات به ما داده‏اند که از آن بنوشیم، اما آمدیم ظرف را وارونه کردیم، آب حیات را ریختیم و دنبال طول و عرض ظرف هستیم! اما اصل آن که آب حیات بوده را خالی کرده‏ایم. قرآن را همین طور همه چیزش را رها کردیم، قرآن را وارونه کردیم، دنبال ضاد گفتن هستیم و سر ظرفش دعوا داریم که عمقش چقدر است و طولش چند است! اما اصل آب را خالی کرده‏ایم. امام زمان (عج) هم امروز از این زندگی نگبت بار ما رنج می برد از دست ما مولا نارحت هست بعد هم می گوییم عاشق مهدی عج هستیم و به ظواهر چسبیده ایم و هی می گوییم مهدی بیا مهدی بیا آن چیزی که لازم است معرفت محبت اطاعت است تا اطاعت نباشد معرفت نیست حال ما که مطیع نیستیم عاشق هم نیستیم مولا خودش هم میگوید با پرهیز کاری کمکم کنید الان هم امام زمان عج چون کمکی ندارد نمی آید. کسی او را کمک نمی‏کند، فقط ظاهرا محب مهدی (عج) هستیم ✍️درس اخلاق 1389 @Asemani_bashim
آیت الله بهجت: تمامی ابتلائات، به اختیارخود ما پیش می آید؛ یعنی چون ما اطاعت خدا را به اختیار خود ترک می کنیم و معصیت اورا اختیار می کنیم، ناچار سزای کارهای ما گرفتاری و بلا برای ما است ✍️منبع : کتاب جرعه وصال @Asemani_bashim
آسمانی باش ۲: جناب حجه الاسلام شاه آبادى نقل کرد: روزى به همراه استاد محمد رضا حکیمى به محضر یکى از بزرگان موثق تهران، رفته بودیم. آن عالم بزرگ به نقل از مرحوم استادشان، عابد زاهد و عارف ربانى شیخ حسنعلى نخودکى و او نیز از استادش نقل کرد که: « در ایام جوانى در نجف اشرف به درس و بحث مشغول بودم. روزى جوانى ساده اى به نزدم آمد و از من، تدریس جامع المقدمات را خواست. من با این که وقتى اندک داشتم، بر اثر اصرارهاى مکرر او، تدریس براى وى را پذیرفتم، ولى با گذشت چند روز متوجه شدم که استعداد و توانایى فهم شاگرد بسیار اندک است و او علیرغم تلاش مخلصانه اش، توانایى فهم مطلب را ندارد؟! من در عین حال چون دیدم او براى نوکرى امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف به سراغ طلبگى آمده است، شرم کرده و چیزى به روى خود نمى آوردم، تا مبادا شاگردى از شاگردان آن حضرت را آزرده خاطر کنم. ایامى بدین منوال گذشت، تا آن که روزى او براى تحصیل نیامد و از آن روز به بعد نیز نیامد که نیامد. سالها از این ماجرا گذشت، تا آن که او را در بازار نجف در حالى دیدم که معمم شده و لباس پوشیده است!؟ پس از سلام، حالش را پرسیدم، پاسخ هایى که بسیار پرمعنا بود. زود متوجه شدم که این پاسخ ها و حالات رفتارى وى کاملا غیر عادى است. پس از او براى صرف نهار به حجره ام دعوت کرده و او نیز پذیرفت. پس از آمدن شاگردم به حجره و پذیرایى اولیه، از درس و بحثش پرسیدم. او ابتدا نمى خواست تاریخچه زندگى اش را بگوید، ولى پس از اصرارم و بخصوص توجه دادنش به این که بر او حق استادى دارم، او به ناچار لب به سخن گشود و گفت:حتما یادتان هست که شما هر چه درس مى دادید و توضیح مى فرمودید، کمتر مى فهمیدم. پس متوجه شدم که استعداد درس خواندن ندارم. مانده بودم که در کسوت روحانیت، چه کنم؟ پس از فکر زیاد پیرامون وظایف یک طلبه، فهمیدم که نه تنها نمى توانم مساله بگویم – که خود کارى سخت و دشوار است – بلکه توانایى گفتار احادیث براى عامیان مردم را نیز ندارم؛ زیرا که مفاهیم و قواعد عربى روایى را یاد ندارم، تا بتوانم آن روایات را براى مردم عادى بیان و تفسیر نمایم. پس تصمیم گرفتم که فقط قرآن بخوانم و با قرآن انس داشته باشم. پس روزها به بیابان رفته و از صبحگاهان تا غروب در آن بیابان برهوت مى نشستم و به قرائت قرآن مى پرداختم. پس از چندى، به گونه اى در تلاوت قرآن محو شدم، که حتى متوجه عبور گله هاى گوسفند نیز نمى شدم. ماه ها با خوشى فراوان بر من گذشت! تا آن که روزى متوجه شدم مردى در کنارم ایستاده و همراه با من به تلاوت مشغول است. آنچنان از دنیا و همه چیزش بریده بودم، که لحظه اى بر آن فرد توجه نکرده و همچنان به قرائت خویش ادامه دادم. از آن روز به بعد آن مرد نیز به کنارم مى آمد و سمت راست پشت سرم مى نشست و با من به تلاوت قرآن مى پرداخت. ولى باز به او توجه نمى کردم. چندى بعد متوجه شدم فرد دیگرى در سمت چپ من قرار گرفته و او نیز مانند فرد اول، که در سمت راست من قرآن مى خواند، به تلاوت و همخوانى با من مشغول شده است. به این یکى نیز توجه نکردم و همچنان به تلاوتم ادامه مى دادم! چند روزى گذشت، تا آن که روزى یکى از آن دو مرد مرا به اسم صدا زده و چنین به من خطاب کردند: چه آرزویى دارى؟ بدون اعتنا گفتم: هیچ. باز اصرار کردند که آرزویى را برایشان بگویم، با تندى تکرار کردم که آرزویى ندارم. یکى دیگر از آنان گفت: آیا آرزوى دیدن امام زمانت را دارى؟ ناگهان بر خود لرزیده و گفتم: کیستم که آرزوى دیدار او را داشته باشم؟ علماى بزرگ و دانشمندان باید به خدمت او در آیند، نه من بى سواد! آنان با لبخند گفتند: بیا تا تو را به خدمت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف ببریم! سراپاى وجودم را ترس و عشق فرا گرفته بود، ولى بالاخره توانستم بر خود مسلط شده و با ناباورى و به دنبال شان به راه افتادم. پس از طى مسافتى، کاملا متوجه شدم که نحوه حرکت ما به صورت طى الارض است و همین نیز مرا تسکین مى بخشید. پس از لحظاتى به تپه اى رسیدم که در بلنداى آن، خانه اى وجود داشت.آنان پاى تپه ایستادند و گفتند: شما به آن خانه بروید، امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف آنجاست. خوشحالى و ترس تمام وجودم را فرا گرفته بودم ، ولى به هر حال به سوى آن خانه روان شدم، ولى آنان همچنان ایستاده بودند و…» استاد مرحوم نخودکى گفت: سخن که به اینجا رسید، آن شاگرد سکوت کرد و دیگر ادامه نداد. به او اصرار کردم که چه شد؟ باز سکوت کرد. به او گفتم: من بر تو حق استادى دارم، به حق آن حق، بقیه اش را بگو! او باز به سکوت خویش ادامه داد. با ناراحتى و غضب از جا بلند شده در حجره را قفل کردم، آنگاه گفتم: نمى گذارم از اینجا بروى، باید بقیه اش را نیز بگویى. حجره ام در طبقه دوم مدرسه علمیه بود، پنجره هایى از کف اتاق به بیرون داشت ، او پس از شنیدن سخنان تند من، به آرامى از جاى برخاست، اشاره اى به پنجره هاى بسته حجره کرد،
