سید آزادگان، مرحوم ابوترابی:
🔵عزاداری زیر پتو.....
♥️خدایا آقامونو نگهدار....
او در ایام محرم ، دو زانو می نشست
و با چهره ای برافروخته از امام حسین (ع) و یارانش می گفت.
یک بار در خلال سخنانش گفت:
«اگر عراقی ها اجازه ی عزاداری به ما نمی دهند و کتک مان می زنند،
پس ما نباید عزاداری جمعی داشته باشیم. چون هدف از اقامه عزای حسینی و نماد بیرونی اش،
تأثیرگذاری روی مردم است.
اما اولین فلسفه اش تأثیرگذاری بر خودمان است.
پس حالا که ما نمی توانیم بر روی عراقی ها تأثیرگذار باشیم،
دیگر مرحله ی دیگرش را از دست ندهیم و روی خومان کار کنیم.
پس هر کس، خودش زیر پتویی که هست عزاداری کند.»
این توصیه فقط مربوط به عزاداری امام حسین (ع) نبود.
بلکه آن موقع که هنوز نماز جماعت ممنوع نشده بود و اسرا بعد از نماز جماعت شان دعای «خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار» را یک صدا،
اما بی صدا می خواندند،
عراقی ها مجبورشان کرده بودندکه «نباید نام خمینی را بیاورید»،
ابوترابی برای اینکه نماز جماعت تعطیل نشود، به همه توصیه کرد که:
«شما بگویید؛ خدایا خدایا تا انقلاب مهدی آقامون را نگه دار.
خدا که می داند آقاتون کیه؟
دلیلی ندارد که بگویید خمینی.
تازه این محترمانه ترهم هست.
خدا هم برایتان استجابت می کند.»
@asganshadt
💥اطلاعیه
🌹قرائت زیارت نامه شهدا 🌹
🌺به نیابت از شهید احمد کاظمی🌺
🌷در کانال عاشقان شهادت 🌷
🍁🍃چهار شنبه ساعت ۲۱🍃
@asganshadt
اسامی شهدا خودرا به ایدی جهت برگزاری قرائت زیارت نامه
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
💥اطلاعیه 🌹قرائت زیارت نامه شهدا 🌹 🌺به نیابت از شهید احمد کاظمی🌺 🌷در کانال عاشقان شهادت 🌷 🍁🍃چهار
🌹 #شهید_سعید_بیاضی_زاده
شهید بیاضی زاده همیشه تاکید داشت باید به حرف های حضرت آقا عمل کنیم چرا که ایشان نایب امام زمان (عج) هستند و باید گوش به فرمانشان باشیم؛ از آنجا که سعید جزو نخبگان بود، یک مرتبه به دیدار رهبری رفت و از آنجا که عبای خود را نبرده بود، رهبری به او عبایی هدیه کردند؛ وقتی به خانه آمد از او خواستیم عبای اهدایی رهبر را نشان دهد که گفت من لیاقت آن عبا را نداشتم و آن را به استادم هدیه کردم.
🎙 راوی؛ پدر شهید
🌹 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
@asganshadt
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
@asganshadt
0⃣1⃣6⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
#راز_سه_شنبه_های_شهید_تورجی_زاده
🔰اولین روزهای سال 63 بود. نشسته بودم داخل چادر🏕 فرماندهی ، #جوان خوش سیمایی وارد شد. سلام کرد و گفت : آقای مسجدیان #نیرو نمی خواهی⁉️
گفتم : تا ببینم کی باشه😊!
🔰گفت : #محمـــد_تــورجی ، گفتم این محمد آقا کی هست❓لبخندی زد و گفت : #خودم هستم☺️.نگاهی به او کردم👀 و گفتم : چیکار بلدی؟گفت: بعضی وقت ها می خونم🎤. گفتم اشکالی نداره ، #همین_الآن بخون!
🔰همانجا نشست و کمی #مداحی کرد. سوز درونی عجیبی داشت. صدایش هم زیبا بود👌. اشعاری در مورد #حضرت_زهـــــرا(سلام الله علیها) خواند.
