eitaa logo
آسمانی باش
8.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
4.9هزار ویدیو
1 فایل
با رهنمودهای اهلبیت علیهم السلام و اولیاء الهی میتوانیم آسمانی باشیم مدیرکانال @ali_reza_ayati
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ مشکور از علمای نجف اشرف در حدود صد و هشتاد سال قبل بوده اند که در آن جا در صحن مطهر امیرالمؤمنین علی علیه السلام نماز جماعت اقامه می کردند. روزی ایشان به کوفه تشریف می برند در آن جا یعنی بیرون مسجد می بینند عربی از اهالی حبشه خیلی گریه می کند و به عربی می گوید: قربان شمشیرت بشوم یا ابن ملجم که مردم را از وجود علی علیه السلام خلاص کردی. ایشان، یعنی آقای مشکور جلو می رود و می گوید: غرض شما چیست؟ می گوید من از اهالی زنگبار هستم، آمده ام برای زیارت قبر ابن ملجم. به او می گوید: قبر ابن ملجم این جا نیست اشتباه کردی. مرد عرب می گوید: به من نشان بده کجاست؟ او را داخل خندق می آورد کنار رودخانه ای که پشت کوفه است و جای خلوتی است، به او می گوید: قبر ابن ملجم این جاست او همان طور که خود را روی شنها انداخته و برای ابن ملجم اظهار علاقه می کرد آیت الله شیخ مشکور می گوید: قلبم متوجه خدا و مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام گردید و گرزقوی که عرب ها به کمر دارند. دست را بردم و به امید خدا و خوشنودی امیرالمؤمنین علی علیه السلام به عنوان تولی و تبری زدم با همان گرز قیری که عرب ها به آن واحد یموت می گویند زدم سر آن دشمن ولایت علی علیه السلام از آن جا بیرون آمدم. ناگهان صدای شرطی عراقی آمد: قم. یعنی بایست، من ایستادم و گفت: شما با یک نفر دیگر بودید او کجا رفت؟ گفتم سگی همراهم بود نه انسان. گفت: همان سگ را چه کاری کردی، گفتم: موجب اذیت بود، او را کشتم، گفت: برویم لاشه او را بینیم. اجمالا همین طور که می رفتم قلبم را متوجه خدا و ولایت الهی علی علیه السلام کردم. از امیرالمؤمنین علی علیه السلام خواستم که مرا از تنگ نای نجات دهند. به خدا قسم وقتی که داخل خندق شدیم به اذن خدا و معجزه آقا امیرالمؤمنین علیه السلام دیدیم از کله تا کمر سگ شده و مسخ گردیده و از کمر به پائین شبیه آدمی است. پس از این که شرطی او را دید گفت: این معجزه ای از طرف امیرالمؤمنین تو را به حق آقا علی علیه السلام قسم می دهم حقیقت را به من بگو تا من هم بینا شوم و شیعه گردم. پس از اینکه شیخ مشکور ماجرا را به او می گوید، شرطی عراقی بلند بلند می گوید اشهد ان علیا ولی الله، سپس حقیر این مطلب را از مرحوم آقای مشکوری که در قلهک امام جماعت آن جا و فرزند بزرگوار ایشان بود پرسیدم و ایشان گفتند که در نجف اشرف پس از این معجزه بسیاری به مذهب تشیع گرویدند. ✍کتاب تنبیه الناس آیت الله بروجردی، ✍مرکز اطلاع رسانی غدیر @Asemani_bashim
حاج آقا قرهی: آیت‌الله قاضی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)‌، آن عارف بزرگوار، به نقل از ملّا حسین‌قلی همدانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)‌ مثال بسیار عالی و زیبایی را بیان می­کردند، می­فرمودند: اگر شما به جایی بروید کار کنید، به فرض مشغول به بنّایی شوید و ندانید صاحب کار کیست، موقعی که صاحب کار بیاید، شاید برخورد شما، برخورد خیلی مناسبی نباشد، امّا اگر چند نفر آمدند، گفتند: فلانی صاحب کار است، طبیعی است، دیگر در مقابل او مواظبت می‌کنید که کار، صحیح و خوب انجام شود، هر طور شده می‌خواهید خودتان را به او نشان دهید که اگر کار دیگری هم داشت، شما را خبر کند، دیگر کاری به این ندارید که قبل، چه کسانی بودند یا