ناگهان پنجره ها باز شده، آنگاه پاى در هوا گذارد و چنان در وسط زمین و آسمان قدم مى زد، که گویى بر روى آسمان راه مى رود، آنگاه سرعت گرفت و رفت بطورى که لحظه اى بعد در آسمان، اثرى از او نبود. آرى او آنچنان رفت که دیگر از او خبرى نشد. ✍️ منبع:جام نیوز @Asemani_bashim
حجه الاسلام و المسلمین علی بهجت (فرزند حضرت آیت الله بهجت«رحمه الله علیه») داستانی را نقل می‌کند. داستانی که ایشان نقل می‌کند به این شرح است که روزی مرحوم آیت الله فهری - برای سالیان متمادی نماینده امام خمینی«رحمه الله علیه» و مقام معظم رهبری «حفظه الله» در کشورهای مختلف عربی بود- خدمت آیت الله بهجت (رضوان الله علیه) رسیدند و به ایشان گفتند که بنده و شما از جوانی با هم رفیق بودیم اما من در جوانی یک سید جوان خام بودم و عقلم نمی‌رسید که چگونه باید طی طریق کنم اما شما در آن زمان با بزرگان نشستید و عقلتان رسید که باید چه کار کنید اما بنده از شما گله‌مند هستم که حق رفاقت را به جا نیاوردید و دست من را نگرفتید و اکنون هم که کار از کار گذشته چون پیر شدم و توانی برای حرکت ندارم اما اکنون مهمان شما هستم و از خانه‌تان نمی‌روم تا یکی از عنایات خاصی که حضرت امام رضا «علیه السلام» به شما کرده است را بگویید. وی با بیان اینکه مرحوم آیت الله بهجت با شنیدن این مطلب به شدت منفعل شده بود در پاسخ آیت الله فهری گفت:‌ یک مرتبه که خدمت امام رضا (علیه‌السلام) مشرف شده بودم؛ امام رضا (علیه‌السلام) 10 مطلب را به من فرمود که یکی از آنها را به شما عرض می‌کنم. امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند که «مگر امکان دارد که شخصی به ما پناه بیاورد و ما او را پناه ندهیم.» ✍️خبرگزاری تسنیم ۲۹ دی ۱۳۹۵ @Asemani_bashim @saatibarayagha
دكتر ژوزف مورخ معروف فرانسوی در كتاب " اسلام و اسلامیان" می نویسد: بعد از رحلت بنیان گذار اسلام یعنی محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله اختلاف كلمه و عقیده در تابعین و جانشینان وی پیدا شد. دسته ای به خلافت دامادش علی بن ابی طالب قائل و دسته دیگری خلافت پدرزن او ابوبكر را قبول نمودند، دسته اول را شیعه و دسته دوم را سنی نامیدند. وقتی حضرت علی علیه السلام به خلافت رسید و عایشه زوجه حضرت محمد صلی الله علیه و آله و دختر ابوبكر بر مخالفت او برخاست و معاویه برادرزن دیگر محمد صلی الله علیه و آله در شام پرچم پادشاهی را برافراشت. در این موقع سه دستگی به وجود آمد و جنگ های شدیدی برپا شد و عده زیادی مقتول و مجروح گردیدند. زمانی كه زمامدار شام( معاویه) به قتل و غارت پیروان حضرت علی علیه السلام پرداخت و دستور داد كه نام حضرت علی علیه السلام را به زشتی یاد كنند در منابر و مساجد نسبت به علی علیه السلام اهانت نمایند. عداوت و دشمنی بین دو دسته شیعه و سنی بیش از پیش شد و شیعیان از زیربار اطاعت بزرگان سنت بیرون آمده و تنفر و انزجار خود را از آنها ابراز داشتند. ولی حكومت و اقتدار در دست تسنن بود. از بعد از زمان خلافت، شیعیان از ترس حكومت های جابر هیچ گونه ابراز عقیده ای نمی نمودند و این شیوه برقرار بود تا واقعه عاشورا كه در این روز به دستور حاكم شام( یزید بن معاویه) امام حسین