🔰 #علت حضورش را در این گردان سوال کردم. فهمیدم به خاطر بعضی #مسائل_سیاسی از گردان قبلی خارج شده.کمی که با او صحبت کردم👥 فهمیدم نیروی پخته و فهمیده ای است✔️.
🔰گفتم : به یک #شرط تو رو قبول می کنم . باید بی سیم چی📞 خودم باشی! قبول کرد و به #گردان ما ملحق شد.مدتی گذشت. محمد با من صحبت کرد و گفت: می خواهم #بروم بین بقیه نیروها.
🔰گفتم : باشه اما باید #مسئول دسته شوی. قبول کرد✅. این اولین باری بود که مسئولیت قبول می کرد.بچه ها خیلی دوستش داشتند💞. همیشه تعدادی از نیروها اطراف #محمـــد بودند.
🔰چند روز بعد گفتم محمـــد باید #معاون گروهان شوی.
قبول نمی کرد❌، با اسرار به من گفت: به شرطی که #سه_شنبه_ها تا عصر چهارشنبه با من کاری نداشته باشی!با تعجب گفتم: چطــور🤔؟
🔰با خنده گفت😅: جان آقای مسجدی #نپرس!
قبول کردم و محمد معاون گروهان شد. #مدیریت محمد خیلی خوب بود👌. مدتی بعد دوباره محمد را صدا کردم و گفتم : باید #مسئول گروهان بشی.
🔰رفت یکی از دوستان را #واسطه کرد که من این کار را نکنم. گفتم : اگه مسئولیت نگیری باید از گردان بری😐!کمی فکر کرد💭 و گفت : قبول می کنم ، اما با همان #شرط قبلی!
🔰گفتم : صبــر کن ببینم. یعنی چی که تو باید شرط بذاری⁉️ اصلا بگو ببینم . بعضی هفته ها که نیستی #کجا_میری؟اصرار می کرد که نگوید. من هم #اصرار می کردم که باید بگویی کجا می روی.بالأخره گفت.
🔰حاجی تا زنده هستم به کسی نگو🚫، من سه شنبه ها از این جا می رم #مسجد_جمکــــران و تا عصر چهارشنبه بر می گردم.با تعجب نگاهش می کردم😧. چیزی نگفتم.
🔰 بعد ها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری #دارخــوئیــن تا #جمکـــران را می رود و بعد از خواندنن نماز📿 امام زمـــان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر می گرد.یکبار همراهش رفتم. نیمه های شب🌘 برای خوردن آب بلند شدم. نگاهی به محمــد انداختم.سرش به شیشه بود. مشغول خواندن #نافله بود. قطرات اشک😭 از چشمانش جااری بود.
🔰در مسیر برگشت با او صحبت می کردم. می گفت: یکبــــار #14بار ماشین🚕 عوض کردم تا به جمکران رسیدم. بعد هم #نماز را خواندم و سریع برگشتم!
✍به روایت از همرزم شهید
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌷
🌹🍃🌹🍃
@asganshadt
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
از شب اول ازدواجمان براے #نماز بہ ڪمیل اقتدا ڪردم
همیشہ در سجده آخر براےمن دعا مےڪرد
بعد از نماز هم هر ڪدام تسبیحات بعد از نماز را با انگشتان دست یڪدیگر مےگفتیم☺️
آنقدر نماز خواندن هاے ڪمیل زیبا بود ڪہ دوست داشتم بنشینم وفقط تماشایش ڪنم
هربار براساس حال درونےاش سوره اے از قرآن را مےخواند
حالا ڪہ فڪر مےڪنم بیشتر از هرچیز #دلتنگ نماز خواندن هاے ڪمیل هستم.
#شهید_ڪمیل_قربانے 🌷
@asganshadt
#شهادت، سهمِ کسانی مےشود
که عالم را، #محضر_خدا مےدانند
و کسانی که عالم را محضر خدا بدانند
#گناه نمےکنند
و شهدا، اینگونه اند
و ما نیز #شهادت را سهمِ خود کنیم
با گناه نکردن...
#روزتون_شهدایی🌷
🍃🌹🍃🌹
@asganshadt