بعد چه کسانی می‌آیند؛ مهم برای شما این است که صاحب کار از شما راضی باشد. اهل یقین وقتی به مقام اخلاص می‌رسند، این­گونه­ اند. می‌دانند دیگران چه به عمل انسان ناظر باشند، چه نباشند، بنا نیست آن‌ها مزد بدهند. آن کسی که جلوی صاحب کار مراقبه می‌کند، دیگر کاری به دیگران ندارد؛ برای این که می‌داند آن که بناست اجر و مزدش را بدهد، این شخص است. وقتی اهل یقین به مقام یقین رسیدند که عالم محضر خداست و خود را در محضر خدا دیدند، می‌خواهند یک کاری کنند که رضایت حضرت حق را جلب کنند. دیگر کاری ندارند که دیگران می‌بینند یا نمی‌بینند، به‌به و آفرین می‌گویند یا نمی‌گویند. اصلاً خصوصیّت کار برای خدا، این است. وقتی کسی خوب کار کرد، ذوالجلال و الاکرام هم کاری می‌کند که دیگران تمجیدش کنند؛ گرچه مخلص اصلاً دیگر نگاه به تمجید دیگران نمی‌کند ✍️درس اخلاق 14 دیماه 1390 @Asemani_bashim
1_1108976303.mp3
24.75M
فایل صوتی ۱۷ دقیقه برای خرج کردن عید غدیر نترس! حاج آقا دارستانی @Asemani_bashim
روزی حضرت ابو جعفر، امام محمّد باقر علیه السلام جهت زیارت خانه خدا وارد مسجدالحرام گردید، در هنگام زیارت و طواف حرم الهی، عدّه ای از قریش - که در گوشه ای نشسته بودند - چون نگاهشان به حضرت افتاد، به یکدیگر گفتند: این کیست که با این کیفیّت عبادت می نماید؟ شخصی به آن ها گفت: او محمّد بن علیّ علیهماالسلام امام و پیشوای مردم عراق است. یکی از آنان گفت: یک نفر را به نزد او بفرستیم تا از او مسئله ای پرسش نماید. پس جوانی از آن میان داوطلب شد، و همین که نزد حضرت رسید، خطاب به ایشان گفت: بزرگ ترین گناه کدام است؟ امام علیه السلام فرمود: نوشیدن شراب (خمر). جوان بازگشت، و جواب حضرت را برای دوستان خود بیان کرد. دوستان به او گفتند: نزد او باز گَرد، و همین سؤال را دو مرتبه مطرح نما. بنابر این، جوان به خدمت امام علیه السلام رسید، و همان سؤال را تکرار کرد، که بزرگ ترین گناه چیست؟ حضرت فرمود: مگر نگفتم نوشیدن خمر و شراب بزرگ ترین گناه است؛ و سپس افزود: شراب عقل واراده انسان را ضعیف و بلکه نابود می کند؛ و پس از آن که عقل زایل گشت، شخص مرتکب اعمالی چون زنا، دزدی، آدم کشی، شرک به خدا و ... می شود. و خلاصله آن که نوشیدن شراب، کلید تمام بدبختی ها و شرارت ها است؛ و مفاسد آن از هر گناهی بالاتر می باشد، همانطور که درخت انگور سعی می کند از هر درختی بلندتر باشد و بالاتر رود. ✍️فروع کافی: ج 6، ص 429، ح 3، بحارالأنوار: ج 46، ص 358، ح 12، وسائل الشّیعة: ج 25، ص 316، ح 10. @Asemani_bashim
مرحوم علامه امینی قدس سره در کتاب شریف الغدیر[2] نام سی نفر از بزرگان مفسّرین و محدّثین، از قرن سوم هجری تا قرن چهاردهم را نقل کرده که گفته اند: شأن نزول آیه «سَأَلَ سائِلٌ» مربوط به شخصی می باشد که به پیغمبر گفت: نصب امیرالمؤمنین به خلافت در روز غدیر از طرف خودت بود یا از طرف خدا؟! ما را به حج و روزه و زکات فرمان دادی و ما قبول کردیم، امّا راضی نشدی، تا آن که پسر عموی خودت را بر ما حاکم کردی! سپس گفت: «اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِک فَأَمْطِرْ عَلَینا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ»[3] خدایا اگر این امر حق است از آسمان سنگی بباران(تا نابود شویم و شاهد چنین روزی نباشیم). سنگی فرود آمد و او نابود شد و این آیه نازل شد. «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» ✍️پایگاه اطلاع رسانی حوزه @Asemani_bashim
عذاب دشمن امیرالمومنین علیه السلام @Asemani_bashim https://chat.whatsapp.com/DvFmp20Qar8ArJU48BclWb