علیه السلام و یارانش را در حوالی كوفه به قتل رسانیدند و این واقعه حائز اهمیت شایانی گردید و پیروان حضرت علی علیه السلام برآشفته و موقع را مغتنم شمرده مشغول پیكار شدند و جنگ ها نموده و خون ها ریخته شد و عزاداری برپا گردید و كار به جائی رسید كه شیعیان، عزاداری نوه محمد (ص) یعنی امام حسین بن علی علیه السلام را جزو مذهب خود قرار دادند و از آن روز تاكنون به پیروی از بزرگان دین خود كه آنها را یازده نفر از اولاد حضرت علی و حضرت فاطمه علیها السلام می دانند و گفتار و رفتار و كردار هر یك از آنها را در مرتبه گفتار و كردار خدا و رسول و تالی قرآن می شمارند، در عزاداری امام حسین علیه السلام شركت كرده و رفته رفته این عزاداری از اركان مذهب شیعه قرار گرفت. با ترقیات سریع السیری كه شیعیان در اندك مدتی كردند می توان گفت در دو قرن دیگر عدد آنها بر سایر فرق مسلمانان بیشتر خواهد شد و علت این امر به واسطه سوگواری امام حسین علیه السلام است. امروز در هیچ نقطه ای از جهان نیست كه برای نمونه دو الی سه نفر شیعه یافت شوند و اقامه عزاداری ننمایند. ✍🏻قیام امام حسین و یارانش، ص 24، به نقل از ریدرز دایجست، چاپ نیویورك @Asemani_bashim
ريان بن صلت گفت : وقتى خواستم به عراق بروم ، تصميم گرفتم به خدمت حضرت رضا عليه السلام رفته ، با او وداع كنم و پيراهنى هم از او بگيرم تا داخل كفنم گذارم و درهمى چند هم براى خريد انگشترى از براى دخترانم از او بخواهم . وقتى خدمت آن حضرت رسيدم ، در هنگام وداع چنان اشك جارى كشت و افسرده خاطر شدم كه تقاضاهاى خود را از ياد بردم . زمان خارج شدن ، امام عليه السلام مرا نزد خود خواند. فرمود: ريان ! مى خواهى پيراهنم را به تو دهم تا هر زمان كه از دنيا رفتى ، آن را در كفنت گذارند؟ مى خواهى درهمى چند از من بگيرى تا از براى دخترانت انگشتر بخرى ؟ عرض كردم : آقاى من ! قبل از شرفيابى ، چنين تصميمى داشتم كه اينها را از شما در خواست كنم ؛ ولى فكر فراق و دورى از شما چنان مرا تحت تاءثير قرار داد كه اينها را از ياد بردم . يك طرف پشتى را كه بر آن تكيه كرده بود - كنار زد و پيراهنى برگرفت و به من داد. و فرش نماز را بلند كرده ، مقدارى درهم برداشته در اختيارم گذاشت ؛ وقتى درهمها را شمردم سى درهم بود ✍🏻 بحار ج 49، ص 35 @Asemani_bashim
حاج آقا فاطمی نیا: امام رضا(ع) ميفرمايند: "هرزائري كه مرادرغربت زيارت كند، در سه موقف هولناك به يادش هستم، اول درهنگام سخت مرگ وجان دادن،دوم در زمان سنجش اعمال و سوم در لحظه ي عبور از صراط." پس همه بايد معرفت و حقِ ثامن الحجج (ع) را بشناسيم. زيارت بامعرفت فراترازهمه ي زيارات است؛زائر با تمام وجود، معرفت وحق امام معصوم راميشناسد؛ معرفت درجاتي دارد، معرفت به معناي باور قلبي است واينكه حجت خدا، امام من است ومن بايد تحت خواست وعلاقه ي او ،زندگي خودراطراحي كنم . بايد در عمل علاقه ي خودرابه امام رضا (ع) ثابت كنيم، اگر ما پيرو حقيقي باشيم، هرگز رها نميشويم، چون امام معصوم پدري مهربان است كه هرگز دست فرزندش را رها نميكند. ✍کانال استاد @saatibarayagha @Asemani_bashim
آیت الله جوادی آملی: هيچ ممكن نيست كسي بتواند بگويد «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» و در قيامت معطّل باشد، چرا در قبر مي‌گويند بدان پيغمبر تو كيست, امام تو كيست, اين «رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً» را چرا مي‌گويند در پشت سر هر نماز بخوانيد. تعقيبات ما دو قسم است نماز صبح، ظهر و عصر، مغرب و عشا، هر كدام يك تعقيبات خاص دارد؛ اما اين «رَضِيتُ بِاللَّهِ» يك تعقيب مشترك است در پشت سر هر نمازي مستحب است ما اينها را بخوانيم؛ براي اينكه در شب اوّل قبر از ما سؤال مي‌كنند امام اوّل تو كيست؟ امام دوم تو كيست. مگر جريان مرگ يک جريان آسانی است که آدم يادش بماند. در روايات ما هست برخي‌ها بعد از «احقاب» يعنی هشتاد سال؛ بعد از هشتاد سال عذاب تازه به يادشان مي‌آيد نه نام حضرت, مي‎گويد وقتي در قبر سؤال مي‌كنند «مَنْ نَبِيُّك‏» يادش نيست، او كاري با پيغمبر نداشت, «مَنْ إِمَامُك‏» او با علي بن موسي الرّضا كاري نداشت. كسي كه اهل ربا است، اهل دروغ است، اهل خيانت است، اهل اختلاس است، اهل نجومي است، او كاري به امام رضا ندارد، چون كار ندارد زبان در اختيار كار است نه زبان در اختيار خود ما, ما تا نفس مي‌كشيم زبان در اختيار ماست يا راست مي‌گوييم يا دروغ؛ اما همين كه خوابيديم زبان در اختيار ملكات نفساني ماست. چرا يك آدم فحّاش بددهن وقتي در خواب هم حرف مي‌زند فحش مي‌گويد, چرا؟ مگر در خواب مختار است؟ ما همين كه خوابيديم زبان ما در اختيار ملكات نفساني ماست، مرگ هم برادر سنگين خواب است، همين كه مُرديم حرفی كه مي‌زنيم در اختيار ملكات ماست. ✍️درس اخلاق 12/ 5/ 96 @Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا جان دو ماه عزاداري‌ها تمام شد حواست هست...!؟؟! تو را به جان مادرت حضرت زهرا حواست بهم باشه @saatibarayagha @Asemani_bashim https://chat.whatsapp.com/CX1T9HwZujk0VVetUFPu9d
28.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ۱۳ دقیقه زیباترین زیارت زیارت ۷ حدیث ایام شهادت امام رئوف السلطان علی ابن موسی الرضا علیه السلام @saatibarayagha @Asemani_bashim https://chat.whatsapp.com/CX1T9HwZujk0VVetUFPu9d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ سه دقیقه تو بیشتر امام رضا علیه السلام را دوست داری یا ایشان تو را...! محمد شجاعی @saatibarayagha @Asemani_bashim https://chat.whatsapp.com/CX1T9HwZujk0VVetUFPu9d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ ۲ دقیقه نماهنگ صلوات خاصه حضرت امام رضا علیه السلام بنی فاطمه @saatibarayagha @Asemani_bashim
حاج آقا قرهی: آیت‌الله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) دائم در وادی‌السّلام سکنی داشتند. آیت‌الله قوچانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بیان می‌فرمایند: من همیشه پیش خودم می­گفتم: چه معنا دارد، انسان وقتش را به جای این که مطالعه کند و کتاب‌های علمی بخواند، در قبرستان بگذراند؟! این قدر که ایشان با مرده‌ها محشور است، با زنده‌ها محشور نیست، یعنی چه؟! انسان تا زنده است باید حشر و نشرش با زنده‌های عالم داشته باشد. آیت‌الله قوچانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می­فرمایند: می‌خواستم به ایران بیایم امّا مردّد بودم. کتاب­های زیادی خریده بودم، اتاقم کوچک بود و شب که دراز می‌کشیدم، پاهایم به سمت کتب بود. می­گفتم: خدایا! آیا من به عنوان انسان ارزشم بیشتر است یا این کتاب‌ها؟! نکند بی‌حرمتی به این کتب شود. لذا در فقر به سر می­بردم، حال خوبی هم نداشتم و گرمای نجف مرا آزار می­­داد. با خود گفتم: بروم مشورتی کنم و استخاره‌ای از آیت‌الله قاضی برای رفتن به ایران بگیرم. وقتی رفتم، آیت‌الله قاضی فرمودند: رفتن شما صلاح نیست. پاهای انسان هم نباید رو به کتاب باشد. کتاب، علم است، یک موقع آیات و روایات در آن است و صحیح نیست پای خود را به سمت آن­ها دراز کنید. متعجّب شدم، من که هنوز چیزی نپرسیده بودم، چطور آقا می‌داند؟! بعد آقا بلافاصله جواب آن سؤالی را که در ذهنش بود که چرا دائم به وادی‌السّلام می‌رود، دادند و فرمودند: این‌ها همه از همان وادی‌السّلام است که تو می‌گویی چرا می‌روم. بعد فرمودند: تفکّر، انسان را به رشد می‌رساند. ✍️220 مین جلسه درس اخلاق5مهر91 @Asemani_bashim
امام رضا علیه السلام : هرگاه میخواهی دعایت به عرش برسد و مستجاب گردد، اول در حق پدر و مادرت دعا کن. ✍بحار الانوار ج‌ ۶۱ ص‌ ۳۸۱ @Asemani_bashim
صدا ۰۰۵.m4a
12.2M
قسمتی از مراسم شب گذشته شهادت امام رضا علیه السلام @Asemani_bashim
آیت الله مظاهری: قرآن کريم مي‌فرمايد: شفاعت نيز شامل حال افراد بي‌نماز و افراد گناهکار نمي‌شود. از قرآن فهمیده می‌شود که اهل بهشت و اهل جهنّم همديگر را می‌بینند و بعضی اوقات با هم صحبت می‌کنند. مثلاً بهشتی‌ها به جهنّمی‌ها مي‌گويند: چرا شما به جهنّم رفته‌ايد؟ «في‏ جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمينَ، ما سَلَكَكُمْ في‏ سَقَرَ»[15] گويا آنها شيعه هستند و بهشتي‌ها از ديدن آنان در جهنّم، تعجب مي‌کنند. آنها پاسخ مي‌دهند: «لَمْ‏ نَكُ‏ مِنَ‏ الْمُصَلِّينَ وََ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكينَ وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضينَ وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ‏»[16]؛ گروهي از آنها می‌گویند: نماز نمی‌خواندیم، برخي مي‌گويند: رسیدگی به فقرا و ضعفا نمي‌کرديم و قانون مواسات اسلام را زیر پا می‌گذاشتیم، یک دسته می‌گویند: فساد اخلاقی داشتیم و با گناهکاران نشست و برخاست مي‌کرديم، گروه ديگري نيز مي‌گويند: ما معاد را دروغ مي‌دانستيم. سپس مي‌فرمايد: شفاعت، شامل آنان نمي‌شود: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعينَ»[17] آن افراد در دنيا، در مسير و در راه اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» نبوده‌اند و در قيامت نيز راه آنان جدا خواهد بود و نمي‌توانند به اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» دسترسي پيدا کنند و از شفاعت ايشان بهره‌مند گردند. ✍️پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری @Asemani_bashim @saatibarayagha